دانلود تحقیق-پروژه و پایان نامه – اصول کلی حاکم بر برنامه درسی هنر – 1 |
![]() |
نظریه ها درجامعه شناسی هنر
در پرداختن به مباحث جامعهشناختی هنر میتوان از دو دسته از نظریهپردازان و اندیشمندان در این باب سخن به میان آورد. یکی اندیشمندان کلاسیک جامعهشناسی و دیگری جامعهشناسان معاصر. از میان جامعهشناسان کلاسیک میتوان به آرای و نظریات وبر و مارکس نام برد. فوکو و بوردیو نیز از مهمترین جامعهشناسان معاصر بهشمار میآیند که آرای و نظریات آن ها در جامعهشناسی هنر بسیار مطرح است.
-
- کارل مارکس[۴۲] ؛ همان طور که گفتیم مارکس یکی از اندیشمندان کلاسیک در جامعهشناسی هنر است. مارکس در تحلیلهای خود از یک الگوی روبنا و زیربنا استفاده میکند. طبق مفهوم مارکس واقعیتهای اقتصادی ریشه (زیربنا) همه ایدئولوژیهاست که یکی از این ایدئولوژیها هنر است.(معصوم بیگی، ۱۳۷۹: ص۱۴۸).
بنابرین واقعیتهای اقتصادی میتوانند منشا و زیربنای به وجود آمدن بسیاری از ایدئولوژیها و ازجمله هنر باشد و اگر اوضاع اقتصادی و شیوه تولید در یک جامعهای دگرگون شود هنر و جامعه هنری نیز دگرگون خواهد شد.
مارکس میگوید: ” تکامل سیاسی، حقوقی، فلسفی، مذهبی، ادبی، هنری و مانند آن بر تکامل اقتصادی استوار است. با این حال همه اینها در یکدیگر و نیز در شالوده اقتصادی تاثیر میگذارد این نه بدان معنا است که موقعیت اقتصادی علت و یگانه فعال مایشاء است و هر چیز دیگری تنها تاثیری انفعالی دارد؛ بلکه برعکس کنش متقابل بر اساس ضرورت اقتصادی انجام میپذیرد که در نهایت امر همواره خود را بر مسند مینشاند.” یعنی با آنکه ایدئولوژیها تکامل تاریخی مستقل ندارد، تاثیرگذاری تاریخی دارند(معصوم بیگی، ۱۳۷۹: ص۱۵۳).
- ماکس وبر[۴۳] ؛ وبر فرصت نیافت تا در مورد جامعهشناسی هنر به طرح نظریات خود بپردازد. بنابرین از طریق برخی از مقالات او میتوانیم به دیدگاه او درباره هنر دست یابیم. آنچه از نوشته های وی بهدست مییابد از این قرار است. وبر به مقایسه هنر در عصر رومی گوتیک و عصر رنسانس میپردازد و سعی میکند که تاثیر عقلانیت را در هر یک از این هنرها بررسی کند. به عنوان نمونه در کلیسای گوتیک معماران با ایجاد قوسهای تیزهدار در سقف و محاسبه یک اسکلت سبکتر و کاراتر توانستند کلیساهایی بسیار پیشرفتهتر و زیباتر از کلیساهای گذشته بسازند که این نشان دهنده پیشرفت عقلانیت و تاثیر آن در کلیساهای گذشته بود.
وبر در بررسی تکامل سازها به سازهای زهی، به ویژه آنهایی که دارای کلاویه هستند، مانند ارگ کلاوسن و پیانو، توجه خاصی نشان میدهد. همچنین وبر، سیر تحول ارگ را از زمان ارشمیدس تا عصر حاضر بررسی میکند. همچنین وبر اطلاعات ارزشمندی را نیز در خصوص خصوصیات جامعهشناختی سازها به دست میدهد. وی در بررسی خود نشان میدهد که ارگ از آغاز پیدایش و به وجود آمدنش چه در دربار امپراطوران رومی و چه در دربار امپراطوران روم شرقی یک ساز ویژه مناسبتهای خاص بود و هنوز هم این ساز در خدمت موسیقی کلیسایی قرار دارد و موسیقی عامه مردم نیست در عوض کلارسن و پیانو از سازهای بودند که طبقه ممتاز و مرفه جامعه از آن استفاده میکردند(رامین، ۱۳۸۷: ص۹۸).
- میشل فوکو[۴۴] ؛ فوکو یکی از اندیشمندان معاصر است که موضوعات مورد مطالعه او بسیار گسترده بود. از تاریخهای دیوانگی و پزشکی تا ساختارهای دگرگونیپذیر دانش در فلسفه و علوم انسانی و از نقاشان و آثار هنری و … را در بر میگرفت (احمدی، ۱۳۷۳: ص۱۴).
