کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



۲-۱-۱۴- مهارت کنترل هیجان

هیجانات بخشی از زندگی روزمره ما را تشکیل می‌دهند. واژه هیجان[۱۱] گویای احساساتی است که هریک از ما می‌تواند با درونگری در وجود خود شناسایی کند یا با برون نگری به دیگران نسبت دهد. ویژگی های هیجان ها از طریق احساس های کم و بیش آشکاری از خوشی یا ناخوشی تعیین می شود. هیجان های خوشایند یا مثبت با وقوع رویدادهای خوشایند یا پیش‌بینی آن ها همراه است. هیجان های نا خوشایند یا منفی با تجربه درد، خطر یا تنبیه ارتباط دارد. برای صحبت کردن از هیجان ها و نیز سهیم کردن اطرافیان در آن یاد می گیریم که هبجان ها را با واژه های خاصی تبیین کنیم. مثل شادی، شعف شادکامی، غم، رنج، گناه، ترس، اضطراب، و خشم( موکلی و دانترز[۱۲]، ۱۹۹۴ ،ترجمه‌گنجی،۱۳۸۴).

یک پاسخ هیجانی متشکل از سه مؤلفه است: رفتاری، خودکار و هورمونی. مؤلفه رفتاری‌ متضمن آن است که آن دسته از حرکات عضلانی است که با موقعیتی که آن ها را بر می انگیزد، تناسب دارد. پاسخ های خودکار موجب تسهیل رفتاری می‌شوند و انرژی بدن را برای حرکت سخت، به سرعت بسیج می‌کنند. پاسخ های هورمونی باعث تقویت پاسخ های خودکار (خودمختار) می‌شوند(کارلسون [۱۳]،۲۰۰۱ ، ترجمه ‌پژوهان،۱۳۹۰).

بروز هیجان ها دارای دامنه وسیعی است که بر حسب نوع تعبییری که به همراه دارند در شش طبقه اصلی گنجانده شده اند از جمله غم، شادی، ترس، تعجب، خشم و عشق. هر طبقه خود داری یک طیف می‌باشد. یعنی از کمترین احساس و حالت شروع می شود و به بیشترین احساس یا حاات ختم می شود. مثلا” طبقه غم، ممکن است از ناراحتی شود و به افسردگی ختم گردد. بروز هیجان ها با در نظر گرفتن سن، به دو دسته هیجان های اولیه و هیجان های ثانویه تقسیم می‌گردند. هیجان های اولیه، هیجان هایی هستند که طی دو سال اول زندگی ظاهر می‌شوند مانند هیجان های شادی، غم، عصبانیت و ترس. با افزایش سن کودک هیجان ها و احساس ها رشد یافته و هیجان های ثانویه مانند خجالت، حسادت و غرور ظاهر می‌شوند. هیجان های ثانویه را بعضاً هیجانات خود آگاهی هم می‌نامند. دلایل این نام گذاری، احساس نا خوشایندی است که به دنبال تجربه چنین احساسی نسبت به خود داریم. برنامه مهارت های زندگی با پرداختن به مهارت مقابله با هیجان، سعی در آموزش اطلاعات و آگاهی های لازم ‌در مورد احساسات و نحوه کنار آمدن با آن، مخصوصا احساسات قوی و محرک دارد(نیک پرور فرد، ۱۳۹۱).

۲-۱-۱۵- مهارت همدلی

مهارت همدلی یکی از مهارت‌های مهم و قابل توجه زندگی است که نه کسب آن راحت است و نه اجرای آن، همدلی پایه و اساس ارتباط با دیگران است. همدلی توانایی درک حالت ها، احساسات عاطفی دیگران و برقراری ارتباط فکری و قلبی می‌باشد. همدلی چیزی فراتر از یک ارتباط ظاهری یا زبانی است. یکی از وسایل مهم در هم دلی زبان می‌باشد. همان طور که در حدیثی از امام علی(ع) آمده است: هیچ چیز به اندازه زبان، دل انسان را به طرف خود نمی کشاند. همدلی مهارتی است که اگر به طور درست یاد گرفته شود ورعایت شود می‌تواند پایه و اساسی شود برای ارتباط های مؤثر و سازنده( خیراتی، ۱۳۸۵).

۲-۱-۱۵-۱- همدلی چیست؟

همدلی مهارتی است که به ما این امکان را می‌دهد که بتوانیم احساس ها و حالت های دیگران را درک کنیم واز سطح خویش فرا تر برویم و دیگران را عمیق تر درک کنیم. همدلی یعنی اینکه با تو پیمان می بندم، خواه با آنچه می گویی موافق باشم یا نه، به حق تو ‌در مورد ابرازش احترام بگذارم وبکوشم تا حقایق را از دیدگاه تو ببینم وآن را درک کنم، تا نقطه نظرهای خود را نیر به طور مؤثر به تو انتقال دهم(دهستانی،۱۳۹۲).

۲-۱-۱۵-۲- اجزای همدلی:

از نگاه روان شناسان همدلی دارای دو جز است که عبارتند از:

الف) شناختی ب) عاطفی

اجزای شناختی در همدلی عبارتنداز: توانایی در شناسایی، نام گذاری حالات دیگران و توانایی در حدس زدن دید گاه شخص دیگر.

