کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



مفهوم توانمندسازی

توانمندسازی به عنوان یک مفهوم مهم مورد توجه است، زیرا به طور بالقوه نتایجی را که به نفع افراد و سازمان است تحت تاثیر قرار می­دهد(هان، سوکیا و یون[۱۶]، ۲۰۰۹). مفهوم توانمندسازی به معنی آماده ­سازی نیروی کار با درجه بالایی از انعطاف­پذیری و آزادی در تصمیم ­گیری­های سازمانی است، چرا که معنی اصلی توانمندسازی به تفویض قدرت بر می­گردد(گریسلی و همکاران، ۲۰۰۸).

توانمندسازی یکی از مفاهیم کاربردی در ادبیات نوین مدیریت به شمارمی­رود که طی دهه گذشته در حیطه مدیریت سازمان­ها با اقبال عمومی روبرو شده و تا کنون در سنت پژوهشی مربوط برداشت­های متفاوتی با خود به همراه داشته است. بررسی­ها نشان می­دهد که مدیران و کارکنان توانمند به طور مستقیم در فرایندهای یادگیری و یاددهی نه­تنها مشارکت دارند بلکه تصمیمات اساسی سازمان را نیز تحت تأثیر قرار می­ دهند. امروزه تلاش می­ شود از این مفهوم به مثابه تکنیکی برتر در جهت رفع مسائل سازمانی و مشکلات عملکرد آن هم در راستای نیل به بهره ­وری سازمانی استفاده شود. از این­رو، حامیان این دیدگاه تلاش نموده ­اند تا با اشتیاق تفاوت و برتری آن را نسبت به دیگر روش­ها مورد تأکید قرار دهند(افشارفر، عباس­پور و حجازی، ۱۳۹۰).

مفهوم توانمندسازی در مدیریت از اواسط قرن بیستم و شکل­ گیری نهضت روابط انسانی در جهت افزایش شرایط انسانی کار معرفی شد(لیترل[۱۷]، ۲۰۰۷). مفهوم توانمندسازی روان­شناختی در محیط کار ازسال ۱۹۸۰ وقتی شغل­ها پیچیده­تر شدند و طراحی کار شامل استقلال بیشتر شد پدیدار شد( جو و شیم[۱۸]، ۲۰۱۰).

نطریه­پردازان رویکرد روان­شناختی توانمندسازی معتقدند توانمندسازی موضوعی چند وجهی است و نمی­ توان صرفا بر پایه یک مفهوم خاص به بررسی آن پرداخت(فیضی، لطیفی و معصومی، ۱۳۹۱).

مهم­ترین مفهوم توانمندسازی، واگذاری مسئولیت به پایین­ترین سطوح سازمان و هدف از آن ارئه بهترین منابع فکری در هر زمینه از عملکرد است. توانمندسازی در اصل به عنوان یک فرایند، یکی از برنامه­ هایی است که برای تجدید حیات و نوآفرینی سازمان­ها جهت ‌پاسخ‌گویی‌ سریع به مشتریان و تمرکز زدایی و ایجاد مزیت رقابتی پایدار در سازمان­ها اجرا می­گردد(اسلامی، حسین­زاده و ایزانلو، ۱۳۹۲).

از طرفی دیگر توانمندسازی روان­شناختی سبب می­ شود احساس انجام کارها با کفایت لازم، احساس آزادی عمل در تعیین فعالیت­های مورد نیاز برای انجام وظایف شغلی، احساس با ارزش بودن اهداف شغلی، احساس علاقه ­مندی، گشودگی در کارکنان فراهم شود و در نهایت کارکنان حس ‌می‌کنند وجودشان برای سازمان مفید است که موجبات افزایش عملکرد شغلی کارکنان را فراهم می‌سازد.

توانمندسازی مفهومی چند بعدی است که به حالات، احساسات، باور افراد به شغل و سازمان مربوط می­ شود و به عنوان فرایند انگیزش درونی شغل تعریف می­ شود که ابعاد آن شامل شایستگی، خودمختاری، موثربودن و معنادار بودن است(اسپریتزر، ۱۹۹۵).

توانمندسازی اصطلاحی است که در طول چند سال مقبولیت سریع و فزاینده­ای یافته است. عمومیت یافتن دیدگاه توانمندسازى برخی از نویسندگان را وادار ‌کرده‌است که دهه ۱۹۹۰ را عصر توانمندسازى بنام­اند. توانمندسازى، اثربخشی نقش­هاى مدیریت سنتی و ساختار سازمانی سنتی را به چالش کشیده است. این مفهوم بدون ایجاد تغییرات مناسب در سلسله­مراتب بوروکراسی سنتی غیر ممکن است و آن نیازمند یک ساختار سازمانی تخت با سطوح سلسله­مراتبی کمتر و بهبود ارتباط بین تیم­ها ‌می‌باشد. توانمندسازى یعنی عمل تفویض اختیار همراه با مسئولیت ­ها در قبال انجام وظایف محوله. ایده توانمندسازى کارکنان در سازمان­ های امروزی به دلیل حجم فزاینده­ای از مسئولیت­هایی که کارکنان بر عهده مى­گیرند دارای اهمیت بسیار است. توانمندسازى کارکنان به منظور انتقال قدرت در سازمان، مشارکت دادن زیردستان در رهبری، بهبود اثربخشی از طریق افزایش قدرت و در نهایت افزایش انگیزش درونی کار مطرح شده است) مجیدى، قهرمانى و محمودآبادى، ۱۳۸۷).

