کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



امروزه این پدیده، پوشش بانوان را نیز در برگرفته است و گروهی از کم حجابان سعی دارند با بی‏توجهی به حجاب، به ارزش‏های موجود در نزد مذهب گرایان حاکم بی‏اعتنایی کنند. مردان نیز گاه به همین انگیزه سعی در کم حجابی همسران خود دارند، تا بدین وسیله به نوعی، رنجش خود را از طرز تفکری خاص، التیام بخشند.

حقیقت آن است که به هیچ شیوه نمی‏توان از تاثیرپذیری این پدیده جلوگیری کرد، جز آن که به شیوه‏ هایی می‏توان از فراگیر شدن آن کاست.

نخستین گام ثمربخش این است که به افراد تفهیم شود که آدمی نباید در ستیز با نوعی طرز تفکر، همه خوبی‏های آن را نادیده انگارد. لجاجت و مخالفت نباید سبب شود که فرد سود وزیان خود را در نظر نیاورد و پیوسته به راهی گام بردارد که برای وی و جامعه‏اش آسیب آفرین است.

دوم: گروهی که حاکمیت‏سیاسی را بر عهده دارد و نیز هواداران ایشان، پیوسته باید جوانب رفتارهای خود را در نظر گیرند تا مبادا کرداری از ایشان مشاهده شود که افراد را از پذیرش عقاید صحیح نیز دور سازد و ناخواسته به پیمودن راه باطل سوق دهد.

سوم: همواره نباید میان تمامی «سیاست‏های جاری‏» و «دین‏» پیوندی قطعی برقرار دانست، به طوری که افراد بپندارند که مخالفت‏با هر شیوه جاری سیاسی در حقیقت نوعی مخالفت‏با دین است و آنگاه که با پدیده‏ای سیاسی مخالف شوند گمان کنند که برای نپذیرفتن آن پدیده، چاره‏ای جز مخالفت‏با فرامین دین ندارند و همین امر سبب شود که رفته رفته اعتقاد ایشان به اصول مذهبی سست گردد و راهی برای بازگشت‏خود نیابند.

۴٫آسیب دیگر کنترل اجتماعی بیرونی و رسمی در مقوله حجاب، غفلت از کار فرهنگی و نگاه فرهنگی به مسأله و درونی‌سازی حجاب به مثابه ارزش انسانی و دینی و باور قلبی است. چنان که گفته شده: «اساساً پوشش مسأله‌ای است که جنسش فرهنگی است و کار زیربنایی و اساسی در این حوزه، کار فرهنـگی است.[۱۵۵] »

همچنین بیان گردیده است: «در برخورد با مقوله‌های جوان، حجاب، عفاف و مسایل تربیتی و نظیر آن که از جنس مسایلی فرهنگی هستند، نگاه غیر فرهنگی و حتی برخوردهای فیزیکی ناکارآمد است و باید نگاه فرهنگی، تربیتی، اخلاقی، خصوصاًً دینی به مسایل مانند رابطه دختر و پسر، حجاب و… حکم‌فرما شود که این خود باید با اعتدال و لطافت انجام شود[۱۵۶]» یکی از نمایندگان مجلس نیز با اشاره به مصوبه توسعه فرهنگ حجاب و عفاف در شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید می‌کند: «به طور کلی در این مصوبه توجه دادن به رعایت و باور پوشش نه به عنوان یک اجبار اجتماعی، بلکه به عنوان یک ارزش انسانی، دینی و معنوی و یک باور قلبی جهت مصونیت از زشتی‌ها و ‌آسیب‌های اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته است»[۱۵۷]

در همین ارتباط ضمن تأکید کردن بر پرهیز از یک‌جانبه‌نگری و نگرش یک سویه به مسأله حجاب و عفاف زنان بایستی اظهار داشت: «وضعیت عفاف و حجاب از ابتدای انقلاب تاکنون دستخوش تغییرات و فراز و نشیب‌هایی شده که عوامل مختلفی از جمله سلیقه‌مداری، افراط و تفریط در امر حجاب، نبود هماهنگی و وحدت رویه میان دستگاه‌های مختلف، نبود برنامه‌‌های درازمدت و اصولی، ارائه الگوهای متضاد و ضعف معرفت جوانان و خانواده ها از حجاب و فلسفه آن، دخالت داشته است»[۱۵۸] غفلت از بسترسازی فرهنگی و عدم توجه به مقتضیات زمان و مکان نیز از دیگر ‌آسیب‌های کنترل اجتماعی رسمی محض است.

«در مسأله حجاب ۵۰ درصد تقصیر متوجه سازمان‌هایی نظیر سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد و آموزش عالی و… است که بستر مناسب فرهنگی را فراهم نکرده‌اند… هنجاری که مستمراً شکسته می‌شود از حیثیت یک مسأله می‌افتد…. لذا باید حجاب را بازتعریف نموده و قوانین را بازخوانی کنیم و اساساً هنجارهای مربوط به عرصه عمومی باید با توجه به مصلحت زمان و مکان و سیره نبوی از نو تعریف شود»[۱۵۹]

صادق طباطبایی طی مقاله‌ای تحت عنوان «شل حجابی»با مقایسه جامعه ایران با برخی کشورهای دیگر، روش‌های سلبی و قهری در مقابل مسأله حجاب را زیر سؤال می‌برد که خلاصه‌ای از نکات عمده آن به شرح ذیل است:

