کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



توییتر با شعار» چه کار می کنید؟[۶] «پا به عرصه میدان وب گذاشت، لیکن در نوامبر سال ۲۰۰۹ میلادی این

شعار به» چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟« تغییر نمود. یکی از ویژگی‎های توییتر، محدود بودن به تایپ تنها ۱۴۰ کاراکتر است. این دو شناسه به قدری جدید بود که به سرعت در بین کاربران اینترنت به محبوبیت رسید.

در توییتر علاوه بر افزودن نوشتار می توان فیلم، عکس و صدا را نیز ارسال کرد. شعبه مرکزی آن در سان‎فرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا می‌باشد و دفاتری هم در شهرهای بوستون، نیویورک و سن آنتونیو دارد. توییتر تا پایان اوت سال۲۰۱۱ به ۱۱ زبان زنده دنیا ترجمه شده بود لیکن به منظور افزایش زبان های این شبکه اجتماعی در حال حاضر تیمی متشکل از ۲۰۰ هزار نفر در حال ترجمه آن به سایر زبان های پرطرفدار می‌باشند(تویتر،۲۰۱۲).

توییتر یکی از پرطرفدارترین شبکه های اجتماعی در ایران است. رشد کاربران این وبگاه در خرداد ۸۸ ، همزمان با نا آرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری، به حدی رسیده بود که در سایت الکسا به عنوان چهارمین وبگاه پر بازدید ایرانیان معرفی شد. در حال حاضر، توییتر توسط دولت ایران فیلتر شده است و کاربرانش به طور مستقیم به آن دسترسی ندارند (الکسا[۷]،۲۰۱۲).

حال پس از تعریف شبکه های اجتماعی و تقسیم بندی های موجود در این حوزه، قصد داریم به بیان عملکرد شبکه های اجتماعی در دنیای امروز بپردازیم و ‌به این نکته اشاره نماییم که اصولاً شبکه های اجتماعی به دنبال چه هستند و چه اهدافی را دنبال می نمایند؟

۲-۳ شبکه های اجتماعی مجازی

اصطلاح شبکه های اجتماعی را برای نخستین بار چی ای بارنز[۸] در سال ۱۹۵۴ طرح کرد و از آن پس به سرعت به شیوه ای کلیدی در تحقیقات و مطالعات بدل گشت. در تئوری شبکه اجتماعی سنتی، یک شبکه اجتماعی ‌به این صورت تعریف می شود که یک مجموعه‌ای از نهادهای اجتماعی که شامل مردم و سازمان‌ها که به وسیله مجموعه‌ای از روابط معنی‌دار اجتماعی به هم متصل‎اند و با هم در به اشتراک گذاشتن ارزش‌ها تعامل دارند. شکل سنتی خدمت شبکه اجتماعی بر انواع روابط هم چون دوستی ‌ها و روابط چهره به چهره متمرکز است اما خدمات شبکه اجتماعی امروزه بیشتر بر جامعه مجازی آنلاین و ارتباطات کامپیوتر واسط متمرکز است.

شبکه های اجتماعی اینترنتی پایگاه یا مجموعه پایگاه هایی هستند که امکانی فراهم می آورد تا کاربران بتوانند علاقه مندی ها، افکار و فعالیت های خودشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و دیگران هم این افکار و فعالیت ها را با آنان سهیم شوند. یک شبکه اجتماعی، مجموعه‎ای از سرویس‌های مبتی بر وب است که این امکان را برای اشخاص فراهم می آورد که توصیفات عمومی یا خصوصی برای خود ایجاد کنند، یا با دیگر اعضای شبکه ارتباط برقرار کنند، منابع خود را با آن ها به اشتراک بگذارند و از میان توصیفات عمومی دیگر افراد، برای یافتن اتصالات جدید استفاده کنند (بوید و الیسون،۲۰۰۷). به طور کلی در تعریف شبکه های اجتماعی میتوان گفت شبکه‎های اجتماعی سایتهایی هستند که از یک سایت ساده مانند موتور جستجوگر با اضافه شدن امکاناتی مانند چت و ایمیل و امکانات دیگر خاصیت اشتراک‎گذاری را به کاربران خود ارائه می‌دهند. شبکه های اجتماعی، محل گردهمایی صدها میلیون کاربر اینترنت است که بدون توجه به مرز، زبان، جنس و فرهنگ، به تعامل و تبادل اطلاعات می پردازند. در واقع شبکه های اجتماعی برای افزایش و تقویت تعاملات اجتماعی در فضای مجازی طراحی شده‎اند. به طور کلی از طریق اطلاعاتی که بر روی پروفایل افراد قرار می‌گیرد، مانند عکس کاربر، اطلاعات شخصی و علایق(که همه این ها اطلاعاتی را در خصوص هویت فرد فراهم می‎آورد) برقراری ارتباط تسهیل می‌گردد. کاربران می‌توانند ‌پروفایل‌های دیگران را ببینند و از طریق برنامه های کاربردی مختلف مانند ایمیل و چت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند(پمپک و همکاران،۲۰۰۹).

