کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



ویگوتسکی (به نقل از لوریا، ۱۳۶۸) این اندیشه را مطرح کرد که منشا حرکت و عمل ارادی، نه در درون موجود زنده و نه تحت تاثیر مستقیم تجربه گذشته است، بلکه منشا حرکت ارادی در تاریخ اجتماعی انسان قرار دارد. در کار، در اجتماعی که سرآغاز تاریخ انسان را مشخص می ‏کند و در ارتباط بین کودک و بزرگسال که مبنای حرکت ارادی و عمل هدفمند است، رفتارهای ارادی و خودخاسته رشد می‌یابند. او معتقد بود که هر کوششی در جهت جست و جوی ریشه‏های زیستی عمل ارادی محکوم به شکست است. به عقیده او مبدأ حقیقی کنش ارادی در دوران ارتباط کودک با بزرگسال نهفته است یعنی زمانی که عملکرد بین دو فرد تقسیم می‏ شود، زمانی که بزرگسال به کودک به صورت شفاهی دستور می‏ دهد که فنجان را بگیر یا توپ اینجا است و کودک از دستور اطاعت می ‏کند، چیزی را که نامش برده شده است برمی‏دارد یا به آن خیره می‏ شود. در مراحل بعدی رشد، کودکی که قبلاً از دستور بزرگسال اطاعت ‌کرده‌است اکنون حرف زدن را فراگرفته است و می‏تواند به خودش دستورات شفاهی دهد رفتار را تابع خود می ‏کند (نگاه کنید به کراین، ۲۰۰۰؛ لوریا و یودوویچ، ۱۹۷۸؛ کوزولین، ۱۳۸۱؛ لوریا، ۱۳۷۳؛ لوریا، ۱۳۷۶؛ قاسم زاده، ۱۳۶۷).

یکی از نظریه‏ هایی که در آن ارتباط بین مهارت‌های روانی ـ حرکتی (حسی ـ حرکتی) و سازگاری را به روشنی بیان ‌کرده‌است نظریه رشد شناختی پیاژه است.

نظر پیاژه در تبیین تحول ذهنی تا حدود زیادی تحت تاثیر آموزش و کارهای اولیه او به عنوان یک زیست‏شناس قرار داشت. ‌بر اساس یافته های پیاژه از زیست شناسی او ‌به این نتیجه دست یافت که کنشهای زیستی برای انطباق با محیط مادی و سازمان‌های محیطی انجام می ‏شوند. همچنین معتقد بود که ذهن و بدن جدا از هم کار نمی‏کنند و قوانین حاکم بر فعالیت ذهنی و روانی، نظیر همان قوانین حاکم بر فعالیت زیستی است. این انتقاد پیاژه را بر آن داشت تا تحول ذهنی را بیشتر به همان روش تحول زیستی، تفسیر و تبینی کند او اعمال شناختی را عملکردهایی می‌دانست که برای سازمان‏دهی محیط و انطباق با آن انجام می ‏شوند. البته این مطلب به هیچ وجه بدین معنی نیست که رفتار ذهنی را کاملاً می‏توان نظیر کنش زیستی دانست، اما می‏توان نتیجه گرفت که مفاهیم مربوط به تحول زیستی می‌توانند در بررسی تحول ذهنی سودمند واقع شوند. در واقع پیاژه ادعا کرد که اصول اصلی تحول شناختی، شبیه همان اصولی هسنتد که در تحول زیستی وجود دارند. پیاژه سازمان دهی و انطباق را در فرایند مجزا نمی‏دانست. برای درک فرایند سازماندهی وانطباق شناخت چهار مفهوم زیر ضروری است:

۱) طرح واره

۲) درون سازی

۳) برون سازی

۴) تعادل جویی

پیاژه معتقد بود که در ذهن نیز ساختارهایی وجود دارد که از این لحاظ می‏توان گفت که بین بدن و ذهن شباهت زیادی وجود دارد. برای کمک به تبیین این موضوع که چرا کودکان (همه اشخاص) پاسخهای نسبتاً ثابتی به محرکها می ‏دهند. از کل طرح‏واره استفاده کرد. طرح‏واره‏ها ساختارهای شناختی یا ذهنی هستند که فرد به وسیله آن ها خود را با محیط پیرامونش منطبق می ‏کند و به آن محیط سازمان می‏ دهد. طرح‏واره‏ها، ساختارهایی محسوب می ‏شوند که می‏توان آن ها را ترجمان ذهنی وسایل انطباق زیستی در نظر گرفت. چون ساختارهای شناختی دائماً در حال تغییر هستند، لذا باید تلاش زیادی جهت رشد و تحول آن ها صورت گیرد. مفاهیم بزرگسالان و کودکان با هم تفاوت دارند زیرا طرح‏واره‏ها که قرینه‏های ساختاری آن ها محسوب می ‏شوند پیوسته در حال تغییرند. طرح‏واره‏های شناختی یک بزرگسال در طرح‏واره‏های حسی ـ حرکتی دوران کودکی وی ریشه دارند. فرایندهای درون سازی و برون سازی مسئول چنین تغییری می‏ باشند (وادزورث، ۱۳۷۸).