اجزاء عاطفی در همدلی عبارتند از: توانایی در نشان دادن پاسخ عاطفی مناسب به منظور برقراری روابط همدلانه با دیگران، فرد باید بتواند خود را به جای دیگران بگذارد، امور را از دیدگاه آنان ببیند و از خود بپرسد که اگر من به جای او و شرایط او بودم چه احساسی داشتم؟ شرط لازم برای انجام چنین کاری ایجاد همدلی بین افراد و اعتماد متقابل است.

به عبارت دیگر اعتماد متقابل هنگامی به وجود می اید که طرفین درگیر، در ارتباط با هم دیگر یک دلی، آسایش و امنیت خاطر داشته باشند(لاکانی،۱۳۸۴).

۲-۱-۱۵-۳- توانایی همدلی در افراد

افراد مختلف از نظر توانایی و تمایل به هم دلی کردن با یک دیگر متفاوتند. تفاوت موجود در میل به همدلی در افراد مختلف به نحوه ی ترببت کودکان از جانب والدین بستگی دارد. درصد قابل توجه ای از رفتار کودکان از طریق تماشای نحوه ی واکنش نشان دادن اطرافیان در مقابل درماندگی دیگران شکل می‌گیرد.کودکان با تقلید از آن چه که می بینند مجموعه رفتارهایی از تنش های حاکی از همدلی را در خود به وجود می آورند. از جهت دیگر شاهد این واقعیت هستیم که با بزرگتر شدن کودکان و ورود آنان به جامعه توان همدلی در افراد کاهش می‌یابد و این یکی از بزرگترین معضلات جامعه صنعتی است (تیمیان، ۱۳۸۶).

۲-۱-۱۵-۴- راه های رسیدن به همدلی

هر گاه بتوان چارچوب ذهنی دیگران را شناخته و دانست چه چیزی برایشان اهمیت دارد، می توان با برآوردن انتظاراتشان به سهولت با آنان رابطه گرم و صمیمانه ایجاد کرده و آنان را متاثر از خود کرد. برای شناخت چار چوب ذهنی افراد مختلف اطلاعاتی به دست آورد، از نقاط ضعف، حساسیت ها و نقاط ضعف آگاه شده و سپس مسایل را از دریچه چشم آن ها دید. برای ایجاد ارتباط موفق با یک دیگر باید چار چوب های ذهنی، متقابل و همسان باشند. خواه چار چوب های ذهنی افراد به طور طبیعی به هم نزدیک باشند و خواه به اختیار، آن ها را به هم نزدیک کنند هر چه این تعاون بیشتر شود، ارتباط افراد با یکدیگر موفق تر و توان همدلی کردن آن ها با یکدیگر بالاتر می رود(تیمیان، ۱۳۸۶).

۲-۱-۱۶- مهارت مقابله با استرس

۲-۱-۱۶-۱- تعریف استرس[۱۴]

استرس عبارت است از واکنش جسمانی، روانی و عاطفی در برابر یک محرک بیرونی که می‌تواند موجب سازگاری فرد با تغییرات شود.

استرس یعنی دوباره سازگار شدن فرد با شرایط و موقعیت های جدید. هر جا که تغییری در زندگی روی دهد، ما بایک استرس روبرو هستیم. زیرا شرایط زندگی تغییر کرده وفرد باید دوباره با این شرایط و موقعیت جدید در زندگی خود سازگار شود(نوری،۱۳۸۹).

۲-۱-۱۶-۲- انواع استرس از نظر کیفیت:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:21:00 ب.ظ ]




بحث از زمان به صورت مستقل برای فلاسفه یونان باستان مطرح نبوده است. پی بردن به چگونگی تشکیل جهان و شناسایی عناصر اولیه تشکیل­دهنده آن و نیز واحد یا کثیر بودن پدیده ­ها موضوعات اساسی­ای بودند که ذهن متفکران یونان باستان را به خود مشغول می­کردند. مفهوم زمان به تبع سخن گفتن درباره چنین مسائلی مورد اشاره واقع شده است. ( موسوی کریمی، ۱۳۸۹ ).

از نظر هایدگر مفهوم زمان را ‌می‌توان در ابدیت یافت و پیش شرط آن اشراف و درک کامل ابدیت است. برای این منظور باید به ابدیت ایمان یافت. اما فیلسوفان به ایمان و یقین در این باره هرگز نمی­رسند چرا که شک اساس فلسفه است و فلسفه هرگز نمی­تواند را از میان بردارد. الهیات از نظر هایدگر با دازاین انسانی یعنی هستی نزد خدا و هستی زمان­مند در انسان سر و کار دارد اما خدا نیازی به الهیات ندارد و ایمان به او وجودش را سبب نمی­ شود. ایمان مسیحی با آن چه در زمان روی داده مرتبط است چون فیلسوف ایمان نمی­آورد و می­خواهد زمان را از خود زمان درک کند.

هایدگر زمان به را به سه نوع زمان روزمره و زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم می­ کند. در بحث زمان روزمره می­گوید که زمان آن چیزی است که اتفاقات در آن رخ می­ دهند. زمان در موجود تغییرپذیر اتفاق می ­افتد پس تغییر در زمان است. تکرار دوره­ای ست، هر دوره، تداوم زمانی یکسانی دارد. ما می­توانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنون زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیش­تر و پس­تر ( بعدتر ) از خود دارد. زمان یکسان و همگن است. ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمی­دهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است.

