کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



۳- بعد همکار – جنگجو : بعد همکارها تمایل به نشان دادن سطح نسبتاٌ بالایی از انعطاف پذیری به سمت برنده برنده دارند و جنگجویان سطوح نسبتاٌ پایین در این زمینه دارند.

۴- بعد همکار – جنگجو : بعد همکار ها تمایل به نمرات بالا در سراسر فرایند را دارند، خصوصاًٌ در رابطه با مرحله ی حرکت به سمت دست یابی به توافق، در حالی که جنگجو ها دارای نمرات نسبتاٌ‌ پایین تر در سراسر فرایند مذاکره را دارند خصوصاًٌ در مرحله حرکت به سمت دست یابی به توافقات (مانینگ و روبرتسون، ۲۰۰۳ ،۶۲)

۲-۷- مسائل میان فرهنگی در مذاکره :

۲-۷-۱- تعریف فرهنگ:

ما فرهنگ را به عنوان الگوهای رفتاری،ارزش‌ها،اعتقادات و هنجارهای یک جامعه در نظر می گیریم که از طریق رفتارهای اجتماعی بین افراد مختلف یک جامعه منتقل شده و در ذهن آن ها تثبیت می شود. فرهنگ ، خود یک زبان است: “زبان ساکت”. زبانی که در مکالمه ها شنیده نمی شود. اما در پس زمینه تک تک کلمه ها و رفتارهای مذاکره کنندگان مشاهده و احساس می‌گردد. برای درک کامل گفته ها و خواسته های طرف مقابل، دانستن زبان مکالمه یک ضرورت است، اما به هیچ وجه کافی نیست. مذاکره کننده خوب می بایست ” زبان ساکت” حاکم بر مذاکره را نیز به خوبی بشناسد و درک کند. زمانی که مدیر یک شرکت از تهران با مدیر یا نماینده شرکتی از شهر مشهد در حال مذاکره است ، دو طرف برای تفسیر رفتارها، گفته ها و تعهدات طرف مقابل ، تا حد زیادی از مبانی فرهنگی مشترک استفاده می‌کنند. اما زمانی که یک گروه ایرانی˛با یک گروه مذاکره کننده از شرق دور (مانند ژاپن یا چین) پشت میز مذاکره می نشینند. طبعا اطلاعات و پیش فرضهایی که هر یک از طرفین برای تحلیل و تفسیر گفته ها، رفتار و تمایلات طرف مقابل به کار می‌گیرد،کاملا متفاوت است.( شعبانعلی،۱۳۸۹ ،۲۴۳)

    1. roles Decisional 1-۲- Negotiator ↑

    1. – Ashcroft ↑

    1. – Daniels ↑

    1. – Ashcroft ↑

    1. – Daniels ↑

    1. Soft negotiation 1- ↑

    1. ۱-hard negotiation ↑

    1. interest-based negotiation 1- ↑

    1. – Fisher ↑

    1. – manning and Robertson ↑

    1. – Daniels ↑

    1. – Fells ↑

    1. – Cateora and N.Ghauri ↑

    1. – Quint ↑

    1. – wimsatt and Gassenheimer ↑

    1. – Ashcroft ↑

    1. – Fleming ↑

    1. – Daniels ↑

    1. – hindel ↑

    1. – shuenfild ↑

    1. – hariss ↑

    1. – Ashcroft ↑

    1. – Daniels ↑

    1. – hariss ↑

    1. – Fleming۲-Harris ↑

    1. – Harris ↑

    1. – wimsatt and Gassenheimer ↑

    1. – manning and Robertson ↑

    1. – Fleming ↑

    1. – Daniels ↑

    1. – heller ↑

    1. – Cateora and Ghauri ↑

    1. – manning and Robertson ↑

    1. – manning and Robertson ↑

    1. – Cateora and Ghauri ↑

    1. – heller ↑

    1. – Cateora and Ghauri ‌ ↑

    1. – rabinz ↑

    1. – Fisher & Ury ↑

    1. – Hellriegel

    1. – Schermerhorn ↑

    1. – magnet ↑

    1. – Hellriegel & etal ↑

    1. – manning & Robertson ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:54:00 ب.ظ ]




گذشته از رویکردهای یادگیری روانشناسان از دیدگاه های مختلف دیگری نیز مفهوم مقابله را بر رسی کرده و نظریه های گوناگونی را ارائه نموده اند دیدگاه روان تحلیلی بر روشی متمرکز است که عمدتاً بر حل تعارضات و تکانه از طریق ازمون واقعیت توجه دارد این دیدگاه معمولا به استفاده از مکانیسم های دفاعی متمرکز است.