۲-۴ شبکه‎های اجتماعی مجازی و عناصر تشکیل دهنده آن

یک شبکه‎ی اجتماعی مجازی، شامل مجموعه ای از سرویس های مبتنی بر وب است که این امکان را برای افراد، شرکتهاو مدیران فراهم می‎آورد که توصیفات عمومی یا خصوصی برای خود ایجاد کنند، با دیگر اعضای شبکه ارتباط برقرار کنند، منابع خود را با آن ها به اشتراک بگذارند و از میان توصیفات عمومی دیگر افراد، برای یافتن اتصالات جدید جستجو کنند(دوناه،۲۰۰۸). وابستگیها می‎توانند روابطی مانند خویشاوندی، تعاملات تجاری و غیره باشند. با توجه به تعاریف ذکر شده برای شبکه های اجتماعی می توان دریافت آنچه شبکه های اجتماعی را از دیگر فضاهای اینترنتی متمایز می‌سازد امکانات اجتماعی موجود در این شبکه ها جهت برقراری اتصال میان افراد است. به عبارت دیگر، در این شبکه ها افراد می‌توانند رفتارهایی اجتماعی داشته باشند، خود را به صورت خلاصه معرفی کنند، با یکدیگر اتصال برقرار کنند، برای یکدیگر پیام یا هدیه های مجازی ارسال کنند، از موارد به اشتراک گذاشته‎ی دیگران استفاده ویا ‌در مورد آن ها اظهار نظر کنند. به عبارت دیگر، اگر چه شبکه های اجتماعی امکانات مختلفی را در اختیار افراد قرار می‌دهند اما هسته اصلی این شبکه ها و نیز دلیل اصلی پیدایش آن ها، برقراریاتصالات میان ‌افراد می باشد .

۲-۵ قدرت پنهان شبکه های اجتماعی

قدرت چیست و منشأ قدرت کجاست؟ این پرسش در هر دوره زمانی می‌تواند پاسخ خاص خود را داشته باشد، چرا که مؤلفه‌ های قدرت، اهرم ها و روش اعمال آن ‌بر اساس واقعیات جاری در بستر جامعه تعریف می شود.

در عصر حاضر، تحت تأثیر جریان رشد پاینده فن آوری های نوین اطلاعات و ارتباطات، مقوله قدرت نیز مفهوم و ماهیت نوینی یافته است. به طور کلی زمانی که درخصوص قدرت صحبت می‌کنیم، توجه به زمینه، اهمیت شایانی دارد. با توجه به اینکه فضای سایبر و شبکه های اجتماعی یک زمینه جدید می‌باشد، لذا موضوع قدرت در آن نیز نیاز به کنکاش نوینی دارد. در چنین وضعیتی پاسخ به پرسش ابتدایی این بخش اهمیت پیدا می‌کند. برای پاسخ دادن ‌به این پرسش، کافیست به بیان قدرت شبکه های اجتماعی در دنیای امروز بپردازیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:16:00 ب.ظ ]




حماد ابن عثمان قال : قلتُ لابی عبدالله (عج) فی ادب الصبی و المملوک . فقال (ع) «خمسه أو ستَّه وارفق » [۱۰] قال علی (ع) : « ادِّب صغار اهل بیتک بلسانک علی الصلوه و الطهور فاذا بلغوا عشر سنین فاضرب و لاتجاوزوا و ثلاثا »[۱۱] صراحت سخن امام (ع) این است که کودکی که به حد ادراک و بلوغ نرسیده شلاق می‌خورد ولی به حسب سن و ظاهرش این است که بر کودک حد کامل جاری نمی شود. از مجموع روایات متعددی که وجود دارد چنین برداشت می شود که اگر کودک مرتکب عملی شود که برای آن عمل ، حد معینی تعیین شده است، آن حد بر کودک جاری نمی شود ، بلکه طبق نظر حاکم و مطابق سن کودک او را مجازات می‌کنند .

دسته دوم : اگر کودک مرتکب معصیتی شود که بالغین نسبت به آن عمل تعزیر می‌شوند. دلیل خاصی که بیان کننده این امر باشد وجود ندارد، ولی بعید نیست از مطلقات روایات واز معتبره ی یزید کناسی و صحیحه ی حلبی ، هر چند به الغاء خصوصیت استفاده کرد که کودکان هم مانند افراد بزرگسال چنانچه مرتکب اعمالی شوند که تعزیر دارد، آن ها هم تعزیر و تأدیب می‌شوند ولی تعزیر شان کمتر از مقدار افراد بالغ می‌باشد .

دسته سوم : روایاتی که بر تنبیه و تأدیب کودک برای تعلیم و تربیت و اصلاح رفتار او دلالت دارند .

۱- صحیفه غیاث بن ابراهیم :

قال الصادق (ع) « ادّب الیتم مما تؤدّب منه ولدک و اضربه ممّا تضرب منه ولدَکَ امام صادق (ع) فرمود : ادب کن یتیم را همان طور که فرزندت را تأدیب می کنی و بزن او را همان‌ طور که فرزندت را می زنی .

۲- قال رسول الله(ص): « علموا و لا تعنفوا فانّ المعلم العالم خیر من العُنف » [۱۲] در جمع بندی بین طوایف مختلف روایات ، می توان گفت : اصل جواز تنبیه بدنی در روایات مسلّم است . در صورتی که هیچ یک از انواع تنبیه کارگر نیفتد و اصلاح رفتار متوقف بر تنبیه بدنی باشد ، تنببه بدنی جایز خواهد بود، زیرا در روایت امیر المومنین(ع) لفظ « اضرب » امر است وامر در مقام توهم حذر دست کم دلالت بر جواز می‌کند، اگر دلالت بر وجوب نکند. اما ‌در مورد مقدار تنبیه ، اگرچه بعضی از روایات در طوایف چهارگانه از نظر سندی معتبر می‌باشند ولی فقها به آن ها عمل نکرده اند. ‌بنابرین‏ مقدار متفاوتی که در طوایف چهارگانه روایت وارد شده است نیازمند بررسی دیدگاه فقها و عمل آن ها ‌به این است .

