در زمینه سببشناسی اعتیاد به اینترنت از دیدگاه رویکرد شناختی- رفتاری، اعتقاد بر آن است که اختلال از مشکل شناختی فرد همراه با رفتارهایی که یا پاسخ غیرسازشی را حفظ می کند یا شدت آن را افزایش میدهد، ناشی می شود. به نظر دیویس (۱۹۹۹) اگرچه نشانه های مسلط، اختلال عاطفی و رفتاری است اما نشانه های شناختی در واقع تأثیر فراوانی دارند و می توانند نشانه های رفتاری و عاطفی را ایجاد نمایند نه برعکس.
بنابرین برخلاف تحقیقات قبلی که بر روی اجزاء رفتاری (یانگ، ۱۹۹۸) و پیامدهای منفی در زندگی روزمره (دیویس، ۱۹۹۹) تأکید داشتند، این عوامل که مشابه آن در افسردگی نیز وجود دارد نوعی رفتار سبکشناختی تکراری، احساس خود- آگاهی، خودارزشی پایین، سبکشناختی، افسردهخویی، عزت نفس پایین و اضطراب اجتماعی است.
برای توضیح این نظریه از مفاهیم اولیه باید روشن شود. اولاً همانطور که آبرامسون و دیگران (۱۹۸۹؛ به نقل از حسنپور ۱۳۸۵) میگویند باید بین علل لازم، کافی و تسهیلکننده نشانگان فرق گذاشت:
علت لازم، یک عامل سببشناسی است که حتماً باید حضور داشته باشد تا نشانگان ظاهر شود. منتهی باید درنظر داشت که هر وقت علت لازم حضور داشته باشد الزاماًً ممکن است نشانگان رخ ندهد، یعنی این علت لازم است، اما کافی نیست.
علت کافی عاملی است که در حضور آن رخداد نشانگان را تضمین می کند و بنابرین برای ظهور این نشانگان کافی است. علت تسهیلکننده عاملی است که احتمال رویداد نشانگان را افزایش میدهد اما نه علت لازم است نه کافی، از طرف دیگر در زنجیره سببشناسی یک علت ابتدایی نزدیک، شروع و ابتدای نشانگان آن است در حالی که یک علت پایانی از نشانگان فاصله زیادی دارد.
شناخت غیرسازشی یک علت اولیه، آسیبپذیری فرد به یک رویداد زندگی (مثلاً استرس) یک علت پایانی تسهیلکننده و آسیبپذیری روانی یک علت پایانی لازم برای مجموعه نشانگان اختلال درنظر گرفته می شود، اما این آسیبشناسی زیربنایی به خودی خود به نشانگان نمیانجامد.
شناخت غیرسازشی به دو گروه عمده تقسیم می شود:
افکار مربوط به خود با سبک شناختی تفکری فرد هدایت می شود و کسی که فکر زیادی درباره اینترنت می کند، اعتیاد شدیدتر و طولانیتری خواهد داشت. تحریفهای شناختی دیگر درباره خود شامل تردید به خود، خودشایستگی پایین و خودتأییدی ضعیف است و بدین جهت فرد سعی می کند با دسترسی به اینترنت پاسخهای مثبتتر و با تهدید کمتری از دیگران دریافت نماید.
افکار مربوط به دنیا در زمینه یک پاسخ همه یا هیچ در مورد اینترنت است که در آن فرد فکر می کند که تنها دوست او اینترنت است و بنابرین با آن بودن همه چیز به همراه خواهد داشت در حالی که بدون آن هیچ کس او را دوست نخواهد داشت.
به نظر دیویس شناخت غیرسازشی، به عنوان علت کافی ابتدایی نشانگان اختلال اینترنت درنظر گرفته می شود. از طرف دیگر آسیبشناسی روانی مثلاً افسردگی، اضطراب اجتماعی، وابستگی به مواد و مانند آن علت لازم پایانی اختلال هستند، بدین معنی که آسیبشناسی روانی باید وجود داشته باشد تا نشانگان رخ دهد و توجه داشته باشیم که این آسیبشناسی روانی به خودی خود منجر به اختلال نمی شود، اما برای آن لازم است.