هایدگر می­پرسد که این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟ اگر این طور باشد، پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی در با هم بودنمان زمان هستیم و هیچ­کس و هر کس خواهیم شد. ( هایدگر ( بی تا )، ترجمه عبدالهی ، ۱۳۸۶).

زمان برای مردمان ایران باستان، پدیده­ای رازآمیز و مقدس دانسته می­شده و همواره با جهان مینوی در پیوند بوده است. در متون اوستایی از زمان با نام « زروان » یاد شده است و می­دانیم که زروان برای باورمندان به آن که زروانیه ( زروانیسم ) خوانده می­‌شده‌اند؛ به نوعی نام خدای بزرگ و سرچشمه آفرینش همه پدیده ­های گیتی و از جمله اهورا مزدا بوده است. حرکت­های روزانه و سالانه خورشید و نیز وزش باد، نمادهایی از زروان و پدیده­هایی برای درک گذر زمان به شمار می­رفته­اند و گرامی دانسته می­‌شده‌اند از همین باورهای کهن زروانی است که در طول هزاران سال و در میان همگی اقوام و ادیان، نام­های در پیوند با زمان ( مانند نام ماه­ها و تقسیمات شبانه­روز ) در نزد همگان، نام­هایی مقدس دانسته می­شوند. همچنین نوبت­­های چندگانه ادای نماز در ادیان گوناگون، همواره با جایگاه خورشید در آسمان مرتبط است.

واژه زمان در زبان پارسی و عربی مشترک است؛ در زبان پهلوی Zaman ، در ایران باستان jemana و در سریانی Zabana آمده است. قرن­ها پس از ظهور زرتشت اولین بار به خدای زمان در بین ایرانیان اشاره می­ شود. هم چنین برخی از محققین معتقدند خدای زمان از خدایان قدیم آریایی هاست. (ابراهیمی، ۱۳۷۳).

امروزه در زبان فارسی می­گوییم وقت طلاست. در زبان­های دیگر نیز تعبیرهای متفاوتی چون وقت الماس است، وقت جواهر است به کار رفته است. اما ارزش زمان بیش از طلاست و قابل مقایسه با آن نیست. با ارزش والایی که وقت دارا است باید به گونه ­ای شایسته و بایسته از زمان در دسترس استفاده نمود. بسیاری از افراد ادعا ‌می‌کنند که وقت آن­ها به هدر نمی­رود و ابراز می­دارند که: « من خیلی سازماندهی شده کار می­کنم، می­دانم کجا می­روم. می­دانم چکار می­کنم و …. » این گروه از افراد در اقلیت هستند. زیرا زمان با ارزش­ترین منبعی است که در اختیار انسان­ها قرار دارد و تمامی منابع دیگر به شرط وجود زمان ارزش می­یابند و به دلیل همین ارزش و اهمیت، توجه به زمان در بسیاری از فرهنگ­ها و زبان­های مختلف تکرار شده است. زمان بسیار با ارزش­تر از پول است و به همین دلیل این سرمایه بایست بسیار دقیق به کار گرفته شود. ما هنگامی قادر خواهیم بود برداشت درستی از زندگی بر روی کره زمین داشته باشیم که بتوانیم وقت معینی برای زندگی در این کره خاکی به دست آوریم.

خیلی از مردم نسبت به روزهای بدون بهره ­وری و بی­حاصل خود بی­تفاوت هستند. در حالی که همگی ما مایل هستیم کارهای بسیاری را در یک روز انجام دهیم، ولی معلوم نیست کارهایمان چقدر ارزش داشته و به چه اساسی اولویت­ بندی ‌شده‌اند، و چقدر وقت باید صرف آن­ها کنیم. مثلاً گاهی اوقات برای گرفتن یک جوراب یا ارسال یک نامه بیشتر از اهمیت آن موضوع وقت صرف می­کنیم. زمان برخلاف سایر منابع مثل پول، تجهیزات و چیزهای دیگر ثابت است و ما نمی­توانیم بیشتر از آن چه که هست ایجاد کنیم؛ اگر کار را که ما انجام می­دهیم متناسب با زمان نباشد تنها کاری که می­توانیم انجام دهیم این است که مقدار کار را تغییر دهیم و این کار همان « مدیریت زمان » است . زمان از منابع ارزشمند، محدود و البته غیرقابل جایگزین در اختیار بشر است. این منبع قابلیت ذخیره شدن را ندارد. از این رو مدیریت زمان اهمیت یافته و مورد جدی است. (صفا، ۱۳۸۹).

برایان پوسر ( ۲۰۰۲ ) می­گوید نکته مهم ‌در مورد زمان جهت آن است که به طور مستقیم از گذشته به طرف آینده است. یکی از فیلسوفان یونان باستان گفته است که هرگز دو بار در یک رودخانه شنا نمی­کنیم یعنی زندگی دائماً در شرف آغاز است مانند فصل­ها و سال­ها.