از نظر زیستی درون‏سازی به منزله تولید عناصر برونی با ساختهای ارگانیزم است خواه این ساختها به اتمام رسیده باشد خواه در راه تشکیل باشد. پس اگر چنین واضح است که فرایند کلی درون‏سازی متوجه رفتار نیز هست و تنها با زندگی ارگانیک ارتباط ندارد. در واقع هیچ رفتاری حتی اگر برای فرد تازگی داشته باشد، شروع مطلق نیست و همواره با طرح‏واره‏های قبلی پیوند می‏یابد و در نتیجه به درون‏سازی کردن عناصر جدید، در ‌ساخت‌هایی که قبلاً تشکیل یافته اند، اعم از اینکه مانند ‌بازتاب‌ها، فطری یا قبلاً کسب شده باشند، منتهی می‏ گردد. اما اگر در زمینه تحول روانی فقط درون‏سازی نقش داشت، هرگز تغییراتی به وقوع نمی‏پیوست، در نتیجه اکتسابی وجود نداشت حتی تحول. درون‏سازی برای تامین پیوستگی ساختها و تولید عناصر جدید ‌به این ساختها ضروری است. در زمینه زیستی، درون‏سازی هرگز به صورت محض وجود ندارد، بلکه با برون‏سازی همراه است. سازش زیستی همانند سازش شناختی، به منزله تعادل بین درون سازی و برون سازی است. همان‌ طور که گفته شد بدون درون سازی، برون سازی وجود ندارد اما باید قویا در این باب تأکید کرد که بدون برون سازی هم درون سازی وجود ندارد. تعادل تدریجی بین درون‏سازی و برون‏سازی مبین وجود فرایندی نسبتاً اساسی در تحول شناسایی هاست و می‏توان آن را با اصطلاحات میان‏گرایی و میان واگرایی بیان کرد. درون سازی تغییر شکل دهنده ای است که در جریان مراحل حسی ـ حرکتی یا مراحل تجسمی ابتدایی وجود دارد. تغییر شکل دهنده از این نظر که با برون سازیهای کافی همراه نیست و دارای این معنا است که آزمودنی بر اعمال و نقطه نظر خود متمرکز است. در حالی که تعادل جویی تدریجی بین درون‏سازی و برون‏سازی حاصل میان واگذاریهای پی در پی است که به آزمودنی رخصت می ‏دهند خود را بجای اشیا یا سایر آزمودنی‌ها قرار دهد. از این طریق است که اجتماعی شدن و سازگاری حاصل می شود (منصور و دادستان، ۱۳۷۴).

وجود توازن بین درون‏سازی و برون‏سازی را تعادل جویی می‏نامند و در حقیقت تعادل‏جویی، مکانیسمی خودنظم جوست که وجود آن تضمین کننده برقراری تعاملی کارآمد بین کودک و محیط می‏ باشد. تعادل همان توازنی است که بین درون‏سازی و برون‏سازی وجود دارد. عدم تعادل نیز به نابرابری بین درون‏سازی و برون‏سازی است. پس تعادل جویی فرایند حرکت از عدم تعادل به سمت تعادل می‏ باشد. تعادل‏جویی فرایندی خودنظم جوست که اسباب آن را درون‏سازی و برون‏سازی تشکیل می ‏دهند. تعادل‏جویی به تجربه بیرون فرصت می‏ دهد تا در ساختارهای درونی (طرح‏واره‏ها) جذب شود. وقتی عدم تعادل پیش می ‏آید در کودک انگیزش برای جستجوی تعادل (حل مشکل) ایجاد می‏ شود که او را آماده درون‏سازی و برون‏سازیهای بعدی می ‏کند. تعادل حالتی است که ارگانیزم همواره برای رسیدن به آن در تلاش است. ارگانیزم در نهایت، تمام محرکها را درونی‏سازی می ‏کند و این کار را با برون‏سازی یا بدون آن، انجام می‏ دهد. نتیجه این فعالیت‏ها دستیابی به تعادل است. ‌بنابرین‏ تعادل‏جویی را می‏توان حالتی از توازن شناختی تعریف نمود که تحقق آن، در نهایت، وابسته به درون‏سازی است (وادزورث، ۱۳۷۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:34:00 ب.ظ ]




با گسترش دامنه فعالیت شرکت‌ها و نیازبه مدیران متخصص به منظور ، تقویت فرهنگ ‌پاسخ‌گویی‌ و شفافیت اطلاعات در شرکت‌ها و واحدهای اقتصادی که تمام یا بخشی از سرمایه آن ها از سوی سهام‌داران تأمین مالی شده است، مدیرعامل شرکت از اعضاء هیئت مدیره تفکیک شده تا هیچ نوع ابهامی در وظایف این دونهاد مهم در امر راهبری شرکت‌ها به وجود نیاید. شرکت‌ها نه تنها در برابر سهام‌داران ‌ ومالکان و سایر ‌گروه‌های ذینفع مسئولیت دارند بلکه در برابر گروه ذیفع بزرگتری به نام جامعه مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ دارند. ‌بنابرین‏ برای حصول اطمینان از ایفای مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ بنگاه‌های اقتصادی در مقابل عموم و افراد ذینفع، بایستی نظارت و مراقبت کافی به عمل آید. اعمال نظارت و مراقبت در این زمینه مستلزم وجود ساز و کارهای مناسبی است. از جمله این ساز و کارها ، طراحی و اجرای نظام حاکمیتی مناسب در شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی است.