دیدگاه چرخه زندگی[۳۶] تسلط[۳۷] انتقالهای رشدی رامد نظر قرار می‌دهد تسلط به چرخه های زندگی و انتقالهای رشدی عزت نفس به خودکار آمدی و کنترل دروغی را افزایش می‌دهد دیدگاه تکاملی[۳۸] و تعدیل رفتار بر حل مسئله تأکید دارند دیدگاه فرهنگی و جامعه بوم شناسی[۳۹] به مقابله به ‌عنوان انطباق با محیط می نگرد رویکرد تلفیقی [۴۰] مقابله را به صورت جنبه ای از توانمندی‌های شخص همراه با دیگر منابع تلقی می‌کند که تقاضا ها را افزایش یا کاهش می‌دهد(پترسون و حک که بین،۱۹۸۷، به نقل از فراید بندگ،۱۹۹۷).

تعریف مقابله

علی‌رغم فقدان توافق ‌در مورد یک نظریه واحد مقابله، نظریه لازاروس و ‌همکاران به دلیل حمایت‌های تجربی زیاد پذیرش وسیعی یافته است از نظر لازاروس مقابله عبارت است از، تلاش‌های شناختی و رفتاری برای اداره مطالبات بیرونی و درونی خاص (و تعارضات بین آن ها) که به صورت طاقت فرسا یا فراتر از منابع شخص ارزیابی می‌شوند (لازاروس،۱۹۹۱، س ۱۱۲، به نقل ازفراید نبرگ، ۱۹۹۷) الگوی لازاروس ارزیابی شناخته را به ‌عنوان یک مؤلفه‌ ذاتی فرایند مقابله مورد تأکید قرار می‌دهد مفهوم ارزیابی برای ظابطه بندی این نظریه کانونی است (بدوین،۱۹۸۸) در جویان مقابله فرایندهای ارزیابینقش عهده ای را به عهده دارند (ریو،۱۹۹۲)

مقابله از پاسخهای (افکار، احساسات، ‌و اعمالی) تشکیل یافته که فرد به هنگام رویارویی با موقعیت های مشکل زا زندگی روزمره و شرایط خاص به کار می‌گیرد گاهی اوقات مشکلات حل می‌شوند و گاهی نه (دیوسیون و نیل، ۲۰۰۱، کلاتیک، ۱۹۸، لنگ استون،۱۹۹۴) به عبارت دیگر مقابله تلاش شخص برای برخورد با استرس زا است وظیفه مقابله تحمل یا مصالحه با رویدادها و موقعیتهای ناگوار و کاهش شرایط زیانبار محیطی است مقابله به فرد کمک می‌کند تا تصور و تعادل هیجانی داشته و روابط و رضایت بخش با دیگران را تداوم بخشد (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴، به نقل ازولمن،۱۹۸۸) فرایند مقابله به نحوه عملکرد واقعی فرد در یک رویارویی خاص و چگونگی تغییر این قبیل اعمال در رویارویی (یا رویارویی های محیطی) بستگی دارد (ولمن ۱۹۸۸) مقابله واکنش است به قرار گرفتن در رابطه ای فشار آور با محیط (ساراسون و ساراسون،۱۹۸۷).

مهارت‌های مقابله ای فنونی هستند که باری هر اقدامی در دسترس قرار دارند میزان مفید بودن هر مهارت خاص به ماهیت موقعیت به آسیب پذیری و توانمندی‌های خود بستگی دارد داشتن مجموعه ای کارآمد از مهارت‌های مقابله به احساس خویشتن داری[۴۱] و خود جهت بخشی[۴۲] را بیشتر می‌کند با افزایش خویشتن داری در رفتار ممکن است به ‌عنوان شرایط محیطی را تغییر داد هر چه منابع افراد برای مقابله بهتر باشد کمتر احتمال دارد گرفتار موقعیتهای شوند که در آن ها آسیب پذیرند. مقابله کننده های موفن افرادی نیستند که فقط بدانند کارها را چگونه باید انجام داد بلکه علاوه بر آن روش نزدیک شدن به موقعیتهای را که برای مواجهه با آن ها پاسخ حاضری در دست ندارند می شناسند (ساراسون و ساراسون،۱۹۸۷)

پژوهشگران ‌بر اساس همین مسایل شناختی، هیجانی و رفتاری فرایند مقابله را در دو گروه عهده قرار می‌دهند بدین صورت که نخست فرد می‌تواند به مشکل یا موقعیت خاص که ایجاد شده است تمرکز کند، وسعی کند روش های تغییر یا اجتناب از آن را پیدا کند این نوع برخورد بنام مقابله مسئله مدار[۴۳] معروف است.

دیگر اینکه اگر موقعیت قابل تغییر نباشد شخص می‌تواند بر آرام سازی هیجانات مرتبط با موقعیت مشکل متمرکز شود این شیوه رویارویی با مسایل نیز مقابله هیجان مدا۳ نامیده شود (لازاروس و فولکمن ۱۹۸۴، به نقل اتکینسون و همکاران،۲۰۰۰) اکثر مردم زمانی که با موقعیت دشوار روبه رو می‌شوند هر دو نوع مقابله را به کار می‌گیرد(ریو،۱۹۹۷).