۲-۲-۲٫تاریخچه مختصر از زمان:

در اروپای قرون وسطی، کلیسا زمان را تنظیم می­کرد و قوانینی درباره کارهایی که ‌می‌توان یا نمی­ توان در روز خاصی انجام داد وضع می­کرد؛ قوانین مذهبی زمان­های معینی از روز را برای نماز خواندن تعیین می­کرد. گرچه اولین ساعت­های مکانیکی حدود قرن ۱۳ میلادی ساخته شد ( پیش از آن به طور گسترده از ساعت­های آبی و شنی استفاده می­شد) اما از آن­ها برای قرن­ها فقط برای مجسمه­های تزیینی استفاده می­شد؛ حتی اشخاص مهمی چون ساموئل پینر که یک مقام دولتی قرن ۱۷ بود اوقات روزانه خود را با ساعت خورشیدی یا ناقوس کلیسا تنظیم می­کرد. ( شیبانی؛ ۱۳۸۲ ).

مفهوم نوین زمان در پی اعتراضات پیوریتنها به تقویم کشیش­های کاتولیک رم شکل گرفت؛ نظر آن­ها یعنی شش روز کار در هفته و یک روز استراحت عمدتاًً تا پایان قرن ۱۷ مورد قبول عامه بود. با توجه به عقیده­ مردم شناسان شکارچیان عصر سنگ نمی­توانستند با یک هفته کار ۱۵ ساعته به راحتی امور خود را بگذرانند اما این فقط مربوط به گذر زمان بود تا مردم متوجه شوند که صرف زمان بیشتر می ­تواند موجب پاداش­های بیشتری شود. همان طور که تمدن پیش می­رفت به همان ترتیب طول هفته کاری افزایش یافت؛ گذران زندگی با شغل کشاورزی وقت بیشتری از شغل شکار می­گرفت ولی این زحمت در شکل طرز زندگی باثبات­تر و راحت­تر جبران می­شد. ( لوئیس، ترجمه روح شهباز ۱۳۸۸٫)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ب.ظ ]




مبحث دوم : دسترسی غیرمجاز

واژۀ دسترسی از لحاظ لغوی به معنای قدرت و توانایی بیان شده است . ( دهخدا ، ۱۳۷۷ ،۱۰۸۵۷ )

اولین رفتار فیزیکی که در جرم شنود در فضای سایبر مورد بررسی قرار می‌دهیم دسترسی غیرمجاز می‌باشد .

دسترسی غیرمجاز به داده ها یا سامانه های رایانه ای و مخابراتی از جمله جرایم خاص رایانه ای می‌باشد که در محیط سایبر به وقوع می پیوندد . به همین دلیل آن را زیر مجموعۀ جرایم رایانه ای محض می دانند . دسترسی غیرمجاز را به عنوان جرمی مادر تلقی می‌کنند زیرا دارای نقشی مؤثر در وقوع سایر جرایم رایانه ای می‌باشد . در برخی موارد دسترسی غیرمجاز عامل تسهیل کننده در وقوع سایر جرایم رایانه ای و حتی جرایم سنتی است و در برخی موارد دیگر به عنوان مقدمه ارتکاب جرم تلقی می شود . از نظر میزان وقوع و میزان خسارت هم در سطح بالایی قرار دارد . ( زندی ، ۱۳۸۹ ، ۱۷۹ )

واژۀ دسترسی از بعد مفهومی ، عام است به نحوی که عناوینی همچون دستیابی و نفوذ غیر قانونی[۱۵]را نیز در بر می‌گیرد . و در اصطلاح تخصصی رایانه ای دستیابی را عمل خواندن داده ها از حافظه یا نوشتن داده ها ذکر کرده‌اند .

( هیئت مولفان و ویراستاران انتشارات مایکروسافت ، ۱۳۸۱ ،۲۰ )

‌به این ترتیب ، دسترسی غیرمجاز عبارت است از :

دسترسی بدون مجوز به سیستم‌ ها یا داده‌ های رایانه‌ای ( جزئاً یا کلاً ) بدون نقض تدابیر ایمنی یا حفاظتی آن ها . ( تحیری ، ۱۳۸۹ ، ۱۸ )

همچنین در بند ۶ ماده ۲ لایحۀ حمایت از حریم خصوصی در تبیین دسترسی به اطلاعات بیان می شود : دسترسی به اطلاعات اعم است از مشاهده سند یا هر وسیله یا هر چیز دیگری که اطلاعات در آن ثبت یا ذخیره شده است و اطلاع از محتوای آن از طریق مطالعه یا استنساخ یا تکثیر تمام یا برخی قسمت ها و یا با تهیه یک رونوشت کامل از آن . ( آقایی نیا ، ۱۳۸۶ ، ۲۴۷ )

طرح های نوین قانونی مربوط به استراق سمع و دسترسی غیرمجاز به سیستم های ارتباطی و داده پردازی ، رویکرد گوناگونی در بردارد . در برخی از این طرح ها صرف دسترسی به سیستم های داده پردازی جرم تلقی شده و در برخی دیگر آن دسته از دسترسی ها قابل مجازات دانسته شده که متضمن تحصیل ، تغییر یا صدمه دیدن اطلاعات باشد .