«… باید پرسید در کشورهایی مانند لبنان، سوریه و الجزایر که از ناحیه حکومت اعمال فشاری برای حفظ شعارهای دینی و سنن مذهبی وجود ندارد، یا در ترکیه با وجود حکومت لائیک، یا در اروپای امروز علی‌رغم محدودیت‌های شغلی، آموزشی و اجتماعی، شاهد گسترش گرایش به حجاب و کیفیت حجاب مبتنی بر عمق باور دینی زنان مسلمان هستیم، در هیچکدام از این کشورها، ماهواره‌های تصویری، اثرات تربیت دینی جوانان را خنثی نساخته است و ناهیان منکر هم به رویکرد سلبی توسل نمی‌جویند و با وجود همه گونه امکانات و ابزار و شرایط طرب و عیش و عشرت و بی‌بندوباری، دختران و زنان مسلمان متعهدانه در پی حفظ حجاب خود هستند، ولی در جامعه‌ای مانند ایران که هیچکدام از این عوامل مهیا نیست یا حداقل رایج نیست و بدون هزینه گزاف فراهم نمی‌گردد و از آن طرف تمامی امکانات رسانه‌ای، انتشاراتی، تبلیغی، آموزشی و تربیتی و…[۱۶۰]»

در کنار ابزارهای برحذر دارنده و مجازات کننده، سرزنش‌های روحی و احتمال محرومیت‌های تحصیلی، مالی، شغلی و… چرا هر از چندی باید به شیوه های کنترل سلبی متوسل شویم؟ اگر تاکنون این روش‌های قهری کارساز بوده‌اند، چه نیازی به تکرار آن ها وجود دارد[۱۶۱]؟ رفیع‌پور در کتاب آنومی یا آشفتگی اجتماعی با تأکید بر توسعه اقتصادی برون‌زا، نابرابری، فساد اقتصادی و جابه جایی ارزش‌ها، سیستم کنترل بیرونی را بی‌اثر دانسته و می‌نویسد: «این تصور که بتوان با نیروهای انتظامی این فرایند «آنومی یا آشفتگی اجتماعی» را کنترل نمود مانند دادن قرص‌های مسکن، اما بی‌تأثیر به بیماری پردرد است»[۱۶۲]

۵٫از ‌آسیب‌های دیگر کنترل اجتماعی بیرونی و رسمی، مقوله ظاهرگرایی و قالب‌گرایی و غفلت از محتوا است[۱۶۳] ظاهرگرایی که در عمق خود نشانه ای ‌از نوعی عدم همبستگی با ارزش ها ‌و آرمان‌های جامعه نهفته است ، چنانچه این کنترل رسمی بدون جذب مشارکت‌های عمومی مردم و مشارکت سازمان‌های مردم نهاد و مشارکت سازمان‌های دولتی باشد، به هدف مطلوب خود نخواهد رسید؛ چرا که سازمان متولی کنترل رسمی و بیرونی جامعه بایستی متکی و دلگرم ‌به این مشارکت‌های سه گانه باشد. برای مثال وقتی دستگاه دولت خود را مبرا از برخوردهای کنترلی و انتظامی در زمینه ناهنجارهای پوششی می‌داند چگونه می‌توان ‌به این رویکردهای کنترلی برای حفظ و گسترش هنجار حجاب امیدوار بود هر چند با قصد و نیت دلسوزانه و ارزش‌مدارانه باشد[۱۶۴].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:57:00 ب.ظ ]




دی هالن(۲۰۰۴) بیان می‌کند که فراموشی سازمانی به مفهوم از دست دادن اطلاعات و دانش نمی‌باشد.

در واقع سازمان وقتی فراموشی انجام می‌دهد، قسمتی از دانش خود که در گذشته با آن مزیت رقابتی ایجاد ‌کرده‌است را از دست می‌دهد، ولی در حال حاضر این اطلاعات و دانش مانعی برای افزایش مزیت رقابتی و پیشرفت سازمان می‌باشند. ‌بنابرین‏ سازمان اقدام به فراموشی می‌کند.

در تعریفی دیگر، فراموشی سازمانی از دست دادن آگاهانه و غیرآگاهانه اطلاعات در هر سطحی از سازمان تعریف می‌شود. این تعریف مشابه تعریفی است که دی هالن ارائه داده است.

کانکلین[۶۶](۲۰۰۱) نیز فراموشی سازمانی را از بین بردن سیستماتیک اسناد، مهارت و دانش غیرضروری افراد که به طور منظم مورد توجه قرار می‌گیرد، می‌داند.

بر اساس تعریف صاحب نظرانی از جمله فرناندز[۶۷] و سان[۶۸](۲۰۰۹) فراموشی سازمانی به عنوان از دست دادن آگاهانه یا ناآگاهانه دانش سازمانی است که در هر سطحی مورد توجه قرار می‌گیرد.

در جدول۲-۲ مجموعه‌ای از تعاریفی که در ارتباط با این مفهوم فراموشی سازمانی در ادبیات وجود دارد، به صورت خلاصه آورده شده است، مفاهیم این جدول بیشتر در گذشته مورد توجه بوده است.

جدول۲-۲ نمونه تعاریف ارائه شده توسط محققان دیگر درخصوص فراموشی سازمانی

نام محقق

تعریف ارائه شده برای مفهوم فراموشی سازمانی

آلاس[۶۹]

افراد در انتظار ‌رها کردن راه های کهنه انجام فعالیت‌ها هستند.