۲-۴-۱- معرفی شرکت سهامی

از شرکت‌هایی که در ماده ۲۰ قانون تجارت به آن اشاره شده، شرکت سهامی است. ماده۴ لایحه قانونی ۱۳۴۷ این شرکت را به دو نوع تقسیم ‌کرده‌است: شرکت سهامی خاص و شرکت سهامی عام. شرکت سهامی شرکتی است که حداقل از سه نفر تشکیل و در آن سرمایه به سهام مساوی تقسیم می‌شود و مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی سهام آن ها‌ است(قانون تجارت، ۱۳۴۷). قانون تجارت ۱۳۱۱ تصریح کرده بود که شرکت سهامی شرکتی است که برای امور تجارتی تشکیل می‌شود(ماده۲۱).‌ درماده یک در لایحه قانونی ۱۳۴۷، تصریح شده است که «شرکت سهامی شرکتی است که سرمایه آن به سهام تقسیم شده و مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی سهام آن ها است و شرکت سهامی شرکت بازرگانی محسوب می‌شود، ولو این که موضوع عملیات آن امور بازرگانی نباشد»(ماده۲). در شرکت سهامی به صاحبان سرمایه، «صاحبان سهم» یا «سهامدار» گفته می‌شود؛ کسانی که سهام آنان، به ویژه در شرکت‌های بزرگ و شرکت‌هایی که در سازمان بورس و اوراق بهادار حضور دارند، پیوسته دست به دست می‌شود؛ امری که شرکت سهامی را از شرکت با مسئولیت محدود مجزا می‌کنند شرکت سهامی به دو نوع تقسیم می‌شود: شرکت سهامی عام و شرکت سهامی خاص. شرکت‌هایی که مؤسسان آن ها قسمتی از سرمایه شرکت را از طریق فروش سهام به مردم تأمین می‌کنند، «شرکت سهامی عام» و شرکت‌هایی که تمام سرمایه آن ها در موقع تأسیس منحصراًً به وسیله مؤسسان تأمین می‌گردد، «شرکت سهامی خاص» نامیده می‌شوند(ماده ۴ لایحه قانونی ۱۳۴۷).

شرکت‌ سهامی دارای شخصیت حقوقی مستقل از سهام‌داران است و توسط هیات‌مدیره منتخب سهام‌داران اداره می‌شود. طبق ماده ۵۱ قانون تجارت مصوب۱۳۱۱، رابطه مدیران و شرکت رابطه وکیل و موکل توصیف شده است(اسکینی،۱۳۸۹). از خصوصیات عقد وکالت این است که با فوت و حجر هر یک، از وکیل و موکل باطل می‌شود(ماده ۶۷۸ قانون مدنی) و حدود اختیار در حوزه تفویضی به او می‌باشد. در حالی که هیات‌مدیره یک شرکت چنین وضعیتی ندارد. چون مدیران توسط اکثریت سهام‌داران حاضر در جلسه انتخاب می‌شوند نه تمام سهام‌داران و همچنین مدیران با فوت و حجر شرکای و یا سهام داران، عزل نمی‌شوند(کامران‌زاده، ۱۳۸۰، ۱۹).

برخی از صاحب‌نظران معتقدند که رابطه مدیران و شرکت رابطه نمایندگی است، چون نماینده قانونی(مانند ولی‌قهری) در رابطه با شرکت، نیازی به اراده مستقل کلیه سهام‌داران برای اعطای نیابت برای نمایندگی خویش ندارد. بر اساس نظریه نمایندگی و رابطه قراردادی بین مدیر و شرکت، مدیر حق دارد که به ‌نام و به حساب شرکت در حدود موضوع آن و در حیطه مقررات اساسنامه و مجمع عمومی فعالیت کند و اعمال وی شرکت را متعهد سازد نه شرکا را(کامران‌زاده، ۱۳۸۰،۲۱).

۲-۵-اداره شرکت سهامی

ماده ۴۸ قانون تجارت۱۳۱۱ مقرر کرده بود: «شرکت سهامی به واسطه یک یا چند نفر نمانیده موظف یا غیرموظف که از میان شرکا به سمت مدیری و برای مدت محدودی معین شده و قابل عزل می‌باشند اداره خواهد شد». هر گاه مدیریت شرکت به دو یا چند نفر واگذار می‌شد، مدیران باید یک نفر را از میان خود به سمت رئیس انتخاب می‌کردند(ماده ۴۹ قانون تجارت). این شخص مدیر عملی شرکت بود و با اشخاص ثالث به نمایندگی از طرف شرکت عمل می‌نمود(اسکینی،۱۳۸۹).

طبق ماده ۱۰۷ لایحه اصلاح قانون تجارت ۱۳۴۷، اداره شرکت به عهده هیات‌مدیره منتخب سهام‌داران است. به عبارت دیگر، قانون‌گذار در لایحه قانونی ۱۳۴۷ به اداره جمعی شرکت به وسیله مدیران جنبه قانونی داده و پیش‌بینی ‌کرده‌است که اداره شرکت سهامی بر عهده هیات‌مدیره است و هیات‌مدیره باید حداقل یک شخص حقیقی را به مدیریت عامل شرکت انتخاب کند که در برابر اشخاص ثالث به نمایندگی از طرف شرکت حق امضا داشته باشد. همچنین بر اساس ماده ۱۱۸ این قانون، در حدود موضوع شرکت به‌جز موضوعاتی که به موجب قانون تجارت اخذ تصمیم و اقدام در باره آن ها در صلاحیت خاص مجمع عمومی است، مدیران شرکت دارای کلیه اختیارات لازم برای اداره شرکت می‌باشند. ‌بنابرین‏ اعضای هیات‌مدیره در انجام وظایف خود می‌بایست موضوع فعالیت شرکت و صلاحیت‌های مجامع عمومی صاحبان سهام را رعایت کنند. در ضمن، با ملاحظه ماده ۱۲۵ این قانون مبنی بر اینکه؛ «مدیرعامل شرکت در حدود اختیاراتی که توسط هیات‌مدیره به او تفویض شده است نماینده شرکت محسوب و از طرف شرکت حق امضاء دارد»، به نظر می‌رسد هیات‌مدیره فقط حق دارد قرارداد را تصویب کنند و انعقاد و امضاء آن به عهده مدیرعامل است(دمرچیلی و همکاران،۱۳۸۳). لذا مدیرعامل نماینده شرکت است و از طرف شرکت حق امضا دارد و رعایت حدود صلاحیت ایشان نیز ضرورت دارد.