گفتار دوم: دیدگاه دانشمندان علوم:

در مواجهه با شیوه تنبیه سه نظریه وجود دارد:

۱- نظریه افراط گرایانه :

بیشتر صاحب نظرات مکاتب تربیتی بر این باور بودند که متربیان به دلیل طبع ناسالم و نداشتن هوش و درک کافی ، سزاوار سخت ترین تنبیه ها هستند . برخی از آنان اعتقاد دارند که هنگام وقوع خلاف و جرم ، روح شیطان در کالبد کودک و نوجوان مجرم حلول می‌کند ‌بنابرین‏ باید او را به شدت تنبیه کرد و در محرومیت نگاه داشت تا روح شیطان از کالبدش بیرون رود.

داروین، هابز، لاک و برخی دیگر از فیلسوفان مسیحی ، به جواز مطلق تنبیه اعتقاد دارند . [۱۳]

هربرت معلم معروف آلمانی می‌گوید : « انقیاد با قدرت حاصل می شود و قدرت باید به اندازه کافی باشد و مکرر ظاهر شود تا موفقیت کامل به دست آورد . [۱۴]

این نظریه با چنین اطلاق و شدتّی مردود است، زیرا بر خلاف نظر این ها، کودک در مقام ذات و طبیعت، شرور و بدجنس و نافرمان و متمایل به بدی نیست تا مستحق چنین تنبیه و سرکوب باشد

کودکان بالذات، نه خوبند ونه بد، نه حق شناسند و نه حق نشناس، این صفات را بالعرض و به وسیله دیگران کسب می‌کنند ‌بنابرین‏ کودک آنچنان شرور نیست که در اصلاح و تربیت او ، تنبیه و مجازات سخت ضرورت داشته باشد.

۲-نظریه تفریط گرایانه :

بر خلاف افراط گرایان ،تفریط گرایان هر گونه تنبیه را ممنوع قلمداد می‌کنند به باور آنان همواره باید تمایلات بی حد و مرز کودک و نوجوان را بپذیریم وبا فرد مجرم و خلافکار نیز مانند یک بیمار برخورد کنیم . نظریه پردازانی نظیر روسو، فروبل و پستالوزی بر این اعتقادند که تنبیه خواه ناخواه پیامدهایی به مراتب زیان بارتر از خود جرم دارد .

ژان ژاک روسو معتقد است که انسان برای تربیت خردسالان ، به مجازات و تنبیه نیاز ندارد، زیرا برای هر کار کودک مجازات و تنبیه طبیعی وجود دارد . کودکی که سیب فاسد می‌خورد ودل درد می‌گیرد کودکی که به آتش نزدیک می شود ، از آن آسیب می­بیند و آن که با چاقو بازی می‌کند زخم بر می­دارد، همین آسیب ها ، تنبیه و مجازاتی طبیعی و متناسب با آن وجود دارد. [۱۵]

اسپنسر می‌گوید : بهترین سنتی که در تأدیب کودک باید از آن پیروی شود مجازات طبیعی است که متجانس با عمل او است تنبیه بدنی وتوبیخ و زجر طفل، تنبیه و مجازات بی ارزش و بی اهمیت است و چون مخالفت با سنن و قوانین طبیعت است ونظر باینکه میان جرم طفل و کیفرها و تنبیه تادیبی معمول فاصله وجود دارد و با هم متناسب نیستند . زیان چنین تنبیهاتی از نفع آن بیشتر است . [۱۶]

۳- نظریه اعتدال گرایانه :

نظریه اعتدال گرایانه که با عقل سلیم و تجربه هماهنگی دارد تنبیه را به ‌عنوان یک عامل بازدارنده در تربیت می پذیرد ولی تشویق را مقدم بر تنبیه می‌داند[۱۷] به دیگر سخن این نظریه هر چند وجود تنبیه را لازم و ضروری می‌داند ولی بر غلبه تشویق نسبت به تنبیه تأکید دارد .

غلبه تنبیه بر تشویق به احساس ناامنی ، حقارت ، دوگانگی شخصیت و بدفهمی کودک می‌ انجامد . مکتب اسلام به اصالت رحمت و محبت اعتقاد دارد زیرا سبب کنترل رفتار و تربیت انسان و پیشگیری از هرز رفتن نیروی جسمی و روانی وسلامتی و سعادت فرد خواهد داشت .

گفتار سوم: تنبیه از نظر روانشناسان

استفاده از تنبیه در امرتربیت همواره مخالفان وموافقانی را برانگیخته است با این تفاوت که در گذشته موافقان بیشتری داشته ولی اکنون مخالفان بیشتری دارد . معروف است که روانشناسان تنبیه را ( دست کم تنبیه بدنی ) جایز نمی دانند و عدم کارائی و یا اثرات و مضرات جانبی آن را دلیل بر این امور می دانند . ولی باید گفت اولا چنین نیست که تنبیه کارایی نداشته باشد . در بسیاری از موارد، تنبیه اصلاحگر است به طوری که عموم کسانی که در اصلاح رفتار کتابی نوشته اند تنبیه را به عنوان یکی از روش های اصلاح و تغییر رفتار ذکر کرده‌اند و ثانیاً خود اثر کمی نیست چه اینکه مواردی وجود دارد که رفتار نامطلوب باید فورا متوقف شود به طوری که اگر متوقف نشود اثرات جبران ناپذیری را ببار خواهد آورد در این صورت است که تنبیه، خصوصاً تنبیه بدنی تنها راه ممکن است واز این روست که یکی از مزیت‌های روش تنبیه بر سایر روش‌ها را فوریت تاثیر آن می دانند . بدین جهت روانشناسان درمواردی تنبیه، حتی تنبیه بدنی را جایز می دانند . اکنون نظر برخی روانشناسان را نقل می‌کنیم تا شاهدی بر این مدعا باشد .