حل مسئله

همه افراد به طور مداوم با سایل مختلف و تصمیم گیری ‌در مورد چگونگی آن ها روبه رو هستند (پوپ حک مال وکه ا ا— ۱۹۹۸) به لحاظ اهمیت پیچیده و تغییر یابنده جوامع کننی بروز مشکلات ‌و مسائل ریز و درشت فزونی یافته است (لگدفرید و دیوسیون،۱۹۷۶) بیشتر اوقات فرایند حل مسایل روزمره به قدری خودکار انجام می‌گیرد که افراد از چگونگی انجام دقیق آن ها مطلق نمی شوند با وجود این باید ‌به این نکته توجه که بدون توانایی شناسایی مشکلات و رسیدن به راه حلهای قابل اجرا زندگی روزمره مردم از هم پاشیده خواهد شد. حل مسئله در برگیرنده حوزه های عاطفی، شناختی و رفتاری است (ایوانف[۴۴] و همکاران، ۱۹۹۲، بلانک استاین[۴۵] و همکاران،۱۹۹۲) افرادی که از توانایی حل مسئله بیشتری برخورد دارند بهتر می‌توانند با انواع استرس و مشکلات زندگی مقابله کنند و آنهایی که حل مسئله را یاد می گیرند احتمالا به طور مؤثری با استرس مقابله می‌کنند (دزوریلا و چنج،۱۹۹۵) داشتن قدرت حل مسئله بشتر با مشکلات روانشناختی و اجتماعی کمتر همراه است (پوپ، حک حال و ۱۹۸۸، ریو،۱۹۹۲).

حل مسئله فرایند رفتاری شناختی آشکاری است که ۱- پاسخهای بالقوه مؤثر برای موقعیت دشوار را فراهم می‌سازد.

۲- احتمال انتخاب مؤثر ترین پاسخ را از بین پاسخهای متعدد افزایش می‌دهد افرادی که از توان حل مسئله بالایی برخوردارند احتمال زیادی دارد که ‌در مقابل‌ مؤثر با طیف وسیعی از موقعیتهای موفق باشند (لگد فرید و دیویسون ۱۹۷۶، لارسون و همکاران ۱۹۹۵) جهت گیری فرد نسبت هب موقعیت تاثیر قاطعهی بر نحه پاسخ او دارد جهت گیری که رفتار مستقل حل مسئله را ترغیب می‌کند شامل آمادگی یا نگرش فرد ‌به این فرض است که موقعیتهای مشکل بخشی از زندگی معمولی است لذا می‌تواند از عهده آن برآمد (واتسون و تارپ، ۱۹۹۷ همینطور هرگاه موقعیت مشکل زا روی دهد می توان آن ها را مشخص کرد و مانع از گرایش بلافاصل پاسخ به نخستین تکانش شد (ایوانوف و همکاران، ۱۹۹۲ توقع خد از توانایی اش در کنترل محیط تا حد زیادی موفقیت او را در کوشش برای مواجهه با ‌مشکلات به وجود آمده افزایش می‌دهد (دزوریلا و شری[۴۶]، ۱۹۹۲۱، کازدین ، سیگل و باس[۴۷]، ۱۹۹۲)

تعریف حل مسئله و کاربردهای آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:54:00 ب.ظ ]




۲-۲ بخش دوم : تاریخچه بیمه های باربری

طبق بررسی­ های محققان و تاریخ نویسان احتمالاً چینی­ها اولین ملتی بوند که در سه هزار سال قبل از میلاد مسیح در بیمه باربری دریایی اصل تقسیم خطر را مراعات نمودند. ‌به این ترتیب که زمانی که کالایی را از طریق رودخانه حمل می­کردند. آن را توسط چندین کشتی حمل می­کردند تا اگر یکی از کشتی­ها غرق شود بقیه کالاهای موجود در کشتی­های دیگر سالم به مقصد برسند.

دو هزار سال قبل از میلاد نیز در دوران هامورابی قوانینی برای حمایت ‌کاروان‌ها وضع شده بود به طوری که اگر در هنگام حمل کالاهای بازرگانی غارت، دزدی و یا حوادث دیگری پیش می­آمد خسارت ایجاد شده توسط عده­ای از اهالی شهر بابل جبران می­شد. در همین دوران در هندوستان نیز چنانچه فردی به یک مسافرت طولانی می­رفت پول قرض می­گرفت و بهره آن را ( حدود ده درصد در ماه ) می­پرداخت و اگر مسافرت در دریا نیز انجام می­شد بهره آن به حدود ۲۰ درصد می­رسید. چون این میزان بهره از بهره معمولی ۵ درصدی آن بیشتر بود ‌می‌توان نتیجه گرفت که نرخ بهره اضافی در واقع حق بیمه خطرات بوده است.

