کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

جدول ۴-۱۰، تحلیل واریانس معناداری کل مدل را گزارش می‌کند . از آنجا که F به دست آمده (۷۵/۴) با درجه آزادی ۳ و ۱۱۶ از F جدول (۱۱/۳) بزرگتر است و هم چنین سطح معناداری به دست آمده (۰۴/۰) از سطح P<0.05 کوچک‌تر است نتیجه گرفته می شود که مدل معنادار است.

جدول شماره (۴-۱۱): ضرایب رگرسیونی استاندارد شده و استاندارد نشده متغیرهایی که در مدل وارد شدند

مدل
ضرایب استاندارد نشده
ضرایب استاندارد شده
t
سطح معناداری
B
خطای انحراف معیار
Beta
سبک اسناد درونی- بیرونی
۳۵/۰-
۵۰/۰
۱۳/۰-
۶۹/۰-
۴۹/۰
سبک اسناد پایدار- ناپایدار
۹۰/۰
۶۵/۰
۳۱/۰
۳۹/۱
۰۴/۰
سبک اسنادکلی -اختصاصی
۳۷/۰
۳۹/۰
۱۳/۰
۹۳/۰
۳۵/۰

همان‌ طور که جدول ۴-۱۱، نشان می‌دهد تنها سبک اسناد پایدار- ناپایدار توانسته است سطح معناداری از تبیین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را داشته باشد که ضریب استاندارد شده بتا این سبک۳۱/۰ می‌باشد. در حالی که دو سبک دیگر اسناد نتوانسته اند سطح معناداری از متغیر پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند.

فرضیه هشتم: سبک های اسنادی پیش‌بینی کننده عزت نفس هستند.

نتایج به دست آمده از جدول های شماره ۴-۱۲ و ۴-۱۳ و۴-۱۴، سبک های اسنادی به عنوان متغیر پیش بین عزت نفس، نشان دهنده مدل متوسطی می‌باشد این مدل ۴۸% از تغییرات مربوط به نمرات عزت نفس را تبیین می‌کند که نشان از مدل خوبی دارد. نمره تحلیل واریانس به دست آمده (۳۹/۵= F) در سطح (۰۵/۰) معنادار شد و از میان متغیرهای وارده در تحلیل رگرسیونی سبک اسناد درونی – بیرونی با مقدار ضریب استاندارد شده بتا ۵۵/۰ و سبک اسناد پایدار – ناپایدار با مقدار ضریب استاندارد شده بتا ۴۸/۰ توانستند سطح معناداری از عزت نفس را تبیین کند. ‌بنابرین‏ این فرضیه تأیید می شود و سبک های اسنادی پیش‌بینی کننده عزت نفس هستند.

به طور کلی نتایج پژوهش ها نشان می‌دهد که دانش آموزانی که از پیشرفت تحصیلی بالایی برخوردار هستند موفقیت های تحصیلی و وقایع خوشایند را به عوامل درونی، پایدار و عام نسبت می‌دهند و همچنین دانش آموزانی با پیشرفت تحصیلی بالا، رویدادهای منفی، از سبک های اسنادی درونی، کلی و پایدار استفاده می‌کنند از پیشرفت تحصیلی پایینی برخوردارند. با توجه به یافته های این پژوهش می توان چنین گفت که دانش آموزان با توجه به اینکه موفقیت ها را به عوامل درونی، پایدار و کلی و شکست ها را به عوامل بیرونی، ناپایدار و اختصاصی نسبت می‌دهند از سبک اسناد مطلوب و سازگارانه یا سبک های تبیینی خوشبینانه برخوردارند. همچنین هر اندازه افراد در علت یابی رویدادهای مثبت و منفی، موفقیت های خود را بیشتر به عوامل پایدار، درونی و کلی نسبت دهند از عزت نفس بالاتری برخوردار خواهند بود. اما در صورت اسناد شکست های خود به عوامل کلی، درونی و پایدار عزت نفس بیشتری را از دست خواهند داد.

اسنادها دلایل یا عللی هستند که افراد برای‏ یک اتفاق خاص و مرتبط با خودشان یا دیگران قایل می ‏شوند. فرضیه ی اصلی اسنادی این است که مردم فعالانه در جست‏وجوی علل وقوع هستند. پیشاوندهای اسنادی تا حدی مبتنی بر اطلاعات به دست آمده و باورهایی است که خود ناشی از تجارب شخصی یا استنتاج از گفته‏های دیگران است و پیامدهای آن بر سطح انتظارات آتی، میزان انگیزش و پایداری در تلاش‏ قابل توجه است. برای مثال تجربیات سرشار از شکست همراه با سرزنش‏های احتمالی‏ می‏تواند موجب اسنادهای منفی و در نتیجه کاهش سطح انتظارات خود کم بینی و تقلیل اهداف‏ و کاهش تلاش فرد شود.

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 




شکل ۲-۳ نمای کلی یک EEG را در ساده ترین حالت نشان می‌دهد. درون داد دریافتی از یک الکترود فعال به دستگاه تقویت کننده الکتریکی یا آمپلی فایر وارد شده و با درون داد دریافتی از Ground مقایسه شده و برون داد شامل تفاوت پتانسیلی بین این دو است.