اولین قانونی که صرف دسترسی را جرم تلقی کرد ، قانون داده های سوید مصوب آوریل ۱۹۷۳بود که در مادۀ ۲۱ اینگونه بیان کرده هرکسی را که به داده های رایانه ای ذخیره شده دسترسی پیدا کند قابل مجازات می‌داند . ( زیبر ، ۱۳۸۳ ، ۱۵۸ )

تشخیص بین دسترسی غیرقانونی و جرایم بعدی مهم است ، به طوری که پیش‌بینی های قانونی تعریف متفاوتی روی حفاظت دارند . در بیشتر موارد ، دسترسی غیرقانونی ( جایی که قانون دنبال حفاظت از صحت و سقم خود رایانه می‌باشد ) هدف نهایی نمی باشد ، بلکه اولین گام به سمت جرایم دیگر است ، مثل تغییر دادن یا به دست آوردن اطلاعات ذخیره شده .

سؤال این است که آیا دسترسی غیرقانونی را باید ، همراه با جرایم بعدی جرم به شمار آورد ؟

تجزیه و تحلیل رویکرد های مختلف برای جرم به حساب آوردن دسترسی غیرقانونی به رایانه در سطح ملی نشان می‌دهد که گاهی اوقات ماده های قانونی وضع شده دسترسی غیرقانونی با جرایم بعدی را با هم اشتباه می‌گیرد ، یا دنبال محدود کردن جرم دانستن دسترسی غیرقانونی تنها به جرایم خیلی مهم می‌باشد . برخی کشورها دسترسی صرف را جرم می دانند ، در حالی که کشورهای دیگر تخلف را تنها محدود به مواردی می دانند که سامانه مورد دسترسی با اعمال امنیتی حفاظت شده است ، یا مواردی که مجرم نیت خطرناک دارد ، یا مواردی که داده ها را به چنگ بیاورد ، تغییر دهد یا از بین ببرد . مخالفان جرم دانستن دسترسی غیرقانونی اشاره به موقعیت هایی که هیچ خطری توسط دسترسی صرف ایجاد نمی شود دارند ، یا مواردی که هک کردن منجر به شناسایی ضعف ها و روزنه ها در امنیت رایانه مورد هدف می شود .

کنوانسیون جرایم سایبری دارای ماده ای است که دسترسی غیرقانونی به رایانه های حفاظت شده را زمانی جرم تلقی می‌کند که فرد اطلاع از دسترسی غیرمجاز به سامانه را داشته باشد .

( گرکی ، ۱۳۸۹ ، ۲۴۲ )

و در آخر متخصصین حقوق کیفری رایانه نیز از عباراتی دیگر مانند نفوذ غیرمجاز ، ورود غیرمجاز و دستیابی غیرمجاز استفاده می‌کنند که به زعم ما همه آن ها در زیر مجموعه دسترسی غیرمجاز قرار می‌ گیرند .

گفتار اول : داده ها موضوع ارتکاب جرم دسترسی غیرمجاز

داده در لغت به معنای اطلاعات ، مفروضات ، دانسته ها و سوابق آمده است . ( حییم ، ۱۳۷۷ ، ۱۲۵ )

داده را می توان دارای اقسامی دانست داده رایانه ای ، داده مخابراتی ، داده موجود روی کارت های اعتباری ، داده موجود روی تراشه های مغناطیسی اما به طور کلی عبارت است از اطلاعاتی که در قالبی خاص ایجاد ، ذخیره و نگهداری می‌شوند . آنچه موضوع جرایم رایانه ای واقع می شود ، غالباً داده های رایانه ای هستند . البته اقسام دیگر نام برده شده از داده را می توان به نوعی داده رایانه ای دانست ، چراکه امروزه با در هم آمیختن تجهیزات مخابراتی و سیستم های رایانه ای دیگر عملاً تفکیک این فضاها از یکدیگر میسر نیست . داده های موجود روی کارت ها و تراشه ها نیز به وسیلۀ رایانه قابل ایجاد ، ذخیره و پردازش است . لذا دادۀ رایانه ای دارای مفهوم عامی است که سایر انواع یاد شده ، زیر مجموعه های آن هستند . به همین علت کنوانسیون جرایم سایبر در بند ب ماده یک خود داده رایانه ای را اینگونه تعریف ‌کرده‌است :

به معنای هر نمادی از واقعیات ، اطلاعات یا مفاهیم است که به شکلی که برای پردازش در سیستم رایانه ای که حاوی برنامه ای مناسب برای واداشتن یک سیستم رایانه ای به انجام یک وظیفه است ، مفید باشد .

‌بنابرین‏ نکتۀ مهم در داده رایانه ای قابلیت پردازش توسط رایانه است . ( جاویدنیا ، ۱۳۸۷ ، ۵۹ )

برای اینکه تمامی انواع داده ها مورد توجه قرار گیرند ، آن ها را به دو گروه اصلی تقسیم کرده‌اند :

۱ . داده های رایانه ای ذخیره شده

۲ . داده های در جریان ارتباطات

سپس داده های در جریان ارتباطات که در واقع می توان از آن ها به داده های شبکه ای یاد کرد را در دو شاخه قرار داده‌اند که عبارتند از :

۱ . داده ترافیک

۲ . داده محتوا

مضافاً اینکه گروه دیگری از اطلاعات هستند که حالت بینابین دارند ، یعنی علاوه بر اینکه اطلاعات شبکه ای محسوب می‌شوند ، اما در حالت ذخیره شده قرار دارند و در جریان نیستند از آن ها به اطلاعات راجع به مشترک یاد می شود . ( جلالی فراهانی ، ۱۳۸۶ ، ۲۵۸ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ب.ظ ]