گاتری که نظریه یادگیری خود را بر اصل مجاورت استوار ساخته است تنبیه را در امر تربیت و یادگیری مؤثر می‌داند و می­­گوید : « تنبیه نه به سبب ناراحتی که تولید می‌کند ، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهی فرد به محرک‌های معین را تغییر می‌دهد مؤثر است . تنبه بدنی ‌به این علت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتار ناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد می‌کند » [۱۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




مبنا و منشأ اختلافات در این موضوع ناشی از طبیعت گاز است. این منابع برخلاف معادن جامد که به آسانی و ‌بر اساس خطوط مرزی تعیین شده بین کشورها، قابل تقسیم می‌باشند، به دلیل سیال بودن، مهاجرت می‌کنند و شکل مخزن خود را می گیرند و با بهره برداری از آن توسط یک دولت ذی نفع در قلمرو سرزمینی خود، کل یا بخش قابل ملاحظه ای از مخزن که در سرزمین کشور مجاور قرار گرفته نیز بدون رضایت آن کشور مورد بهره برداری قرار می‌گیرد. این عمل با توجه به اصل بنیادین احترام به حاکمیت سرزمینی، وحدت و تمامیت سرزمینی و منع مداخله می‌تواند نوعی تجاوز خاموش یا پنهان به قلمرو سرزمینی کشور دیگر تلقی شود، از سوی دیگر منع کشور شریک در منبع از بهره برداری از مخزن مشترک نیز به نوبه خود مغایر با همان اصول یا اصول دیگر حقوق بین الملل خواهد بود میادین نفتی و گازی مشترک با توجه به ماهیت سیال قابل برداشت و موجود در مخزن در معرض این تهدید قرار دارند که در صورت عدم برداشت به موقع از میدان و نیز بهره برداری مستمر طرف مقابل، نفت و گاز موجود در بخش تحت حاکمیت یک کشور به سمت مقابل منتقل شده (در اصطلاح فنی مهاجرت کرده) و مورد برداشت کشور همسایه قرار گیرد. لذا علاوه بر نگاه صیانتی و فنی که ‌در مورد میادین هیدروکربوری داخل مورد توجه قرار می‌گیرد، نگاه رقابتی نیز پیرامون میادین مشترک مطرح می شود و اتفاقا به دلیل مسائل مربوط به امنیت و مصالح ملی غالبا چنین نگاهی غالب می‌گردد. نتیجه غلبه این نوع نگاه رقابتی در بهره برداری و برداشت ازمیادین مشترک، پایین آمدن حجم کل سیال قابل برداشت از مخزن برای هر دو یا چند طرف ذینفع (رفتار غیرصیانتی با مخزن) ، افزایش شدید هزینه ها، آلودگی های زیست محیطی و بعضا تنش های سیاسی است. لذا کشورهای مختلف دارای میادین مشترک به ویژه طی پنجاه سال گذشته تلاش کرده‌اند تا مکانیسم های حقوقی خلاقانه ای را جهت همکاری مشترک و متقابل در بهره برداری از میادین مشترک گاز در راستای کاهش هزینه ها و اصطکاک های تحمیلی و نیز افزایش بهره وری مخازن به کار گیرند، لیکن مجموعه این تلاش ها منجر به ارائه یک الگوی واحد و فراگیر و الزام آور برای کلیه کشورهای دنیا نگردیده است. در این میان دولت ها سعی کرده‌اند خود الگوهای را برای بهره برداری از میادین مشترک ارائه دهند. از جمله این الگوها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

    1. واگذاری بهره برداری به یک کشور

    1. مشارکت دو کشور در بهره برداری از منبع مشترک

    1. بهره برداری با ایجاد مقام مشترک

  1. بهره برداری بر پایه یکپارچه سازی یا آحادسازی

در این میان ایــــران به عنوان یکی از ۷ کشور برتر در ذخایر نفت درجهان و دومین کشور دارنده منابع گاز طبیعی و موقعیت جغرافیای خاص خود، جایگاه ویژه و منحصر به فردی را دارا می‌باشد که این برتری‌ها می‌تواند موقعیت ایـــران را بیش از پیش حساس کند. ایران دارای حدود ۳۵ میدان نفتی و گازی است. زمانی که در مبحث نفت و گاز صحبت از موقعیت جغرافیایی ایران می‌شود اول مقوله مهم جدای از مبحث ترانزیت انرژی، میادین مشترک گاز ایران با همسایه های خود خواهد بود.

کشور ایران با برخی کشورهای همسایه خود دارای میادین گازی مشترک است. این کشورها عبارتند از: ترکمنستان، عربستان سعودی، کویت، قطر، امارات متحده عربی و عمان.

