یک راه‌کار برای استفاده از عامل‌ها در تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ و نیز حساسیت متناظر آن‌ ها، شناسایی عامل‌ها به صورت پیش‌فرض[۲۵] و با بهره گرفتن از رابطه‌ علت و معلولی است. در بیشتر کارهای تجربی، عامل‌های مذبور با بهره گرفتن از تحلیل عاملی و یا تحلیل مؤلفه‌های اصلی ایجاد شده‌اند. ‌بنابرین‏، هیچ گونه تفسیری در دنیای واقعی ندارند. از این نگاه، کار چن و همکاران (۱۹۸۶) ارزش فراوانی دارد زیرا، آن‌ ها سعی کردند عامل‌هایی را در تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ با استفاده ازمتغیرهای کلان اقتصادی شناسایی کنند که بر بازده‌ی دارایی‌ها اثرگذار باشد.

مزایای اصلی استفاده از عامل‌های کلان اقتصادی این است که:

۱-اصولاً عامل‌ها و مقادیر یا قیمت‌های تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ، می‌توانند تفسیرهای اقتصادی ارائه کنند، در حالی ‌که در رویکرد تحلیل عاملی، عامل‌های ارزشمند و اثرگذار مشخص نیستند.

۲- به جای استفاده‌ تنها از ارزش‌ها و مقادیر دارایی‌ها برای تشریح قیمت‌گذاری آن‌ ها، عامل‌های کلان اقتصادی اطلاعات بیشتری را در ارتباط با رفتار قیمت دارایی نسبت به رویدادهای کلان اقتصادی ارائه می‌کنند (ازیز و یونیزاوا ۲۰۰۶، ۴۰).

۲-۷-۵ مشکلات و چالش های تئوری قیمت گذاری آربیتراژ

استفاده از مدل قیمت گذاری آربیتراژ دارای مشکلات و چالش هایی به شرح زیر است:

۱-تشخیص عامل ها و محاسبه حساسیت ها نسبت ‌به این عوامل

۲-تمایز تغییرات پیش‌بینی شده از پیش‌بینی نشده

۳-تئوری قیمت گذاری آربیتراژ راجع به نوع و تعداد فاکتورها چیزی نمی گوید و این فاکتورها بر اساس نوع اقتصادها، زمان و روش تحقیق مشخص می‌شوند.

۴-فاکتورها در طول زمان تغییر می‌کنند.

۵-به داده های زیادی برای تخمین پارامترهای مدل نیاز است.

۲-۸- دانش مالی رفتاری و توضیح راهبرد توالی و معکوس

فرضیه بازار کارا در دهه های هفتاد و هشتاد به بیشترین تسلط و حاکمیت در محافل علمی مالی در دنیا دست یافت. ولی اعتماد و اطمینان ‌به این فرضیه به تدریج و با کشف بی نظمی های رفتاری بازار سهام و الگوهای ناسازگار با تئوری های مدرن مالی و نیز مشاهده حوادثی چون حباب بازارهای مالی در آمریکا در ۱۹۸۷ و نیز در سایر بازارهای مالی و سایر وقایع بازار سرمایه متزلزل گردید. دنیای مالی از آن روزهایی که تصور می شد. قویاً تأیید و تثبیت شده است فاصله زیادی گرفته است. مدیریت مالی رفتاری یعنی بررسی مسایل مالی از یک نگاه علمی اجتماعی وسیع تر، شامل توجه به روانشناسی و جامعه شناسی و نیز حذف چارچوب های عقلی و منطقی صرف، در حال حاضر یکی از موضوعات مورد توجه بسیاری از تحقیقات مالی می‌باشد و روز به روز جایگاه محکم تری را برای قد بر افراشتن در مقابل فرضیه بازار کارا به دست
می آورد.امروز این موضوع قوت گرفته است که قیمت‌ها بیشتر توسط نگرش‌ها و فاکتورهای روانی تعیین
می‌شوند تا متغیرهای بنیادی، و ‌بنابرین‏ مطالعه روانشناسی و هیجانات بازار اهمیت بیشتری یافته است.

‌به این ترتیب از سال‌های دهه ۱۹۹۰ تمرکز بسیاری از مباحث مالی از تحلیل های آماری و اقتصاد سنجی بر روی قیمت ها و سودها به سوی روانشناسی انسانی تغییر ‌کرده‌است و مدیریت مالی رفتاری با معرفی
بی نظمی های رفتاری بیشتر بر عمق و غنای خود افزوده است. مدیریت مالی رفتاری با یک نگاه بازتر و با بهره گرفتن از مفروضات واقعی تر نسبت به مدیریت مالی نوین. به تبیین و توضیح رفتار بازارهای مالی
می پردازد (شیلر ۲۰۰۲، ۲۳).