شکل۲-۳٫ نمای کلی یک EEG را در ساده ترین حالت

این فرایند ضبط فعالیت مغزی می‌تواند به دو شکل صورت بگیرد.در ضبط ارجاعی سیگنال‌های ناشی از یک فعالیت مغزی با یک زمین (Ground) یا گراند مقایسه می‌شود و در نوع دو قطبی این درون دادها از دو الکترود روی پوست سر گرفته شده و هر دو با یک زمین مقایسه می‌شوند، در نتیجه تفاوت‌های این دو نقطه بررسی می‌شود. سپس این سیگنال‌ها به شکل امواج مغزی یا داده روی کاغذ یا کامپیوتر ثبت می‌شوند. مکانیسم‌های زیربنایی هم نواختی EEG دو عامل اساسی هستند؛ اول تعامل بین کرتکس و تالاموس. فعالیت سلول‌های راهنمای تالاموس منجر به فعالیت ریتمیک کرتکس می‌شود، مثلا شبکه هسته ای تالاموس در تولید دوک‌های خواب نقش دارند. و دوم مشخصات عملکرد شبکه های عصبی بزرگ در کرتکس که ظرفیت طبیعی برای هم نواختی دارند (روان و تولوسکی،۲۰۰۳). ثبت و دریافت امواج مغزی از طریق الکترودها (حسگرها) متصل به پوست سر انجام می‌گیرد. نظام بین‌المللی ۲۰-[۸۲]۱۰ چگونگی چسباندن الکترودها را به شکل قانون مندی بیان می‌کند. شکل ۲-۴ نقاط مشخص شده در این نظام و چگونگی اندازه گیری هر نقطه را نشان می‌دهد. در این نظام اعداد فرد مرتبط با ‌نیم‌کره‌ی چپ و اعداد زوج مرتبط با ‌نیم‌کره‌ی راست است.




شکل۲-۴٫ نظام بین‌المللی ۲۰-۱۰

فرکانس موج مغزی بر حسب هرتز یا میکروولت تعریف می‌شود، هرتز بیان کننده‌ ریتم موج است و هرتز[۸۳] (Hz) برابر با یک دور در ثانیه است.فرکانس‌های کمتر از ۱۰ هرتز را فرکانس‌های کند و فرکانس‌های بیشتر از ۱۳ هرتز را فرکانس‌های سریع می‌نامند. میکروولت، بلندی موج را بررسی می‌کند. میکروولت‌ها بسیار متغیر هستند و از ۰ تا ۱۰۰ میکروولت تغییر می‌کنند.در اغلب موارد امواج کند بلندتر از امواج سریع هستند.زمانی که امواج کند در مغز غالب هستند، فعالیت مغزی کند یا مغز آماده انجام عمل است، برعکس در زمان غلبه امواج سریع، مغز در حال انجام تکالیف مختلف است. شکل ۲-۳ رابطه‌ بین هرتز و امپلیتد (دامنه) را نشان می‌دهد.

نامگذاری امواج مغزی بر اساس باند فرکانس آن‌ ها است. دلتا به امواج ۵/ تا ۴هرتز اطلاق می‌شود. به امواج ۴ تا ۸هرتز تتا، ۸ تا ۱۲هرتز آلفا، ۱۳ تا ۱۵هرتز SMR، و ۱۵ تا ۳۰هرتز بتا گفته می‌شود. امواج EEG مخلوطی از چند باند فرکانس مختلف هستند که تغییر شکل داده و برای تحلیل‌های بعدی، کمی شده اند.گرچه می‌توان EEG را به باندهای فرکانس متفاوت تجزیه کرد، اما همه‌ آن‌ ها جزئی از یک مجموعه‌ پویا هستند که به صورت هماهنگ کار می‌کنند.

اصل اساسی در عملکرد ذهنی عنصر برانگیختگی است و شدت این برانگیختگی در چگونگی و کیفیت عملکرد یک کارکرد ویژه مؤثر است، به گونه‌ای که همواره این شدت باید در حالت بهینه ای قرار بگیرد. مثلا اعمال توجه برای فرد در حالت افزایش آلفا یا تتا غیر ممکن خواهد بود و یا خواب رفتن با فعالیت شدید بتا و فعالیت کم آلفا مشکل است (سیلور[۸۴]، ادمونتون[۸۵]، آلبرت[۸۶] و کنادا[۸۷]،۲۰۰۶).

‌به این ترتیب خصایص رفتاری و شناختی معین با باند فرکانس خاصی مرتبط هستند و از سوی دیگر ارتباط بین فراوانی‌های مناطق مختلف مغز نیز رفتارای پیچیده را ایجاد می‌کنند. غلبه هر یک از این امواج معمولا با حالات روانی خاصی در ارتباط است. در جدول ۲-۳ هر یک از این امواج، دامنه آن‌ ها و حالات روانی مرتبط آورده شد است (لارسن[۸۸]،۲۰۰۶؛ هاموند،۲۰۰۵).