همچنین در مصر باستان صندوق‌های تعاونی برای پرداخت هزینه­ های کفن و دفن افراد وجود داشته است. در مدیترانه شرقی نیز حدود ۷۰۰ تا ۹۱۶ قبل از میلاد مسیح در لوان[۴] قانونی تصویب شده بود که بر اساس آن زیان همگانی یک رسم بازرگانی دریایی شناخته شده بود و طبق آن خسارت وارده به یک نفر در حین سفر دریایی بین همه کسانی که کالایشان سالم به مقصد رسیده بود تقسیم
می­شد.(شیبانی ، ۱۳۵۲، ۲تا۴ ) و (فولادیان ، ۱۳۸۸،۱۱)

تا حدود قرن­های چهارم و پنجم قبل از میلاد مسیح نیز همچنان مدیترانه شرقی مرکز تجارت جهان بود و وامهای دریایی بین بازرگانان رایج بود ‌به این ترتیب که سرمایه­داران یونانی به صاحبان کشتی­­ها و کالاها وامی با نرخ بهره بیشتر از حد معمول می­دادند و در صورتی که کشتی و کالا سالم به مقصد می­رسید وام و بهره آن را دریافت می­داشتند و اگر کشتی غرق می­شد وام دهنده حق استرداد وام را نداشت.(شیبانی ، ۱۳۵۲، ۲تا۴ ) و (فولادیان ، ۱۳۸۸، ۱۰)

همچنین طی اظهارات یک نویسنده به نام «لی­وی»[۵] در کتابش در سال ۲۱۵ قبل از میلاد دولت اسپانیا به دلیل نیاز به صادرات ناچار شد که مقرراتی وضع کند که طبق آن، خطرات دریا و خسارات وارده به کالاها را تقبل کند. امپراتور روم در سال ۴۰۱ بعد از میلاد برای اینکه غلات مورد نیاز شهر را تأمین کند مقاطعه­کاران را به ساختن کشتی برای حمل و نقل غلات تشویق می­کرده و تمام خطرات ناشی از حوادث دریا را تقبل می­نموده است. البته پس از انحطاط امپراتوری روم تجارت خشکی و دریایی به شدت کاهش یافت و تا قبل از قرن ۱۳ میلادی دیگر اثری از بیمه­گری در ایتالیا دیده
نمی­ شود. در زمینه ­های بیمه­های دریایی در قرون وسطی نیز در روم گروه ­های تعاونی حرفه­ای مانند سازمان کمک به نظامیان به وجود آمد که هدف آن ها کمک به نظامیان بازنشسته یا خانواده نظامیانی بود که در جنگ کشته می­شدند. در همان زمان مشکلات و خطراتی که برای کشاورزان و مالکان جزء پیش می­آمد و جان و مال آن ها را تهدید می­کرد آنان را ‌به این فکر وامی­داشت که خود را تحت حمایت مالکان بزرگ قرار دهند و از طریق تشکیل گروه­ ها و اتحادیه ­ها توانستند در مقابل خطرات امنیت بیشتری به دست آورند. این اتحادیه ­ها بعداً گسترش یافتند و به شکل سازمان­ های تعاونی در زمینه جبران خسارت زیان­دیدگان به فعالیت پرداختند. از جمله این اتحادیه ­ها ‌می‌توان به اتحادیه دریانوردان دانمارک در قرن ۱۲ اشاره کرد که طبق مقررات آن خسارت ناشی از حوادث دریانوردی هر یک از اعضا جبران می­شد.(فولادیان ، ۱۳۸۸،۱۱)

در قرن ۱۱ بازرگانان سواحل دریای آدریاتیک بر آن شدند تا خطرات ناشی از حمله دزدان دریایی را نیز در شمول مقررات زیان همگانی قرار دهند که از جمله این مقررات ‌می‌توان «مقررات دریایی ترانی»[۶] در سال ۱۰۶۳ و « مقررات دریایی ونیز» در سال ۱۲۵۵ را نام برد در همین زمان قرارداد دیگری بین دریانوردان ایتالیا مقرر شد بنام «زرمانیتی»[۷] یا «قرارداد کلی» که طی آن کلیه محموله یک کشتی به ‌عنوان یک واحد غیر قابل تفکیک در نظر گرفته می­شد و در صورت وارد شدن خسارات به هر یک از اجزای آن کلیه افراد ذینفع در سفر باید آن را جبران می­کردند.