رویکرد­های توانمندسازی

مفهوم توانمندسازی در دو دهه اخیر مورد توجه صاحب­نظران علم مدیریت و سازمان قرار داشته است. بررسی ادبیات موضوع حاکی از آن است که توانمندسازی منابع انسانی از سه رویکرد ارتباطی، انگیزشی و شناختی به شرح زیر مورد مطالعه قرار گرفته است:

رویکرد ارتباطی[۱۹] (مکانیکی[۲۰]) : اکثر دست­اندرکاران مدیریت نسبت به توانمندسازی دیدگاه مکانیکی دارند که بر اساس این دیدگاه توانمندسازی عبارت است از تفویص اختیار و قدرت تصمیم ­گیری به رده ­های پایین­تر سازمان(اسدی، مرادی، وثوقی و صادقی، ۱۳۹۱). توانمندسازی فرایندی است که طی آن مدیریت ارشد یک بینش روشن را تدوین کرده و برنامه­ ها و وظایف معین برای نیل به آن را در سازمان ترسیم می­ نماید (عبداللهی و نوه­ابراهیم، ۱۳۸۵). در این دیدگاه، توانمندسازی، فرآیندی است که از طریق آن یک رهبر یا مدیر سعی در تقسیم قدرت خود در بین زیردستانش دارد(کانگر و کانگو[۲۱]، ۱۹۹۸).

رویکرد انگیزشی[۲۲]: به نظر صاحب‌نظران این رویکرد، توانمندسازی ریشه در تمایلات انگیزشی افراد دارد و هر راهبردی که به افزایش حق تعیین فعالیت­های کاری (خود تصمیم ­گیری ) و خودکارامدی کارکنان منجر شود توانمندی آن ها را در پی خواهد داشت(جهانیان، ۱۳۸۷).

رویکرد شناختی[۲۳]: نظریه­پردازان این رویکرد که در رأس آن ها توماس و ولتهوس قرار دارند، معتقدند که توانمندسازی موضوعی چند وجهی است و نمی­ توان صرفا بر پایه یک مفهوم خاص به بررسی آن پرداخت از این­رو، توانمندسازی را به عنوان افزایش انگیزش درونی وظایف محوله به کارکنان تعریف کرده ­اند(همان).

دانشمندان مدیریت سه رویکرد ذکرشده را به دو رویکرد مکانیکی(ارتباطی) و ارگانیکی(انگیزشی و شناختی) تقسیم کرده ­اند.

توانمندسازی به عنوان یک سازه ارتباطی: در رویکرد مکانیکی دانشمندان به بررسی بخش ساختاری توانمندسازی توجه دارند و اصطلاحا رویکرد ساختاری توانمندسازی هم نام گرفت. در این مطالعات ایجاد زمینه لازم در محیط فیزیکی کار جهت توانمندسازی کارکنان مورد توجه است(پترسون، اندرو و زیمرمن[۲۴]، ۲۰۱۴). توانمندسازی در این رویکرد به مفهوم تسهیم قدرت و هم­معنی با مشارکت کارکنان در محل کار مدنظر قرار داده ­اند(موغلی، حسن­پور و حسن­پور، ۱۳۸۸). مدیران و محققین بر این باورند که توانمندسازی، تفویض اختیار در تصمیم ­گیری در درون مرزهای مشخص و واگذاری مسئولیت به افراد ‌می‌باشد که به ارزیابی کارهای خود بپردازد)کروبی و متانی، ۱۳۸۸). به عبارت دیگر توانمندسازی در این رویکرد، فرآیندی است که طی آن مدیریت چشم­انداز روشنی را تدوین و برنامه­ ها و وظایف معینی را برای نیل به آن در سازمان ترسیم می­ کند. اطلاعات و منابع مورد نیاز برای انجام وظایف را برای کارکنان فراهم می­سازد و اجازه می­دهد که آنان در صورت نیاز، تغییرات رویه ­ای و اصلاح فرایندها را انجام دهند. ‌بر اساس این رویکرد، نتایج بیشتر تحت کنترل مدیریت هستند و همچنین روی ساده­سازی و روشن­سازی کار و وظایف تأکید می­ شود. به طور خلاصه، توانمندسازی یعنی تصمیم ­گیری در یک محدوده خاص(امیرخانی، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:24:00 ب.ظ ]




۱۸/۰۰۱/۲*۰۴۵/۰

نقص/شرم۲۰/۰-۰۸/۰۲۱/۰-۴۵/۲-*۰۱۵/۰ناکامی۰۸/۰۰۸/۰۰۸/۰۹۷/۰۳۳/۰بازداری هیجانی۰۳/۰-۰۷/۰۰۳/۰-۳۹/۰-۶۹/۰ایثار۰۰۸/۰-۰۸/۰۰۰۹/-۰۹/۰-۹۲/۰معیارهای سرسختانه۰۶/۰۰۷/۰۰۶/۰۷۷/۰۴۳/۰استحقاق۰۳/-۰۶/۰۰۳/۰۴۵/۰۶۴/۰خود انضباطی۱۰/۰-۰۸/۰۱۱/۰-۳۳/۱-۱۸/۰بیگانگی اجتماعی۱۶/۰-۰۸/۰۱۵/۰-۹۷/۱-*۰۴۹/۰اطاعت/پیروی۰۱/۰-۰۸/۰۰۲/۰-۲۱/۰-۸۳/۰گرفتاری/‌در دام افتادگی۱۴/۰-۰۷/۰۱۴/۰-۸۰/۱-۰۷/۰

*P<0/05

با توجه به میزان بتا در جدول، مؤلفه‌ آسیب پذیری نسبت به ضرر به نحو معنادار و مثبت افسردگی پس از زایمان را پیش‌بینی نموده است. (۰۴۵/۰P=، ۱۸/۰=β). مؤلفه‌ نقص/ شرم به نحو معنادار و منفی افسردگی پس از زایمان را پیش‌بینی می‌کند (۰۱۵/۰P=، ۲۱/۰-=β). بیگانگی اجتماعی نیز به صورت منفی و معناداری افسردگی پس از زایمان را پیش‌بینی می کند (۰۴۹/۰P=، ۱۵/۰-=β).

به منظور تعیین سهم هر کدام از این خرده مقیاس ها در پیش‌بینی افسردگی پس از زایمان با توجه به میزان همبستگی و ضرایب بتا از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد.