با بروز طلاق فرزند دچار نوعی تنش ناشی از اتخاب یکی از والدین و زندگی با اوست و همچنین دچار مشکلاتی در زمینه انطباق با زندگی جدید خود می‌گردد. چرا که والدین بعد از طلاق زندگی مجزایی را شروع می‌کنند و هر کدام ممکن است مجددا ازدواج کنند و فرزند در این میان در انطباق با زندگی جدید با مادر ناتنی دچارمشکل است زیرا آن ها نمی توانند جای پدر و مادر اصلی وی را بگیرند و خلاهای او را پر کنند پس این شرایط جدید که در اثر طلاق ایجاد شده می‌تواند زمینه درگیری او را در خانه فراهم کند. [۴۳]

تئوری فرزندان طلاق که توسط والرستین و جون کلی مطرح گشته ، بیانگر وجود رابطه بین جدایی و گرایش فرزندان به بزهکاری است ، زیرا فرزندان پس از جدایی و گرایش فرزندان به بزهکاری است، زیرا فرزندان پس از جدایی والدین دچار اضطراب عاطفی شده و از آن رنج می‌برند ، از خانه فرار می‌کنند و به انحراف کشیده می‌شوند .[۴۴] تحقیقاتی که توسط کاردک و برگ انجام شد بیانگر این است که واکنش های اولیه نوجوانانی که با پدیده طلاق روبرو بوده اند شامل خشم ، ترس و افسردگی است. [۴۵]

تایبر نیز معتقد است نوجوانی که طلاق والدین را تجربه می‌کنند دچار خلا و کمبود عمیق درون هستند که ممکن است با دریافت محبت کمتر از دیگری (یکی ‌از پدر یا مادر) وافزایش مسئولیت‌ها دچار نوعی افسردگی شوند ، احساس عدم کفایت نموده ، عزت نفس خود را از دست بدهندو به رفتارهای غیر عادی دست بزنند تا بتوانند از این احساس فرار نمایند.

به طور مثال وقت خود را بیش از اندازه برای تماشای فیلم ، گوش دادن به موسیقی ، اینترنت بگذارند. [۴۶]

آسیب های ناشی از طلاق اختصاص به سن خاصی ندارد منتهی واکنش فرزندان در سنین پایین به طلاق شدید تر است .[۴۷]

ب: غیبت والدین

عامل دیگری که از هم گسیختگی خانواده را فراهم نموده و منجر به نوعی عدم تعادل در خانواده می شود ، عدم حضور والدین به دلابلی همچون فوت ، اشتغال و غیره است . باید دانست وجود والدین در خانه ، به خصوص مادر نقش بسزایی در رشد عاطفی- روانی فرزندان دارد. ‌بنابرین‏ عدم حضور هر یک از والدین به دلایل مختلف باعث مشکلات تربیتی و اختلالات عاطفی در فرزندان گشته و بسترهای مناسبی را برای گرایش آنان به رفتارهای نابهنجار و جرم فراهم می‌کند . پارسونز جامعه شناس معروف معتقد است برای رسیدن به حداکثر کارکرد خانواده ، همچنین حفظ بقا و همبستگی در خانواده ، تحقق دو شرط ضروری است اول اینکه دو قطب مخالف رهبری و زیر دستان وجود داشته باشد و دوم اینکه تقسیم نقش بر اساس جنس ریال نقش های ابزاری (مردانه) و نقش هایی جنبه گرایانه (زنانه) دارند وجود داشته باشد. بر این اساس عدم حضور پدر خانواده ، ساختار خانواده را تغییر می‌دهد و منجر به ناهماهنگی در کارکرد خانواده می‌گردد زیرا در این صورت مادر علاوه بر ایفای نقش خود مجبور به انجام وظایف پدر نیز می‌باشد. ‌بنابرین‏ وی معتقد است فوت هریک از والدین موجب نقصان در کارکرد خانواده گشته و اشتغال مادر سبب تداخل نقش ها می شود و مادر حالت بیانگر خود را از دست داده و تبدیل به رقیب شغلی شوهر می‌گردد. همین رقابت نیز زمینه درگیری والدین و از هم گسیختگی خانواده را ایجاد می کند که تاثیرات آن بیش از هر چیز دامن گیر فرزندان به ویژه دختران خواهد بود . [۴۸]

گاهی دیده می شود در بسیاری از خانواده ها پدر به دلیل شغل خاص خود مجبور می‌گردد مدت زیادی از خانواده دور بماند یا مادر علاوه بر ایفای نقش خود در خانه به اشتغال می پردازد یا والدین به دنبال خوش گذرانی بیشتر وقت خود را در بیرون منزل به سر ببرند ، در چنین صورتی دختران احساس تنهایی و بی پناهی می نمایند و از آنجا که کنترل و نظارت بر رفتار و اعمال دختران کاهش می‌یابد، زمینه برای پیوستن آن ها به خرده فرهنگ های بزهکاری افزایش می‌یابد. در ارتباط با اشتغال مادرانی که مادر باید گفت ، در صورتی که مادر شاغل نباشد بهتر می‌تواند آسایش و امنیت را برای فرزندان فراهم نماید و الگوی تربیتی صحیحی برای آنان باشد. چرا که در اثر اشتغال مادر با حالتی خسته به خانه بر می‌گردد و نمی تواند به نیازهای عاطفی و شخصیتی فرزند خود پاسخ دهد و با او ارتباطی صحیح و عاطفی بر قرار نماید.

