فایل های مقالات و پروژه ها – هزینه بدهی – 5 |
![]() |
افزایش تخصص و تجربه مدیریتی شرکت؛
- هزینه بدهی
تأمین مالی شرکتها یکی از منابع مالی برای شرکتها است و وامهای بانکی یکی از مهمترین منابع تامین مالی و وجوه نقد برای شرکتها است (شیلر و وانگ، ۲۰۱۴). اطلاعات مربوط به جریانهای نقدی می تواند به افراد تصمیمگیرنده در خصوص ارزیابی نقدینگی و توان پرداخت بدهیهای یک واحد تجاری یاری رساند. در ضمن این اطلاعات می تواند در سنجش فرصتها و مخاطرات واحد تجاری و وظیفه مباشرت مدیریت مفید واقع شود (عربمازار یزدی، ۱۳۸۶). بنابرین، ارزیابی هزینه سرمایه شرکت برای مدیران به این دلیل با اهیمت است که مدیران می توانند از این طریق به ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری و تعیین بودجهبندی سرمایهای خود بپردازند. به همین جهت سرمایه گذاران نیز تمایل زیادی در راستای ارزیابی خطرات کلی و سود مورد انتظار خود دارند تا بدان وسیله به ارزیابی فعالیتهای شرکت بپردازند (میکائیل و پاقانو، ۲۰۰۳). مفهوم هزینه بدهی مبتنی بر این فرض است که هدف شرکت عبارت است از به حداکثر رساندن ثروت سهامداران است. در واقع بر همین اساس بین تصمیمات مالی شرکت و تصمیمات سرمایه گذاری ارتباط برقرار می کند. لذا، با توجه به اهمیت هزینه بدهی تعیین عوامل تاثیرگذار بر آن از اهمیت خاصی برخوردار خواهد بود. واژه و مفهوم سرمایه عبارت است از میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت که در مفهوم عام بیان می شود و مفهوم سرمایه نیز شامل وجوه متعلق به صاحبان سهام شرکت (سهامداران) است. اما سرمایه در مفهوم خاص خود به غیر از حقوق سهامداران کلیه بدهیهای بلند مدت شرکت را در بر میگیرد. به طوری که چنانچه به این تفاوت توجه نشود مفهوم هزینه سرمایه و محاسبات آن ما را دچار چالش ذهنی خواهد کرد. برای محاسبه متوسط هزینه باید بتوانیم هزینه هر جزء تشکیل دهنده وجوه مالی شرکت را محاسبه کنیم. هزینه بدهی و هزینه سهام ممتاز، هزینه سرمایه صاحبان (مثلا هزینه سود تقسیم نشده یا سهام منتشر شده اخیر) کلا اقلامی هستند که ما در سمت چپ ترازنامه آن را نمایش بدهی و و بیانی دیگر در تعریف مفهوم دارایی ها آن را مطابق با استانداردهای حسابداری به شکل زیر مورد تفسیر قرار میدهیم به طوری که افزایش خالص دارایی های شرکت اغلب با افزایش این اقلام (حقوق صاحبان سهام و بدهی ها) همراه است ( لطفی، ۱۳۸۳).
با توجه به اینکه سرمایه بهعنوان عامل مهمی در تولید سازمان نقش دارد همانند هر عامل دیگری برای شخصیت حقوقی شرکت دارای هزینه است. این بهعنوان جزئی از مبانی تئوریک حسابداری تحت عنوان تئوری مالکانه تعریف می شود، به طوری که هزینه هر جزئی از سرمایه ممکن است با سایر اجزا متفاوت باشد. بهعنوان مثال، اگر شرکت بتواند به نرخ ۱۲ درصد وام بگیرد هزینه جزء بدهی دریافت سرمایه برابر ۱۲ درصد است در حالی که هزینه اجزای دیگر مثلا سود تقسیم نشده می تواند بیشتر از ۱۵ درصد باشد. اجزای اصلی اقلام سرمایه عبارتند از: بدهی، سهام ممتاز، سود تقسیم نشده و سهام جدید الانتشار. هزینه بدهی بخشی از هزینه سرمایه است که بابت تامین وجوهی که از خارج شرکت تامین شده پرداخت می شود. این هزینه در واقع شامل بهرهای است که برای بدهیهای بهرهدار مثل وامهای کوتاهمدت و بلند مدت پرداخت میشود. در مورد شرکتهایی که اوراق مشارکت نیز منتشرشدهاند، هزینه اوراق مشارکت نیز به آن اضافه می شود. با توجه به تعدد وامهای دریافتی توسط شرکتها، میتوان یک میانگین را بهعنوان هزینه بهره و بدهی آنها در نظر گرفت (قسیم عثمانی، ۱۳۸۱).