جدول ۴-۹٫ آزمون رگرسیون گام به گام افسردگی پس از زایمان بر اساس طرح واره های ناسازگار

الگو
مجموع مربعات
Df
میانگین مربعات
F
معناداری

اول:

نقص/شرم

رگرسیون

۵۷۷/۴۵

۱

۵۷/۴۵

۶۹/۶

۰۱/۰

باقی­مانده

۴۲۳/۱۳۴۸

۱۹۸

۸۱/۶

کل

۰۰۰/۱۳۹۴

۱۹۹

دوم:

نقص/شرم، آسیب پذیری نسبت به ضرر

رگرسیون

۶۱۹/۷۲

۲

۳۱/۳۶

۴۱/۵

۰۰۵/۰

باقی­مانده

۳۸۱/۱۳۲۱

۱۹۷

۷۰/۶

کل

۰۰۰/۱۳۹۴

۱۹۹

سوم:

نقص/شرم، آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیگانگی اجتماعی

رگرسیون

۵۲۴/۱۰۱

۳

۸۴/۳۳

۱۳/۵

۰۰۲/۰

باقی­مانده

۴۷۶/۱۲۹۲

۱۹۶

۵۹/۶

کل

۰۰۰/۱۳۹۴

۱۹۹

‌بر اساس نتایج جدول ۴-۹ مقادیر F به دست آمده در گام‌های اول و دوم و سوم به ترتیب (۶۹/۶=F، ۴۱/۵=F، ۱۳/۵=F) است که در سطح خطای کوچک­تر از ۰۱/۰ معنی دار است و این نشان می­دهد متغیرهای مستقل از قدرت تبیین بالایی برخوردار بوده ­اند و قادرند به خوبی میزان تغییرات واریانس متغیر وابسته را توضیح دهند. به عبارتی، مدل رگرسیونی تحقیق مدل خوبی است و این معادله از لحاظ آماری صحیح است و همبستگی متغیرها خطی است.

جدول ۴- ۱۰٫ خلاصه مشخصه‌ های آماری رگرسیون پیش‌بینی افسردگی پس از زایمان بر طرح واره­های ناسازگار

مرحله
الگو
R
R2
B
خطای معیار
β
t
معناداری

۱

نقص/شرم

۱۸/۰

۳/۰

۱۷/۰-

۰۶/۰

۱۸/۰-

۵۸/۲-

۰۱/۰

۲

نقص/شرم

۲۲/۰

۵/۰

۲۴/۰-

۰۷۵/۰

۲۴/۰-

۲۱/۳-

۰۰۲/۰

آسیب پذیری نسبت به ضرر

۱۴/۰

۰۷۴/۰

۱۵/۰

۰۰/۲

۰۴۶/۰

۳

نقص/شرم

۲۷/۰

۷/۰

۲۳/۰-

۰۷۴/۰

۲۳/۰-

۱۳/۳-

۰۰۲/۰

آسیب پذیری نسبت به ضرر

۱۸/۰

۰۷۶/۰

۱۹/۰

۴۵/۲

۰۱۵/۰

بیگانگی اجتماعی

۱۵/۰-

۰۷۳/۰

۱۵/۰-

۰۹/۲-

۰۳/۰

نتایج جدول ۴-۱۰ نشان می­دهد که بعد نقص/شرم به تنهایی و به طور منفی افسردگی پس از زایمان را پیش ­بینی می­ کند (۱۷/۰- =β، ۰۱/۰=ρ ) و با توجه به مقدار ضریب تبیین (۳/۰=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که بعد خودناتوان سازی ادعایی ۳ درصد از واریانس افسردگی پس از زایمان را تبیین می­ کند، یعنی ۳ درصد از تغییرات افسردگی پس از زایمان مربوط به بعد نقص/شرم است. در گام دوم بعد آسیب پذیری نسبت به ضرر به رگرسیون اضافه شد و بعد نقص/شرم به طور منفی (۲۴/۰- =β، ۰۰۲/۰=ρ ) و بعد آسیب پذیری نسبت به ضرر به طور مثبت (۱۴/۰ =β، ۰۴۶/۰=ρ) افسردگی پس از زایمان را پیش ­بینی کردند و با توجه به مقدار ضریب تبیین (۵/۰=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که بعد نقص/شرم و آسیب پذیری نسبت به ضرر ۵ درصد از واریانس افسردگی پس از زایمان را تبیین می­ کند، یعنی ۵ درصد از تغییرات افسردگی پس از زایمان مربوط به بعد نقص/شرم و آسیب پذیری نسبت به ضرر و با توجه به مقدار تغییرات R2 می‌توان گفت که توان پیش بین ۲ درصد افزایش یافته است. در گام سوم بعد بیگانگی اجتماعی به رگرسیون اضافه شد و بعد نقص/شرم به طور منفی (۲۳/۰- =β، ۰۰۲/۰=ρ ) و بعد آسیب پذیری نسبت به ضرر به طور مثبت (۱۸/۰ =β، ۰۱۵/۰=ρ) بعد بیگانگی اجتماعی به طور منفی (۱۵/۰- =β، ۰۳/۰=ρ) افسردگی پس از زایمان را پیش ­بینی کردند و با توجه به مقدار ضریب تبیین (۷/۰=R2)، می‌توان نتیجه گرفت که بعد نقص/شرم، آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیگانگی اجتماعی ۷ درصد از واریانس افسردگی پس از زایمان را تبیین می­ کند.

۴-۲-۴ سبک های دلبستگی قادر به پیش‌بینی افسردگی پس از زایمان است.

از آنجا که بین افسردگی پس از زایمان و سبک های دلبستگی رابطه معناداری وجود نداشت، ‌بنابرین‏ این مؤلفه‌ قادر به پیش‌بینی افسردگی پس از زایمان نمی باشد.

۴-۲-۵ پیش‌بینی افسردگی پس از زایمان ‌بر اساس سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار

با توجه به اینکه هیچ یک از سبک های دلبستگی در پیش‌بینی افسردگی پس از زایمان سهمی نداشتند (نتایج جدول ۴-۱۲)، ‌بنابرین‏ فقط ۳ طرح واره ناسازگار که نتایج آن در جدول ۴-۱۰ و ۴-۱۱ نشان داده شده است (به ترتیب طرح واره نقص/شرم، آسیب پذیری نسبت به ضرر و بیگانگی اجتماعی) در پیش‌بینی افسردگی پس از زایمان سهیم خواهند بود.