بسیاری از کارشناسان، یکی از عوامل مهم در به وجود آمدن بیمه ( به شکل امروزی) را ممنوعیت استفاده از وام دریایی بیان ‌می‌کنند. زیرا در قرن سیزدهم (۱۲۳۶ میلادی ) « پاپ گرگوار نهم» کلیه معاملات رباخواری از جمله وامهای دریایی را ممنوع اعلام کرد. این امر سبب شد که تا مدتی روند تکامل بیمه­های دریایی با رکود مواجه شود و بازرگانان را بر آن داشت که مسأله وام دریایی را به صورت دیگری که مغایرت چندانی با قوانین مذهبی کلیسا نداشته باشد، مطرح کند. ‌به این ترتیب که قراردادهای وام دریایی را تبدیل به قراردادهای فروش کردند یعنی در این میان صاحب مال یا کشتی نقش فروشنده را داشت و وام دهنده نقش خریدار، در صورتی که تعهد خریدار انجام می­گرفت که کشتی و کالا سالم به مقصد نمی­رسیدند و اگر سالم به مقصد می­رسیدند قرارداد فسخ می­شد و فقط فروشنده ( صاحب مال ) مبلغی را به عنوان پاداش یا جایزه به خریدار ( وام دهنده ) می­داد به طوری که پاداش قابل برگشت نبود. در ضمن مسأله پاداش با قوانین کلیسا مغایرتی نداشت و همان‌ طور که مشخص است این شکل از قراردادها همانند قراردادهای بیمه کنونی بوده است.( فولادیان ، ۱۳۸۸،۱۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:54:00 ب.ظ ]




در جامع البییان آمده:

«تجسّس» جست وجو یا یافتن عیب برادر، به منظور اطلاع از اسرار او» (طبرسی، ۱۳۲۴، ج ۲۶، ۱۷۵)

در فرهنگ نفیس نیزنوشته شده:

«تجسّس» خبر جستن و بیشتر در بدی گویند. (نفیسی، ۱۳۴۳، ۷۰۸)

طباطبایی (۱۳۶۳، ج ۱۸، ۳۲۳) در المیزان می‌گوید:

«تجسّس» تتبع و تفحص از امور مخفی و مستور مردم برای اطلاع یافتن آن ها.

در تفسیر ابن کثیر نوشته شده:

«تجسّس» تلاش برای کسب خبر است به قصد فتنه انگیزی. (ابن کثیر، بی تا، ۲۱۴)

آنچه از مجموعه سخن و آرای اهل لغت به نظر می‌رسد، این است که «تجسّس» بیشتر در انگیزه شر به کار می رود.

مثلاٌ چنان که گذشت در اقرب الموارد و لسان العرب و نهایه و مجمع البیان، بیان شده که تجسّس غالباً در امور شر استعمال می شود.

از سوی دیگر، ظاهر عبارت مصباح المنیر و کلام منسوب به اخفش این است که تجسّس منحصر در عیوب و بدی ها و تحسّس تنها جستجوی خوبی ها و امور خیر نیست و چنین انحصاری در معنای این دو واژه وجود ندارد. به نظر می‌رسد صاحب لسان العرب نیز تفاوت معنا و انحصار را تنها در واژه جاسوس می‌داند. آری صاحب اقرب الموارد «تحسس» و «تجسس» را دارای دو معنای متفاوت می‌داند. اما آنچه اعتبار دارد مصدر است نه تک واژه ها و از معنای مصادر، وجود و اعتبار چنین قیدهایی به دست نمی آید.

افزون بر این واژه ی «تجسّس» در برخی روایات در معنایی به کار رفته که مربوط به آن نیست (بلکه خلاف انتظار به کار رفته) که در فصل بعدی به بررسی آن خواهیم پرداخت.

خلاصه اینکه «تجسّس» از«جسَّ» ریشه می‌گیرد و در لغت وعرف به معنای جستجو از باطن و درون امور است (خواه برای خود باشد یا دیگری باشد) و انگیزه ی این جستجو، در صدق مفهوم تجسس دخالتی ندارد. ‌به این ترتیب غرض و هدف از تجسس هر چه باشد، (خوب یا بد) در صدق مفهوم تجسس تفاوتی ایجاد نمی کند، انگیزه ی خیر اگر دخالتی هم داشته باشد، تنها در نفی حکم (حرمت) است نه درصدق موضوع «تجسّس»

‌بنابرین‏ «تجسّس» کاویدن و جستجوی نهان امور است، خواه برای خود باشد یا دیگری.

به انگیزه شر و فساد باشد یا به قصد خیر، از امور بد باشد یا امور نیک.

پس از تعریف لغوی تجسّس در قسمت بعدی به معنای اصطلاحی آن می پردازیم.