۲-۵-۱-ترکیب هیئت مدیره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]




مطالعات روان سنجی بعدی بعضی موارد را ‌به این ساختار سه عاملی اضافه کرد و مقیاس وابستگی به پاداش را به خرده مقیاس وابستگی به پاداش ناشی از وظیفه و وابستگی به پاداش اجتماعی تقسیم کرد (ثریا اسلام دوست، ۱۳۹۱).

مزاج و نوخواهی (نوجویی) در نوجوانان مصرف کننده ی مواد

بررسی ارتباط بین این دو سیستم نظریه پردازانه برای کسب اطلاعات بیشتر در اصطلاحات بدیع طلبی[۸۴] یا ترک طلبی[۸۵] یک عامل توصیف کننده است صورت پذیرفته است. این فرضیه چنین بیان می‌دارد که تمایل به جستجوی چیزهای جدید، تنوع طلبی و تجربه هیجان عاملی است که در ترکیب با محیط و شرایط محیطی و دیگر ارشادهای شخصی، خطر مصرف مواد و دیگر مشکلات رفتاری را افزایش می‌دهد. این رویکرد از روی مطالعات مربوط به بزرگسالان گرفته شده و توسط تئوری های روانی- زیست شناسی حمایت شده است (کلونینجر و زاکرمن[۸۶] ۱۹۹۴، به نقل از اسلام دوست، ۱۳۹۱).

تحقیقات بر روی حیوانات یافته های این پژوهش را حمایت ‌کرده‌است. تحقیقات نشان داده که نوجویی و تحرک طلبی نوجوانان که بدیع طلب و تحرک طلب هستند رابطه ی متقابلی با مصرف مواد دارد.

یکی دیگر از نظریه ها، مربوط به ابعاد مزاج و خطر مصرف مواد است.

پژوهش های مختلف چرخه هایی بین ابعاد شخصیت (مزاج) و خطر مصرف مواد است. تحقیقات نشان داده که اندازه گیری خصوصیات و ویژگی های مزاجی در دوران اولیه زندگی پیش‌بینی کننده مؤثر در مصرف مواد در بزرگسالی است.

مطالعات مختلف ارتباط معناداری بین ابعاد مزاج و مصرف مواد در نوجوانی پیدا کردند، همچنین مشخص شد که ابعاد شخصت رابطه معناداری با توانایی خود کنترلی[۸۷] به عنوان یک عامل پیش‌بینی کننده دارد، این یافته ها بر اساس تئوری های[۸۸] زیست محیطی رشد شخصیت است.

۲-۹-۳ مدل عصب، روان دارو شناختی کلونینجر

این مدل از نظریه سیستم مغز گرفته شده است و بیان می‌دارد که ابعاد مزاج نسبت به دیگر سیستم های نظام مهندسی که ثبات و پایایی بعضی رفتارها در سنین اولیه را سبب می‌شوند، برای اندازه گیری شخصیت مناسب تر و قابل دسترس تر هستند. به همین علت طبیعی است اگر انتظار یک ارتباط نزدیک بین سازه‌های نظریه های مزاج و مدل کلونینجر داشته باشیم و اینکه هر دوی آن ها متغیرها با خود کنترلی مرتبط هستند ( چیزی که توسط مدل اپی ژنیک رشد شخصیت فرض شده است)

۲-۹-۴ ویژگی های شخصیتی مرتبط با وابستگی به مواد[۸۹]

برخی از نظریه پردازان معتقدند که بسیاری از افراد به دلیل داشتن شخصیت اعتیاد گرا و خصوصیات روانی- شخصیتی، بیشتر در معرض خطر وابستگی به مواد قرار دارند. اشخاصی که بیشتر در معرض خطر هستند، اغلب نارسائی های روانی و شخصیتی عدیده ای را نشان می‌دهند که احتمالاً دارای یک شالوده ی زیست شناختی است و اثر غیر مستقیم بر ایجاد مخاطره می‌گذارد.

در این ارتباط کلونینجر، مطرح کرد که عامل سه نظام مستقل ژنتیکی، عصبی و زیست شناختی در CNS (سیستم های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و نگهداری رفتاری)، زمینه ی الگوهای منحصر به فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو، پاداش و تنبیه است. این الگوهای پاسخ، موجب اختلاف شخصیت بهنجار و به همان اندازه، ایجاد اختلال شخصیتی و رفتاری، از جمله الکلیسم و سایر مصرف های مواد می شود (برگرفته از کاویانی، ۱۳۸۲).

به علاوه، فعال سازی رفتاری عبارت است از فراخوانی رفتار در پاسخ به پدیده‌های نو و نشانه های پاداش یا رهایی از تنبیه.

