حماد ابن عثمان قال : قلتُ لابی عبدالله (عج) فی ادب الصبی و المملوک . فقال (ع) «خمسه أو ستَّه وارفق » [۱۰] قال علی (ع) : « ادِّب صغار اهل بیتک بلسانک علی الصلوه و الطهور فاذا بلغوا عشر سنین فاضرب و لاتجاوزوا و ثلاثا »[۱۱] صراحت سخن امام (ع) این است که کودکی که به حد ادراک و بلوغ نرسیده شلاق می‌خورد ولی به حسب سن و ظاهرش این است که بر کودک حد کامل جاری نمی شود. از مجموع روایات متعددی که وجود دارد چنین برداشت می شود که اگر کودک مرتکب عملی شود که برای آن عمل ، حد معینی تعیین شده است، آن حد بر کودک جاری نمی شود ، بلکه طبق نظر حاکم و مطابق سن کودک او را مجازات می‌کنند .

دسته دوم : اگر کودک مرتکب معصیتی شود که بالغین نسبت به آن عمل تعزیر می‌شوند. دلیل خاصی که بیان کننده این امر باشد وجود ندارد، ولی بعید نیست از مطلقات روایات واز معتبره ی یزید کناسی و صحیحه ی حلبی ، هر چند به الغاء خصوصیت استفاده کرد که کودکان هم مانند افراد بزرگسال چنانچه مرتکب اعمالی شوند که تعزیر دارد، آن ها هم تعزیر و تأدیب می‌شوند ولی تعزیر شان کمتر از مقدار افراد بالغ می‌باشد .

دسته سوم : روایاتی که بر تنبیه و تأدیب کودک برای تعلیم و تربیت و اصلاح رفتار او دلالت دارند .

۱- صحیفه غیاث بن ابراهیم :

قال الصادق (ع) « ادّب الیتم مما تؤدّب منه ولدک و اضربه ممّا تضرب منه ولدَکَ امام صادق (ع) فرمود : ادب کن یتیم را همان طور که فرزندت را تأدیب می کنی و بزن او را همان‌ طور که فرزندت را می زنی .

۲- قال رسول الله(ص): « علموا و لا تعنفوا فانّ المعلم العالم خیر من العُنف » [۱۲] در جمع بندی بین طوایف مختلف روایات ، می توان گفت : اصل جواز تنبیه بدنی در روایات مسلّم است . در صورتی که هیچ یک از انواع تنبیه کارگر نیفتد و اصلاح رفتار متوقف بر تنبیه بدنی باشد ، تنببه بدنی جایز خواهد بود، زیرا در روایت امیر المومنین(ع) لفظ « اضرب » امر است وامر در مقام توهم حذر دست کم دلالت بر جواز می‌کند، اگر دلالت بر وجوب نکند. اما ‌در مورد مقدار تنبیه ، اگرچه بعضی از روایات در طوایف چهارگانه از نظر سندی معتبر می‌باشند ولی فقها به آن ها عمل نکرده اند. ‌بنابرین‏ مقدار متفاوتی که در طوایف چهارگانه روایت وارد شده است نیازمند بررسی دیدگاه فقها و عمل آن ها ‌به این است .

گفتار دوم: دیدگاه دانشمندان علوم:

در مواجهه با شیوه تنبیه سه نظریه وجود دارد:

۱- نظریه افراط گرایانه :

بیشتر صاحب نظرات مکاتب تربیتی بر این باور بودند که متربیان به دلیل طبع ناسالم و نداشتن هوش و درک کافی ، سزاوار سخت ترین تنبیه ها هستند . برخی از آنان اعتقاد دارند که هنگام وقوع خلاف و جرم ، روح شیطان در کالبد کودک و نوجوان مجرم حلول می‌کند ‌بنابرین‏ باید او را به شدت تنبیه کرد و در محرومیت نگاه داشت تا روح شیطان از کالبدش بیرون رود.

داروین، هابز، لاک و برخی دیگر از فیلسوفان مسیحی ، به جواز مطلق تنبیه اعتقاد دارند . [۱۳]

هربرت معلم معروف آلمانی می‌گوید : « انقیاد با قدرت حاصل می شود و قدرت باید به اندازه کافی باشد و مکرر ظاهر شود تا موفقیت کامل به دست آورد . [۱۴]

این نظریه با چنین اطلاق و شدتّی مردود است، زیرا بر خلاف نظر این ها، کودک در مقام ذات و طبیعت، شرور و بدجنس و نافرمان و متمایل به بدی نیست تا مستحق چنین تنبیه و سرکوب باشد

کودکان بالذات، نه خوبند ونه بد، نه حق شناسند و نه حق نشناس، این صفات را بالعرض و به وسیله دیگران کسب می‌کنند ‌بنابرین‏ کودک آنچنان شرور نیست که در اصلاح و تربیت او ، تنبیه و مجازات سخت ضرورت داشته باشد.