جدول۲-۳٫ امواج، دامنه آن‌ ها و حالات روانی مرتبط



اساسا دو روش کلی در ارزیابی EEG و تحلیل و شناخت دقیق آن مورد استفاده قرار می‌گیرد (نوور[۸۹]،۱۹۹۷):

الف) تحلیل دیداری: بررسی چشمی نوار خام EEG توسط متخصص الکترانسفالوگرافی، اولین قدم در تحلیل EEG است. بسیاری از متخصصین معتقدند بررسی چشمی نوار مغزی به ویژه برای بیمارانی که مورد بررسی نورولوژیکی قرار نگرفته اند بسیار اهمیت دارد. اما این روش پایایی، و دقت تفسیری ندارد. مشکل دیگر این روش، وجود پارازیت‌های ثبت شده است، که جنبه EEG نداشته و از منابع دیگری ثبت می‌شوند (مثل ضربه الکترود یا POP، برق شهر، تنش عضلانی، تعریق، حرکات چشم). این پارازیت‌ها تحت عنوان اثر تصنعی نامیده می‌شوند. در شکل ۲-۴ نمونه هایی از این اثرات تصنعی دیده می‌شوند.

ب) تحلیل طیفی: امروزه با دیجیتال شدن نوارهای مغزی، می‌توان به راحتی و بر روی صفحه‌ مانیتور، مونتاژهای مختلفی را تعریف کرده و به بررسی آسیب شناسی ساختاری مغز پرداخت. پیشرفت‌های اخیر تکنولوژی با محاسبه مکان یابی منبع و طراحی نقشه‌ی فعالیت‌های الکتریکی مغز، منجر به کمی‌سازی دقیق تر فعالیت EEG شده است. در گذشته برای تحلیل EEG از ثبت EEG زمانمند (به صورت دو محور عمود بر هم ولتاژ بر زمان) استفاده می‌کردند. اما از دهه ۱۹۶۰، ثبت EEG فرکانس مند (به صورت دو محور عمود برهم توان بر فرکانس) که از روش تبدیل سریع فوریه[۹۰] (FFT) استفاده می‌کند به برده شد. در واقع تحلیل طیفی، همان EEG کمی (QEEG) است. این روش علاوه بر دقت و پایایی بالاتر، اثرات تصنعی را نیز حذف می‌کند (روان و تولوسکی،۲۰۰۳).

۲-۵٫ ولع مصرف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:45:00 ب.ظ ]




نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تفاوت ‌گروه‌های گروه مبتنی بر تعهد و پذیرش و کنترل در متغیرهای وسواس فکری، وسواس عملی و وسواس کلی ‌به این شرح می‌باشد: لامبدای ویکلز = ۷۹/۰، ۱۳/۷=F، ۰۰۷/۰=P. این نتایج نشان دهنده تفاوت بین نمرات دو گروه می‌باشد (۰۵/۰>P). به عبارت دیگر، ‌می‌توان گفت، تفاوت بین نمرات دو گروه، بیان کننده این مطلب است که به طور کلی مداخله “گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش” بر بهبود وسواس فکری، وسواس عملی و وسواس کلی تاثیر معناداری داشته است.

جدول۳-۴٫ نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره برای مقایسه گروه‌های آزمایش و کنترل در پس آزمون

گروه

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

سطح معناداری

اندازه اثر

وسواس فکری

۲/۱۱۰

۱

۲/۱۱۰

۳/۱۲

۰۰۳/۰

۴۶/۰

وسواس عملی

۵/۵۲

۱

۵/۵۲

۷

۰۱۹/۰

۳۳/۰

وسواس کلی

۰۵/۳۱۵

۱

۰۵/۳۱۵

۴/۱۵

۰۰۲/۰

۵۲/۰

همان­طور که در جدول۳-۴ نشان داده شده است بین گروه آزمایش که مداخله “گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش”را دریافت کرده‌اند نسبت به گروه کنترل، در متغیرهای وسواس فکری، وسواس عملی و وسواس کلی تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ P<)؛ و وسواس فکری، وسواس عملی و وسواس کلی گروه آزمایش در پس آزمون کاهش یافته است. بعلاوه اندازه اثر در متغیر وسواس فکری ۴۶/۰ و متغیر وسواس عملی ۳۳/۰، و اندازه اثر متغیر وسواس کلی ۵۲/۰ بوده است و این بدین معنی است که ۴۶ درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر وسواس فکری و ۳۳ درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر وسواس عملی و ۵۲ درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر وسواس کلی به دلیل کار مداخله‌ای بوده است. از نظر کوهن، اندازه اثر ۲/۰ مقداری کوچک، ۵/۰ مقداری متوسط و ۸/۰ مقداری زیاد است.

فرضیه دوم: بین گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه کنترل در میزان وسواس کلی و وسواس شستشو تفاوت معناداری وجود دارد.

جهت تحلیل این فرضیه از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. برای استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره ابتدا پیش فرض‌های آن، یعنی فاصله‌ای و نسبی بودن داده ها، مستقل بودن، نرمال بودن، همگنی واریانس‌ها، همگنی شیب رگرسیون و خطی بودن بررسی شد. برای بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگورف-اسمیرنف و برای بررسی مفروضه همگنی واریانس‌ها از آزمون لوین استفاده شد. نتایج نشان دهنده رعایت و برقراری این پیش فرض‌ها برای انجام تحلیل کوواریانس بود (۰۵/۰<P). مفروضه همگنی شیب رگرسیون‌ها نیز نشان داد که بین گروه ها و پیش آزمون تعامل وجود ندارد (۰۵/۰<P). پس از بررسی و تأیید مفروضه یکسانی واریانس‌ها و مفروضه یکسانی شیب رگرسیونی، مستقل بودن گروه ها مورد توجه است که چون آزمودنی‌ها در گروه‌های آزمایش و کنترل به صورت تصادفی جایگزین شده‌اند، این مفروضه هم مورد تأیید است.همچنین آزمون باکس معنادار نبود و این ‌به این معنا است که مفروضه همگنی ماتریس واریانس-کوواریانس رعایت شده است (۰۵/۰<P). بعلاوه اثر متغیرهای جمعیت شناختی و پیش آزمون، کووریت (کنترل) شده و اثرشان حذف گردیده است.