مرحوم دکتر کی نیا معتقد است : مادر باید فقط مادر بماند تا جامعه بهشت را در زیر پای وی احساس کند، مادر باید تمام وقت، مادر بماند. مادران نیمه وقت، آینده فرزندان خود را فدای در آمد ناچیز خدمات عمومی می نمایند. هیچ درآمدی آینده سعادت بخش فرزندانمان را به جای محبت مستمر و مراقبت مادر تامین نمی کند. به همین لحاظ در جرم شناسی حضور مادر در کانون خانوادگی ابتدائی ترین ضرورت به نظر می‌رسد. [۴۹]

جان بالبی در تحقیقات خود ‌به این نتیجه رسید که دانش آموزانی که بر اثر فوت مادر از مهر مادر محروم هستند دچار اضطراب بوده و به شدت نیازمند محبت می‌باشند و حس شدید انتقام جویی دارند که به تدریج منجر به رفتار نابهنجار و جرم می‌گردد.[۵۰] همچنین در تحقیقاتی که بر روی ۹۹ کودک انجام داد دریافت ۲۰ درصد در اثر فوت مادر دچار افسردگی شدید و ۲۷ درصد به افسردگی خفیف دچار شدند. [۵۱]

گفتار دوم: وضعیت اقتصادی نامطلوب خانواده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ب.ظ ]




میرزایی و شهیدی (۱۳۸۶)، در مطالعه خود با عنوان” بررسی عوامل مؤثر ‌بر حضور زنان روستایی در فعالیت های آموزشی و ترویجی کشاورزی (مطالعه ی موردی شهرستان های بافت و زرند استان کرمان)” پی بردند که اطلاع رسانی نامطلوب یکی از موانع اصلی شرکت زنان روستایی ‌در کلاس های آموزشی وترویجی در۶۱ درصد زنان روستایی مورد مطالعه بوده است.

نتایج پژوهش زارع و میر باقری (۱۳۸۵) با عنوان”مطالعه ی عوامل فردی اجتماعی مؤثر بر گرایش به مشارکت زنان روستایی درصندوق اعتبارات خرد استان مازندران” بیانگر آن است که میان گرایش زنان روستایی به مشارکت در صندوق اعتبارات خرد با متغیرهای نوگرایی، تصور خیر محدود و خود اثربخشی رابطه ای معنادار وجود دارد اما با متغیرهای تقدیرگرایی و بیگانگی اجتماعی، رابطه ی معناداری ندارد.

امیری اردکانی (۱۳۸۵) در مطالعه خود با عنوان”موانع مشارکت زنان روستایی در برنامه های ترویجی”در استان کهگیلویه و بویر احمد، ‌به این نتیجه رسید که جدی ترین موانع مشارکت زنان روستایی، موانعی هستند که ریشه در مشکلات فرهنگی دارند. برخی از این موانع عبارتند از: اشتغال زنان به فعالیت های سخت، تعداد زیاد فرزندان خانواده، بی سوادی و کم سوادی زنان، تمسخر و ایراد اهالی روستا نسبت به زنان مشارکت کننده و پایین بودن سطح دانش و بینش زنان روستایی نسبت به مشارکت.

وثوقی و یوسفی آقابین (۱۳۸۴)، در مطالعه خود با عنوان “پژوهشی جامعه شناختی در زمینه مشارکت اجتماعی زنان روستایی (روستای آغکند شهرستان میانه)” ‌به این نتیجه رسیدند که میانگین مشارکت اجتماعی زنان روستایی، سطح پایینی داشته و فقط چهار درصد پاسخگویان، مشارکت اجتماعی بالایی داشته اند. بر اساس تحلیل های آماری انجام شده، بین مشارکت اجتماعی زنان روستایی با متغیرهای نگرش زنان نسبت به خود، سن، تحصیلات، میزان دسترسی آن ها به مراکز شهری و همچنین، وسایل ارتباط جمعی رابطه آماری مثبت و معناداری تأییدشده است.

محسنی تبریزی و میرزایی (۱۳۸۳)، در مطالعه خود با عنوان”سنجش میزان انگیزش به کار و عوامل مؤثر بر آن (مورد جوانان و زنان روستایی روستاهای استان آذربایجان شرقی)” ‌به این نتیجه رسیدند که متغیرهای نیاز به موفقیت، انگیزه اقتصادی، فردگرایی، آرزوها و ترجیحات شغلی، وضعیت اجتماعی- اقتصادی، رضایت از زندگی، ناهنجاری های اجتماعی و التزام به کار به عنوان تعیین کننده ترین متغیرهای تاثیر گذار بر انگیزش به کار مطرح هستند.