در حال حاضر حداقل ۷ مخزن مشترک بین ایران و این کشورها وجود دارد. در این بین مخازن مشترک در همجواری کشور ترکمنستان قرار دارد و سایر مخازن در خلیج فارس و دریای عمان واقع‌اند.

در این میادین ایران با کشورهای همسایه خود در زمینه ی شیوه و میزان بهره برداری از منابع نفت و گاز آن ها، قراردادهایی را منعقد نموده است که قراردادهای دوجانبه بوده و یک طرف آن ایران و طرف دیگر آن هر کدام از کشورهای همسایه ی هر یک در میدان مشترک هستند.

فصل اول سرآغاز سخن و در واقع ابتدای راه این پژوهش است. بیان و بررسی حقوقی هر موضوعی بدون آشنایی داشتن با موضوع مطروحه و مسائلی که احتمالا در آن ذکر می شود، امکان پذیر نیست. از این روست که ما هم به سیاق معمول و برای آشنایی بهتر با مباحثی که در آینده مطرح می شود به بیان برخی از مفاهیم و تعاریفی از آن ها می پردازیم. همچنین سعی می شود تا با بیان سابقه توجه ‌به این موضوع و اهمیت توجه به آن جایگاهش در عرصه حقوق بین الملل مشخص گردد. در این جا مطالب را در قالب فصل، مبحث، گفتار و بند و … بیان نموده ایم؛ تا مطالب از دسته بندی خاصی پیروی نمایند.

مبحث اول: تعاریف

بحث از منابع طبیعی و شیوه های بهره بردای از آن ها بی نیاز از تعریف و بیان برخی مفاهیم نخواهد بود و در این میان برخی از مفاهیم از اهمیت بیشتری برخوردارند. در این جا بحث از حیث حقوقی مطرح می شود و از آنجا که مسائل مربوط به نفت و گاز و بهره برداری و استخراج از این منابع، تخصصی و فنّی است و بیان همه ی آن ها مجالی درخور آن را می طلبد؛ ‌بنابرین‏ به ناچار نمی توان تمام تعاریف فنّی و کامل را در اینجا ارائه نمود و باید به بیان اختصاری مفاهیم و اهمیت آن ها اکتفا کرد.

گفتار اول: منابع طبیعی نفت و گاز

در گفتار اول از این فصل درصدد بیان تعاریفی از منابع طبیعی، منابع نفت و گاز، منابع مشترک و منابع سیال و غیرسیال هستیم، تا بیان و درک موضوع اصلی این مطالعه راحت تر باشد.

بند اول: منابع طبیعی

ارائه تعریفی جامع از منابع طبیعی و احصاء مصادیق آن در عین سادگی، کار دشواری است. یک تعریف حداقلی از آن این است که منابع طبیعی مواردی هستند که به طور طبیعی وجود دارند و برای بشر مفیدند یا می‌توانند تحت شرایط تکنولوژیکی، اقتصادی و سیاسی معینی مفید باشند.

برخی منابع طبیعی به گونه ای هستند که بقای زندگی انسان وابسته به آن ها است و برخی برای بهبود و ارتقای سطح زندگی مدنظر می‌باشند. در این میان منابع نفت و گاز از مهمترین منابع طبیعی به شمار می‌روند که در زندگی انسان نقش بسزایی دارند و گاه در برخی کشورها تنها منبع درآمد کشور تلقی شده و از طریق فروش آن است که کشور مذکور می‌توانند سایر کالاها و خدمات مورد نیاز خود را تامین نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




در یک سازمان فرهنگ نقش‎های متفاوتی ایفا می‌کند و وظایف گوناگونی دارد. این وظایف عبارتند از:

    1. فرهنگ سازمانی به کارکنان سازمانی هویتی سازمانی می‌بخشد: آنچه که سازمان‎های موفق را برجسته می‌سازد و آن‌آموزش‌ها را از دیگران متمایز می‌کند، توانایی آن‌آموزش‌ها در جذب، پرورش و نگهداری کارکنان بااستعداد و خلاق است و کارکنان نیز به نوبه خود وابستگی عمیقی نسبت به سازمان پیدا خواهند کرد.

  1. فرهنگ سازمانی تعهد گروهی را آسان می‌سازد: سازمان‎هایی که فرهنگ قوی و توانمند دارند، کارکنان نسبت به ارزش‌آموزش‌ها و اهداف سازمانی احساس تعهد و مسئولیت می‌کنند. منظور از تعهد سازمانی، پیوند و وابستگی روانی به سازمان است. که در آن احساس درگیر بودن شغلی، وفاداری و باور به ارزش‎های سازمانی جای دارد. تعهد سازمانی در سه مرحله دیده می‌شود:

    • مرحله پذیرش: در این مرحله فرد در سازمان نفوذ دیگران را بر خود می‌پذیرد.

    • مرحله همانند شدن: در این مرحله فرد با پذیرش نفوذ دیگران بر خود به یک رابطه خوشایند دست می‌یابد.

    • مرحله درونی کردن : فرد از تعلق به یک سازمان احساس سربلندی می‌کند که با ارزش‎های وی سازگار است.

  • هنگامی که تعهد سازمانی به مرحله نهایی خود برسد، سپس عضو سازمانی متعهد در شمار افرادی درمی‌آید که به آن اعتماد فراوان می‌شود و وی در راه محافظت و نگهداری سازمان تعلل نخواهد کرد.