برخی از نظریه پردازان معتقدند که بسیاری از افراد به دلیل داشتن شخصیت اعتیادگرا[۹۰] و خصوصیات روانی- شخصیتی، بیشتر در معرض خطر وابستگی به مواد قرار دارند.در این ارتباط کلونینجر، مطرح کرد که تحمل سه نظام مستقل ژنتیکی، عصبی و زیست‌شناختی در CNS(سیستم‌های فعال سازی رفتاری، بازداری رفتاری و نگهداری رفتاری )، زمینه الگوهای منحصربه‌فرد پاسخ رفتاری به تجربه نو، پاداش و تنبیه است. این الگوهای پاسخ، موجب اختلاف شخصیت بهنجار و به همان اندازه، ایجاد اختلال شخصیت و رفتاری، از جمله الکیسم وسایر سوء مصرف مواد می‌شود (برگرفته از کاویانی، ۱۳۸۲ ).

بعلاوه، فعال سازی رفتاری عبارت است از فراخوانی رفتار در پاسخ به پدیده‌های نو و نشانه های پاداش یا رهایی از تنبیه. بر این اساس افراد در چنین فعالیت‌های رفتاری که «نوجویی »نامیده می‌شود، با هم متفاوت هستند بازداری رفتاری در پاسخ به نشانه های تنبیه یا فقدان پاداش ۵۰ می‌شود. ‌بنابرین‏، افراد به لحاظ قابلیت بازاری رفتاری، که «آسیب پرهیزی» نامیده می‌شود، با یکدیگر تفاوت دارند رفتاری که در گذشته تقویت دریافت ‌کرده‌است ، حتی در شرایطی که در تقویت ادامه نداشته باشد، نیز تکرار می‌شود افراد در میزان این تداوم رفتاری که پس از قطع تقویت وجود دارد و «پاداش وابستگی» نامیده می‌شود، نیز با هم تفاوت دارند (کلونینجر، ۱۹۹۱).

همچنین کلونینجر(۱۹۸۷) بر شخصیت به عنوان عامل مستعد کننده اعتیاد تمرکز دارد. طبق نظریه سه بعدی ، سه بعد اساسی چون نوجویی ، اجتناب از آسیب و وابستگی به تقویت و آسیب‌پذیری نسبت به اعتیاد دخالت مستقیم دارد (برگرفته از کاویانی، ۱۳۸۲).

به‌طورکلی، در رویکردهای جدید شخصیتی برای وابستگی به مواد، سه مرحله در فرایند اعتیاد وجود دارد:

۱- مصرف ماده به جهت لذت‌بردن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۲- عادت کردن به مقدار مصرف اولیه و افزایش توان آن به جهت کسب مجدد لذت یا احساسات مثبت و خوشایند.

۳- مصرف مواد جهت جلوگیری از بروز علائم ترک است تا لذت‌بردن (مصرف می‌کنند تا ‌نمی‌روند).

در بعضی از منابع روان‌شناسی، برای وابستگی به مواد سه مرحله نام برده شده است که عبارتند از :

۱) شروع مصرف که به دلایل گوناگون است مثل سائقی برای کاوش تجارب جدید یا کنجکاوی ، تشویق دوستان و غیره که در آن با لذت‌های ماده آشنا می‌شوند.

۲) شک و تردید مصرف کننده باعث می‌شود که به ادامه مصرف شک کند و عاقبت بقیه معتادان و مصرف‌کنندگان برایش تداعی شود.

۳) در این مرحله عده ای از معتادان از وضعیتی که در آن قرار گرفته‌اند، ناراحت می‌شوند و شروع به ترک می‌کنند اما ترک اعتیاد مجدد خود پس از نخستین ترک ممکن است رخ دهد، در اثر مشکلی است که فرد در مقابل آن احساس ناتوانی می‌کند و مجدداً به ماده مخدر پناه می‌آورد و اعتیاد دوباره شروع می‌شود.

اکثریت معتادان یا افرادی هستند که دارای اختلالات شخصیتی می‌باشند،و در اثر تماس و ارتباط با سایر معتادان به اعتیاد کشیده می‌شوند. اکثر معتادان افرادی هستند که از نظر عاطفی، کودکانه، نابالغ، پرخاشگر و مهاجم هستند و برای تسکین فشارها و مشکلات روانی خود از مواد استفاده می‌کنند. به عبارت دیگر، پیروان این دیدگاه افراد وابسته به مواد را افرادی با مشکلات شخصیتی معرفی می‌کنند که هم موجب گرایش به مواد و مصرف آن می‌شود و هم راه حل مشکلات خود را در استفاده از مواد جستجو می‌کنند. اما، در دیدگاه‌های جدید (دولیکو[۹۱]، ۱۹۹۷) شخصیت خاص برای مصرف‌کننده قائل نیستند و عده ای نیز مرتبط هستند که شخصیت خاص، علت وابستگی نیست بلکه معلول آن است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]