در جدول ۴-۴ به آماره‌های توصیفی متغیرهای وسواس کلی و وسواس شستشو در دو زمان پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل پرداخته شده است.

جدول۴-۴٫ آماره‌های توصیفی متغیرهای مورد مطالعه

وسواس کلی

وسواس شستشو

گروه

زمان

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

آزمایش

پیش آزمون

۶/۲۰

۲/۶

۵/۸

۵/۲

پس آزمون

۲/۱۶

۹/۸

۳/۸

۳/۲

کنترل

پیش آزمون

۶/۱۹

۵/۷

۶/۷

۴/۲

پس آزمون

۷/۱۹

۵/۴

۹/۸

۵/۲

همان گونه که ملاحظه می شود، میانگین گروه مبتنی بر تعهد و پذیرش در متغیرهای وسواس کلی و وسواس شستشو در پیش آزمون به ترتیب، ۶/۲۰ و ۵/۸ و پس آزمون به ترتیب ۲/۱۶ و ۳/۸ بوده است؛ و میانگین گروه کنترل در متغیرهای وسواس کلی و وسواس شستشو در پیش آزمون به ترتیب، ۶/۱۹ و ۶/۷ و پس آزمون به ترتیب ۷/۱۹ و ۹/۸ بوده است.

نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تفاوت ‌گروه‌های گروه مبتنی بر تعهد و پذیرش و کنترل در متغیرهای وسواس کلی و وسواس شستشو ‌به این شرح می‌باشد: لامبدای ویکلز=۷۹/۰، F=03/15، P=001/0. این نتایج نشان دهنده تفاوت بین نمرات دو گروه می‌باشد (۰۵/۰>P). به عبارت دیگر، ‌می‌توان گفت، تفاوت بین نمرات دو گروه، بیان کننده این مطلب است که به طور کلی مداخله “گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش” بر بهبود وسواس کلی و وسواس شستشو تاثیر معناداری داشته است.

جدول ۵-۴٫ نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره برای مقایسه گروه‌های آزمایش و کنترل در پس آزمون

گروه

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین مجذورات

F

سطح معناداری

اندازه اثر

وسواس کلی

۴۹

۱

۴۹

۶/۱۱

۰۰۴/۰

۴۵/۰

شستشو

۰۶/۱۸

۱

۰۶/۱۸

۱/۳۲

۰۰۰/۰

۶۹/۰

همان­طور که در جدول۵-۴ نشان داده شده است بین گروه آزمایش که مداخله “گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش”را دریافت کرده‌اند نسبت به گروه کنترل، در متغیرهای وسواس کلی و وسواس شستشو تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ P<)؛ و وسواس کلی و وسواس شستشو گروه آزمایش در پس آزمون کاهش یافته است. بعلاوه اندازه اثر در متغیر وسواس کلی ۴۵/۰ و متغیر وسواس شستشو ۶۹/۰ بوده است و این بدین معنی است که ۴۵ درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر وسواس کلی و ۶۹ درصد تغییرات مشاهده شده در نمرات پس آزمون متغیر وسواس شستشو به دلیل کار مداخله‌ای بوده است. از نظر کوهن[۱۲۸]، اندازه اثر ۲/۰ مقداری کوچک، ۵/۰ مقداری متوسط و ۸/۰ مقداری زیاد است.

فرضیه سوم: بین گروه درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه کنترل در میزان سلامت جسمانی، سلامت روانی، سلامت محیط، سلامت روابط اجتماعی و کیفیت زندگی کلی تفاوت معناداری وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:45:00 ب.ظ ]




کوباسا، مدی و پوکتی (۱۹۸۲) معتقدند که احتمالا تجارب دوره کودکی و تعامل با والدین و اطرافیان می‌تواند منجر به یک شخصیت سرسخت شود . (نریمانی و همکاران، ۱۳۹۰).