۲- معنای اصطلاحی تجسّس

تجسّس در فقه امامیه و اهل سنت تعریف شرعی یا متشرعی خاصی ندارد و به همان معنای لغوی اش به کار رفته و احکام مختلفی بر آن بار شده است. (علی اکبری بابوکانی، ۱۳۹۱، ۳۷) توضیح این که در فقه گاهی تجسّس به معنای تفتیش و تفحص از اسرار، عورات و زشتی های افراد به کار رفته و گاهی ‌در مورد خیانت به نظام و بیضه اسلام به کار رفته.

در جایی که تجسّس به معنای تفتیش و تفحص از اسرار افراد به کار رفته، حکم تکلیفی اولیه ی آن بر اساس ادله احکام در فقه امامیه حرمت است. (علی اکبری بابوکانی، ۱۳۹۱، ۳۷)

چنان که در تفسیر آیه ی شریفه «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراٌ مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمُ وَلا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغتَب بَعضُکُم بَعضاً اَیُحِبُّ اَحَدُکُم أن یأکُلَ لَحمَ اَخیهِ مَیتاٌ فَکَرِهتُمُوهُ وَاتَقُوا اللّهَ اِنَّ اللَّهَ تَوَّابُ رَحیمُ». سوره ی حجرات(۴۹)، آیه ی ۱۲

یعنی، ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمان ها گناه است و هر گز در کار دیگران تجسّس نکنید واز یکدیگر غیبت ننمایید، آیا احدی ازشما دوست دارد گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ بی تردید از این کار کراهت دارید، از خدا پروا کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است.

در تفاسیر آمده است که غرض این است که؛ ظاهر حال مسلم را ملاک قرار دهید و اگر ظاهر خوب است به همین ظاهر اکتفا کنید و دنبال عیوب پنهانی نروید، یعنی از عیوب و اسرار برادر مسلمان خود جست و جو و تفتیش نکنید تا احیاناٌ به چیزهای بد و کارهای زشت مردم که مخفی و مستور است مطلع نشوید. (طبری، ۱۳۲۴،ج ۲۶، ۸۵؛ طبرسی، ۱۴۰۶، ج ۹، ۱۳۷)

به باور گروهی از جمله «ابن عباس» و «مجاهد» منظور از «لا تجسَّسوا» این است که؛ در جستجوی لغزش های مردم با ایمان و انسان های درست اندیش نباشید. (طبرسی، ۱۴۰۶، ج ۱۳، ۸۷۵)

قرطبی (بی تا، ۳۳۲) درباره ی معنای آیه ی شریفه می‌گویند:

«معنای آیه این است که آنچه از مسلمانان بر شما ظاهر است بگیرید و درباره ی اسرار و عورات آن ها جست وجو نکنید، یعنی هیچ یک از شما از عیب برادرش بعد از آنکه خداوند آن را پوشانده است فحص و جست وجو نکند تا بر او آشکار شود».

مرحوم شهید ثانی (۱۳۷۶، ۹) در تعریف اصطلاحی تجسّس می فرماید: «معنای تجسّس این است که بندگان خدا را زیر پرده ی ستاریّت پروردگار رها نکنی و پرده از روی کار آنان برداری و آنچه که خداوند پوشیده داشته است، آشکار کنی که این کار وسیله کسب اطلاع از امور مخفی آن ها و پرده برداشتن از روی اسرارشان می شود و در نتیجه آنچه بر تو پوشیده بود آشکار می‌گردد که اگر مخفی بود دل و دینت سالم تر می ماند.»

نیز گفته شده که تجسّس بیشتر در کشف امور پنهانی استعمال می شود که انسان ها راضی به کشف آن نمی باشند، جاسوس کسی است که امور پنهانی مردم را بداند و پنهانی های مردم بیشتر نقاط ضعف و رفتارهای ناپسند آن ها‌ است که آشکار شدن هر یک از آن ها موجب کوچکی و پستی آنان می شود. (سبحانی، ۱۳۷۰، ۶۳۸)

مرحوم مجلسی (۱۴۰۳، ج ۲۲، ۳۶۰) در بحار الانوار در توضیح کلمه «تجسّس» چنین می فرماید:

«لا تجسّسوا» یعنی بر اساس ظاهر انسان ها حرکت کنید و آنچه را که از صفات دیگران، خداوند مخفی ‌کرده‌است، آن ها را آشکار ننمایید، زیرا ما وظیفه نداریم به باطن امور در هر حال پی ببریم و یا این که صفات مخفی دیگران که به عنوان عورت محسوب شده، نباید عورتهای دیگران را کشف و آن ها را آشکار نماییم».