      1. فرهنگ سازمانی ثبات نظام اجتماعی را ترغیب می‌کند: سازمان‎های توانمند، معروف به داشتن معیارهای سخت‌کاری و کنترل‎های دقیق هستند. برای نمونه کارکنان باید معیارهای نظافت و آراستگی را رعایت کنند و ضوابط انجام دادن وظیفه به طور مشخص تعیین شده است. بدین ترتیب فضای آکنده از تعهد و هیجان و سخت‌کوشی در سازمان به‎وجود می‌آید.

    1. فرهنگ سازمانی به شکل دادن رفتار کارکنان کمک می‌کند: سازمان یا فرهنگ قوی با کمک نمودن به اعضای خود برای پی بردن به محیط کار خود رفتار آنان را شکل می‌دهد. ‌بنابرین‏، سازمان‎های موفق زمینه‌ای را فراهم می‌آورند تا کارکنان برای آشنایی به تمام ابعاد سازمانی و مشکلات آن، شغل خود را از پایین‌ترین مرتبه آغاز کنند تا با اصول بنیادی کار آشنا شوند.

  1. فرهنگ سازمانی بر وظایف و نحوه‎ی عملکرد مدیریت تأثیر می‌گذارد: فرهنگ سازمانی با ایجاد محدودیت‎هایی برای مدیریت بیان می‌کند که مدیر چه کاری می‌تواند و چه کاری را نمی‌تواند انجام دهد. هر عمل مدیر باید مورد تأیید فرهنگ سازمان قرار گیرد. در غیر این‌صورت مطابق با ارزش‌آموزش‌ها نخواهد بود و از سوی اکثریت اعضای سازمان تأیید نخواهد شد. از آنجایی که وظیفه‎ی تصمیم‌گیری در تمام وظایف مدیریت از جمله برنامه‌ریزی؛ سازماندهی؛ تأمین نیروی انسانی و هدایت و کنترل جاری است، عامل فرهنگ سازمانی نقش عمده‌ای را در نحوه‎ی عملکرد مدیریت و نوع انجام دادن وظایف آن ایفا می‌کند. ‌بنابرین‏ فرهنگ قوی و مقتدر، تأثیر بسزایی در عمل تصمیم‌گیری مدیریت در تمام زمینه‌ها دارد.

فرهنگ سازمانی الگویی اساسی از مفروضات ،ارزش ها و باورهای اساسی است که روش صحیح تفکر و اقدام در خصوص مسائل و فرصتهایی که سازمان با آن مواجه می شود را مورد توجه قرار می‌دهد.

فرهنگ سازمانی شامل عناصر متعددی است که از عناصر شناختی نهفته همچون مفروضات ،ارزش ها و باورها تا عناصر آشکارتر همچون مصنوعات و الگوها،ارز شها ،عملیات و رفتارها را دربرمی گیرد (راشدی،۱۳۹۱ ).

تعریف مختلفی از فرهنگ سازمانی صورت پذیرفته است:

جورج گوردون فرهنگ سازمانی را به عنوان مجموعه ای از فرضیات و ارزش‌های سازمان می‌داند که به طور گسترده رعایت می شود و به الگوهای رفتاری خاصی منجر می شود .

رابینز در کتاب مدیریت خود،فرهنگ سازمانی را اینگونه تعریف نموده است: فرهنگ سازمانی شیوه انجام گرفتن امور را در سازمان برای کارکنان مشخص می‌کند،ادراکی یکسان از سازمان است که در همه اعضاء سازمان مشاهده می‌گردد و بیانگر مشخصات مشترک و ثابتی است که سازمان را از سایر سازمان‌ها متمایز می‌کند،به عبارت دیگر فرهنگ سازمانی ،هویت اجتماعی هر سازمان را مشخص می‌کند.

دنیسون فرهنگ سازمانی را نیروی قدرتمندی می‌داند که نحوه عمل کردن و چگونگی عملیات ها را تعیین می‌کند.

استیفن پی رابینز در ویرایش نهم کتاب رفتار سازمانی خود ‌در مورد فرهنگ سازمانی می نویسد:” فرهنگ سازمانی به سیستمی از مصادیق و خصوصیات اساسی (نوآوری و ریسک پذیری،توجه به جزئیات ،توجه به نتایج،توجه به افراد ،تیم مداری ،جاه طلبی و ثبات اطلاق می‌گردد که برای سازمان ارزش دارند و هر کدام از این خصوصیات بر روی طیفی از کم یا زیاد قرار می گیرند.اگر سازمان از منظر این هفت خصوصیت بررسی شود تصویر کاملی از احساسات و ادراکات مشترک که اعضاء ‌در مورد سازمان دارند به دست می‌آید.

کریس و آرجریس فرهنگ سازمانی را نظامی زنده می‌خواند و آن را در قالب رفتاری که مردم در عمل از خود آشکار می‌سازند،راهی که واقعا بر پایه آن می اندیشند و احساس می‌کنند و شیوه ای که واقعا با هم رفتار می‌کنند،تعریف می‌کند.

با نگاهی به تمامی تعاریف مختلف فرهنگ سازمانی در دو دهه گذشته توسط دانشمندان و صاحب‌نظران علم مدیریت مطرح شده،وجوه مشترک تمام تعاریف بیان شده عبارتند از : الگوی رفتاری غالب- سیستمی یا نظام مند بودن آن-مجموعه ای از ارزش‌ها و باورها و اعتقادات-مشترک بودن و مورد حمایت واقع شدن این هنجارها و ارزش‌ها توسط اعضای سازمان –فرهنگ سازمانی موجب تمایز سازمان‌ها از یکدیگر می‌شوند.