سرسختی روانشناختی، یک ویژگی شخصیتی است که در رویارویی با حوادث فشارزای زندگی به عنوان منبع مقاومت و سپرمحافظ عمل می‌کند. سرسختی، ترکیبی از باورها ‌در مورد خود و جهان است که از سه جزء تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است، اما در عین حال مجموعه ای واحد است که از عمل هماهنگ این سه جزء تشکیل یافته است(کوباسا، ۱۹۸۲) سرسختی احساس بنیادی از کنترل است که به فرد سرسخت امکان ترسیم و دسترسی به فهرستی از راهبردها را می‌دهد. در نهایت سرسختی باعث پرورش دیدی خوش بینانه نسبت به فشار زاها می شود؛ به عبارتی، صفت مبارزه جویی، فرد سرسخت را قادر می‌سازد تا حتی حوادث ناخوشایند را بر حسب امکانی برای یادگیری به تهدیدی برای ایمنی در نظر بگیرد و تمامی این جنبه ها باعث پیشگیری و یا کوتاه شدن مدت پیامدهای منفی تنش زا می شود و در واقع سرسختی، سپری در مقابل برانگیختگی شدید فیزیولوژیک در اثر حوادث تنش زا است که سلیه و دیگر پژوهشگران، عامل آسیب پذیری در مقابل بیماری ها می دانند. سرسختی روانشناختی به عنوان تعدیل کننده، روابط بین تنش و بیماری روانشناختی و جسمانی عمل می‌کند . افرادی که از سرسختی روانشناختی قوی برخوردارند، احتمال کمتری دارد که در مقایسه با افراد دارای سرسختی روان شناختی ضعیف در پاسخ به تنش، دچار آسیب جسمانی و یا روانی شوند. هم چنین یافته های تجربی نقش تعدیل کننده سرسختی روانشناختی را در مقایسه با فشارهای جانبی تنش تأیید می‌کند. دیگر یافته ها بیان می‌کند که بین دو جنس از نظر سرسختی روانشناختی تفاوت معنی داری نیست(شریفی، عریضی و نامداری، ۱۳۸۴).

منطق انتخاب این ویژگی‌ها ارزیابی‌های شناختی خوش بینانه ای است که می‌تواند به رغم تنش آور بودن آن ها باعث درک معنی دار و طبیعی ویژگی‌ها از سوی فرد شود. با وجود این، تصمیم گیری قاطعانه می‌تواند به یکپارچگی آنان در تجربه های آینده منجر شود؛ ‌به این ترتیب افراد سرسخت، وقایع تنش آور را به وقایع قابل تحمل تر تبدیل می‌کنند (کیامرثی و همکاران، ۱۳۷۷).

همان گونه که از این مباحث پیدا‌ است، سرسختی روانشناختی به عنوان ویژگی مهم در ساختار شخصیت افراد می‌تواند آن ها را برابر فشار های مختلف محیطی محافظت کند. در واقع می توان عنوان کرد که افراد با سطح سرسختی روانشاختی قوی با توجه به صفات مبارزه جویی و ابراز وجود و نیرومندی و استقامت در مقابل حوادث تنش زای محیطی کمتر دچار آسیب های جسمانی و روانی می‌شوند؛ لذا اهمیت و ضروت سرسختی روانشاختی در این مباحث آشکار می شود (یاسمی نژاد، محمدیان و فعلی، ۱۳۹۰).

مسلش و همکاران (۱۹۷۶)، بوریش (۲۰۰۲)، آلمر (۲۰۰۲)، فیلیان (۱۳۸۱)، بدری گرگری(۱۳۸۴) و زارع (۱۳۸۲) در پژو هش هایی نشان دادند عواملی وجود دارند که می‌توانند بر روی رضایت زناشوئی تأثیر بگذارند که این عوامل باید به دقت مورد شناسایی قرار بگیرند. از جمله این عوامل ویژگی شخصیتی تاب آوری ‌و سرسختی است، که به عنوان متغیر دیگر در این پژوهش مورد بررسی قرار می‌گیرد. سرسختی ویژگی شخصیتی است که ممکن است نحوه مقابله با استرس زاها را در افراد تعدیل کند یعنی آن ها را در تحلیل موفقیت آمیز موقعیت استرس زا یاری می‌کند.

زارع (۱۳۸۲) در پژوهشی با عنوان مقایسه رابطه حمایت اجتماعی و سرسختی با فرسودگی شغلی رانندگان شرکت‌های اتوبوسرانی و تاکسیرانی شهر تهران نشان داد که حمایت اجتماعی و سخت رویی هر یک با مؤلفه احساس تحلیل عاطفی ارتباط معکوس و منفی دارند، حمایت اجتماعی و سرسختی هر یک با مسخ شخصیت ارتباط معکوس دارند و با احساس موفقیت فردی ارتباط مستقیم و مثبت دارند . از سوی دیگر بین میزان سرسختی و مسخ شخصیت و احساس موفقیت فردی در دو گروه تفاوت معناداری وجود داشت. در این پژوهش بالاترین میزان فرسودگی شغلی در مؤلفه‌ احساس تحلیل عاطفی (۵۵ درصد) گزارش شد. جودی و همکاران (۱۹۹۹) در پژوهشی نشان دادند که سطح بالایی از سرسختی اثرات میانجیگرانه بر استرس داشته و با میزان پایین بیماری و افسردگی مرتبط می‌باشد. کوباسا (۱۹۹۴) در طی مطالعه ای پی برد مدیران مرد با درجه بالایی از سرسختی علی رغم اینکه در سراسر زندگی با وقایع استرس زا مواجه هستند، کمتر دچار بیماری شده و از سلامت بیشتری برخوردارند . یافته ها نشان داد که افراد با سخت رویی پایین بیشتر تحت تأثیر اثرات منفی استرس هستند (نریمانی و عباسی، ۱۳۸۸).