جزء هزینه بدهى در محاسبه هزینه متوسط سرمایه عبارت است از نرخ بهره بدهى (Kd) یا هر نرخ سود ثابتى که به وامدهنده پرداخت مىشود، ضربدر (t-1) که t نرخ مالیات شرکت است.
در واقع در محاسبه هر جزء از بافت سرمایه، هزینه را مستقل از سایر اجزا محاسبه می شود. تأثیر بدهى بر هزینه حقوق سهامداران و نیز تأثیر بدهى فعلى بر افزایشهاى آتى بدهى، در هنگام محاسبه هزینه متوسط ترکیب بدهى و سرمایه در نظر گرفته مىشود. اگر این هزینه ها مورد نظر قرار گیرد، هزینه بدهى بالاتر مىرود. مثلاً شرکتى که اوراق قرضه منتشر مىکند – مىدانیم که این معمولترین نوع وامگیرى براى شرکتهاى بزرگ در جوامع غربى است – هزینه انتشار دارد، هرچند که هزینههاى انتشار اوراق قرضه از هزینههاى مشابه انتشار سهام بسیار کمتر است. ارزش سهام شرکت که مدیران در پى به حداکثر رساندن آن هستند، به درآمد بعد از مالیات بستگى دارد. بهره یا سود ثابت و یا هر وجهى که به وامدهنده داده مىشود. از اینرو، براى آنکه بتوان هزینه بدهى را با هزینه حقوق صاحبان بر پایهاى یکسان مقایسه کرد، باید مزیت مالیاتى بدهى را به حساب آورد (فرناندز[۷۰]، ۲۰۰۲).
باید توجه کامل داشت که هزینه بدهى نرخ بهره روى بدهىهاى جدید است و ارتباطى با نرخ بهره وامهاى گذشته و بدهىهایى ندارد که قبلاً گرفته شده است.
در واقع، ما به هزینه بدهىهاى جدید، به هزینه نهایى بدهى، علاقهمندیم. هدف آن است که هزینه سرمایه را در فرایند تصمیمگیرى بهکار بندیم؛ تصمیم بگیریم که وجوه براى سرمایهگذارى جدید گردآورى بکنیم یا نه؟ بدین منظور، اینکه شرکت در گذشته به نرخ خوبى وام گرفته یا نه، ارتباطى به تصمیم ما ندارد.
هزینه سرمایه هر شرکت معمولاً به اهرم مالى بستگى دارد. هرچه نسبت اهرمى بالاتر باشد، هزینه بدهى بالاتر مىرود. این رابطه را مىتوان با بهره گرفتن از مدلهاى مختلف نشان داد. هر مدلى براى خود مفروضاتى دارد که به شرط صادق بودن آن مفروضات، اثبات مىشود که هرچه نسبت بدهى در کل بافت سرمایه بالا رود، هزینه آن یعنى نرخ بهره بدهى نیز افزایش مىیابد. به اتکاى عقل سلیم و تجربه حرفهاى نیز مىتوان پذیرفت که وامدهنده به اعتبار وامگیرنده توجه فراوان دارد، و هرگاه دریابد که گیرنده وام تعهدات بسیار دارد و به اصطلاح زیر بار قرض سنگین است، چندان تمایلى به وامدهى نخواهد داشت، و اگر هم وام بدهد، چون مىداند که خطر بیشترى را پذیرفته است، توقع بازده یا نرخ بالاتر خواهد داشت. بر همین اساس اطلاع از هزینه بدهی همواره در تصمیمات شرکتی نقش اساسی داشته است. دستیابی به نرخ هزینه مناسب در تعیین ترکیب بهینه ساختار مالی شرکت ها و به ویژه در کسب بهترین نتایج حاصل از عملیات به شکل سود آوری و افزایش قیمت سهام از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. تحقیقات متعددی در خصوص نقش انتخاب خط مشی های مناسب با هدف کمینه نمودن هزینه بدهی در کسب بهترین نتایج عملیات را صورت گرفته است (اندرو و همکاران[۷۱]، ۱۹۸۸).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:33:00 ب.ظ ]
|