۲-نظریه تفریط گرایانه :

بر خلاف افراط گرایان ،تفریط گرایان هر گونه تنبیه را ممنوع قلمداد می‌کنند به باور آنان همواره باید تمایلات بی حد و مرز کودک و نوجوان را بپذیریم وبا فرد مجرم و خلافکار نیز مانند یک بیمار برخورد کنیم . نظریه پردازانی نظیر روسو، فروبل و پستالوزی بر این اعتقادند که تنبیه خواه ناخواه پیامدهایی به مراتب زیان بارتر از خود جرم دارد .

ژان ژاک روسو معتقد است که انسان برای تربیت خردسالان ، به مجازات و تنبیه نیاز ندارد، زیرا برای هر کار کودک مجازات و تنبیه طبیعی وجود دارد . کودکی که سیب فاسد می‌خورد ودل درد می‌گیرد کودکی که به آتش نزدیک می شود ، از آن آسیب می­بیند و آن که با چاقو بازی می‌کند زخم بر می­دارد، همین آسیب ها ، تنبیه و مجازاتی طبیعی و متناسب با آن وجود دارد. [۱۵]

اسپنسر می‌گوید : بهترین سنتی که در تأدیب کودک باید از آن پیروی شود مجازات طبیعی است که متجانس با عمل او است تنبیه بدنی وتوبیخ و زجر طفل، تنبیه و مجازات بی ارزش و بی اهمیت است و چون مخالفت با سنن و قوانین طبیعت است ونظر باینکه میان جرم طفل و کیفرها و تنبیه تادیبی معمول فاصله وجود دارد و با هم متناسب نیستند . زیان چنین تنبیهاتی از نفع آن بیشتر است . [۱۶]

۳- نظریه اعتدال گرایانه :

نظریه اعتدال گرایانه که با عقل سلیم و تجربه هماهنگی دارد تنبیه را به ‌عنوان یک عامل بازدارنده در تربیت می پذیرد ولی تشویق را مقدم بر تنبیه می‌داند[۱۷] به دیگر سخن این نظریه هر چند وجود تنبیه را لازم و ضروری می‌داند ولی بر غلبه تشویق نسبت به تنبیه تأکید دارد .

غلبه تنبیه بر تشویق به احساس ناامنی ، حقارت ، دوگانگی شخصیت و بدفهمی کودک می‌ انجامد . مکتب اسلام به اصالت رحمت و محبت اعتقاد دارد زیرا سبب کنترل رفتار و تربیت انسان و پیشگیری از هرز رفتن نیروی جسمی و روانی وسلامتی و سعادت فرد خواهد داشت .

گفتار سوم: تنبیه از نظر روانشناسان

استفاده از تنبیه در امرتربیت همواره مخالفان وموافقانی را برانگیخته است با این تفاوت که در گذشته موافقان بیشتری داشته ولی اکنون مخالفان بیشتری دارد . معروف است که روانشناسان تنبیه را ( دست کم تنبیه بدنی ) جایز نمی دانند و عدم کارائی و یا اثرات و مضرات جانبی آن را دلیل بر این امور می دانند . ولی باید گفت اولا چنین نیست که تنبیه کارایی نداشته باشد . در بسیاری از موارد، تنبیه اصلاحگر است به طوری که عموم کسانی که در اصلاح رفتار کتابی نوشته اند تنبیه را به عنوان یکی از روش های اصلاح و تغییر رفتار ذکر کرده‌اند و ثانیاً خود اثر کمی نیست چه اینکه مواردی وجود دارد که رفتار نامطلوب باید فورا متوقف شود به طوری که اگر متوقف نشود اثرات جبران ناپذیری را ببار خواهد آورد در این صورت است که تنبیه، خصوصاً تنبیه بدنی تنها راه ممکن است واز این روست که یکی از مزیت‌های روش تنبیه بر سایر روش‌ها را فوریت تاثیر آن می دانند . بدین جهت روانشناسان درمواردی تنبیه، حتی تنبیه بدنی را جایز می دانند . اکنون نظر برخی روانشناسان را نقل می‌کنیم تا شاهدی بر این مدعا باشد .

گاتری که نظریه یادگیری خود را بر اصل مجاورت استوار ساخته است تنبیه را در امر تربیت و یادگیری مؤثر می‌داند و می­­گوید : « تنبیه نه به سبب ناراحتی که تولید می‌کند ، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهی فرد به محرک‌های معین را تغییر می‌دهد مؤثر است . تنبه بدنی ‌به این علت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتار ناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد می‌کند » [۱۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...