۲-۱-۲-۶- بازخورد نمودن نتیجه عملکرد

کارکنان و اعضای سازمان می‌خواهند ‌در مورد عملکرد خود اطلاعاتی داشته باشند، آن ها انتظا ردارند که نتیجه عملکرد به آن ها اطلاع داده شود. معمولاً در پایان سال نتیجه عملکرد سازمان ارائه می‌گردد ولی گاهی این نتیجه کار موجب بروز مسائلی می‌شود. در برخی از موارد از آن جهت مسئله به وجود می‌آید که مدیران تصمیم می‌گیرند که نتیجه کار را به کارکنان ندهند. به ویژه اگر این نتیجه منفی باشد. نتیجه عملکردی که سالانه به کارکنان داده می‌شود مسائل و مشکلات دیگری را هم به وجود می‌آورد، به ویژه اگر مدیر اطلاعات مربوط به عملکرد را به موقع به افراد ندهد و آن ها را انباشته کند و یکجا ارائه نماید. در چنین مواردی جای هیچ ‌گونه شگفتی نیست که مدیر مانع از بروز مسائل تنش‌زا شود زیرا در بیشتر موارد کارگر یا کارمند از پذیرفتن این نتیجه خودداری می‌کند و گاهی هم دلایلی ارائه می‌کند. برای حل چنین مسائلی بهتر است که به صورت دائم و به هنگام نتیجه کار را به کارکنان ارائه داد. (رابینز، ۱۳۸۶، ص ۳۶۰)

۲-۱-۲-۷- سنجش ارزش اجتماعی عملکرد در سازمان‌ها و افراد

چگونه باید دانست که چه سازمان‌ها و چه افرادی در امتداد ملاک ارزش اجتماعی که پیش از این از آن سخن به میان آوردیم به خوبی عمل می‌کنند؟ مشکل ما در اینجا آن اندازه انتخاب انواع سنجش‌ها موجود نیست، بلکه مشکل ما انتخاب ابعاد ارزشیابی است. به عبارت دیگر منظور از ارزش اجتماعی چیست؟ پر واضح است که این قضاوت ذاتاً یک قضاوت ذهنی نادرست، یعنی قضاوتی که برحسب افراد، گروه‌ها و سازمان‌های خاص مورد نظر تا اندازه‌ای متفاوت است. سنتاً، بسیاری استدلال کرده‌اند که بزرگترین ارزش اجتماعی یک شرکت سودآوری آن است.

به رغم این مطلب، بر این باوریم که با اینکه سود ضرورت دارد، کافی نیست. وانگهی، نسبت به ماهیت ارزش اجتماعی با استفاده ا زاین شیوه تفکر تا اندازه‌ای توافق حاصل شده است و در راستای مفهوم بخشیدن به متغیرهای مناسب برای سنجش این بازده کارهایی صورت گرفته است.فرض این شیوه تفکر این بوده است که این اهداف بسیار پرمعنا هستند و شرکت‌ها و افراد ممکن است سرانجام نسبت به درجه‌ای که در حصول آن توفیق می‌یابند ارزشیابی شوند. از جمله اهدافی که برای ارزشیابی عملکرد سازمان‌ها و افراد در امتداد ملاک ارزش اجتماعی مناسب ویژه دارند عبارتند از:

    1. افزایش منزلت شخصی و رشد فردی

    1. رفع تبعیض نژادی

    1. پرورش شهروندان مطلع و آگاه

    1. بهبود سطح زندگی

  1. زدودن فقر عمومی و تباهی شهری (کورمن، ۱۳۷۲، ص ۵۶۱)

با توجه به موارد ذکر شده، ارزیابی عملکرد، از موارد بسیار مهمی است که مدیران سازمان با آن روبه‌رو هستند. اگر سرپرستان با طراحی روش‌های علمی برای ارزیابی واقعی عملکرد بتوانند از ضایع شدن حقوق کارکنان ممانعت به‌عمل آورند سبب رضایت کارکنان از ارزیابی خواهد شد. برای رسیدن به چنین هدفی باید از اشتباهات معمول ارزیابی خودداری نمود، کارکنان را از معیارها، شاخص‌ها و حدود انتظارات شغل آگاه نمود و در طول دوره ارزیابی او را متوجه وضعیت عملکردش کرد. هدف از ارزیابی رسیدن سازمان به کارایی، اثر بخشی از طریق مشارکت گروهی و فردی افراد در تحقق اهداف سازمان است.