فرهنگ سازمانی بر تمام جنبه‌های سازمان تاثیر می‌گذارد. مطالعات و تحقیقات نشان می‌دهد که فرهنگ بر تدوین اهداف ،استراتژی ،رفتار فردی،عملکرد سازمانی ،انگیزش و رضایت شغلی،خلاقیت و نوآوری ،نحوه تصمیم گیری و میزان مشارکت کارکنان در امور،میزان فداکاری و تعهد،سخت کوشی و مانند آن تاثیر می‌گذارند.همچنین مطالعات نشان می‌دهد که شرکت‌های موفق دارای فرهنگ سازمانی قوی و مؤثر بوده اند. به طور کلی در سازمان پدیده ای به دور از نقش و اثر سازمانی وجود ندارد و به ویژه فرهنگ مدیران بر تدوین اهداف ،تعیین استراتژی ها و طراحی سازمانی بسیار مؤثر است (خردمند و فتاح ،۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]




عقل وهوش منطقی به قدرت استدلال کمک می‌کنند؛ اما، توانایی پیش‌بینی پیامد تصمیم تنها از هوش عاطفی بر می‌آید. از طرف دیگر بر خلاف (IQ) که درسراسرزندگی یکسان باقی می‌ماند، توانمندی‌ها و مهارت‌های اساسی هوش عاطفی اکتسابی و آموختنی هستند (کوپر[۴۸]،۱۹۹۷، ترجمه عزیزی، ۱۳۷۷).

تقسیم‌بندی افراد بر اساس IQ و EQ از دیدگاه جک بلوک[۴۹]

جک بلوک، روان شناس دانشگاه کالیفرنیا معتقداست که افراد را بر حسب جنسیت، IQ و EQ می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد:

مردانی با IQ بالا: این مردان از روی توانایی‌های گسترده عقلانی‌شان مورد شناسایی قرار می‌گیرند. چنین افرادی جاه‌طلب، منتقد. لجوج و دارای توانایی بالا در حل مسایل عقلانی می‌باشند. اما، به دلیل هوش عاطفی پایین، کمرو، فروتن و نازک نارنجی‌اند؛ از روابط جنسی خود رضایت ندارند و از نظر احساسی سرد و بی‌عاطفه‌اند.

مردانی با EQ بالا: چنین مردانی در روابط اجتماعی خود متعادل، شاد و سرزنده اند. ظرفیت بالایی برای تعهد و سرسپردگی برای مردم با اهداف خود دارند، مسئولیت‌پذیر، دلسوز و با ملاحظه‌اند و چنین افرادی با خود، دیگران و اجتماع احساس راحتی می‌کنند.

زنانی با IQ بالا: این زنان از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند و در بیان موضوعات عقلانی و اندیشه‌های خود فصاحت کافی دارند و دارای علایق روشنفکرانه‌ی زیادی هستند. آن ها درون گرا، مستعد نگرانی، فکر و خیال و احساس گناه هستند، در ابراز خشم خود تأمل می‌کنند و معمولاً آن را غیر مستقیم ابراز می‌کنند.

زنانی با EQ بالا: این زنان دوست دارند احساساتشان را مستقیماً بیان کنند، راجع به خود مثبت فکر می‌کنند و مانند مردان هم گروه خود، اجتماعی و گروه گرا هستند، شاد و آسوده خیال‌اند و به ندرت احساس نگرانی و گناه می‌کنند.

شکی نیست که برخورداری از هوشبهر بالا به تنهایی برای حل مسأله پیچیده زندگی اجتماعی کافی نیست. به عقیده جک بلوک، فردی که از نظر هوشبهر، بالا؛ اما، فاقد هوش عاطفی کافی باشد، تقریباّ کاریکاتوری از یک آدم خردمند است و در قلمروی ذهن چیره دست؛ ولی، در دنیای شخصی خویش ضعیف است (به نقل از حاج زاده،۱۳۸۰).

۲-۱-۷ نقش وراثت و محیط در هوش عاطفی

برخلاف IQ یا هوش‌بهر که بیشتر تحت تأثیر عوامل وراثتی است و در طول زندگی فرد ثابت می‌ماند؛ هوش عاطفی احتمالاًّ بیشتر تحت تأثیر شرایط محیطی است. گلمن (۱۹۹۵) معتقد است که: «قابلیت‌های تشکیل‌دهنده هوش عاطفی، در مجموع توانایی‌های اکتسابی هستند؛ اما، از طرفی سنجش هوش عاطفی عملاً برخی از جنبه‌های شخصیت مانند خوش‌بینی و استقامت را در بر می‌گیرد. با توجه به اینکه در شکل‌گیری شخصیت، هر دو عامل وراثت و محیط نقش دارند؛ نمی‌توان، نظر گلمن را درباره‌ اکتسابی بودن هوش عاطفی تأیید کرد به طور کلی در حال حاضر ‌در مورد اینکه هوش عاطفی یک استعداد ارثی و یا مجموعه‌ای از توانایی‌ها، قابلیت‌ها و مهارت‌های اکتسابی است اتفاق نظر وجود ندارد.