مطالعات اخیر در دو دهه گذشته بی نظمی هایی را اثبات کرد ه اند که باعث می شود که رابطه مقطعی بازده مورد انتظار به طور کافی توسط بتا یا ریسک سیستماتیک توضیح داده نشود. نتایج نشان دهد که متغیرهایی چون اندازه شرکت (بنز،) ۱۹۸۱، نسبت قیمت به سود( باسو ۱۹۸۸، ۹۱)، توالی مومنتوم جاگادیش وتیمتن (۱۹۹۳)، اهرم (باهاندری ۱۹۸۸) و نوسانات غیر عادی اخیر (مالکیل و اگزو۱۹۹۶ و۲۰۰۰) طورکافی متوسط بازدهی سهام راتوضیح دهند.

در مقابل فاما استدلال می‌کند که بی نظمی های بازار سرمایه تصادفی هستند و عکس العمل بیش از اندازه تقریبا به اندازه عکس العمل کمتر از اندازه رایج می‌باشد. او ادعا می‌کند که ادامه بعد از واقعه بازده قبلی تقریبا به اندازه برگشت بعد از واقعه می‌باشد و به عبارتی تداوم بازده اضافی تقریبا در حدود برگشت بعدی بازده اضافی می‌باشد. مهم تر از همه اینکه بی نظمی های بازار سرمایه شکننده هستند و با تغییرات و بهبودهایی که در روش های اندازه گیری و متدولوژی آزمون ها ایجاد می شود گرایش به حذف شدن دارند(فدایی ۱۳۸۵، ۱۸).

۲-۹- فرضیه کارایی بازار

فرضیه بازار کار یک مفهوم اصلی در سرمایه‌گذاری است و مفهومی است که کانون اصلی علوم مختلف طی ۳۰ سال بوده است. فاما بازار کارآ را بازاری می‌داند که در آن تمام اطلاعات موجود ‌در مورد قیمت بازار منعکس می‌شود. او می‌گوید بازارها می‌توانند در سه سطح مختلف ضعیف، نیمه قوی و قوی کارا یا مؤثر ‌باشند. اگر بازاری کارا و ضعیف باشد، سرمایه‌گذار نمی‌تواند از اطلاعات مربوط به قیمت از جمله اطلاعات درآمد گذشته نفع ببرد. کارایی یا راندمان از نوع نیمه قوی سوددهی را از هر نوع اطلاع رسانی عمومی مثل اعلام اخبار مستثنی می‌کند. در نهایت اگر بازار کارا، قوی باشد، اطلاعات داخلی باید قیمت را در برگیرد به طوری که نمی‌توان از آن سود یا نفع برد. به طور خلاصه اگر بازاری کارا باشد، سرمایه‌گذار نمی‌تواند امیدوار باشد تا بهتر از بازار عمل کند. جنسن این بیانیه را این‌گونه تعریف می‌کند بازار در صورتی کارا است که احتمال ایجاد سود اقتصادی وجود نداشته باشد، سود اقتصادی درآمدی است که دارای ریسک و هزینه افزوده می‌باشد. اتفاق آرای عمومی این است که بازارها باید کارا و از نوع نیمه قوی باشند (کاهان، ۲۰۱۰).

در نظریه بازار کارا فرض بر این است که سرمایه ­گذاران اطلاعات منتشر شده شرکت­ها را به سرعت و به درستی دریافت کرده و بر اساس آخرین اطلاعات، راهبردهای معاملاتی خود را شکل می­ دهند و به همین علت این اطلاعات، به سرعت در قیمت سهام شرکت جذب می­ شود. ضمناً واکنش سرمایه ­گذاران به اطلاعات عقلایی بوده و این عقلانیت هم بر سرعت جذب اطلاعات و هم بر نحوه تحلیل سرمایه ­گذاران از اطلاعات منتشر شده اثر می­ گذارد، به همین علت فرصت­های آربیتراتژی به سرعت از بین رفته و
قیمت­های تعادلی جدید شکل می­ گیرند (سعیدی ۱۳۹۰، ۷).

۲-۹-۱ در دنیای مالی، سه نوع کارایی در بازار سرمایه وجود دارد

۱- کارایی اطلاعاتی[۲۶]: وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس سریع آن بر قیمت اوراق بهادار، ارتباط تنگاتنگی با کارایی بازار دارد. در بازار کارا، اطلاعاتی که در بازار پخش می‌شوند به سرعت بر قیمت تأثیر می‌گذارند. در چنین بازاری قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزدیک است. بازار کارا باید نسبت به اطلاعات جدید، حساس باشد. اگر اطلاعات جدیدی به اطلاع عموم برسد، قیمت‌ها متناسب با اطلاعات جدید تغییر خواهند کرد. کارایی اطلاعاتی خود به سه شکل ضعیف[۲۷]، نیمه‌قوی[۲۸] و قوی[۲۹] تقسیم می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...