جدول ۴-۱۱٫ آزمون رگرسیون همزمان افسردگی پس از زایمان بر اساس طرح واره های ناسازگار

مدل
R
ضریب تعیین
ضریب تعیین تعدیل شده
F
معناداری

۱

۰۸/۰

۰۰۷/۰

۰۸/۰-

۴۶/۰

۷/۰

جدول ۴-۱۳٫ محاسبه ضرایب حاصل از رگرسیون همزمان افسردگی پس از زایمان بر اساس سبک­های دلبستگی

متغیر
B
خطای معیار B
β
T
معناداری

سبک دلبستگی ایمن

۰۵/۰

۰۹/۰

۰۳/۰

۵۱/۰

۶۱/۰

سبک دلبستگی اجتنابی

۰۱/۰

۱/۰

۰۰۹/۰

۱۲/۰

۸۹/۰

سبک دلبستگی دوسوگرا/ اضطرابی

۱/۰-

۰۹/۰

۰۷/۰-

۰۳/۱-

۳۰/۰

*P<0/05

نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان می‌دهد که ضریب رگرسیون برای هیچ کدام از سبک های دلبستگی معنادار نمی باشد.

۴-۳ فرضیه های پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ب.ظ ]




یکی از نویسندگان راجه ‌به این موضوع چنین اظهار عقیده می‌کند : در اصلاحاتی که انوشیروان راجع به مالیات کرد، لازم نمودکه احصاء کلیه نفوس با در نظر گرفتن سن و درجه ثروت و تمکن آن‌ ها به عمل آید وی مقرر داشت اشخاص ذکور که سن آن ها بین ۲۰ تا ۵۰ سال بوده است به چندین طبقه تقسیم و هر طبقه حق مخصوصی را بپردازد. هر سال صورت اشخاصی که می‌بایست مالیات بپردازند با میزان مالیات آن ها در هر ایالت، شهر، قریه اعلام می‌گردید. از جمله اخیر پیدا‌ است که هویت افراد کاملاً بر دولت وقت معلوم بوده، زیرا تهیه صورت اشخاص مستلزم این است که قبلاً نسبت به آن ها شناسایی حاصل شده باشد و از این رو معلوم است که تنها برای اخذ مالیات یا در موارد لزوم و مقتضیات جنگی، ایجاب می‌کرد ثبت هویت اشخاص و رواج اسناد هویتی به طریقی که یاد شده معمول و متداول بوده باشد(شهری ، غلامرضا ، ۱۳۶۳،ص ۶).

۲-۵-۲ در ایران بعد از اسلام

پس از حمله اعراب به ایران، علم نسب شناسی را ایرانیان از اعراب یاد گرفتند و نسب شناسی مورد توجه قرار گرفت. تحصیل علم رجال و درایه اهمیت زیادی پیدا کرد. ولادت اطفال در پشت جلد قرآن و کتب دعا ثبت شد و واقعه وفات افراد روی سنگ مقابر حک گردید و ازدواج و طلاق نیز در محضر علماء انجام شد. ثبت احوال شخصیه و شناسایی افراد با وضع کنونی در ایران، اولین بار به موجب تصویب نامه مصوب ۱۲۹۷ هجری شمسی که در ۴۱ ماده تنظیم گردیده بود، اجرا شد. به موجب ماده اول تصویب نامه فوق، پس از نشر و اعلام قانونی آن، تمام اتباع ایرانی می‌بایست دارای سجل احوال رسمی‌باشند و نهایتاًً در آذر ماه همان سال، اولین سجل در تهران صادر شد و تا سال ۱۳۰۴ هجری شمسی صدور سجل منحصراًً در تهران جریان داشت(شهری ، غلامرضا، ص ۱۴).

پس از آن با تصویب قانون سجل احوال در سال ۱۳۰۴ که در ۳۵ ماده تنظیم و از تصویب قوه قانونگذاری وقت گذشت، اداره احصائیه و سجل احوال کل کشور به وجود آمد و اداره مذبور مکلف شد در سطح مملکت به صدور ورقه هویت برای مردم اقدام نماید.ثبت احوال کشور از سال ۱۳۵۲ در تشکیلات اداری به صورت یک سازمان مستقل با نام سازمان ثبت احوال کشور، به فعالیت خود ادامه داده و نخستین پدیده ملموس این سازمان شناسنامه است که در واقع موقعیت یک فرد را در جامعه مشخص می‌کند و آنچه در این خصوص مربوط به بحث ما است، اقداماتی می‌باشدکه این سازمان در رابطه با شناسنامه و صدور ورقه هویتی انجام می‌دهد که در قسمت مربوطه مفصلاً به آن پرداخته خواهد شد.

۲-۶ تعریف اسناد هویتی

اسناد هویتی از ترکیب دو کلمه اسناد و هویتی تشکیل شده که هر کدام از آن ها معنی خاص خود را دارند. اسناد جمع سند است و عبارت از نوشته ای است که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد و هویت عبارت از این است که اشاره کردن به آن مبین هویت باشد که با نام، نام خانوادگی، نام پدر، نام مادر و محل تولد آن را مشخص می‌کنند(بهرامی‌، بهرام، ۱۳۸۲، ص ۸).

لذا می‌توان گفت اسناد هویتی مدارکی می‌باشند که برای تعیین هویت افراد در جامعه به کار می‌روند. چه این مدارک از اسناد سجلی ( شناسنامه ) باشند و یا اینکه اسناد دیگری را که می‌تواند در شناسایی مورد استفاده قرار گیرد شامل شود(اشرف، احمد ، ۱۳۷۳، ص ۷ )

برای روشن شدن مطلب، قبل از پرداختن به انواع اسناد هویتی، تشابه و تفاوت های اسناد سجلی و اسناد هویتی ذکر می‌گردد.