به نظر می‌رسد این امکان وجود دارد که شخص با هوش عاطفی زیادی متولد شود؛ اما، در آغاز کودکی این توانمندی به گونه‌ای آسیب ببیند و منجر به کاهش هوش عاطفی شود. همچنین ممکن است کودکی با هوش عاطفی کم متولد شود؛ اما، با الگوی پرورش صحیح، هوش عاطفی وی افزایش یابد. امکان آسیب‌پذیری هوش عاطفی بالا، بسیار بیشتر از پرورش و رشد هوش عاطفی کم است. به عبارتی دیگر؛ هوش عاطفی، تابع این اصل کلی است که نابود کردن همیشه آسان‌تر از پرورش دادن است (به نقل از حاج‌زاده،۱۳۸۰).

۲-۱-۸ ویژگی‌های افراد باهوش عاطفی بالا و پایین

در زیر فهرستی از ویژگی‌های افراد با هوش عاطفی بالا و پائین آورده شده است (خورخه چرباسک[۵۰] ؛ مترجم اصفهانی، ۱۳۹۲)

الف) یک شخص با هوش عاطفی بالا: احساسات خود را واضح و مستقیم و در غالب سه کلمه بیان می‌کند و جمله را با من احساس می‌کنم … آغاز می‌کند؛ از ابراز کردن احساسات خود نمی‌ترسد؛ استرس و نگرانی او را از حرکت و فعالیت باز نمی‌دارد.

• به طور عاطفی ترمیم پذیر است.

• تحت کنترل هیجانات منفی مانند: ترس، نگرانی، گناه، شرم، خجالت، ناامیدی، ضعف، وابستگی و دلسردی قرار نمی‌گیرد.

• قادر به خواندن ارتباطات غیرکلامی است. اجازه می‌دهد که احساساتش او را در سراسر زندگی راهنمایی کنند.

• احساسات خود را با دلیل و منطق و واقعیت منطبق می‌کند. درباره عواطف به راحتی سخن می‌گوید ؛ قادر به تشخیص عواطف چندگانه همزمان است.

• مستقل است و دارای اعتماد به نفس و استقلال اخلاقی است. به طور ذاتی و درونی دارای انگیزه است.
• به وسیله قدرت، ثروت، مقام، شهرت و یا تأیید برانگیخته می‌شود؛ خوش بین است؛ شکست و ناتوانی را درونی نمی‌کند؛ به احساسات دیگران علاقمند است.

ب) یک شخص با هوش عاطفی پایین:

• مسئولیت احساسات خود را نمی‌پذیرد، بلکه دیگران را برای آن سرزنش می‌کند. غالبا ً جمله خود را با «من فکر می‌کنم شما. . » آغاز می‌کند. قادر نیست جمله خود را با « من احساس می‌کنم. . . . . . . . » آغاز نماید.

• دیگران را گناهکار می‌داند. نمی‌تواند دلیل احساسات خود را بیان کند و یا بدون مقصر دانستن دیگران احساس خود را بیان کند.

• ‌در مورد احساسات خود دروغ می‌گوید و یا اطلاعاتی ‌در مورد احساسات خود به دیگران نمی‌دهد (عواطف نادرست).

• ‌در مورد احساسات خود یا اغراق می‌کند و یا آن ها را کوچک می‌شمارد.

• فاقد تمامیت و یک احساس درونی است.

• از دیگران کینه به دل می‌گیرد و آن ها را نمی‌بخشد.

• بجای اینکه احساسات خود را بیان کند، خارج از احساساتش عمل می‌کند.

• نمی‌گوید که چه زمانی به کمک شما نیاز دارد و می‌خواهد در کنارش باشید. اجازه می‌دهد که احساسات بر روی هم انباشته شوند، سپس منفجر می‌شود و یا نسبت به چیزهایی که کمترین اهمیت را دارد، شدیداً ً واکنش نشان می‌دهد.

• حمله می‌کند، مقصر می‌داند، دستور می‌دهد، انتقاد می‌کند، حرف دیگران را قطع می‌کند، سخنرانی می‌کند، نصیحت می‌کند، رد می‌کند و ‌در مورد دیگران قضاوت می‌کند.

• نقش بازی می‌کند.

• صراحت ندارد و یا طفره می‌رود.

• نسبت به عواطف و احساسات دیگران حساس نیست.

• همدلی و همدردی نمی‌کند.

• سخت و غیر قابل انعطاف است و به قوانین و ساختارها نیاز دارد تا در او ایجاد امنیت کنند.

• از نظر احساسی در دسترس دیگران نیست و به سختی می‌توان صمیمیت عاطفی با او برقرار کرد.

• قبل از اینکه دست به عملی بزند، به احساسات دیگران توجه نمی‌کند.

• قبل از اینکه کاری را انجام دهد، احساسات آینده خود را در نظر نمی‌گیرد.

• بی‌اعتبار است و حالت تدافعی دارد.

• در پذیرش اشتباه، بیان کردن پشیمانی و یا عذر خواستن، سخت و غیر قابل انعطاف است. از مسئولیت اجتناب می‌کند.

• بدبین است و غالبا ً بر این اعتقاد است که جهان نادرست و بی انصاف است.

• در برابر آنچه عقل سلیم با آن موافق است، مقاومت می‌کند.

• از پیوستن به دیگران اجتناب می‌کند و به دنبال جانشین کردن روابط با هر چیزی از حیوانات دست آموز و گیاهان تا شخصیت‌های خیالی است. به طور غیر قابل انعطافی بر عقاید خود پافشاری می‌کند، چرا که در برابر حقایق جدید احساس ناامنی می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ب.ظ ]