کیگارا[۷۰]

یک فرایند دینامیک شناسایی و دور کردن دانش و روش‌های کهنه و غیرمؤثر است

کیسی و اولیورا[۷۱]

فرایند حذف یا کاهش عادت‌ها و دانش‌هایی که از قبل موجود بوده است.

گوستاوسون[۷۲]

یک تغییراساسی در فهم و درک سازمانی که منجر به از بین رفتن ساختارهای دانشی گذشته می شود. فراموشی مرتبط با قوانین غالبی است که در استراتژی، چشم انداز و فعالیت‌های مدیران،آثار خود را نشان می‌دهد.

نوناکو[۷۳]

فراموشی فرایندی است که از طریق آن اعضای سازمان دانش کهنه را دور می ر یزند

نیستروم و استاربوک[۷۴] (۱۹۸۴)

عبارت است از یک فرایند یادگیری و حذف دانش های ناکارآمد

هدبرگ (۱۹۸۱)

دانشی که منسوخ شده است و پاسخگوی چالش های فعلی نیست

با توجه به مفاهیم ارائه شده، می‌توان فراموشی سازمانی را به صورت زیر تعریف کرد:

فراموشی سازمانی ناتوانی در یادگیری موضوعات سازمانی نیست، بلکه فراموشی، فرآیندی است که پس از یادگیری اتفاق می افتد.

در تعریف دیگر، ابتدا سازمان باید به آنچنان شایستگی و توانایی دست یابد تا بتواند دانش نوین را بیاموزد، که می توان در مدیریت از آن به عنوان یادگیری سازمانی یاد کرد و سپس سازمان باید دارای آنچنان قابلیتی باشد که بتواند دانش موجود خود را تحت کنترل درآورد، یعنی ضمن جلوگیری از نابودی دانش مفید خود، در موارد مور نیاز و مقتضی، توانایی حذف و نادیده گرفتن بخشی از ذخایر دانش فعلی و قبلی خود را داشته باشد که از آن به عنوان فراموشی سازمانی هدفمند نام برده می‌شود.(مشبکی، ۱۳۹۰)

در بیشتر تعاریف بیان شده، از مفاهیمی همچون دورکردن، ‌رها کردن، دور ریختن، از بین بردن و حذف کردن دانش کهنه استفاده شده است. با توجه ‌به این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که فرایند فراموشی سازمانی هدفمند، یک فرایند ” ارادی و فعالانه” است، چرا که دور ریختن و یا حذف دانش کهنه در نتیجه یک فعالیت ارادی و به وسیله سازمان و اعضایش اتفاق می‌افتد.

در تحقیقات اخیر به مفهوم دور ریختن دانش کهنه نیز در تعریف فرایند فراموشی هدفمند تأکید شده است.

فراموشی سازمانی، پیامد مجموعه اقدامات درون سازمانی و برون سازمانی است که در آن یک سازمان آگاهانه (هدفمند) یا ناآگاهانه (تصادفی) بخشی از دانش موجود سازمان را از دست می‌دهد.

۲-۲-۳-۲ اهمیت فراموشی سازمانی

امروزه یکی از مهمترین چالشهایی که مدیران با آن مواجه هستند، این است که تشخیص دهند چه دانشی مفید است. در اینجا است که موضوع یادگیری سازمانی، فراموشی سازمانی و حافظه سازمانی مطرح می‌شود، در واقع این موضوع مطرح می‌شود که سازمان‌ها چگونه می‌توانند دانش مورد نیاز خود را گردآوری و نگهداری و از انباشت دانش های غیرضروری جلوگیری کنند.

مدیران با شناخت و درک هر چه بهتر فراموشی سازمانی و یادگیری سازمانی می‌توانند مشکلات مربوط به دانش را در سازمان‌های خود حل کنند.

فراموشی سازمانی یکی از مفاهیم مدیریتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. گاهی فراموش کردن اطلاعات غیر ضروری امری لازم و گاهی جلوگیری از فراموش شدن اطلاعات مفید، مهم جلوه می‌کند. اتخاذ راهبردهایی در خصوص فراموشی سازمانی یکی از عوامل موفقیت و شکست سازمان‌ها است. علی رغم نیاز شدید به توسعه قابلیت های یادگیری سازمانی، مطالعات نشان داده است که سازمان‌ها همیشه به آسانی یاد نمی‌گیرند.

یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی، عناصری کلیدی برای سازمان‌هایی هستند که می‌خواهند در محیط متلاطم امروزی فعالیت کنند. یادگیری سازمان‌ها نتیجه تجربیات شان در برخورد با شرایط مختلف می‌باشد. آن ها باید از این تجربیات استفاده کرده و خود را با تغییرات محیطی سازگار کنند.

به هر حال موضوع فراموشی سازمانی برای سازمان‌ها بسیار حیاتی است و به گفته دی هالن (۲۰۰۴) به دو دلیل پرداختن ‌به این پدیده مهم و حیاتی است.

اول اینکه از دست دادن غیرآگاهانه دانش هزینه های زیادی را به سازمان‌ها تحمیل می‌کند. از دست دادن دانش به معنی اهمیت ندادن به توانایی ها و پتانسیل هایی است که موجب مزیت رقابتی می‌شود. دوم اینکه یادگیری سازمانی بستگی به فرایند فراموشی سازمانی دارد و سازمان‌هایی که می‌خواهند متحول شوند، نه تنها باید با قابلیت هایی جدید دانش آشنا شوند؛ بلکه باید فراموش کردن دانش قدیمی که آن ها را در گذشته محصور می کرد را نیز یاد بگیرند.

