فرسودگی شغلی را تخریب تدریجی روحیه اشتیاق در نتیجه گیری های روزانه و استرسهای فرضی که در کار و زندگی روزمره دیده می شود تعریف کردهاند .فرسودگی شغلی نوعی اختلال است که به دلیل قرار گرفتن طولانی مدت اشخاص در معرض فشار روانی در او ایجاد می شود و نشانه های فرضی آن هم فرسودگی هیجانی جسمی و ذهنی است . همچنین عزت نفس فرد مبتلا به این عارضه کم می شود و احساس نا سودمندی میکند .فرسودگی کاری در حقیقت نوعی از فرسودگی روانی است که با فشارهای روانی و استرس های مربوط به شغل و محیط کار توأم گشته است .این اختلال در بین انواع مشاغل مشاهده می شود و با محرکهای تنش زائی مانند داشتن مراجعان بیش از حد در یک زمان و نداشتن وقت کافی و فقدان حمایت یا قدر دانی مرتبط است .حتی امروزه یکی از منابع اصلی فشار روانی به عنوان عامل اصلی فرسودگی شغلی عدم مهارت و تخصص در زمینه شغلی و کاری میباشد که فرد در یک سازمان به عهده دارد (فولاد بند،۱۳۸۷).
محیط بشر شامل عوامل فیزیکی ،اجتماعی و روانی است که هر کدام در وضعیت سلامتی بشر نقش مهمی دارند یکی از عوامل تنیدگی زا در انسان محیط کار وی است که میتواند دیگر حیطه های زندگی او را تحت تأثیر قرار دهد . قسمت عمده ای از زندگی روزانه هر شخص صرف اشتغال به کار می شود وفرسودگی شغلی نشانگان فرو پاشی عاطفی بعد از سالها درگیری و اشتغال به کار است . این نشانگان به خصوص در بین افرادی که در شغلهای خدمات انسانی از قبیل آموزشی و پزشکی کار میکنند بیشتر شایع است . نشانه های فرو پاشی شغلی با فقدان شور و اشتیاق ، احساس محرومیت و شکست ،غیبت از کار ،بی علاقگی نسبت به قبول مسئولیت ،افسردگی و علائم جسمانی مشخص می شود .علل فروپاشی شغلی متعددند،بعضی علل خارجی هستند مثل وظایف محیط کار و بعضی علل داخلی هستند مثل درگیر شدن بیش از حد در کار و انتظارات غیر واقعی در مورد آنچه میتواند انجام شود .امروزه در بسیاری از سازمانها فشارهای عصبی و روانی به درجات گوناگونی وجود دارد .یکی از پیامد های این عوامل پدیده فرسودگی شغلی است . فرسودگی در نتیجه استرس افزایش مییابد و وقتی انگیزه رو به کاهش میگذارد دچار فرسودگی شغلی میشویم .(ساراسون[۵۳] ۱۹۹۹ / به نقل از ساعتچی ۱۳۸۹).
کسانی که فاقد تعادل بین کار و زندگی شخصی هستند و کسانی که کارشان یکنواخت است و کسانی که نسبت به کارشان راضی نبوده و آشکارا با مردم خصومت می ورزند یا کسانی که درگیر تصمیم گیری درباره زندگی و مرگ افراد هستند،مثل کادر درمانی و پزشکان ،و کسانی که کارشان به توجه دقیق نیاز دارد و کسانی که کارشان تکراری است مثل معلمان و کسانی که سر و کارشان با مردم است بیشتر از همه در معرض فرسودگی شغلی قرار می گیرند .به ویژه اگر احساس کنند تلاشهایشان به هدف مطلوب منجر نمی شود.وکسی از فرسودگی شغلی ایمن نیست ،افراد در هر حرفه ای و در هر سطحی میتوانند در معرض فرسودگی شغلی قرار گیرند (بورالی پاتر[۵۴]۱۹۹۹/ به نقل از الماسی فرد،۱۳۸۸ ) .