۲-۷ وجوه افتراق و اشتراک اسناد سجلی با اسناد هویتی

نقطه مشترک اسناد سجلی و اسناد هویتی که به لحاظ ویژگی های خاص هر کدام در گروهی از تقسیم بندی اسناد قرار می‌گیرند. قرار داشتن شناسنامه در هر دو گروه است. شناسنامه به خاطر کارکردهایی که دارا می‌باشد هم در گروه اسناد هویتی است و برای شناسایی افراد در جامعه مورد استفاده می‌باشد و هم جزء اسناد سجلی است که احوال شخصیه هر فرد آن گونه که در دفاتر سجل احوال ثبت می‌باشد بر آن نوشته شده و به صاحب آن داده می‌شود. اما این دو گروه اسناد تفاوت های عمده ای با هم دارند. اسناد سجلی عبارت از اسنادی است که مطابق مقررات ثبت احوال به ثبت رسیده و مندرجات آن رسمی‌و معتبر است و علاوه بر شناسنامه شامل دفاتر گوناگون ثبت احوال نیز است که احوال افراد در این دفاتر درج شده و در اداره ثبت احوال نگهداری می‌شود. دفاتری مانند: ثبت کل وقایع، ثبت وفات، نام و نام خانوادگی،گواهی ولادت، اعلامیه ازدواج، اعلامیه طلاق را شامل می‌شود.

اما در مقابل، اسناد هویتی اسنادی هستند که برای شناسایی فرد در جامعه مورد استفاده قرار می‌گیرند که بارزترین این اسناد نیز شناسنامه می‌باشد. زیرا شناسنامه کامل ترین سندی است که برای شناسایی فرد تنظیم می‌گردد و کلیه اطلاعات لازم را در خصوص یک شخص دارا می‌باشد و اسناد دیگری نیز در مجموعه اسناد هویتی قرار دارند، اسنادی مانند گذرنامه که برای شناسایی فرد در خارج از کشور لازم و ضروری است یا گواهینامه و پایان خدمت و کارت های شناسایی ادارات دولتی که علاوه بر کارکردهای ویژه، آن ها به عنوان مدرک شناسایی نیز مورد استفاده هستند.

با این تفاصیل می‌توان نتیجه گرفت که اسناد هویتی با اسناد سجلی متفاوت است؛ اولاً کاربردی که گروه اول دارند با کاربرد گروه دوم متفاوت است. زیرا اسناد هویتی برای شناسایی افراد در سطح جامعه به کار می‌رود و در حالی که اسناد سجلی به غیر از شناسنامه، اسناد و سوابق موجود در اداره ثبت احوال را شامل می‌شود که در خارج از محدوده اداری ثبت احوال نه در دسترس بوده و نه می‌توان از آن ها استفاده نمود.

ثانیاًً هر کدام از این دو مجموعه، اسناد گوناگون و مختلفی را در زیر مجموعه خود دارند که ارتباطی با اسناد زیر مجموعه گروه دیگر، نمی‌توان برای آن ها پیش‌بینی نمود برای مثال گواهینامه یا گذرنامه که در این تحقیق جزء اسناد هویتی محسوب می‌شوند، هیچ تشابهی به دفتر ثبت ولادت یا وفات که در مجموعه اسناد سجلی است، ندارد.

۲-۸ انواع اسناد هویتی

از آنجا که اسناد هویتی مبین نام، نام خانوادگی و … افراد و در نهایت سبب تشخیص فرد از دیگران می‌شوند می‌توان نتیجه گرفت که شناسنامه در ردیف مهم ترین اسناد هویتی است و به عنوان مبنایی برای صدور سایر اسناد هویتی نیز محسوب می‌گردد. این ویژگی جایگاه برتری را برای این سند در محدوده اسناد هویتی ایجاد می‌کند. لیکن علی رغم آن، حیطه استفاده از شناسنامه فقط مربوط به داخل کشور بوده و در صورتی که شخص بخواهد در خارج از کشور برای معرفی خود از شناسنامه استفاده نماید، قابل قبول نبوده و برای شناسایی و اثبات هویت خود می‌بایست سندی را ارائه نماید که از دید خارجیان معتبر باشد و آنچه در عرف بین‌المللی و از سوی تمامی‌کشورها پذیرفته شده است، استفاده از گذرنامه به عنوان منبع شناسایی افراد بیگانه می‌باشد. پس نتیجه این است که شناسنامه هر چند دارای اعتبار بالایی می‌باشد، لیکن برای شناسایی در داخل کشور قابلیت داشته و در خارج از کشور بایستی از گذرنامه استفاده گردد. بر این اساس گذرنامه را نیز می‌توان از اسناد هویتی محسوب نمود. از طرفی مشاهده می‌گردد که در عرف جامعه و رویه های جاری کشور، اسناد دیگری در حالی که دارای کارکرد ویژه ای می‌باشند در مقاطعی به عنوان سند هویتی و مدرک شناسایی مورد بهره برداری قرار می‌گیرند. مدارکی مانندگواهینامه رانندگی، کارت پایان خدمت، کارت های شناسایی ادارات مختلف و از این قبیل.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ب.ظ ]




افکارما کنترل کننده احساس هایمان هستند و ما تا حد زیادی کنترل افکار خود را داریم ،بنا براین ما هستیم که شادی را انتخاب می‌کنیم و یاآن را کنار می گذاریم . شیوه تفکر ما ‌در مورد یک موقعیت است که نحوه رفتار ما را درآن موقعیت ، شکل می‌دهد . ‌بنابرین‏ چگونگی رفتار ما دررابطه با یک موقعیت ،بر اساس واقعیت عینی آن نیست بلکه بر اساس ارزیابی ذهن ماازآن موقعیت است .

