تئوری علم اقتصاد هزینه معامله، زیر بنای اصلی موضوع طرح الگوی کسب وکار کارایی محور را تشکیل می‌دهد . این تئوری اساسی سازماندهی شده دارد و هزینه های مدیریت این معاملات را مورد توجه قرار می‌دهد . هزینه های معامله انواع مختلف هزینه ها از جمله هزینه های تحقیق، هزینه های انعقاد قرار داد ، هزینه های کنترل، و هزینه های اجرایی را شامل می شود . هزینه های تحقیق هزینه های مربوط به جمع‌ آوری اطلاعات برای شناسایی و ارزیابی شرکای معامله احتمالی هستند . هزینه های انعقاد قرار داد شامل هزینه ها برای مذاکره و نوشتن توافق نامه با شرکای معامله است. هزینه های کنترل به هزینه های مربوط به کنترل توافق نامه گفته می شود و به منظور حصول اطمینان از آن است که هر یک از طرفین معامله از مقدمات معاملاتی آگاهی کامل دارند و در نهایت هزینه های اجرایی شامل هزینه های مربوط به بعد از خرید و مجازات طرف معامله ایست که به مقدمات عمل نکرده است.توجه ‌به این نکته مهم است که طرح الگوی کسب وکار کارایی محور به فعالیت‌های شرکت به منظور کاهش هزینه های معاملات از طریق الگوی تجارت شرکت اشاره دارد. این فعالیت‌ها می‌تواند شامل پیگیری و ردیابی باشد، ابزاری که خدمات بسته نظیر DHL یا UPS بر مشتریان خود پیشنهاد می‌دهند. این ابزار به شفافیت معامله کمک می‌کند چون هر دو طرف فرستنده وگیرنده می‌توانند مسیر بسته پستی را به وسیله خدمات بسته برای کاهش هزینه های تولید شده الگوی کسب وکار نیستند و ‌بنابرین‏ از دایره الگوی کسب وکار حذف می‌شوند. همان‌ طور که ذکر شد الگوی کسب وکار کارایی محور با کاهش پیچیدگی ، بلاتکلیفی و یا عدم تقارن در بین شرکای الگوی کسب وکار و به وسیله کاهش هزینه های هماهنگی و ریسک های معامله ارزش ایجاد می‌کند( برتل ، ۲۰۱۲ ، ص ۸۷) .

مدل مبتنی بر کارایی : به دنبال کاهش هزینه های عملیاتی و افزایش سرعت در عرضه کالا یا خدمت است. هدف آن ایجاد ارزش از طریق افزایش کارایی عملیاتی است. این مدل بیشتر متکی بر نظریه مبادله – هزینه اقتصادی است. مدل‌های کسب وکارمبتنی ‌بر کارایی می‌تواند هم در بازار های سنتی و هم در بازارهای مجازی مطرح باشد. در بازارهای مجازی ازطریق کاهش عدم تقارن اطلاعات در بین خریداران و فروشندگان در عرضه اطلاعات به روز و جامع ، افزایش سرعت و تسهیل اطلاعاتی که از طریق اینترنت به طور مناسب و آسان می‌تواند انتقال پیدا کند ، هزینه های جست و جو وچانه زنی مشتریان کاهش می‌یابد ( آمیت و زات ، ۲۰۰۱ ، ص۵۰۲). همچنین ، این مدل می‌تواند انتخاب گسترده ای در سطح پایینتری از هزینه ها را با کاهش هزینه های توزیع ، مدیریت موجودی اثر بخش، ساده سازی مبادله ها ، زنجیره عرضه مؤثر و کارآمد ، بهره مندی از صرفه های ناشی از مقیاس و افزایش سرعت فرایند مبادله برای مشتریان و فروشندگان فراهم می‌کند.مدل‌های کسب و کار مبتنی بر کارایی ، به دنبال سازماندهی مجدد فعالیت‌ها در جهت کاهش هزینه های مبادله هستند( آمیت و زات ، ۲۰۰۸ ،ص۱۶ ) ‌بنابرین‏، منبع خلق ارزش در چنین مدلهایی، اصلاح و بهبود فعالیت‌ها و فرایندهای داخلی سازمان است.