‌بنابرین‏ تجسّس گاهی به معنای تفتیش و دخالت در اسرار و عورات مردم مسلمان است که در شریعت اسلام از آن نهی شده و حرمت آن از بدیهیات شرع است و صحابه و مفسران هم همین معنا را فهمیده اند، چنان که نقل شده که:

عبدالرحمن بن عوف می‌گوید:

شبی در مدینه با عمر بن الخطاب برای حفاظت شهر گردش می‌کردیم به خانه ای رسیدیم که چراغش روشن و درش بسته بود ولی صدای بلندی از خانه به گوش می رسید، عمر گفت: این خانه مال ربیعه بن امیه است و این ها شراب خورده اند و الان هم می خورند، گفتم ما خلاف کردیم خدا فرموده است «لاتجسّسوا» و ما تجسّس کردیم، عمر برگشت و آن ها را به حال خودشان گذاشت. (رجوع شود به قرطبی، ۳۳۳)

این قصه بسیار معروف و به روایات گوناگون نقل شده است.

گاهی نیز تجسّس و مشتقات آن در متون فقهی و روایی به معنای خیانت به حکومت اسلامی و بیضه اسلام به کار می رود و حکم تکلیفی آن بر اساس ادله ی احکام در فقه امامیه حرمت می‌باشد.

چنان که اطلاق آیه شریفه ۱۲ سوره ی حجرات شامل این مصداق از تجسّس می‌گردد.

در جواهرالکلام نیز در معنای اصطلاحی فقهی تجسّس گفته شده:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:54:00 ب.ظ ]




در قبال انتقادهایی که نسبت ‌به این پیشنهاد شده بود طرفداران آن معتقد هستند که اساسأ متن مذبور مفاد منشور ملل متحد را نقض نکرده است. به مجمع عمومی بیشتر از اختیارات تعیین موردی اضافه نگردیده و در نتیجه اختیار آن از نظر حقوقی قابل تأیید ‌می‌باشد. در ضمن مخالفان این پیشنهاد معتقد بر این هستند که ساختار اقتصادی منشور ملل متحد نیز با این ترتیب نقض شده و اختیارات مجمع عمومی و شورای امنیت به صورت کامل تغییر داده شده و با این وضعیت در واقع منشور ملل متحد به نحوی دور زده می شود. هر دو طیف مخالف و موافق با استناد به اصول ۲/۱۱ و ۱۲ منشور کوشش در توجیه و تقویت استدلال­های خود برآمده­اند. باید اذعان کرد در وضعیت امروز قطعنامه مذبور به کشورهای جهان سوم در مجمع عمومی راجع به مسائل مربوط و مندرج در بخش هفتم به رغم عدم خشنودی و عدم موافقت قدرت­های بزرگ در حدی امکان عمل شناخته است.

۲-۲- تشکیل نیروهای مسلح برای اجرای تصمیمات سازمان ملل به وسیله اعمال زور

تأسيس سازمان ملل متحد از نوآوری­هایی که وعده آن داده می­شد تشکیل نیروهای مسلح جهت اجرای تصمیمات الزام آور بود. اعضای ملل متحد در راستای مشارکت برای حفظ صلح و امنیت بین ­المللی ملزم هستند با درخواست شورای با انعقاد موافقت­نامه­هائی نیروی مسلح در اختیار آن شورا قرار دهند. اما باید افزود که انعقاد این قبیل موافقت­نامه­ ها تاکنون جامه عمل نپوشیده و در نتیجه این بخش از منشور ملل متحد فعلأ تحقق نیافته است و در خصوص عدم تحقق این بخش از منشور نظریات مختلفی وجود دارد. افزون بر آن به موجب اصل ۴۶ که مقرر می­دارد طرح و برنامه استفاده از نیروهای مسلح را شورای امنیت با کمک کمیته ستاد نظامی تنظیم می­ کند نیز محقق نگردیده أست. بدین ترتییب معلوم می­ شود تشکیل نیروهای مسلح مورد پذیرش در منشور به هنگام توسل شورای امنیت به زور با مقوله تشکیل نیروهای مسلح حفظ صلح در خدمت اختلافات بین ­المللی از نظر تکیه­گاه­های حقوقی متفاوت هستند.

از توجه به مفاد منشور ملل ملاحظه می­ شود که در آن از قراردادن نیروی مستقل در اختیار شورای امنیت سخن به میان آمده است. در بخش هفتم منشور راجع به اقدامات الزام آور چون امکان عمل وجود ندارد لذا این امر با اختصاص برخی اقدامات با اهداف مشخص به عمل می ­آید. این قبیل نیروها معروف به ” حافظ صلح” که با وظایف مختلف موجودیت پیدا ‌می‌کنند غالبا با قطع­نامه­ های شورای امنیت ایجاد می­ شوند. نخستین آن­ها UNEF است که در مسئله مصر و بحران کانال سوئز از سوی شورای امنیت تحت عنوان نیروی حالت فوق العاده بود و بعدأ نیز نیروهائی چون ONCU سازمان ملل و UNFICYP برای قبرس و غیره در چارچوب این نظام تأسيس ‌شده‌اند.

