نظریه بازخوراند چهره: طبق این نظریه حالت چهره باعث تجربه درون‌ذهنی هیجان می‌شود. تامکینز معتقد است: حالت چهره یا مثبت است یا منفی. حالت چهره از همین طریق می‌تواند هیجانات مثبت و منفی را از هم افتراق دهد.

۲-۴- شخصیت و تیپ شخصیتی

شخصیت حوزه بسیار گسترده ای است، زیرا شخصیّت خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه‌های گوناگونی است. برای شناخت شخصیّت انسان، از دیرباز کوشش‌های فراوانی به عمل آمده که برخی از آن ها غیر عملی، بعضی خرافاتی، و معدودی دیگر علمی‌و معتبر است. در زبان عامّه، شخصیّت معانی دیگری دارد. مثلاً وقتی گفته می‌شود که کسی با شخصیّت است یعنی اینکه او دارای ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را تحت نفوذ خود قرار دهد یا متانت و وقار ویژه ای دارد. همین طور در برابر آن بی شخصیّت به معنی داشتن ویژگی‌های منفی است. همچنین کلمۀ شخصیّت در عرف به ‌عنوان چهره مشهور و صاحب صلاحیّت در حوزه هــایی همچون شخصیّــت سیــاسی، علمی، هنــری و از این قبیل به کار می‌رود.

شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار[۱۳۸] ، افکار[۱۳۹] ، انگیزش[۱۴۰] ، هیجان[۱۴۱] و … استنباط می‌شود. شخصیت باعث تفاوت[۱۴۲] کل افراد (انسان‌ها) از همدیگر می‌شود. اما این تفاوت‌ها فقط در بعضی «ویژگی‌ها و خصوصیات» است.

۱- صاحب نظران حوزه شخصیّت و روان شناسی از کلمۀ شخصیّت تعریفهای گوناگونی ارائه داده‌اند. از نظر ریشه ای، گفته شده است که کلمۀ شخصیّت که معادل کلمۀ Personality انگلیسی است درحقیقت از ریشه لاتین Persona گرفته شده که به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر بر چهره می‌گذاشتند. این تعبیر تلویحاً اشاره بر این مطلب دارد که شخصیّت هرکس ماسکی است که او بر چهرۀ خود می‌زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد. (شاملو، ۱۳۸۲).

۲-هیلگارد[۱۴۳] شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف ‌کرده‌است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگی‌های «پایدار فرد» نسبت داده و آن را به صورت مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش‌بینی رفتار فرد می‌شوندتعریف می‌کنند.

۳- شخصیت به همه خصلت‌ها و ویژگی هایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این خصلت‌ها را شامل اندیشه، احساسات، ادراک شخص از خود، وجهه نظرها، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی‌اطلاق می‌شود (شولتز، ۱۹۹۰).

۴- شخصیت از دیدگاه مردم: واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع صفت اخلاقی یا برجسته است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است. »یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارایی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان پرورش شخصیت تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارت‌های اجتماعی بخصوصی یاد داده، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آن ها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگی‌های منفی» است که البته به هم دیگران راتحت تأثیر قرار می‌دهد اما در جهت منفی(شولتز، ۱۹۹۰).

۵- شخصیت از دیدگاه روانشناسی: دیدگاه روانشناسی ‌در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاه های «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به ‌گروه‌های «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریه های متعددی از جمله: «نظریه روانکاوی کلاسیک، نظریه روانکاوی نوین، نظریه انسان گرایی، نظریه شناختی، نظریه یادگیری اجتماعی و… در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است (شولتز، ۱۹۹۰).

«تیپ» از کلمه یونانی «توپس» به معنای نقش یا اثر گرفته شده و در روان‌شناسی، به معنای خصوصیات ویژه جسمی‌و روان‌شناختی خاصی است که آدم‌ها را از همدیگر مجزا می‌کند. به بیان دیگر، مجموعه‌ای از آدم‌ها که تحت یک «تیپ» شناسایی می‌شوند، رفتارها و اندیشه‌های تقریبا مشابهی دارند و واکنش‌های بدنی آن‌ ها نیز کم ‌و بیش با هم یکسان است.

مفهوم تیپ مستقیماً از مفهوم پرسونا یعنی ماسک مشتق می‌شود. در تئاتر قدیم، تعداد محدودی نقش وجود داشت، هر نقش از روی ماسک قابل شناسایی بود و هر ماسک رفتار خاصی ایجاب می‌کرد و در حقیقت نمونه‌ای از آن بود. ‌بنابرین‏، می‌توان گفت که تیپ یعنی مجموعه شیوه های واکنش یا مجموعه ساخت شخصیت هدف از تشخیص تیپ‌های شخصیتی یا طبقه‌بندی انواع مختلف شخصیت‌ها این است که ویژگی‌های جسمی‌و روانی انسان‌ها، مخصوصا رابطه آن ها، مورد مطالعه قرار گیرد. تیپ شخصیتی به اشخاصی اشاره می‌کند که چندین صفت یا ویژگی مشترک دارند. در حالت غیررسمی‌ممکن است خود شما در ارتباط با تیپ شخصیتی طبقاتی را در ذهن داشته باشید، مانند: تیپ مدیر، تیپ ورزشکار، تیپ مادرانه، تیپ سوسول و تیپ خوره‌ی تکنولوژی و غیره. اگر بخواهیم هر یک از این تیپ‌های غیررسمی‌را تعریف کنیم، برای هر یک از آن‌ ها مجموعه‌ای از ویژگی‌های متفاوت را در نظر خواهیم گرفت. (دنولت[۱۴۴] و همکاران، ۲۰۰۳). در طول سالیان طولانی، روان‌شناسان برای طبقه‌بندی شخصیت‌ها به انواع تیپ‌ها، روش‌های بسیاری را مطرح کرده‌اند. مثلاً روان‌شناس سوئیسی کارل یونگ بر این باور بود که مردم یا درون‌گرا هستند و یا برون‌گرا. اشخاص برون‌گرا پررو و معاشرتی هستند و به بیرون خود توجه دارند. اما اشخاص درون‌گرا، خجالتی و تودار هستند. به طور کلی این ‌طبقه‌بندی‌ها ناکافی هستند و نمی‌توانند تفاوت‌های شخصیتی را نشان بدهند. به همین دلیل درجه‌بندی مردم بر پایه فهرستی از ویژگی‌ها، در مقایسه با طبقه‌بندی آن‌ ها به دو یا سه تیپ شخصیتی، اطلاعات بیشتری را در اختیار می‌گذارد (گنجی، ۱۳۸۴).

در حال حاضر، چهار تیپ شخصیتی مورد بررسی قرار می‌گیرد. اسامی این تیپ‌ها عبارت است از: A، B ، .C وD همه ما مقداری از تیپ‌ها را در سرشت مان داریم ولی با وجود این شاید یک یا دو تا از آن بر ما مسلط باشد.اینکه متوجه شویم کدام یک از تیپ های شخصیتی زیر با تیپ شخصیتی ما هماهنگ است بسیار سودمند است.چرا که این توضیح ها، آگاهی قابل توجهی درباره ی ماهیت آن تیپ به ما می‌دهد. علاوه بر این هنگامی که دچار استرس می‌شویم، بدانیم چرا و چه طور با آن برخورد کنیم. (قلی‌زاده، ۱۳۷۶).

۲-۴-۱- تعریف تیپ شخصیتی D

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...