شعبانعلی فمی و همکاران (۱۳۸۳)، در تحقیق خود با عنوان “عوامل مؤثر بر انگیزش دختران روستایی کرمانشاه برای مشارکت در فعالیت های کشاورزی” ‌به این نتیجه دست یافتند که۲۱درصد از تغییرات متغیر وابسته، یعنی انگیزش، توسط پنج متغیر تبیین می شود که مهم ترین آن ها میزان مشارکت در امور کشاورزی است و دیگر متغیرها به ترتیب اولویت عبارتند از: میزان تجربه دامداری خانوار، سطح تحصیلات مادر، میزان تجربه کشاورزی خانوار و تعداد فرزند پسر خانواده .

پور طرق (۱۳۸۰) در تحقیقی با عنوان”سازه‌های مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت های امور دام و صنایع روستایی استان هرمزگان”، نشان داد شمار دام (از متغیرهای اقتصادی) و نگرش شوهر نسبت به زن و شرکت در فعالیت های مختلف روستا (از متغیرهای اجتماعی، فرهنگی) در شمار متغیر های مؤثر بر مشارکت هستند.

حسینی نیا (۱۳۷۸)، در مطالعه ای با عنوان “بررسی عوامل مؤثر بر انگیزه های مشارکت زنان روستایی در فعالیت های آموزشی و ترویجی و مشارکتی (استان فارس)” ‌به این نتیجه رسید که انگیزه های آموختن دانش و مهارت به خاطر علاقه، یاد گرفتن نکات جدید و استفاده مفید از وقت، در بین زنان مورد مطالعه به ترتیب در اولویت اول تا سوم قرار دارد. ضمنا بر اساس یافته های تحقیق، بین انگیزه مشارکت زنان روستایی در فعالیت های آموزشی و ترویجی و متغیرهای تعداد فرزندان دختر، درآمد زنان روستایی، میزان استفاده از رادیو و تلویزیون، نگرش نسبت به برنامه های ترویجی، نگرش نسبت به آموزشگر و ادراک زنان از نگرش مردان نسبت به مشارکت آنان رابطه ی مثبت و معنی دار وجود دارد.

بر پایه تحقیق بشر دوست (۱۳۷۳) با عنوان”بررسی میزان مشارکت زنان شالی کار و نقش آموزش های ترویجی در تولید برنج در استان گیلان” ، متغیر شمار سال های عمر تفاوتی معنادار را در میزان مشارکت زنان روستایی شالی کار ایجاد نمی کند. اما هر چه که میزان زمین خانوار بیشتر، وضعیت اقتصادی خانوار بهتر و سطح سواد بالاتر باشد، میزان مشارکت زنان کمتر است.

۲-۹-۲ مطالعات خارجی

نتایج مطالعات مک گی و همکاران (۲۰۰۷)، با عنوان”جنسیت و انگیزش برای کارآفرینی گردشگری کشاورزی”در ایالت ویرجینیا نشان داد که استقلال طلبی، عنصر اصلی مؤثر بر انگیزه مشارکت زنان روستایی در فعالیت های مربوط به کارآفرینی گردشگری کشاورزی (یکی از انواع گردشگری روستایی) می‌باشد که به منظور ایجاد فرصت های شغلی برای خود و خانواده و مقاومت در برابر نوسانات در آمد در بخش کشاورزی است.

ادریسا و همکاران[۵۳] (۲۰۰۷ (دربررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر مشارکت زنان در تعاونی های کشاورزی در نیجریه، انگیزه اصلی مشارکت زنان را کسب درآمد عنوان کرده‌اند. همچنین بین میانگین میزان مشارکت زنان در تعاونی های کشاورزی بر حسب متغیرهای سن، تحصیلات و شغل اصلی آنان تفاوت معنا داری دیده شد.

نتایج مطالعات آرنولد و همکاران[۵۴] (۲۰۰۷) با عنوان”انگیزش و مشارکت از مزایای مشارکت جوانان در کلوب H4″ نشان داد که داشتن تفریح و سرگرمی مهمترین عامل مشارکت دختران و پسران روستایی در فعالیت های مربوط به جوانان روستایی بوده است. آنان از گذراندن وقت با دوستان و کارگروهی نیز به عنوان دیگر عوامل مهم نام می‌برند.

در پژوهش آرنولد (۲۰۰۴) با عنوان”توسعه مهارت های زندگی و شخصی از طریق شرکت در برنامه ی کلوب های H4 در ژاپن” زنان شرکت کننده، انگیزه خود را از مشارکت در برنامه های توسعه و ترویج روستایی، گسترش مهارت های مهم زندگی، پیدا کردن دوستان جدید، سازگار شدن با شرایط جدید و مسئولیت پذیری عنوان کرده‌اند.

بامگوس وکانگولو[۵۵] (۲۰۰۲) در تحقیق خود با عنوان”مشارکت زنان روستایی در توسعه: مطالعه موردی روستاهای “تی شنسنگ”، “تینتوا”، “ماخالانینگ” در آفریقای جنوبی” که به بررسی عوامل محدود کننده ی مشارکت زنان در توسعه روستایی پرداختند، نشان دادند که بالا رفتن سطح تحصیلات پاسخ دهندگان، مشارکت فعال آن ها را در توسعه تقویت می‌کند. این مطالعه تآکید می‌کند که سطح تحصیلات به عنوان ابزاری مهم برای تحریک، ایجاد، به دست آوردن و افزایش مشارکت فعال زنان روستایی در توسعه مورد نیاز است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:21:00 ب.ظ ]