۲-۳-۵ عوامل تأثیر گذار بر شادکامی

در بررسی ومطالعه ی حالات و پدیده‌های مختلف ، بیان عوامل ایجاد کننده و تأثیر گذار بر آن ها، ضروری به نظر می‌رسد. شادی انسان از عوامل متعدد تأثیر می پذیرد. شاید در نگاه اول بیشتر افراد، ثروت را به عنوان عامل اصلی شادی نام ببرند و گاهی نیز سلامتی، تحصیلات و ازدواج را به عنوان علل اصلی شادمانی ذکر می‌کنند.

تحقیقات گسترده ای در خصوص ارتباط بین عوامل دموگرافیکی و محیطی با شادمانی صورت پذیرفته است. سرآغاز این تحقیقات و مطالعات را می توان در مروری که ون هون و همکاران ( ۱۹۹۴ ) بر روی ۶۰۳ مورد از چنین مطالعاتی در ۶۹ کشور انجام دادند،ردیابی نمود.

تفاوت های جنسیتی

مطالعات زیادی ‌در مورد تفاوت های جنسیتی و شادی وجود دارد. داینر و همکاران (۲۰۰۲)دریافتند میانگین شدت عواطف زنان نسبت به مردان در یک مقیاس ۱-۶ نمره ای ۳۴/۴ در مقابل ۸۸/۳ می‌باشد. این ممکن است ‌به این خاطر باشد که زنان هم رو ابط اجتماعی بیشتری دارند و هم در روابط اجتماعی ، خود را بیشتر ابراز می‌کنند.

میزان نشاط زنان و مردان برابر است. اما هنگامی که افسردگی را در نظر می گیریم موضوع تا حدودی پیچیده می شود. ‌به این نحو که با وجود شادی یکسان زنان و مردان افسردگی در زنان بیشتر از مردان است. تبیین داینرر و همکارانش در این مورد این است که زنان هم عاطفه ی منفی و هم عاطفه ی مثبت بیشتری را تجربه می‌کنند. ‌بنابرین‏ برآیند این دو عاطفه ، شادی زنان و مردان را یکسان می‌سازد ( داینر و همکاران ، ۲۰۰۲ ).

منابع شادی برای دو جنس متفاوت است. مردها بیشتر به وسیله ی خودشان ، شغلشان و رضایت اقتصادی تحت تأثیر قرار می گیرند، زنان بیشتر به وسیله فرزندانشان و سلامتی خانواده شان تحت تأثیر قرار می گیرند. زنان میزان عواطف منفی و افسردگی بیشتری را در مقایسه با مرادن گزارش می‌کنند و بیش از مردان به دنبال این اختلافات بر می‌آیند . ولی با این حال مردان و زنان میزان مشابهی از رضایت کلی را گزارش می‌کنند. علت آن احتمالاً این است که زنان پذیرش بهتری نسبت به عواطف منفی خود دارند. در حالی که مردان داشتن چنین عواملی را انکار می‌کنند.

درآمد

اکثر افراد بر این عقیده اند که افراد با درآمد بالا بیش از افراد با درآمد پایین شاد هستند، اما ارتباط به آن اندازه که تصور می شود آشکار و صریح نیست ( آیزنک ،۱۹۹۰،ترجمه فیروز بخت و بیگی ، ۱۳۷۵ ).

در مجموع، یک هم بستگی معنا دار اما ضعیف ( ۱۲% ) بین میزان درآمد و شادکامی در یک نمونه مصرف از جامعه آمریکا به دست آمده است.تأثیر درآمد بر شادی کم است. یک گروه از افراد بیشتر از ۱۲۵ میلیون دلار با یک گروه کنترل از همان منطقه جغرافیایی که به طور تصادفی انتخاب شده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد کسانی که بسیار غنی هستند تا حدی نسبت به افراد گروه کنترل شاد ترند و اما هم پوشی قابل توجهی در توزیع ‌گروه‌های ثروتمند وفقیر وجود دارد. به طور کلی افراد ثروتمند، شادتر از افراد فقیرند. اما میزان آن کم است.

با توجه به مطالعات صورت گرفته در ایالات متحده و دوزاده کشور اتحادیه اروپایی خاطر نشان کرد که :

۱- پول شادی می آورد ولی اثر آن محدود بوده و گاهاً به لحاظ آماری معنا دار نیست.

۲- بیکاری افراد را ناشاد می‌کند به ویژه زمانی که با از دست رفتن منبع درآمد همراه باشد.

ازدواج

پژوهش های متعددی حاکی از این است که افراد متأهل شادتر از افراد مطلقه، مجرد، متارکه کرده، و یا همسر از دست داده می‌باشند ،هم چنین متأهلان دارای فزند شادتر از متأهلان بدون فرزند هستند. ازدواج به لحاظ تجربه عواطف مثبت منافع بیشتری برای مردان در بر دارد ولی میزان رضایت از زندگی در بین زنان و مردان متأهل یکسان است. بسیاری از محققین معتقدند که ازدواج به عنوان یک سپر در برابر سختی های زندگی عمل می‌کند و حمایت های هیجانی و اقتصادی که ایجاد حالات مثبت می‌کند را ارائه می‌دهد. ازدواج قوی ترین اثر را بر شادکامی و سلامت روانی و جسمانی دارد و محرومیت از آن بسیار آشفته ساز است(عابدی،۱۳۸۳).

سن

تحقیقات نشان می‌دهد ۳۸% افراد در بیست سالگی، خود را بسیار شاد توصیف می‌کنند در حالی که ۳۱ % افراد در سی سالگی و ۳۰ % کسانی که در چهل و پنج سالگی به سر می‌برند، چنین احساسی را بیان کردند. تنها ۸ % افرادی که در بیست سالگی به سر می‌برند ، نسبتاً شاد نیستند. این میزان هر ده سال افزایش می‌یابد و برای افرادی که در پنجاه سالگی به سر می‌برند به ۱۷ % می‌رسد. بر اساس بررسی های مختلف رضایت مندی و عاطفه نسبت افزایش سن کمی افزایش می‌یابد و عاطفه منفی با افزایش سن کاهش می‌یابد و این هر دو مورد در مردآن بیشتر است (عابدی،۱۳۸۱).