بیمارانی که طرح وارۀ معیار های سرسختانه / عیب جویی افراطی دارند ، معتقدند باید تلاش کنند تا معیار های بلند پروازانه خود دست یابند و این کار را به خاطر اجتناب از عدم تأیید یا خجالت زدگی انجام می‌دهند. این طرح واره معمولاً منجر به احساس فشار مداوم و عیب جویی افراطی از خود و دیگران می شود. این وضعیت در صورتی به عنوان یک طرح وارۀ ناسازگار اولیه در نظر گرفته می شود که منجر به اختلال در سلامت، احساس ارزشمندی ، روابط بین فردی یا لذت بردن از زندگی شود. شکل های بروز این طرح واره عبارتند از : (۱) بی نقص گرایی (مانند” نیاز به انجام دقیق کارها ، توجه غیر عادی به جزئیات یا کم بر آوردن کارایی” ) (۲) قواعد”وباید های” انعطاف ناپذیر در بسیاری از حوزه ها از جمله معیارهای اخلاقی ، فرهنگی و مذهبی غیر واقع گرایانه و (۳) اشتغال ذهنی با زمان و بازده کار .بیمارانی که طرح وارۀ تنبیه دارند ، بر این ‌باورند که افراد باید به خاطر اشتباهات خود سخت تنبیه شوند. در چنین طرح واره ای ، تمایل تنبیه شدیدی وجود دارد نسبت به کسانی که طبق معیارشان عمل نمی کنند (حتی خود فرد) . بیمارانی که این طرح واره را دارند معمولاً نمی‌توانند از اشتباهات دیگران چشم پوشی کنند و آن ها را ببخشند ، زیرا نمی توانند موقعیت های مشکل زا ، نقص ها و کمبود های انسان را مدّ نظر قرار دهند و از پذیرش این موارد طفره می‌روند (یانگ ،۱۹۵۰ ؛ به نقل از حسن حمید پور ،۱۳۹۰ ).

بیولوژی طرح واره های ناسازگار اولیه

این دیدگاه، ‌بر اساس پژوهش‌های انجام شده درحوزۀ هیجان وبیولوژی مغز( لدو[۱۱۵] ، ۱۹۹۶) مطرح شده است. همچنین برفرضیه هایی تأکید می‌کنیم که راجع به سازوکارهای احتمالی شکل گیری و تغییر طرح واره مطرح شده اند. هنوز پژوهشی انجام نشده است که صحت وسقم این فرضیه‌ها را آزمون کند.

پژوهش‌های ‌اخیر به این نکته اشاره می‌کنند که تنها یک سیستم هیجانی درمغز وجود ندارد ، بلکه چندین سیستم وجوددارد. هیجان های مختلفی وجود دارند که درگیر مکانیسم های حیاتی هستند- پاسخ به خطر ، جستجوی غذا، رابطه جنسی و جفت یابی، مراقبت ‌از فرزندان ، پیوندهای عاطفی اجتماعی – وبه نظر می‌رسد که هریک از آن ها توسط شبکه مغزی منحصر به فردی ، واسطه مندی می‌شوند.

سیستم های مغزی درگیردر شرطی شدن ترس و حوادث آسیب زا

مطالعات انجام شده برروی بیولوژی مغز به نواحی خاصی اشاره می‌کنند که توسط طرح واره های مبتنی بر حوادث آسیب زای دوران کودکی ، مانند رهاشدگی یا بدرفتاری ، برانگیخته می‌شوند .

در جمع بندی از پژوهش های انجام شده دربارۀ بیولوژی حوادث آسیب زا:

درحین بروز یک حادثۀ آسیب زا، خاطرات هشیار توسط سیستمی ذخیره می‌شوند که با هیپوکامپ و نواحی قشر مغز مرتبط است و خاطرات ناهشیار ، توسط سازوکارهای شرطی شدن ترس شکل می گیرند که این سازوکارها ازطریق سیستم آمیگدال عمل می‌کنند. این دو سیستم به طور موازی فعال می‌شوند و درباره تجربه آسیب زا ، اطلاعات متفاوتی ذخیره می‌کنند . هر یک از این دو سیستم می‌توانند به محض روبه رو شدن با محرکهایی که در طول حادثه آسیب زا وجودداشته است، خاطرات خود را بازیابی کنند. نتایج بازیابی سیستم آمیگدال ، به صورت آمادگی پاسخهای بدنی ‌در مقابل‌ خطر ظاهر می‌شوند و سیستم هیپوکامپ نیزخاطرات را به صورت هشیارانه به یاد می آورد (لدو ، ۱۹۹۶) .

‌بنابرین‏ ، طبق نظرلدو، بین سازوکارهای مغزی سهیم درثبت، ذخیره وبازیابی خاطرات هیجانی یک حادثه آسیب زاو سازوکارهای مرتبط با پردازش ‌شناخت‌واره ها وخاطرات هشیار همان حادثه ، تفاوت وجود دارد . آمیگدال ، خاطرات هیجانی را ذخیره می‌کند، درحالی که هیپوکامپ و قشر عالی مغز، خاطرات شناختی را نگهداری می‌کنند. پاسخ های هیجانی می‌توانند بدون فعال شدن سیستم های پردازش قشر عالی مغز که درگیر تفکر، استدلال و هشیاری هستند ، اتفاق بیفتند.

ویژگی های سیستم آمیگدال

طبق نظرلدو، سیستم آمیگدال ، ویژگی هایی دارد که آن را از سیستم هیپوکامپ و قشرعالی مغز متمایز می‌کند:

– سیستم آمیگدال ، ناهشیار است. واکنش‌های هیجانی می‌توانند بدون ثبت هشیارانه محرک اتفاق بیفتند.

– سیستم آمیگدال ، سریع تر عمل می‌کند . علایم خطر ازطریق تالاموس هم به آمیگدال می‌روند و هم به قشر مغز. این علایم با سرعت بیشتری به آمیگدال می‌رسند. زمانی که آمیگدال ، پاسخدهی به علامت خطر را آغاز می‌کند، قشر مغز هنوز مشغول شناسایی خطر است .