بنابرین استفاده مرضی ویژه از اینترنت، استفاده بیش از اندازه از اینترنت است و نتیجه آسیبشناسی روانی قبلی فرد میباشد که در اثر عاملی تقویتی که از اینترنت دریافت می کند در فرد باقی میماند. اما استفاده مرضی عمومی از اینترنت (GPIU) کاملاً متفاوت است و عامل اصلی بافت اجتماعی فرد است (شکل ۲).
ابتدایی
پایانی
برگهای موقعیتی (تقویت)
اینترنت
شناختهای غیرسازشی
استفاده مرضی ویژه از
اینترنت
نشانه های رفتاری استفاده مرضی ویژه از اینترنت
آسیبشناسی روانی (مثال: افسردگی، اضطراب اجتماعی، وابستگی به مواد)
کنارهگیری اجتماعی و یا فقدان حمایت اجتماعی
استفاده مرضی
عمومی از اینترنت
شکل ۲) الگوی شناختی- رفتاری اعتیاد به اینترنت (دیویس، ۲۰۰۱)
نظریه های اجتماعی- فرهنگی
از جهت این که اعتیاد در رابطه با سن، جنسیت، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، نژاد، مذهب و ملیت فرق می کند، انواع معینتر اعتیاد در گروه های عینی بیشتر از گروه های دیگر است. بنابرین بر اساس این نظریه میتوان چنین پنداشت که اعتیاد به اینترنت هم در گروه های معینی شیوع بیشتری دارد، اما جهت این که تحقیقات موجود در این زمینه هنوز به اندازه کافی نیست نمی توان به درستی روشن کرد که کدام گروه ها آسیبپذیری بیشتری به اینترنت دارند. دو نظریه عمده از بین نظریه های اجتماعی- فرهنگی، نظریه «بومشناختی»[۴۱] و نظریه «کنترل اجتماعی»[۴۲] است.
نظریه بومشناختی یوری بران فن برونر
یوری بران فن برونر[۴۳] (۱۹۸۶؛ بران فن برونر و موریس[۴۴]، ۱۹۹۸) میگوید: «ما میتوانیم زمینه های زندگی کودکان، یعنی طیف وسیعی از وضعیتها و زمینهایی که هرکودک ، نوجوان یا جوان با آن مواجه است و همچنین نگرش کودکان ، نوجوانان و جوانان در مورد نقشهایی که ایفا میکنند و رابطهها و درک و دریافتهایی که در محیط فرهنگی- اجتماعی دارد، مورد بررسی قرار دهیم» (کاپلان، ۲۰۰۰).
بران فن برونر (۱۹۸۶) برای بیان منظورش، به گردونههای روسی اشاره می کند که درون یکدیگر قرار گرفتهاند. در نظریه بومشناختی، این محیطی به طور نظاممند به یکدیگر متصل هستند و به طرز کار و تأثیر آنها بر یکدیگر اشاره می شود. در این نظریه چهار نظام محیطی و فرهنگی- اجتماعی است که آنها را میتوان در حوزه های مطالعاتی زیر بررسی کرد:
الف) حوزه های مربوط به وضعیت فردی در نظام کوچک[۴۵]: شامل تعاملات بیواسطه شخص و محیط، ویژگیهای روانی و اجتماعی و هویت کودکان ، نوجوانان و جوانان است.
ب) حوزه مربوط به نظام میانی[۴۶]: شامل روابط متقابل موقعیتهایی است که افراد در آنها مشارکت فعال دارند. برای مثال شامل: خانواده، محیط آموزشی، دوستان، محله، وضعیت شغلی، ازدواج، مکانهای مذهبی، نیازها و انتظارات، مشکلات و نابهنجاریها.
ج) حوزه های مربوط به نظام بیرونی[۴۷]: شامل موقعیتهایی می شود که فرد حداقل فعلاً درگیری فعال در آنها ندارد، اما بر خانواده و فرد تأثیر میگذارند، برای مثال محل کار والدین، آموزش و پرورش، آموزش عالی، رسانههای گروهی، محیطهای ورزشی و فراغتی، فرهنگ عمومی، فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه.
د) حوزه های مربوط به نظام بزرگ[۴۸]: شامل ایدئولوژی یا نظام اعتقادی مستتر در نهادهای اجتماعی است از جمله عوامل قومی، فرهنگ، وضعیت و هویت ملی و … .
۲- نظریه کنترل اجتماعی هیرشی
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:42:00 ب.ظ ]
|