تحصیلات

تحقیقات حاکی از وجود یک هم بستگی معنادار اما کم بین میزان تحصیلات و شادکامی
می‌باشد. با گذشت زمان نقش تحصیلات بر شادکامی در ایالات متحده کمرنگ تر شده است. بخش اصلی از ارتباط بین تحصیلات و شادکامی از هم بستگی تحصیلات با موفقیت شغلی و درآمد ناشی می شود . جالب تر این که آن ها معتقدند که تحصیلات اگر منجر به انتظاراتی شود که نتوان آن ها را برآورده ساخت ممکن است حتی با شادکامی تداخل کند ، ‌بنابرین‏ فاصله بین هدف و دستیابی به آن را افزایش می‌دهد(عابدی ،۱۳۸۲).

ارتباط بین تحصیلات و شادی مثل ارتباط بین ثروت و شادی است. یعنی در کل نمی توان گفت هر چه تحصیلات بالاتر شاد کامی بیشتر می شود،ولی از آنجا که ممکن است افراد با تحصیلات بالاتر حد اقل در حد بر آورده نمودن نیاز های اساسی زندگی، در آمد داشته باشند.بنا براین کم بودن میزان شادکامی آن ها ممکن است ‌به این دلیل نباشد، ولی در مجموع بین میزان تحصیلات و شادی ارتباط حتمی وجود ندارد ( عابدی ، ۱۳۸۴).

رضایت شغلی

تصور عموم بر این است که افرادی که مشاغل جالب و پر درآمد دارند از افرادی که شغل یکنواخت و کم درآمد دارند شادتر هستند. اگر چه این دیدگاه تا حدودی صحیح است اما در بین افرادی که شاغل هستند و افرادی که بیکار هستند ، تفاوت بسیار بیشتری از لحاظ شادی وجود دراد. نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که فقط ۱۰ % افراد بیکار در مقایسه با ۳۰ % جمعیت معمولی خود شان را خیلی شاد می دانند ( آیزنک ،۱۹۹۹،ترجمه فیروز بخت و بیگی ، ۱۳۷۵ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ب.ظ ]




کایل۱۹۸۵پس از اعلان سود

۳وکینتاش چیانگ۱۹۸۶پس از اعلان سود۴پاتل۱۹۹۱پس از اعلان سود۵اسکینر۱۹۹۱پس از اعلان سود۶ایزلی-اوهارا۱۹۹۲قبل از اعلان سود۷لی-مک لاو-ردی۱۹۹۳پس از اعلان سود۸مک نیکلاس-ترومن۱۹۹۴قبل از اعلان سود۹دمسکی –فلتهم۱۹۹۴قبل از اعلان سود۱۰کیم-ورچیا۱۹۹۴پس از اعلان سود۱۱کرینسکی-لی۱۹۹۶قبل از اعلان سود۱۲بروک۱۹۹۶پس از اعلان سود۱۳یان۱۹۹۸قبل از اعلان سود۱۴گرهاردکلینگ۲۰۰۰قبل از اعلان سود۱۵اکر۲۰۰۲پس از اعلان سود۱۶لی بی –متئو-ترومن۲۰۰۳قبل از اعلان سود۱۷لوئچی ویل۲۰۰۴قبل از اعلان سود

۲-۳-۶-نظریه بازار کارای سرمایه

از اوایل قرن بیستم، اعتقاد گروهی از دست اندارکاران ابزار های اوراق بهادار، بر این بود که مطالعه تاریخی قیمت‌ها حاوی اطلاعات مفیدی برای پیش‌بینی قیمت‌ها در آینده است ٍ؛ لذا، با به دست آوردن روند قیمت‌ها، الگوی تغییرات، شناخته می‌شوند و این الگو به ما می‌گوید که هر چند وقت یکبار، روند خاصی رخ می‌دهد. معتقدین ‌به این طرز تفکر را به دلیل اینکه بر نمودارها تمرکز داشتند چارتیست نامیدند (سینایی، ۱۳۷۲، ص ۵۰)۱. به نظر این مکتب تحلیل بنیادی ضرورتی ندارد و حامیان آن بر این باورند که تاریخ تکرار می شود (فیشر و جردن، ۱۹۹۱)[۶۰]۲.

از دهه ۱۹۳۰ مطالعات دیگری که در نقطه مقابل این دیدگاه قرار داشت، آغاز شد. تمرکز اصلی این تحقیقات، روی تصادفی بودن رفتار قیمت‌ها بود و اینکه قیمت‌ها از روند خاصی پیروی نمی‌کنند. نتایج این مطالعات به صورت یک جریان فکری و نظری قوی وارد مباحث اقتصاد و سرمایه‌گذاری گردید و نظریه رفتار تصادفی قیمت‌ها شکل گرفت (سینایی، ۱۳۷۳).

مکتب گشت تصادفی، از طریق آزمون‌های تجربی به اثبات رساند که تغییرات متوالی قیمت‌ها در دوره های کوتاه مدت، همانند یک روز، یک هفته یا یک ماه، مستقل از یکدیگر است (فیشر و جردن، ۱۹۹۱، ص ۶۳۵)[۶۱]۴. پس از دهه ۱۹۶۰تحقیقات از شکل آماری مطالعه رفتار قیمت‌ها، به مسئله ویژگی‌های اقتصادی بازار سهام، که موجب تغییرات تصادفی می‌شد، سوق پیدا کرد. این مسئله، موجب پیدایش نظریه بازار کارا شد (سینایی، ۱۳۷۳). بنیادگرایان باور دارند که با تجزیه و تحلیل متغیرهای مالی و اقتصادی کلیدی می‌توان ارزش واقعی سهم را برآورد نمود (فیشر و جردن، ۱۹۹۱).

بر اساس این نظریه، هیچ کس نمی‌تواند در بلندمدت به طور سیستماتیک بیشتر از میزان ریسکی که متحمل شده است، بازده کسب کند. در چنین بازاری، قیمت سهام انعکاسی از اطلاعات مربوط به آن‌هاست و تغییرات قیمت‌ها دارای الگوی خاص و قابل پیش‌بینی نیست (فدایی نژاد، ۱۳۷۸).