۲-۷- مروری بر مطالعات انجام شده داخلی :
فرسودگی شغلی یک موضوع جدی برای اعضای هیئت علمی است و در افراد مختلف به شیوه های گوناگون نمایان می شود .بسیاری از افرادی که در حیطه آموزش مشغول به کار هستند نشانه هائی از قبیل سردردهای ناگهانی و بیماری و استرس در روابط شخصی و حرفه ای ، افسردگی و کاهش بهره وری را تجربه کردهاند . پژوهشها نشان داده است که فرسودگی در بین اعضای هیئت علمی ، آن ها را به سمت تدریس پائین تر از استاندارد ، فقدان اشتیاق در پژوهش و سایر تکالیف شغلی ، بی عاطفگی نسبت به امور دانشجویان ، کاهش انعطاف پذیری و ناتوانی در به روز بودن آموخته ها در دنیای حرفه ای و کاهش توانایی در مدیریت کلاس سوق میدهد. مروری برروی پژوهشها در مورد فرسودگی شغلی اعضای هیئت علمی نشان میدهد که در سراسر دنیا تعداد زیادی از آن ها فعالیت تدریس و پژوهش هائی را که بر عهده دارند بدون انرژی، اشتیاق و جدیت و یا هدفمندی خاصی انجام میدهند . در یک مطالعه جامع در مورد اعضای هیئت علمی گزارش شده که حدود ۲۰ درصد از آن ها فرسودگی شغلی بالائی را تجربه میکنند و بیش از نیمی از اعضای هیئت علمی نسبت به شغل خود احساس عدم کفایت فردی می کردهاند (عارفی، ۲۰۱۰).
پژوهشی که بر روی ۳۱۶ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد به خوبی نشان داد که عقاید وشعائر مذهبی نقش مهمی در پیشگیری وکاهش مشکلات هیجانی و روانی بازی میکند (ضرغامی،۱۳۹۰) .
پژوهشها نشان میدهند که بین مذهب و معنا بخشی زندگی،علائم سلامت جسمی و روانی و بین انجام دادن مناسک دینی و مرگ و میر رابطه محکمی وجود دارد. به این صورت که مذهبی بودن و انجام اعمال مرتبط با آن خطرات مرتبط با مرگ ومیر را کم میکند و انجام دادن مناسک دینی و پیوند اجتماعی محکم بر خاسته از مذهبی بودن در تأثیر مثبت مذهب بر سلامتی نقش مثبت دارد (ویلیامز و استرن هال[۵۵] ۲۰۰۷ /عسگری۱۳۹۲) .
در پژوهشی ارتباط بین احساس ذهنی بهزیستی و فعالیتهای مذهبی در بین گروهی از مسلمانان انجام گرفت که نتایج به دست آمده نشان داد رابطه معناداری بین باورها و اعتقادات مذهبی و رضایت از زندگی وجود دارد (هادیان فرد، ۱۳۸۴).
همچنین یافته های یک پژوهش بیانگر آن بود که رضایت از زندگی همبستگی معنا داری با باور به اصول دین ،انجام مناسک مذهبی ،دوستی و بندگی خدا دارد (کشاورز،۱۳۸۸).
با وجود این که برای عده بی شماری تأثیر مثبت مذهب بر سلامت جسم و روان امری مسلم به شمار میآید ،در باره تأثیر اعتقادات مذهبی بر بهداشت روانی دیدگاه های ضد و نقیضی وجود دارد .مثلا بر خلاف ارزیابی منفی فروید [۵۶]و الیس[۵۷] از نقش وتأثیر مذهب بر سلامت روان، افرادی چون جیمز[۵۸] ، یونگ،[۵۹] آلپورت[۶۰] ، مازلو[۶۱]،آدلر[۶۲]و فروم [۶۳] با نگرشی مثبت از پیامدهای جهت گیری مذهبی بر بهداشت روانی سخن گفته اند (معتمدی و همکاران ۱۳۸۴).
بررسی های مختلف نشان میدهد که نگرش مذهبی با افسردگی، اضطراب،پرخاشگری و خود بیمار انگاری رابطه منفی دارند (شریفی و همکاران ۱۳۸۵).
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:20:00 ب.ظ ]
|