‌بنابرین‏ در مدیریت دانش باید به دنبال فرآیندهایی بود که نه تنها یادگیری و نگهداری دانش را تضمین کند، بلکه برای عدم یادگیری و اجتناب از آنچه مهم نیست، برنامه ها و تمحیداتی را داشته باشد(لسویترا[۷۵]، ۲۰۰۴).

۲-۲-۳-۳ انواع فراموشی سازمانی

۲-۲-۳-۳-۱ مدل فراموشی سازمانی آزمی

آزمی[۷۶] (۲۰۰۵) فراموشی را به دو شکل برنامه‌ریزی شده و برنامه‌ریزی نشده تقسیم کرد. در نگاه او فراموشی برنامه‌ریزی شده یک عمل فعال و آگاهانه است که در آن اطلاعات و دانش موجود در سازمان کنار گذاشته می‌شود.

    1. ۱-Stagdil ↑

    1. ۲-Terry ↑

    1. ۳-Fidler ↑

    1. -Schriezheim ↑

    1. ۵-Konts ↑

    1. -Hersey and Belanchard ↑

    1. ۷- Kotter ↑

    1. ۸- Zaleznik ↑

    1. ۹- Reactive ↑

    1. ۱۰- Rabinz ↑

    1. ۱۱-Jennings ↑

    1. – Kreitner.Robert ↑

    1. -Grey Desler ↑

    1. -Likert ↑

    1. -Paul Hersey ↑

    1. ۱۶-Makyavel ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]




۱ – عوامل فیزیولوژیکی باعث می شود تاثیرات سوء وراثتی در کودک ایجاد نموده و او را در ارتکاب به جرم یاری نموده و عملش را تسریع بخشد . این عوامل را می توان به انواع بیماری‌های شایع مانند اپی لیسی ، سل ، رماتیسم ، هیپرتروئید و امثال آن ها اطلاق داد .

۲ – خصوصیات روانی و یا ذهنی وراثتی یکی دیگر از عوامل ژنتیکی است که بر کودک تاثیر می‌گذارد . عقب ماندگی ذهنی ، فقدان بهره هوشی مناسب و یا بی استعدادی در ذکاوت و کارهای ذهنی یکی از خصوصیاتی است که از طریقی ژن به کودک منتقل می‌گردد و می‌تواند او را در ارتکاب به جرم یاری دهد و کودک به دلیل نداشتن بهره هوشی مناسب و عدم درک عقوبت کاری که انجام می‌دهد ناخواسته مرتکب عمل خلاف اجتماعی گردد .

۳ – عدم تعادل خصوصیات مزاجی ، رفتارهای آشکار ولی ناخواسته ، رفتار های احساسی و عصبی ، ناهنجاریهای رفتاری و روحی نیز یکی دیگر از خصوصیات روحی – روانی انسان هاست که می‌تواند به صورت ژنتیکی به فرزند انتقال یابد .

۴– خودکشی ، اعتیاد به الکل ، ناتوانی و ضعف در روابط جنسی ، استفاده از زور و شدت عمل ، رفتار های ظالمانه و بی رحمانه ، از جمله نماد های عیان در کودکان بزهکار می‌باشد که هم جنبه ی روانی – روحی داشته و هم ریشه ی فیزیولوژیکی دارد. ساترلنداطفال درطی فرایند رشد ، در سایه تحولات و تغییرات جسمانی و فیزیکی و روحی و شخصیتی با پا نهادن به سن بلوغ بیشتر خودش را در جامعه احساس کرده و نخستین گام جهشی خود را در وارد شدن به ناسازگاری جرگه دوستان و یا شرکت جستن در گروه ها انجام داده و تجربیات نوینی اخذ می کند و بیشتر از هر سنی تحت مخاطرات القایی قرار دارند .

از منظر روانی و عاطفی تحقیقات نشان داده است که اگر کودک در سنین پایین تحت کنترل نباشد و کارهای خلافش نادیده انگاشته شود آنگاه در سن بلوغ برای ابراز وجود در برابر دیگران و سایر اعضای گروه دوستان سعی خواهد کرد کارهایی را انجام دهد که سایرین از آن ابا داشته و با انجام آن هراس دارند . این عمل نیز با توجه به اینکه مدح و ستایش دوستانش را در پی خواهد داشت ، نوجوان به کار های خلاف با نگاه ارزش و شجاعت نگریسته و آن را به دفعات تکرار خواهد کرد که همین امر او را در برابر ارتکاب به جرم خونسرد ساخته و جرایم در دیدگاه وی کم اهمیت و عادی جلوه خواهد کرد .

چنین حالتی به تدریج نوجوان را با بالا رفتن سن و حضور یافتن در میان دوستان کم جربزه و ابزار شخصیتی قدرتمند ، بیش از پیش در معرض ارتکاب به خطا ها و جرایم قرار خواهد داد. با عنایت به موارد مذکور ، کودک به هیچ وجه در کودکی جرم را نشناخته و کاری را که لقب جرم و بزهکاری بر آن متصور است درک نمی کند .