یکی از موضوعات مورد مطالعه فوکو هنر و آثار هنری است که در آن ها آثار هنری را مورد بررسی قرار داده است و تاثیر فضای فکری آن زمان را در آن ها مورد بررسی قرار داده است. فوکو در بررسی آثار هنری سه نکته را در نظر میگرفت:
نخست آثار هنری میتوانند تمامی فضای فکری و فرهنگی دوره خود را منعکس کند.
دوم، آثار هنری میتوانند در ذهن بیننده تصور فرد را از شخصیت انسانی به چالش بیندازد.
سوم، با کمک مفاهیم و سبکهای هنری میتوانیم انسان را از نو تعریف کنیم(رامین، ۱۳۸۷: ص۵۸۳).
فوکو در کتاب واژگان و اشیا یک تحلیل به یادماندنی از دیهگو ولاسکز[۴۵] یعنی تابلوی ندیمهها ارائه داده است. فوکو این تابلو را نمودی اصول بنیادینی میداند که حال و هوای فکری و روحی دوره « کلاسیک» را تعریف میکند. همچنین فوکو معتقد است که تابلوی این یک چپق نیست که مارگریت[۴۶] در سال ۱۹۲۶ نقاشی کرده میتواند منعکس کننده فضای فکری آن دوره باشد.
فوکو در نوشته های خود درباره زبان و کنشهای گفتمانی مقاله “مؤلف کیست؟ ” را مینویسد. فوکو در این مقاله بیان میکند که در معنای آثار و متون هنری نویسنده هیچ نقشی ندارد و باید حذف شود. فوکو معتقد بود که مفهوم مؤلف تا حدّ زیادی یک جعل تاریخی است و همواره در معرض بازنگری و انحلال و حذف قرار دارد و مفهوم مؤلّف در بستر جامعه ساخته میشود(رامین، ۱۳۸۷:ص ۵۸۷).
- پیر بوردیو[۴۷] ؛ مطالعات بوردیو در باب هنر در مورد مصرف هنر بخش وسیعی از جامعهشناسی وی را تشکیل میدهد. بوردیو در متاب عشق به هنر، الگوهای حضور بازدیدگنندگان در موزههای فرانسه را بررسیمیکند. وی نتیجه میگیرد که بین سلیقه و ذوق هنری افراد و طبقه اجتماعی و فرهنگ آن ها رابطه وجود دارد. افرادی که به هنر تجربی انتزاعی اکسپرسیونستی و هنر پیچیده علاقه نشان میدهند افرادی هستند که از لحاظ اقتصادی و فرهنگی در سطح بالایی قرار دارند و افرادی که به هنر کاربردی و تزیینی علاقه دارند افرادی از لحاظ اقتصادی و فرهنگی سطح پایین هستند. و مطالعات بعدی وبر در مورد تولید هنر است که وی در کتاب بعدی خود درباره قواعد هنر مینویسد که قواعدی که هنرمندان گمان میبرند که در آن واحد خود آن ها را تشکیل میدهند در واقع آن قواعد بازتولید جامعه هستند و جامعه آن ها را به وجود آورده است. مثلاً در قرن نوزدهم تجار و صنعتگران قدرت زیادی داشتند و هنرمندان در کنار آن ها از ارزش چندانی برخوردار نبودند بنابرین هنرمندان سعی میکردند که خود را به تجار و صنعتگران نزدیکتر کنند و طرح دوستی با آن ها را بریزند. بنابرین آثار هنری خود را طوری طراحی میکردند که مطابق خواسته این قدرتمندان باشد(رامین، ۱۳۸۷: ص۶۲۰- ۶۱۹).
اصول کلی حاکم بر برنامه درسی هنر
امینی (۱۳۸۴) اصولی که برنامه درسی هنربایدبرمبنای آن طراحی گرددرا به شرح زیرمطرح و ارائه میکند.
- تربیت هنری باید دربرنامه درسی از جایگاه کاملاً مستقل و تعریف شده برخوردارباشد.
با توجه به کارکردهای مختلف شناخت، عاطفی و مهارتی تربیت هنری، باید اقدامات اساسی در زمینه تعیین هویت، اعاده و بازشناسی نقش آن درنظام آموزش، بویژه مقطع ابتدایی انجام گیرد. بدیهی است تحقق کارکردهای مذکور، قبل از هر چیز، مستلزم آن است که دانش آموزان از فرصت کافی برای پرداختن و مشارکت در فعالیت های هنری مختلف برخوردارباشند.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:24:00 ب.ظ ]
|