نکات لازم به توجه در ارتباط با نیروهای مذبور اشتغال به مأموریت‌ آن ها در خاک کشورهای خود است که با موافقت کشورهای مبتوعه انجام شده و البته عمدا به دستور دبیر کل بوده و غالبا گرایش به هدف سازش را دارند. نیروهای مذبور برای مقاصد دیده بانی و میانجی به محل دعوت شده و اساسأ به غیر از دفاع مشروع حق توسل به زور نداشتند که با در نظر گرفتن اوصاف مذبور معلوم می­ شود که با جایگاه نیروهای حافظ صلح که در منشور ملل متحد پیش‌بینی شده است وضعیتی متفاوت پیدا می­ کند. زیرا منشور ملل وضعیتی همچون رفتار پلیسی و توافق طرفیت و همچون استفاده از نیرو انتقال بخشی از اختیارات به دبیر کل را نمی­تواند مورد پذیرش قرار دهد. در واقع مساعی مربوط به حفظ صلح از سوی شورای امنیت با دو هدف جداگانه مرتبط با نیروهای دیده­بانی و دیگری نیروهای مرتبط با نیروهای حفظ صلح قابل ارزیابی است.

رکن ONUST سازمان ملل متحد با هدف دیده­بانی صلح تشکیل شده بود، علاوه بر آن گروه موسوم به GONUL که در لبنان وظیفه دیده بانی صلح را در مرز میان سوریه و لبنان بر عهده گرفت و در مسئله دو کشور هند و پاکستان به منظور دیده بانی در سال ۱۹۴۹ ؛ UNMOGIP و در ٩۱۹۶۵ نیز UNIPOM و در کشمیر نیز MONUYUNEF به منظور نظارت بر آتش­بس تشکیل گردید. در این میان تعداد نیروهائی که از سوی سازمان ملل به منظور حفظ صلح تشکیل شده است نیز کم نیست که در ذیل با ترتیب به بررسی آن ها پرداخته و به نکته نیز لزومأ اشاره می­ شود. سازمان ملل به طور اعم و مجمع عمومی به عنوان رکن مهم سازمان ملل متحد به طور اخص نخستین نیروی فوق­العاده را در خصوص مسئله سوئز با نام UNEF تشکیل داده است. اما پیش از ورود به موضوع به لحاظ اهمیت و ارتباط ابتدا به نیروهای سازمان ملل در خصوص مسئله کره و ماهیت حقوقی آن اشاره می­ شود:

۲-۲-۱- نیروهای سازمان ملل در کره

به رغم پیش ­بینی کشور مستقل کره در اعلامیه ۱۹۴۳ قاهره بعد از جنگ جهانی دوم نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در قسمت شمالی و نیروهای آمریکا نیز در قسمت جنوب آن مستقر شدند و چون برای تخلیه و ترک کره میان آن ها تفاهم عملی حاصل نشد مسئله استقلال کره برای اولین بار از سوی آمریکا در سال ۱۹۴۷ مطرح و به منظور جلوگیری از نفوذ کره شمالی به کره جنوبی موضوع را در دستور کار مجمع عمومی قرار داد. کره جنوبی در معرض حمله قرار گرفت که بلافاصله ایالات متحده آمریکا با درخواست اتخاذ تدابیر از شورای امنیت نسبت به تحریک و جلب افکار عمومی اقدام و در صدد تبدیل موضوع به یک رویداد بین ­المللی برآمد.

شورای امنیت روز ٢۵ ژوئن ۱۹۵۰ یعنی همزمان با نخستین حمله بلافاصله تشکیل جلسه داده با صدور قطعنامه رسمی ضمن تذکر اعلام نقض صلح از کره شمالی خواست تا بلافاصله نسبت به آتش بس اقدام نموده و عقب نشینی نماید و از اعضای سازمان ملل نیز خواستار هماهنگی در اجرای قطعنامه شده و خواستار قطع کمک به کره شمالی گردید. البته این قطعنامه فی نفسه در بر گیرنده درخواست کمک نظامی نبود. شورا با صدور قطعنامه دیگری در مورخ ٢۵ ژوئن ۱۹۵۰ از اعضای ملل متحد به منظور حفظ صلح خواستار همکاری شده بود که ۵٣ کشور آمادگی خود را جهت کمک، به دبیر کل اعلام نمودند که از میان این کشورها ۱۶ کشور نیز وعده کمک نظامی داده و بقیه به انجام سایر کمک­ها اقدام نمودند.

‌بر اساس قطعنامه ٧ جولای ٩۵٠ ١ شورای امنیت کمک­های واصله می­باید تحت فرماندهی واحدی قرار می­گرفتند اما نمایندگان کشورهای کمک­کننده نظامی با این ترتیب موافق نبودند و از دستورات فرماندهی کل تبعیت و اطاعت نمی­کردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:54:00 ب.ظ ]