مدل مبتنی بر مکمل سازی: مبتنی بر رویکرد مبتنی بر منابع است و هدف آن، ایجاد ارزش‌های مکمل است. در واقع به دنبال آن است که مجموعه کالاها یا خدماتی را برای مشتریان خود فراهم آورد که مجموعه آن ، دارای ارزش بیشتری از هر یک از آن محصولها به صورت جداگانه باشد. این محصولها ممکن است که مکمل سازهای عمودی (خدمات پس ازفروش) یا مکمل سازهای افقی باشد. همچنین امکان دارد که دارایی‌های ثابت به منزله ارزش مکمل استفاده شود ؛ مثلاً به مشتریانی که ازطریق اینترنت ، محصولات خود را می خرند فروشگاهی به منزله عرضه کننده خدمات پساز فروش معرفی می‌گردد. خلق ارزش در این مدل‌ها از طرق دیگری نیز صورت می‌گیرد که میتوان به سرمایه گذاری بر روی فعالیت‌هایی مانند یکپارچگی زنجیره عرضه یا ‌فناوری‌هایی که موجب ارتباط میان بنگاه ها با یکدیگر می شود نیز اشاره کرد که موجب ایجاد ارزش مکمل ارزش فعلی می‌گردد. همچنین امکان دارد که محصولهای مکمل نامرتبطی با مبادله اصلی عرضه شود ( آمیت و زات ، ۲۰۰۱ ،ص۵۰۲ ) . مدل‌های مکمل ساز به دنبال آن هستند که از طریق قابلیت‌ها وشایستگیهای داخلی ، مجموعه فعالیت‌هایی را ایجاد نمایند که ارزش بیشتری را برای مشتریان خلق نماید ( آمیت و زات ، ۲۰۰۸ ، ص۱۷)

۲-۴) مروری برنتایج چند تحقیق

۱-در تحقیق با عنوان “الگوی یکپارچه راهبردهای تولیدبازاریابی وکسب وکار وتاثیر آن بر عملکرد سازمان” که توسط اعرابی و مصطفوی(۱۳۹۰) انجام شده است ، نشان می‌دهد که رابطه معنا داری بین راهبرد کسب و کار و راهبرد بازاریابی و تأیید بر افزایش عملکرد (رقابت پذیری) سازمان گردید.نتایج آزمون فرضیه های در نهایت منجر به تبیین الگوی هماهنگ راهبردهای تولید ، کسب وکار و بازاریابی و تأیید معناداری تاثیر آن بر افزایش عملکرد سازمان گردید .

۲- بهمن حاجی پور و همکاران ( ۱۳۹۱) در مقاله ای با عنوان”تبین استراتژی محصول- بازار وقابلیت بازاریابی شرکت بر عملکرد بازار” نتیجه گرفتند که رابطه مثبت ومعنا داری بین قابلیت شرکت وعملکرد بازار وجود دارد .

۳-محمود جعفرپور در سال ۱۳۹۱ مقاله ایی در رابطه با” تبیین و ارزیابی مدل رابطۀ دارایی‌های ناملموس و عملکرد تجاری سازمان‌های بازرگانی” در جامعه آماری این تحقیق که متشکل از مدیران ارشد(مدیران عالی) مدیران میانی وکارشناسان بازرگانی چهار شرکت فعال در صنعت فولاد در استان خوستان بوده است ، نشان می‌دهد رابطه معنا داری بین قابلیت بازار بر عملکرد شرکت وجود دارد . فرضیه های این تحقیق اثبات کرد که قابلیت بازار بر عملکرد شرکت رابطه مستقیم دارد .

۴-حسینی وسالار در تحقیقی در سال ۱۳۹۰ تحت عنوان “بررسی تاثیر بازار مداری ونوآوری بر عملکرد شرکت‌های غذایی بورس “اثر بازار مداری ونوآوری را بر عملکرد شرکت‌ها مورد مطالعه قراردادند ، نتیجه تحقیق نشان داد که بین بازارمداری نوآوری و عملکرد شرکت رابطه مثبت وجود دارد. همچنین نتایج تحقیق تأیید کننده رابطه مثبت بین بازار مداری و نوآوری است .

۵-علامه و زارع (۱۳۸۷) در پژوهش خود با عنوان ” بررسی رابطه بین مدیریت دانش ، نوآوری و عملکرد سازمانی ” نتیجه گرفتند که مدیریت دانش و نوآوری رابطه مستقیمی با یکدیگر داشته و هر دو به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد سازمانی تاثیر می‌گذارند .

۶-در پژوهش فرج اله رهنورد (۱۳۸۷) عوامل مؤثر بر ارتقای عملکرد سازمان های بخش دولتی ایران ، هویت سازمانی به عنوان اولین عامل تاثیر گذار در عملکرد سازمانی در بخش دولتی ایران شناخته شد و ارزش همگانی ، یادگیری سازمانی و مدیریت کیفیت به عنوان دیگر عوامل مؤثر شناسایی شدند .

۷-در تحقیق حسن زارعی متین (۱۳۸۹) بررسی رابطه بین گرایش استراتژیک شرکت با عملکرد سازمانی با بهره گرفتن از رویکرد کارت امتیازی متوازن ، نتایج به دست آمده از پژوهش این بود که استراتژی کسب و کار نقش تعیین کننده ای در عملکرد سازمانی دارد و ابعاد پیش فعالی ، آینده نگری ، تحلیلی و تدافعی رابطه مثبت و معناداری با عملکرد سازمانی دارند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...