از منظر عاطفی و روانی باید افزود : باول بای[۹۹] در کتاب خود به نام « سلامتی کودک و رشد عشق » می نویسد[۱۰۰] : « منییت و شخصیتی که فرد در جامعه به آن دسترسی یافته و تصاحب می‌کند ، همان شخصیت و یا موجودیت منی نیست که در هنگام تولد صاحب آن شده است ، بلکه شخصیتی است که فرد بعد از سن بلوغ بدان دسترسی یافته و صاحبش می‌گردد .

باول بای با اشاره به اینکه هر نوع تلقینات روحی ، فکری و حتی عملکرد والدین در کودکان نقش بسزایی دارد ، اذعان می‌دارد که وجود مهر و مودت در خانه و میان اعضای خانواده یکی از واکسن های مهم و کارساز در جلوگیری از بروز بزهکاری در کودکان محسوب می کند .

همچنین اچ . جونز [۱۰۱] در کتاب خود به نام « جرم در جامعه انسانی » [۱۰۲] مشابه همین قضیه را ذکر کرده و تأیید می کند که وقتی کودکی دست به سرقت و دزدی می زند ، عمل خلافش بیش از انکه نشأت گرفته از نیاز های مادی و فیزیکی وی باشد ، حاصل کمبود محبت و عشق در کودک است .

ساترلند [۱۰۳] یکی دیگر از جرم شناسان نیز اعتقاد دارد که وقتی کودک در مدت ارتباط عاطفی و رفتاری خود دچار مشکل شده و نتواند آنچه را که به عنوان مهر ومحبت به دیگران معطوف می‌دارد ، به میزان اندکی آن را دوباره باز پس گیرد ، یقینا ماهیت و رابطه عاطفی را آن گونه که هست ، نمی تواند دریافته و درک کند .غالب کودکان بزهکار در مسائل عاطفی دچار مشکل می‌باشند . در چنین شرایطی کودک برای رفع نیاز خود به سراغ گروه ها ی دوستی رفته و در نتیجه تحت تاثیر رفتار ها و القائات نادرست دوستان ناباب قرار گرفته و منحرف می‌شوند .

برای تبیین مسئله ی تلقین پذیری اطفال از منظر اجتماعی باید افزود : در مبحث جرم شناسی [۱۰۴] این حقیقت ذکر شده است که نوجوانان و جوانان به دلیل علاقه و گرایش به دسته بندی و گروه بازی و عدم اعتماد به نفس شخصی ترجیح می‌دهند که هر کاری را با اشتراک و همکاری یکدیگر انجام دهند و ریشه این خصوصیت اخلاقی در ذات کودکان و جوانان در آن سن نهفته است . زیرا کودک از زمان طفولیت تا سن ۲۵ سالگی ترجیح می‌دهد که در بازی‌ها و سرگرمی ها به طور گروهی شرکت جوید .

طبق نظریه [۱۰۵] انتقال فرهنگی ساترلند ، انحرافات و نابهنجاری های رفتاری عموما از طریق گروه هایی نظیر دوستان یا خانواده آموخته می شود . از نظر روانشناسی می‌دانیم هر قدر میزان معاشرت نوجوان با ‌گروه‌های هم سن خود که امور خلاف در آن ها هنجار است بیشتر باشد ، فرد همرنگ و همانند آن ها می شود و برای کسب احترام در گروه ، به رفتار های خود نمایانه نظیر فرار از خانه تشویق می‌گردد .

در مبحث جرم شناسی[۱۰۶] آنچه که بیشتر بر روی آن تأکید می شود موضوع « تاثیر پذیری انسان در گروهی که بدان تعلق دارد و از آن الهام می‌گیرد .» بوده که این موضوع و ادعا از سوی ساترلند بیان و مطرح شده است .‌بر اساس این ادعا و دکترین ، چنین استنباط می شود که هر فردی در اجتماع به طور ذاتی و بالفطره گناهکار و یا مجرم نیست و کسانی که دست به جرم و بزهکاری می‌زنند ، تحت تاثیر محیط خود و گروهی که با آن ها در ارتباط است ، قرار گرفته و گذر زمان باعث می شود که فرد در زمینه ی جرم و انواع آن به اطلاعات و تجربیاتی برسد و در آن شرایط مقایساتی را میان جرایم بزرگ و کوچک انجام داده و ارتکاب به جرایم کوچک در نظرش ناچیز و غیر مهم جلوه می‌کند . همین پندار زمینه ساز آمادگی روانی و روحی برای ارتکاب به جرم است .

ساترلند با تکیه بر این باور و بررسی موضوع جرایم از این رهگذر ، ‌به این نتیجه رسیده است که فرد بزهکار در مدتی که به جرم عادت کرده و یا آن را فرا می‌گیرد ، باز در درون خود راه های بازگشت و گریز از جرم را می جوید ولی این محیط و انسان ها هستند که در اطراف او حضور داشته و شخص را به ارتکاب جرم یاری داده و تلقینات ذهنی و باوری را در فکر و روح فرد مجرم تقویت می کند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]




تست

تست‌های فرا فکن به معنای بسیار مبهم بازتاباندن شخصیت را به اصطلاح فرافکنی اطلاق می‌کنند آنچه که خاصه این تستها است ماهیت کم سازمان یافته لوازم آن ها‌ است. بر اثر همین ویژگی است که در حد زیادی صفات آزمودنی‌ها تعیین کننده پاسخ‌ها هستندو این پاسخ‌ها را به منزله ‌بازتاب‌ها یا فرافکنی تمامی شخصیت می‌دانند در کنار این تست‌های کلی می‌توان به تست‌های تحلیلی اندیشید که فقط خاصه روشن ساختن یک جنبه یا یک صفت مشخص از شخصیت‌اند مانند برونگرایی ، تصمیم‌گیری و …