کارا بودن بازار از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که در صورت کارا بودن بازار سرمایه، هم قیمت اوراق بهادار به درستی و عادلانه تعیین می شود و هم تخصیص سرمایه، که مهم‌ترین عامل تولید و توسعه اقتصادی است، به صورت مطلوب و بهینه انجام می شود (جهانخانی و عبده تبریزی، ۱۳۷۵).

در دنیای مالی، سه نوع کارایی در بازار سرمایه وجود دارد (فیشر و جردن، ۱۹۹۱).

    • کارایی اطلاعاتی؛

    • کارایی تخصیصی؛

  • کارایی عملیاتی؛

۲-۳-۷کارایی اطلاعاتی:

وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع آن بر قیمت اوراق بهادار، ارتباط تنگاتنگی با کارایی بازار دارد. در بازار کارا، اطلاعاتی که در بازار پخش می شود به سرعت بر قیمت تاثیر می‌گذارد. در چنین بازاری قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزدیک است؛ به بیان دیگر، ویژگی مهم بازار کارا این ست که قیمت تعیین‌شده در بازار، شاخص مناسبی از ارزش واقعی اوراق بهادار است. ‌بنابرین‏ بازار کارا به بازاری اطلاق می شود که در آن قیمت اوراق بهادار از قبیل قیم سهام عادی، ‌منعکس کننده تمام اطلاعات موجود در بازار باشد. بازار کارا باید نسبت به اطلاعات جدید حساس باشد. اگر اطلاعات تازه‌ای به اطلاع عموم برسد، قیمت‌ها، متناسب با جهت اطلاعات یادشده، تغییر خواهد کرد. اگر بازار نسبت به اطلاعات جدید بی‌تفاوت باشد و عکس‌العمل لازم را انجام ندهد؛یعنی، تحلیل‌کننده‌ای در بازار برای ارزیابی و بررسی اطلاعات جدید بر قیمت نباشد، بازار کارایی نخواهد داشت (جهانخانی و عبده تبریزی، ۱۳۷۵).

کارایی اطلاعات به نوبه خود به سه شکل ضعیف، نیمه قوی و قوی تقسیم می شود (فیشر و جردن، ۱۹۹۱). در ادامه به تفضیل در باره هر یک از شکل‌های کارایی اطلاعاتی خواهیم پرداخت.

۲-۳-۸کارایی تخصیصی:

یکی از عمده‌ترین پیامدهای کارایی بازار این است که منابع موجود به بهترین حالت و به شکل بهینه و مطلوب، بهره‌برداری شود. یکی از وظایف مهم بازار سرمایه، باید تأمین مالی شرکت‌ها و نهادها باشد. بازار سرمایه باید این ویژگی را داشته باشد که شرکت‌های نیازمند بتوانند سرمایه لازم خود را تأمین کنند و شرکت‌هایی که پروژه های آن ها توازی معقولی از بازده و ریسک ندارد، از دستیابی به منابع جدید در بازار محروم شوند (جهانخانی و عبده تبریزی، ۱۳۷۵).

در این مفهوم، بازارهایی دارایی کارایی تخصیصی می‌باشند، که در آن پروژه های سرمایه‌گذاری با بهره وری نهایی سرمایه، تأمین مالی می‌شوند (فیشر و جردن، ۱۹۹۱). تخصیص هنگامی بهینه است که بیشترین سرمایه متوجه سودآورترین فعالیت شود. پس تخصیص سرمایه هنگامی درست انجام می شود که شرکت‌هایی که فرصت‌های سرمایه‌گذاری بهتر دارند، سرمایه مورد نیاز خود را تأمین کنند و آن بخش‌های اقتصاد که بازدهی کمتری دارند (و با محدودیت بیشتر روبرو هستند) از استفاده سرمایه محروم شوند.

۲-۳-۹کارایی عملیاتی:

کارایی عملیاتی اشاره به تسهیل و سرعت مبادلات در بازار دارد، که از طریق آن بازارهای سرمایه امکان ملاقات خریداران و فروشندگان را ممکن می‌سازند. این نوع کارایی، منجر به افزایش سرعت نقد شوندگی دارایی‌ها می شود (همان منبع، ص ۶۰).

بازاری از نظر عملیاتی کارا محسوب می‌شود که هزینه انجام مبادلات در حداقل سطح ممکن باشد. سه مشخصه کارایی بازار را می‌توان به صورت زیر بیان نمود[۶۲]۴:

۱٫ چنانچه کارگزاران و معامله گران، سودهای عادی و معقولی را (با توجه به سطح ریسک فعالیتشان) به دست آورند، بازار از نظر عملیاتی کارا است؛

۲٫ کارایی عملیاتی بستگی به درجه رقابت بین کارگزاران و معامله گران (سهولت در ورود و خروج) دارد؛

۳٫ کارایی تخصیصی، مستقیماً به سطح کارایی عملیاتی در هر بازاری مرتبط است.

گونه‌های سه گانه کارایی اطلاعاتی بازار سرمایه:

کارایی اطلاعاتی بازار در سه سطح، از نظر مفروضات و پیامدهای آن مطرح است که ذیلاً مطرح می شود:

شکل ضعیف : انعکاس اطلاعات بر قیمت سهام می‌تواند در سطح نازل و به اصطلاح در شکل ضعیف آن مطرح باشد. در این سطح از کارایی، قیمت‌های اوراق بهادار، فقط اطلاعاتی که در گذشته قیمت‌ها نهفته است و از توالی تاریخی قیمت‌ها حاصل می شود را منعکس می‌کنند، که این اطلاعات بلافاصله در قیمت‌های جاری منعکس می‌شوند. در این حالت فرض می شود قیمت اوراق بهادار، فقط ‌منعکس کننده اطلاعات تاریخی باشد؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:24:00 ب.ظ ]