۲-۱-۳- مدیریت زمان

۲-۱-۳-۱- تعریف مدیریت زمان

یکی از بهترین راه‌های استفاده از زمان محدود و با ارزش به کارگیری دائمی و هوشیارانه از مدیریت زمان است. تمام افراد موفق، در یک موضوع با هم توافق داشته و بر آن تأکید دارند. که در مقاطع مختلف زندگی به طور جدی روی سرمایه زمان خود و استفاده های احتمالی و نتایج آن به تفکر پرداخته‌اند و نوعی مدیریت زمان را عمال نمودند. «مدیریت زمان، عامل اساسی در موفقیت هر سازمان محسوب می‌شود، چیزی که تاکنون توجه چندانی به آن نشده است. مدیریت زمان و مدیریت کار اساساً معطوف به انضباط فردی است. نظامی که انتخاب می‌کنیم تا ما را در استفاده بهتر از فرصتمان یاری کند.» (الکوک، ۱۳۸۰، ص ۶)

خاکی مدیریت زمان را از دو بعد نگرشی و فنی اداری بررسی می‌کند: «بعد نگرشی نوع برخورد با زمان متاثر از ارزش‌های فرهنگی فرد و جامعه است که فرد در آن زندگی می‌کند. برای اصلاح این بعد، فرد باید با ورود در فرایند «خودانتقادی تکاملی» هوشیارانه با پدیده‌ها روبه‌رو شود و سعی کند که بر پایه اصول حاکم بر زندگی شخصی و کاری خود، زمان را به امور گوناگون به نحو بهینه تخصیص دهد و از این طریق بهره‌وری خویش را افزایش دهد و در بعد فنی اگر بپذیریم که زمان به عنوان اصلی‌ترین سرمایه بشری نیازمند به مدیریت و اداره کردن در راستای تحقق اهداف است، باید در جستجوی روش‌ها و فنونی برآمد که با استفاده و به کارگیری آن ها امکان مدیریت بهتر فراهم آید. (خاکی، ۱۳۸۰، ص ۶-۷)

«مدیریت زمان یعنی این که کنترل زمان و کار خویش را به دست گیرید و اجازه ندهید که امور و حادثه‌ها شما را هدایت کنند، به تعبیر دیگر اگر انسان در رابطه با جریان‌های زندگی، انفعالی عمل کند، زمان او به شدت هدر خواهد رفت.» (خاکی، ۱۳۸۰، ص ۲۴)

مدیریت زمان به عنوان وسیله‌ای است که می‌تواند شما را از جایی که هستید به جایی که می‌خواهید، برساند.

۲-۱-۳-۲- اهمیت مدیریت زمان

برای یک مدیر در سازمان، رسیدن به اهداف آن سازمان با کمترین ضایعات و بیشترین تولید و ارائه خدمات در مدت زمان کمتر، کار مهمتر دیگری را نمی‌توان برشمرد. رسیدن ‌به این اهداف با استفاده بهینه و مطلوب از امکانات و منابع موجود امکان‌پذیر می‌باشد. در صورت عدم دسترسی ‌به این اهداف در سازمان‌های اقتصادی و تولیدی ضررهای مادی و مالی پیش‌بینی می‌شود که قابل برگشت است. ولی آیا بعد از اجرای برنامه آموزشی نامناسب و یا مدیریت غیراثربخش یک مرکز آموزشی، می‌تواند زمان و عمر طی شده افراد را دوباره برگرداند. (زیدآبادی، ۱۳۸۴، ص ۲۶)

در جامعه کنونی، مدیریت و برنامه‌ریزی کارآمد زمان فقط یک امر مفید نیست بلکه به یک امر ضروری و اجتناب‌ناپذیر بدل گشته است، که رسیدن به اهداف زیر به کسب این مهارت بستگی دارد:

    1. دستیابی به اهداف شخصی در زندگی.

    1. رسیدن به اهداف سر موعد تعیین شده.

  1. کاری پرثمر و رضایتبخش به جای کار پر تنش و بی‌فایده. (لوئیس، ۱۳۸۱،
    ص ۹)

زمان همیشه به عنوان یک منبع مهم قلمداد شده است. ما عادت کرده‌ایم که اتلاف وقت را بیشتر به گردن دیگران بیاندازیم و خودمان را د آن مقصر ندانیم. ما همواره به لوازم و تجهیزات بهتری نیاز داریم، افراد باید بهتر با ما در ارتباط باشند، آن ها نباید در کارها وقفه ایجاد کنند و غیره … ما از کمبود وقت بیشتر به عنوان پوششی استفاده می‌کنیم که فقدان برنامه‌ریزی یا دوراندیشی، تاخیرها و یا فقدان ضرب‌الاجل‌های تعیین شده قبلی در کارمان را از نظر دور دارد، اما واقعیت این است که ما در یک دنیای آرمانی زندگی نمی‌کنیم و بدین ترتیب مجبوریم با زمان و دیگر منابعی که در اختیار داریم به بهترین نتایج دست یابیم. (زیدآبادی، ۱۳۸۴، ص ۲۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...