مراحل رشد شخصیت:

الف) تمایز بین گیرنده درونی و گیرنده برونی

بیشتر دانشمندان در این باره اتفاق نظر دارند که نوزاد تا دومین یا سومین ماه زندگی هنوز نمی‌تواند تجارب مربوط به تحریک تا گیرندگان درونی و گیرندگان برونی را از هم ممییز دهد. از نظر هیجانی در این دوره حالات آرامشی و ایمنی احتمالاً رضایت یا نارضایتی تابع حالت بدنی دارند.بدون آنکه با ادراکات برونی رابطه داشته باشند در حدود چهار ماهگی به گونه‌ای منظم لبخند در برابر اشخاص ظاهر می‌گردد و فرم‌های زمان بر حسب نظر مای‌لی جلوه‌های اضطراب ظاهرمی‌گردد. این واکنش‌ها، واکنش‌های جدیداند. پاسخ‌های آزمودنی به تحریک‌هایی هستند که فرد را از بیرون تحت تأثیر قرار می‌دهند. این نقطه شروع سازمان یافتگی کلی تجارب و در نتیجه سازمان یافتگی شخصیت است.

ب) تشکیل من

در حول و حوش ۸ تا ۱۰ ماهگی است که رفتارهای مربوط به جست و جوی یک شیء مفقود در کودک ما را وادار به قبول یک ساخت بندی منسجم‌تر و پایدارتر می‌کند در همین دوره یک پدیده هیجانی کاملاً شناخته شده و بسیار مشخص کننده آشکار می‌شود و آن ترس در مقابل اشخاص بیگانه است. از نظر اشپیتز « بروز ترس از غریبه دارای این معنی است که برای کودک مادر به صورت یک شیئ یا موضوع درآمده که کانون نیازهای عاطفی شده است. تشکیل شی ‌به این معنی نمایانگر مرحله مهمی در پدیده آنی شخصیت است. تمام رفتارهایی که در دومین سال زندگی به تعداد آن ها افزوده می‌شود نشان می‌دهند که واکنش‌های کودکان دیگر منحصراًً تابع موقعیتهای لحظه‌ای نیستند. نظام فاعلی که پس از سه ماهگی پی‌ریزی آن تازه آغاز شده تازه از نظام عینی مربوط به جهان بیرونی متمایز شده و در نتیجه واجد استحکام بیشتر و ساختار پیشرفته‌تری گردیده است . این نظام به همین صورت بیش از پیش در اعمال واکنش‌های کودک در امیال و کامیافتگی‌ها و سرخوردگی‌های وی جایگزین شده است. چیزی را که در این دوره تشکیل می‌شود می‌توان ساختار من نامید.

اشپیتز: زمان محدودیت بین خود و اطرافیان، بین من و من تمایز نظام خاص در داخل من را در هنگام می‌داند.

ج) یادگیری قواعد و فرامن

فرایند تقلید و همسان سازی مسلماًً نقش عمده‌ای در آغاز تشکیل فرامن ایفا می‌کند در همین دوره می‌توان شاهد بود که کودک غالباً کاری را که آغاز کرده معلق می‌گذارد و با نگاه های استفهامی به بزرگسالان می‌نگرد اغلب یک کلمه «نه»،«نه» با حالت بازداری از عمل همراه استیک کشش اولیه برای عمل توسط ثانویه متوقف می‌گردد و این آموختن قواعد و ایجاد فرامن می‌باشد.

د) نقش‌ها و هویت جویی

در بین رفتارهای جدیدی که ویژه این دوره‌اند می‌توان به تحکیم، شرم، به کوششهایی که برای اثبات و اجرای قدرت خود برای جلب نظر دیگران به عمل می‌آید و به خشم‌های شدیدی که به نحوی که در حکم تظاهراتی شکست این خواسته‌هاست اشاره کرد همچنین این دوره را دوره منفی بافی یا دوره تضاد ورزی می‌نامند زیرا اگر کودک می‌گوید «نه» و در مقابل مداخلات دیگران ایستادگی می‌کند در واقع به منظور اثبات شخصیت و برای خود ارزنده سازی است در این دوره کودک نقشی را که پدر و مادر ایفا می‌کنند ادراک می‌کند از آن ها تقلید کرده و خود را با یکی از آن ها همسان می‌سازد. پس در این دوره ساخت شخصیت تثبیت نشده و نیز شکل مشخص تری به خود نگرفته بلکه حالت شروع هوشیاری نسبت به خود پدید آمده و فقط این حالت است می‌تواند خواست واقعی چیزی بودن را تبیین کند و از این دوره به بعد است که می‌توان هویت جویی یا استحکام شخصیت یا تعادل جویی و غیره صحبت کرد.

باتولوژی یا آسیب شناسی نوجوانی

اختلال‌های نوجوانی:

این مبحث به بررسی نوجوانانی می‌پردازد که رفتار آن ها از حالت طبیعی انحراف پیدا می‌کند.