پذیرش خود و دوست داشتن خویش (وایت ، ۲۰۰۱) و تبدیل شدن به انسانی که از نظر جسمی سالم، از نظر فکری بی عیب، از نظر روانی شاد، از نظر اجتماعی متعادل، از جنبه ی سیاسی آگاه، از نظر اقتصادی مولد و از نظر فرهنگی مسوول باشد ، از خصوصیات سلامت روان است و در شمار موضوعاتی قرار دارد که به صورتی مفهومی با سرسختی روان شناختی ارتباط می‌یابد. کوباسا(۱۹۷۹و۱۹۸۸) سرسختی را ترکیبی از باورها ‌در مورد خویشتن و جهان تعریف می‌کند که از سه مؤلفه‌ ی تعهد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است. شخصی که از تعهد بالایی برخودار است، اهمیت و معنای اینکه چه کسی است و چه فعالیت ی انجام می‌دهد را باور دارد. این اشخاص با بسیاری از جنبه‌های زندگی شان همچو ن شغل، خانواده و روابط بین فردی، کاملا در آمیخته می‌شوند. افرادی که در مؤلفه‌ ی کنترل، قوی هستند رویدادهای زندگی را قابل پیش‌بینی و کنترل می دانند و بر این باورند که قادرند با تلاش ، آنچه را که در اطرافشان رخ می‌دهد، تحت تاثیر قرار دهند. اشخاصی که مبارزه جویی بالایی دارند، موقعیت های منفی یا مثبتی که به سازگاری مجدد نیاز دارد را فرصتی برای یادگیری و رشد بیشتر می دانند، تا تهدیدی برای امنیت و آسایش خویش (کوباسا، ۱۹۹۸؛ مدی، ۱۹۹۰ ).

سرسختی روان شناختی با افسردگی، همبستگی منفی دارد نشان دهنده ی آن است که سرسختی روان شناختی، می‌تواند پیش‌بینی کننده ی سلامت روانی باشد. ماتیس و لکسی(۱۹۹۹) نیز ‌به این نتیجه رسیدند که سرسختی، متغیر پیش‌بینی کننده ی بهتری برای سلامت روانی است تا سلامت جسمی و همچنین همبستگی منفی معنی داری بین سرسختی و تعداد مراجعات به مرکز بهداشت وجود دارد. امریکنر و همکاران (۱۹۹۴) رابطه ی بین سلامت روانی با تعاملات ادارک شده ی خانواده را بررسی نمودند و دریافتند خانواده هایی که از انسجام بیشتر، ارتباط بهتر بین اعضای خانواده و رضایت بیش تر از وضعیت خانواده برخودارند و همچنین خانواده هایی که بر فعالیت های اجتماعی، فعالیت های مذهبی- اخلاقی، فعالیت های فکری- فرهنگی و نظم و سازماندهی تأکید بیشتری دارند، از میزان سرسختی بالاتری برخودارند. بر این باورند که عوامل تاثیر گذار بر سرسختی دختران، بیشتر از درون خانواده سرچشمه می‌گیرد در حالی که ‌در مورد پسران، ممکن است عوامل اجتماعی و آموزشگاهی نیز دخیل باشند. برخی از پژوهش ها نیز بین تاب آوری و سرسختی با اضطراب و افسردگی، رابطه ی منفی معنی داری نشان داده و گویای آن است که افراد تاب آور می‌توانند بر انواع اثرات ناگوار چیره شوند (شیربیم، سودانی و شفیع آبادی، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:45:00 ب.ظ ]




طبق جداول فرضیه سوم

فرضیه هفتم: سبک های اسنادی پیش‌بینی کننده پیشرفت تحصیلی هستند.

نتایج به دست آمده از جدول های شماره ۴-۹ و ۴-۱۰و ۴-۱۱، سبک های اسنادی به عنوان متغیر پیش بین پیشرفت تحصیلی، نشان دهنده مدل ضعیفی می‌باشد این مدل تنها ۱۰% از تغییرات مربوط به نمرات پیشرفت تحصیلی را تبیین می‌کند که نشان از مدل ضعیفی دارد. نمره تحلیل واریانس به دست آمده (۷۵/۴= F) در سطح (۰۵/۰) معنادار شد و از میان متغیرهای وارده در تحلیل رگرسیونی، تنها سبک اسناد پایدار – ناپایدار با مقدار ضریب استاندارد شده بتا۳۱/۰ توانست سطح معناداری از پیشرفت تحصیلی را تبیین کند. ‌بنابرین‏ علی رغم ضعیف بودن مدل، این فرضیه تأیید می شود ولی در سطح ضعیفی سبک های اسنادی پیش‌بینی کننده پیشرفت تحصیلی هستند. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهش شیخ الاسلامی (۱۳۷۷) هم سوئی دارد.

جدول شماره (۴-۹) : توان تبیین مدل پیش‌بینی پیشرفت تحصیلی

مدل
R
مربع مجذور
مجذور R تنظیم شده
۱
۳۳/۰
۱۱/۰
۱۰/۰

همان گونه که از اطلاعات موجود در جدول ۴-۹، برمی آید مقدار مجذور R تنظیم شده نشان می‌دهد که مدل مورد استفاده (سبک های اسنادی) ۱۰% تغییر در نمرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را تبیین می‌کند. و مدل مناسبی برای تبیین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌باشد.

جدول شماره (۴-۱۰): تحلیل واریانس برای مدل پیشرفت تحصیلی

سطح معناداری F میانگین مجذور درجه آزادی مجموع مجذورها مدل ۰۴/۰ ۷۵/۴ ۵۶/۲۸۸۴ ۳ ۶۹/۸۶۵۳ رگرسیون ۱ ۱۷/۶۰۶ ۱۱۶ ۲۶/۷۰۳۱۶ باقیمانده ۱۱۹ ۹۶/۷۸۹۶۹ کل
 [ 04:45:00 ب.ظ ]




استرس در متون مختلف به صورت متفاوتی ترجمه شده است، اما در هر صورت استرس از مفاهیم زمینه‌ای همچون فشار[۱۲۵]، تقلا[۱۲۶]، عامل استرس[۱۲۷] و خواست[۱۲۸] متمایز نیست(جنس و برایت[۱۲۹]،۲۰۰۱؛ به نقل از مروو[۱۳۰]، ۲۰۱۰). مفاهیم امروزه استرس، استرس را پاسخی به درخواستی است که نتیجه آن تغییرات فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی، روانشناختی و رفتاری است(اگدن،۲۰۰۰؛ به نقل از مروو، ۲۰۱۰). با توجه به مفاهیم امروزی استرس، استرس ناباروری را می‌توان پاسخ‌های(فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی، روانشناختی و رفتاری است) فرد به درخواست(نیاز به داشتن فرزند) دانست.

به گفته لین: استرس ناباروری مجموعه‌ای از نشانه ها است که به دنبال ابتلاء به ناباروری در افراد بروز می‌کند و مشابه بسیاری از علائم اختلالات ناشی از استرس پس از حادثه می‌باشد و به‌ویژه در افکار و احساسات مربوط به ناباروری و تلاش برای رهایی از این افکار و احساسات صدق می‌کند. مشکلات خواب، کار، روابط، حساسیت دردناک نسبت به هر گونه محرک محیطی مربوط به تولید مثل نیز در افرادی که از ناباروری رنج می‌برند مشاهده می‌شود(لین، ۲۰۰۲).

در حالی که پیشرفت‌ها در پزشکی منجر به ایجاد تکنیک‌های بارداری شده است، ناباروری هنوز منشاء معنادار استرس مزمن، ناسازگاری و بدکارکردی جنسی است(موسانی[۱۳۱] و سیلورمن[۱۳۲]، ۲۰۰۹). تحقیقات بیان می‌دارند هر عملکرد روانی-اجتماعی زوج‌ها؛ از عقیده ‌در مورد اهمیت والد بودن تا توافق زوج برای درمان و پذیرش نتیجه پزشکی؛ به وسیله تجربه ناباروری تحت تأثیر قرار می‌گیرد(جردن [۱۳۳]و رونسون[۱۳۴]،۱۹۹۹).

مطالعات توصیفی(کرمی نوری، ۱۳۷۹)، ناباروری را به عنوان یک تجربه وحشتناک (خصوصاً برای زنان) معرفی می‌کند. به عنوان مثال، در مطالعه ماهلسدت و دیگران[۱۳۵] که بر روی ۶۳ زن نابارور و ۳۷ مرد نابارور انجام شد چنین گزارش دادند که ۹۶ درصد احساس ناکامی، ۸۱ درصد احساس ناامیدی، ۸۲ درصد احساس پریشانی و ۶۵ درصد احساس خشم داشته اند و از عزت نفس پایین­تری برخوردارند(ماهلسدت و دیگران، ۱۹۸۷؛ به نقل از کرمی نوری، ۱۳۷۹).

هر چند در مرحله اول، ناباروری یک وضعیت بالینی است، ولی تشخیص آن می‌تواند تأثیرات زیادی بر عملکردهای هیجانی زوجین درگیر با این مشکل برجای بگذارد. هنگامی که زوجی نابارور تشخیص داده می­شوند عمدتاً استرسورهای متنوعی را تجربه ‌می‌کنند که شامل اختلال در زندگی فردی زوج و روابط با دیگران، تغییرات در کیفیت هیجانی مثل اضطراب، افسردگی(ثرن، ۲۰۰۹)، روابط جنسی و تغییر در روابط زوج با همکاران، خانواده و دوستان، کاهش ارتباط با یکدیگر و اطرافیان، اشکال در فعالیت جنسی و وسواس ‌در مورد باردار شدن، تصمیم‌گیری در زندگی، اختلال عاطفی و هیجانی(مظاهری[۱۳۶] و همکاران، ۲۰۰۱)، می‌شود. همچنین محققین بروز رفتارهای تکانشی و خشم‌های پراکنده، افسردگی و احساس درماندگی و احساس بی‌ارزشی و بی‌کفایتی، انکار، عصبانیت، گناه، انزوا، اضطراب و تشویش به‌ویژه با درمان‌های طولانی مدت و بعضا ناموفق، باورهای منفی نسبت به خود، نگرانی ‌در مورد جذابیت جنسی، احساس طردشدگی، شکایت‌های جسمی و اشکال و استرس در روابط زناشویی و تمایلات جنسی و تکلیفی قلمداد کردن آن به‌دلیل بی­حاصل بودن، سوگ، نارضایتی زناشویی، احساس داغ و ننگ اجتماعی و احساس نقص و بی‌لیاقتی خصوصاً برای زنان را ‌در مورد این افراد گزارش نموده‌اند(نجمی و همکاران، ۱۳۸۰، میلت، ۲۰۰۲، جردن و رونسون، ۱۹۹۹ و کرمی نوری، ۱۳۷۹).