– سیستم آمیگدال ، خودکار[۱۱۶] است . زمانی که سیستم آمیگدال مشغول ارزیابی خطر است ، هیجان ها و پاسخهای بدنی به صورت خودکار رخ می‌دهند. سیستم درگیر در پردازش شناختی با پاسخهای خودکارارتباط زیادی ندارد. ویژگی متمایز پردازش شناختی ، انعطاف پذیری درپاسخ دهی است. زمانی که شناخت داریم ،حق انتخاب نیز داریم.

– خاطرات هیجانی درسیستم آمیگدال، پردوام و ماندگارند.”خاطرات ناهشیار مربوط به ترس که از طریق آمیگدال ثبت می‌شوند ، دائما درمغز شعله ور می‌گردند. آن ها احتمالا درتمام طول زندگی با ماهستند”. فراموش نکردن محرک‌های ترسناک ، ارزش بقایی[۱۱۷] دارد . این خاطرات نسبت به خاموشی مقاومند. حتی خاطراتی که به نظر می‌رسد خاموش شده اند، اغلب تحت شرایط فشارزا به طور خودانگیخته دوباره سروکله آن ها پیدا می شود. خاموشی می‌تواند مانع بیان پاسخهای شرطی شدۀ ترس شود، ولی خاطرات زیربنایی پاسخ‌ها را نمی تواند از بین ببرد .

“خاموشی… تنها با کنترل قشرمغز بر پاسخهای آمیگدال امکان پذیراست، نه ازبین بردن خاطرات آمیگدال(به همین دلیل احتمالا طرح واره ها نمی توانند به طور کامل بهبود یابند ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]




۲- مالکیت زمانی عقدی است معوض

یعنی شخص در مقابل ثمن یا مالیکه به مالک عین پرداخت می­ کند در یک بازه زمانی مالک منافع شده و از آن منتفع می­ شود. البته معوض بودن جزء اوصاف الزامی و ذاتی این عقد نمی ­باشد، چون ممکن است مالکیت زمانی ناشی از هبه باشد- مثلاً در مالکیت مدت زمان از سال را به دیگری هبه دهد.

۳- عقدی است تملیکی

یعنی با انعقاد قرارداد مالکیت مال برای مدت معینی به خریدار منتقل و در مقابل مالکیت ثمن نیز به انتقال دهنده منتقل می­ شود.

۴- عقدی است دائمی

زیرا می­­تواند این مالکیت زمانی صدها سال ادامه داشته باشد برای مالک یا خریدار و وارث آن ها و این مالکیت به ورثه نیز منتقل می­گردد و آنچه مقید و محدود به زمان است استیفا و منفعت است.

مسلماًً افراز منافع عقد یا قرارداد است که نیاز به ایجاب و قبول دارد. اما اینکه چه نوع عقدی است، عقود معین یا غیرمعین نظرات مختلفی بیان گردیده است.البته همان­طور که بیان گردید، مالکیت زمانی را فقط قابل انطباق با برخی عقود خاص دانسته ­اند و طرح آن در قالب سایر عقود را مردود می­دانند. برخی معتقدند چنانچه بیع را شروط به مهایات منعقد کنند فاقد اشکال است[۷۸].برخی عقد مالکیت زمانی را از اشکال عجیب و غریب اجاره می­دانند. برخی، انتقال مالکیت زمانی آسیب قانونی، صلح منافع، ارجح می­شمارند[۷۹] و نیز گفته­اند مالکیت زمانی، یک عقد نیست، بلکه یک صنعت است که برای دستیابی به هدف خود، که همان گسترش گردشگری است، از مجموعه ­ای از عقود مختلف استفاده ‌کرده‌است.

همچنین بعضی معتقدند مالکیت زمانی با عقود معین،حتی صلح مطابقت ندارد. بکله بیع منافع، مهایاتی است که با تلقین ساده، قانون مدنی به صورت عقد غیرمعین و عقد صلح (عقد معین) عملی می­گردد[۸۰].و برخی با مردود دانستن تحقق مالکیت زمانی و رقابت عقد بیع و صلح ابتدایی، آن را قابل تحقق در قالب قراردادهای نامعین موضوع ماده ۱۰ قانون مدنی دانسته­­اند[۸۱].

عده­ای در هر قسمتی از مقاله خویش، نظر متفاوتی ابراز کرده ­اند. درجایی تایم شر را یکی از انواع بیع دانسته ­اند[۸۲] و اقتضای آن را فروش دانسته و گفته­اند که اصلاً تایم شر- بیع است و قرارداد شرکت‌های تفریحی و استراحتی که در ایران فعال است نیاز حقوقی ندارد[۸۳].

‌بنابرین‏ اصطلاح بیع زمانی را مناسب­تر از اصطلاح مالکیت زمانی می­پندارند[۸۴] و استدلال ‌می‌کنند که بیع می ­تواند به ده­ها شکل و ده­ها شرط منعقد شود، زیرا قواعد عقد بیع آمره نیستند وبرخی از مصادیق آن را قانون مدنی نام برده است و اینکه بیع باید در قلمرو و محدوده­ بین مصطلح و عرفی باشد قابل تأمل است. مسائل عرفی و مصطلح، با گذشت زمان و ظهور نیازهای جدید تغییر پذیرند. در ادامه، تعریف تام شر را به تقلید از تعریف قانون مدنی از بیع ماده ۳۳۸ آورده است.