فنیچ از خلال تجربیاتش استنتاج می‌کند که طبقه‌بندی ‌بر اساس ۵ مقوله زیر اکثریت اختلال‌های روانی را در نوجوانان شامل می‌شود:

۱). واکنش‌های سازگاری: با اختلال‌های شخصیتی نا پایداری درگیر می‌شوند و تشکیل یک اختلال بزرگ را نمی‌دهند.

۲). روان رنجوری(پیسکونوروز): با واکنش‌های افسرده ساز کمیاب و استثنایی همراه است و غالباً در نوجوانان و در بزرگسالان به صورت مشابه‌ای آشکار می‌شود.

۳). اختلالهی روانی فیزیولوژی: در زمره این اختلالات می‌توان از چاقی مرضی مان برد که به خصوص با مسائل نوجوانان ترکیب می‌شود.

۴). اختلال‌های شخصیتی: از جمله آنان بزهکاری می‌باشد و به خصوص در میان نوجوانان[۳]۱ ۱۳ تا ۱۹ سال شایع است و حائز اهمیت است.

۵). اختلال‌های روان‌پریشی یا پیسکوتیک: که اسکیزوفرنی عمومی‌ترین آن ها‌ است

در این تحقیق هفت عامل اختلالات شخصیتی که مد نظر پژوهش بوده به منظور هر چه بیشتر به طور گسترده توضیح داده خواهد شد.

هیجان پذیری

هیجانات از انواع مهم و زورگذر احساسات خلقی هستند که یک تغییر ناگهانی مربوط به میل زندگی عمل داخلی اورگانیسم را مختل کند یا زمانی که حوادث خرجی موافق یا مخالف طبع روی دهد هیجان ظاهر می‌شود.

بحث هیجان به دلیل وجود اصطلاحات دو پهلو و مبهم و تأثیر زیاد اعتقادات سنی به اندازه هر موضوع دیگر در روان‌شناسی گیج کننده و پیچیده است (راپاپورت ۱۹۵۰): مطرح می‌کند که مشکل اساسی در مطالب مربوط به هیجان‌ها این است که این اصطلاح گاهی به معنای یک پدیده و گاهی به معنی نیروهای پویایی که در اساس یک پدیده یا تعدادی از آن ها قرار می‌گیرد اطلاق می‌شود. هیجان‌ها نوعاً واکنش‌های موقتی، انطباقی، و بیولوژیک هستند که معمولاً توسط محرک‌های بیرونی به سرعت ایجاد می‌شود همراه با هر الگو و واکنش هم فعالیت فیزیولوژیکی و هم فعالیت واکنشی آشکار دیده می‌شود که اساس تشخیص هیجانهای مختلف به شمار می‌آید این واکنش‌ها به اشکال مختلف ظاهر می‌شود.

۱). بعد ترس: فروید ترس را به عنوان علت اصلی اختلالات عصبی شناخته است و این اختلال از آن جهت اهمیت ویژه‌ای دارد که در آن حالت فشار و تخریب به طور بالقوه از نظر مقدار و اهمیت بر حالت سازندگی تفوق دارد و معمولاً آمادگی برای بروز واکنش‌های اجتنابی بیشتر از آمادگی برای واکنش‌های اکتسابی است.

۲). بعد خشم: (سالیوان ۱۹۵۶) یاد آور می‌شود که خشم، یکی از روش های حل اضطراب‌هایی که ما قبل از هر چیز می‌آموزیم بدیهی است که هدف خشم این نیست که به فرد توانایی گریز از موقعیتهای تهدید آمیز و آزار دهنده را بدهند بلکه هدف ، تخریب و یا عقب زدن آن موقغیتها است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]





گفتار اول : توقیف اموال

بند اول:توقیف اموال در اجرای احکام

الف : توقیف اموال اشخاص حقیقی وحقوقی حقوق خصوصی

نخست- توقیف اموال غیر منقول

ماده ۱۲ قانون مدنی مال غیر منقول را چنین تعریف ‌کرده‌است:

« مال غیرمنقول آن است که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطه عمل انسان، به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود» .


عملکرد قسمت اجرا در توقیف اموال غیر منقول ‌به این صورت است که محکوم له با ذکر مشخصات مال، آن را به قسمت اجرا معرفی و قسمت اجرا مشخصات آن را به اداره ثبت حوزه ای که مال در آن واقع است اعلام تا چنانچه به نام محکوم علیه باشد، آن را در قبال مبلع محکوم به و هزینه های اجرایی ثبت و نتیجه را به واحد اجرا اعلام دارند، اداره ثبت و نیز پس از وصول نامه، آن را در سابقه پرونده ثبت ملک ضبط و ضمنا در دفتر مخصوص آن را ثبت می‌کند، از این تاریخ ملک توقیف شده محسوب است.[۲۰]

ماده ۹۹ ق.آ.د.م : « قسمت اجرا توقیف مال غیر منقول را با ذکر شماره و پلاک و مشخصات ملک به طرفین و اداره ثبت محل اعلام می‌کند » چنانچه از این ماده به ذهن متبادر می‌گردد واحد اجرا بدواً مال غیر منقول را توقیف و سپس آن را به اداره ثبت و طرفین اعلام می‌دارد، در حالی که چنین نیست، بلکه توقیف مال غیر منقول به ثبت، بازداشت بودن آن در اداره ثبت محل است.