شاپیرو[۱۳۷] طی ۱۵ سال که ‌در مورد ناباروری مطالعه کرد، طیف کاملی از فشارهایی را که زوج­های نابارور با آن روبرو می­شوند را مطرح کرد، مثل؛ خانواده و دوستان چه بی‌احساس و چه با عاطفه می ­توانند بر نگرانی‌های یک زوج نابارور بیفزایند، میهمانی­های روزهای تعطیل برای زوج­های نابارور ناراحت کننده است، دیدن بستگان باردار و بچه های کوچک، آن ها را آشفته می­ کند خصوصاً روزهای مادر و پدر برای زوج­های نابارور دردناک است و رابطه جنسی زوجین که عواقب احساسی مثبتی به دنبال ندارد، استرس‌زاست(شاپیرو،۱۹۸۷؛ به نقل علیزاده، ۱۳۸۴). از طرف دیگر، به دلیل این‌که در ناباروری هم زن و هم مرد خسته یا آسیب دیده و تحت فشار زیاد هستند ممکن است کمتر بتوانند به نیازهای همدیگر توجه کنند، از این‌رو از یک فقدان نزدیکی و صمیمیت رنج می‌برند و ممکن است روابط بین آن ها کمرنگ شود(بور و کلین[۱۳۸]، ۱۹۹۴؛ نیوتن ، ۱۹۹۱؛ به نقل پترسون، ۲۰۰۳).

افراد ناباروری که اعتقاد دارند هیچ ارتباطی بین رفتار آنان و تقویت کننده ها وجود ندارد و کنترل پیامدهای زندگی آنان توسط افراد قدرتمند صورت می‌گیرد، استرس زیادی را متحمل می‌شوند و این استرس می‌تواند بر روابط فردی زوجین تأثیر بگذارد و باعث مختل شدن روابط زناشویی، ارتباط جنسی و ایجاد شرایط بحرانی گردد. استرس معمولا سبب دوری زوجین از دوستان و منابع حمایتی، زود رنجی، تنش و کاهش انرژی می‌گردد(علیزاده و همکاران، ۱۳۸۴). همچنین متغیرهای مختلف روانشناختی کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد(آبی و اندروز، ۱۹۹۴).

مسئله ناباروری به­ ویژه در فرهنگ ما که تعداد زیادی از خانواده ­ها از نوع گسترده هستند و با توجه به نقش والدین و اطرافیان در زندگی زوجین، بعد عمیق­تری به خود ‌می‌گیرد و با تأخیر در حاملگی، کنجکاوی­ها و فشارهای اطرافیان موجب نگرانی می­ شود(ملایی نژاد و همکاران، ۱۳۷۹). این نوع نگرش­ها، تنها مربوط به جامعه ایرانی نیست و در جوامع دیگر نیز دیده می­ شود، به­ طوری­که واکنش‌های مشابهی نسبت به ناباروری در جوامع مختلف وجود دارد.

در تحقیق ‌نیل‌فروشان، احمدی، عابدی و احمدی(۱۳۸۴)، نشان داده شد که بیشتر زوج­های نابارور در درجه اول، به فرزند و نقش والدینی اهمیت می­ دهند به­ طوری که والد شدن را مهم­ترین نقش زن و مرد می­دانند و معتقدند که فرزندان نقش عمده­ای در حفظ بنیان خانواده و ایجاد گرمی و نشاط ایفا ‌می‌کنند. بیشتر این زوج­ها نسبت به پذیرش اجتماعی و نگرش اطرافین حساس هستند و معتقدند با حذف ناباروری، روابط اطرافیان بهبود می­یابد و احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهند داشت. اکثر آن ها نسبت به پذیرش اجتماعی، نگرش منفی داشته و افسردگی و اضطراب در این زوج­ها بیشتر ناشی از نگرش آنان نسبت به کنترل و پذیرش اجتماعی است.

تحقیق غباری بناب و سهرابی(۱۳۸۰)، ‌در مورد بررسی میزان فشارهای روانی ناشی از ناباروری در زنان نابارور نشان داد که نیاز ذاتی به داشتن بچه مهم­ترین فشار روانی است که زنان نابارور تحمل می‌کنند و بعد از آن به ترتیب ناامیدی و افسردگی و مشکلات ناشی از آن، اختلاف با همسر و ترس از دست دادن همسر، سرزنش شدن از جانب دیگران و احساس ناراحتی از بچه­دار شدن دیگران بیشترین میزان استرس را ایجاد می­کردند.

روابط زناشویی زوج در اثر نازایی می ­تواند در جهت بدی سوق پیدا کند(محمدی و خلج آبادی فراهانی، ۱۳۸۰). علاوه­بر مشکلات زناشویی، زن نابارور ممکن است از تماس با مادر و خواهر خود پرهیز نماید، چرا که آن­ها دائما از وی در این زمینه سؤال ‌می‌کنند. هم­چنین از دوستان حامله خود دوری می­جویند زیرا آنان یادآور این نکته هستند که همکاران به آسانی باردار می­شوند(خیاتا و همکاران، ۲۰۰۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:45:00 ب.ظ ]