«مالکیت زمانی عبارت است از تملیک عین به خریدار یا برقراری انتفاع یا استیفاء منفعت در مدت مقرر و معین به نحو سالانه به عوض معلوم».در جایی، اجاره زمانی را ممکن دانسته ­اند و در مقامی دیگر، آورده­اند: «قابلیت نقل و انتقال مال در قرارداد تایم­شر می ­تواند به صورت معاوضه، بیع، صلح، هبه یا یکی دیگر ‌از عقود به شخص ثالث باشد و در جای دیگر بیان نموده ­اند: «به نظر اینجانب انطباق قرارداد تایم­شر با ماده ۱۰ قانون مدنی و به عنوان یک قرارداد خصوصی، بلااشکال است»[۸۵].به هر حال، اصل «حاکمیت اراده» که از آن به اصل «آزادی قراردادها»نیز تعبیر می­ شود. مستندی است که مستند آن در ماده ۱۰ قانون مدنی ایران منعکس شده است. این ماده بیان می­دارد: «قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده ­اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است» جهت خودداری از ورود به مباحث تفصیلی در این مورد، به صورت خلاصه می­گوییم که تحقیقات وبررسیهای معموله، حکایت از عدم منع قرارداد قانونی در ترتیب قرارداد مالکیت زمانی درقالبهای قراردادی ناشناخته دارد[۸۶]. ضمن اینکه شرعاً عقود نامعین با دو معیار«عقلایی بودن» و «عدم ضرر» مورد پذیرش واقع می­­شوند[۸۷] و تحقیقات مذبور، اولاً دلالت بر استقبال عموم از قراردادهای مالکیت زمانی دارد، این استقبال، بیانگر عقلایی بودن قراردادهای مالکیت زمانی است، ثانیاًً، وجود عنصر زمان تعیین کننده مقدار موضوع قراردادها و خروج از غرر ‌می‌باشد[۸۸]. بعضی از محققینی که با رعایت احتیاط، تحقق مالکیت زمانی را علی‌رغم نظر مشهور فقهای معاصر که تحقق این قرارداد را در قالب عقد صلح بلامانع دانسته ­اند، در قالب عقود بیع و صلح مردد دانسته و در جهت پذیرش این قرارداد نوین در نظام شیعه راه معقولی جز دست برداشتن از حصر عقود معین و اعتقاد به عدم توقیفی بودن قراردادها نیافته است[۸۹]. خلاصه اینکه بنظر ماهیت حقوقی مالکیت زمانی یا افراز منافع چیزی جز مداول ماده ۱۰ قانون مدنی نمی­تواند باشد.

گفتار دوم: انطباق افراز با اجاره و سایر نهادهای حقوقی

اگر مالکیتزمانی را مسبوق به سابقه ی فقهی و عرفی بدانیم همان« مهایات » در فقه است که در مهایات نیز بحث کردیم که مالکیت آن مشاع است و اینامر از طرف تمامی محققین مورد تأیید قرار گرفته است[۹۰]و اگر آن را مسبوق به سابقه ی فقهی ندانیم و بگوئیم مالکیت زمانی همان time sharingاست که در غرب ابداع شده وبه همان شکل معمول گردیده ، با توجه به تعاریف این نهاد توسط حقوق ‌دانان غربی نیز به مشاع بودن مالکیت در تایم شر اشاره نموده اند.لذا با توجه به شباهت این مالکیت با عقد اجاره، مهایات، افراز منافع و بسیاری از محققان[۹۱] و فقها[۹۲] این شباهت را تأیید نموده اند، در این فصل سعی شده است از نمونه ی کاربردی مالکیت زمانی یا افراز منافع و …پرونده های مطروحه و آرای صادره را تحریر و تحلیل آن را ذکر نمائیم.

بند نخست: انطباق افراز با اجاره

از آنجا که اجاره مال مشاع نیز نوعی تصرفی از طرف مالکین مشاعی در منافع اموال مشاع ‌می‌باشد و تشابهی با افراز منافع که نوعی تصرف از طرف مالکین مشاع در اموال مشاعی دارد، لذا لازم است که این نهاد حقوقی نیز مورد بررسی قرار گرفته، سپس با نهاد حقوقی موضوع بحث انطباق داده و وجوه تمایز و تشابه آن مورد تجزیه و تحلیل حقوقی قرار گیرد.

لازم به ذکر است که مسأله «اجاره مال مشاع» و «استیجار مال مشاع» و آثار حقوقی آن دو مقوله متفاوت بوده و نباید با همدیگر اشتباه فرض کرد. هر چند در نفس مسأله که ارتباط حقوقی موجر یا مستأجر با ملک مشاعی است با یکدیگر اشتراک دارند اما بحث اجاره مال مشاع، عقد اجاره از نگاه ارتباط مالکین مشاعی متعدد با ملک واحد ‌می‌باشد در حالی که استیجار مال مشاع، اجاره از نگاه ارتباط مستأجرین متعدد با ملک واحد ‌می‌باشد.مثلاً ملکی که مالکیت آن میان آقایان الف و ب و ج به صورت مشاعی است از سوی ج به د یا به «د»و«ک» اجاره داده می­ شود حال سوال این است که:

    1. ماهیت این اجاره از نظر فقهی و حقوقی صحیح است؟

    1. به فرض صحت آثار این عقد چگونه است؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ب.ظ ]