نکته قابل توجه آن است که اگر ملک در حوزه اداره ثبت شهرستان دیگری غیر از شهرستان محل استقرار واحد اجرای احکام مدنی واقع شده باشد، اعمال توقیف نسبت به آن ملک از طریق نیابت قضایی میسر خواهد بود تا از طریق اعلام مستقیم به اداره و ثبت شهرستان انجام شود، رویه نیز آن است که در این گونه موارد به استناد ماده ۲۰ قانون اجرای احکام مدنی از طرف قاضی اجرا با دادگاه محل استقرار مال مکاتبه و آن مرجع مراتب توقیف ملک را به ثبت محل اعلام و پاسخ ثبت را اخذ و به مرجع معطی نیابت ارسال می‌دارد.

و اما با توجه به ماده ۹۹ توقیف ملک دارای پلاک ثبتی را معرفی کرده ، اما باید دانست اگر مال غیر منقول سابقه ثبتی نداشته باشد توقیف آن در صورتی ممکن است که محکوم علیه در آن تصرف مالکانه داشته باشد و یا به موجب حکم نهایی مالک شناخته شده باشد. که این نظر با ماده ۱۰۱ همین قانون هماهنگی تمام دارد. و در مسئله عسر و حرج هرگاه یک باب عمارت به انضمام دو باب مغازه صادر شده باشد عسر و حرج تنها نسبت به اماکن مسکونی قابل طرح می‌باشد و توقف اجرای حکم ‌در مورد محل سکونت به لحاظ عسر و حرج مستلزم توقف اجرای حکم ‌در مورد محل کسب نبوده و این قسمت از حکم قابل اجرا خواهد بود.

دوم:توقیف اموال منقول

مقصود از این اموال، کلیه اشیاء مادی خارجی است که قابلیت نقل و انتقال را از محلی به محل دیگر دارد، خواه به خودی خود بتواند حرکت کند مانند حیوانات یا نیروی خارجی قادر باشد که محل آن را بدون خرابی تغییر دهد، مانند کتاب، اتومبیل و اثاث خانه .

ماده ۶۱ ق.ا.ا.م مقرر می‌دارد « مال منقولی که در تصرف کسی غیر از محکوم علیه باشد و متصرف نسبت به آن ادعای مالکیت کند یا آن را متعلق به دیگری معرفی نماید، به عنوان مال محکوم علیه توقیف نخواهد شد، در صورتی که خلاف ادعای متصرف ثابت شود، مسئول جبران خسارت محکوم له خواهد بود.»

مطابق این ماده شرط لازم برای توقیف آن است که محکوم علیه نسبت به آن استیلا و سلطه داشته باشد. اعم از اینکه استیلای نامبرده بر آن اموال بالمباشره یا به وسیله دیگری باشد، ‌بنابرین‏ اگر مال در تصرف شخص ثالثی باشد، دایره اجرا از توقیف آن به عنوان مال محکوم علیه ممنوع است، البته ممکن است مال منقول در تصرف شخصی غیر از محکوم علیه باشد که با وجود شرایطی توقیف آن به عنوان مال محکوم علیه ممکن است مثل مواردی که منصرف نسبت به آن ادعای مالکیت نداشته باشد یا متصرف مال را متعلق به محکوم علیه معرفی ننماید.


همان گونه که ملاحظه می شود مبنای ماده ۶۱ ق.ا.ا.م قاعده ید است و مطابق قاعده ید، اصل آن است که تصرف نسبت به مال، اماره مالکیت متصرف است.

البته باید دانست در اینجا جای اعمال ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیت­های مالی نیست چون ماده ۲ این قانون مقرر می‌دارد: « هرکس محکوم به پرداخت مالی به دیگری شود …» و در اینجا حکمی علیه متصرف صادر نشده است،یعنی اینکه یاثابت شود مال متعلق به ثالث نیست یا به موجب حکم قطعی،مال از اموال محکوم علیه معرفی شده باشد.

اما راجع به اموال توقیفی نزد بانک­ها سوالی که مطرح می شود آن است که آیا وقتی دایره اجرای دادگاه به بانک مراجعه و دستور توقیفی اموال موجود رأی می کند و وجهی از محکوم علیه یافت نشود می ­تواند تفاضا نماید چنانچه خوانده بعداً وجهی در بانک به ودیعه بگذارد حساب خوانده توقیف شود ؟

باید گفت چون به موجب ماده ۸۳ ق.ا.ا.م اموال یا وجوه موجود نزد شخص ثالث را می توان توقیف کرد، دستور توقیف وجهی که بعداً محکوم علیه در بانک می‌گذارد بر خلاف ماده مذبور می‌باشد و قابل توقیف نیست، لیکن اگر بعداً خواهان از وجود وجه در بانک مطلع شده می‌تواند به واحد اجرا اعلام نماید.

ب : توقیف اموال دولت و شهرداری ­ها ۱

در خصوص توقیف اموال دولت و شهرداری ­ها دولت ضابطه خاصی را وضع نموده است به همین منظور به دلیل حساسیت موضوع، قانون‌گذار نسبت به وضع قانون خاص نسبت به اجرای احکام صادره علیه دولت اقدام نمود.

این قانون که به نام قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی نام گرفت در تاریخ ۱۵ آبان ماه سال ۱۳۶۵ تصویب و در روزنامه رسمی شماره۱۲۱۶۰ مورخ ۸/۹/۶۵ منتشر گردیده متن این قانون بدین شرح است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ب.ظ ]