خود متمایزسازی میزان توانایی فرد برای تمیز فرایند عملی از فرایند احساسی (عاطفی) است که وی تجربه می‌کند (بوئن، ۱۹۷۸). هام ارتباطات خانوادگی را به عنوان محصول تمایزیافتگی اعضا خانواده می‌دید و این که ارتباطات خانوادگی بهبود نمی‌یابد مگر اینکه سطح تمایزیافتگی اعضا افزایش یابد . سطح تمایز یافتگی کودک بیشتر تحت تأثیر مادر است. (مهمترین فرد از لحاظ عاطفی به کودک) هر چقدر که فعالیت‌های مادر مشوق جدایی عاطفی کودک باشد، کودک به سطوح بالاتری از تمایزیافتگی خواهد رسید و هر چقدر باعث کاهش جدایی عاطفی شود، به عدم تفکیک کودک منجر خواهد شد (هام، ۲۰۰۵).

والدین متمایز، کودکانشان را تهدید آمیز نمی یابند و نیازی ندارند تا کودکانشان را المثنی خودشان پرورش دهند . آن ها به کودکان می آموزند تا مسولیت پذیر باشند و احتمالا کودکانی متمایز یافته با عزت نفس بالا و سلامت کامل پرورش می‌دهند کودکان والدین تمایز یافته سطوح خوبی از تمایز یافتگی را دارا هستند و به فرایند رشد مسولیت پذیری به جای نبرد علیه دلبستگی های عاطفی حل نشده ، به والدین می پردازند اما در مقابل والدین تمایز نایافته ، نیاز به دوست داشته شدن و تاثیر سایرین را دارند. در نتیجه در استقلال دادن به فرزندانشان و اینکه از کنترل و تسلط آن ها خارج شوند مشکل دارند و به آسانی منجر به ایجاد تنش و تضاد در خانواده می شود چرا که از یک سو فرزندان در صدد کسب استقلال و از سوی دیگر والدین مانع آن ها هستند . نتیجه این تضاد اضطراب است و روش منطقی برای کنار آمدن با آن را نیز ندارند(هام ، ۲۰۰۵). در حالی که والدین تمایز یافته قادرند تا با تضاد کار کنند دیدگاهشان را بدون ترس از نتایج آن و با عزت نفس کامل بیان کند و توانایی بیشتری برای بررسی منطقی تفاوت های عقیده عاطفی و مضطرب شدن علی رغم تمامی عدم موفقیت ها بررسی کنند(کوفیلد[۳۷] ، ۲۰۰۰ ).

موری بوئن و میشل کر معماران و حامیان اصلی خانواده درمانی بودند. با این حال مبتکر اصلی این رویکرد موری بوئن است که از همان آغاز عقایدی را تدوین کرد که منجر به یک نظریه متمایز در خانواده درمانی شد(گلادینگ[۳۸]، ترجمه بهاری و همکاران ،۱۳۸۱). تمایز یافتگی از نظر بوئن ، توانایی فرد برای جداسازی خودش از لحاظ عاطفی و فیزیکی از خانواده اصلی ، همچنین توانایی رسیدن به رشد عاطفی و استقلال بدون از دست دادن ظرفیت ارتباط عاطفی با خانواده است. یک فرد زمانی تمایز یافته است که نیازهای عاطفی و امنیت او را مجبور کند تا فردیت خود را برای به دست آوردن اطمینان به عشق و پذیرش دیگران از دست بدهد و یا آن را محدود کند. از طرف دیگر یک فرد تمایز یافته ‌در مورد هویت خودش امنیت دارد. می‌تواند به طور آزادانه وارد ارتباطات صمیمی شود. همان‌ طور که اهداف معنی‌داری را دنبال می‌کند و احتمال بیشتری دارد که در همه ابعاد زندگی خودش موفق شود ( ویلی[۳۹] ،۱۹۹۲). ‌بر اساس نظر بوئن خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی باید ناپایدار باشد مگر اینکه اعضای آن به خوبی تمایز یافته باشند. در اکثر خانواده ها تعارض، مانند یک موجود در محیط خانواده وجود دارد چرا که خانواده خوب تمایز یافته کمیاب هستند و مردم عمدتاًً با کسانی ازدواج می‌کنند که دارای سطح تمایزیافتگی مشابه با خودشان باشند (شارف[۴۰] ، ۱۹۹۶).

این بدین معنی است که افراد دارای سطح تمایز یافتگی بالا با افرادی در همان سطح ازدواج می‌کنند و افراد دارای سطح تمایز یافتگی پایین نیز با افرادی درسطح خودشان ازدواج می‌کنند. خانواده های دارای سطح تمایز یافتگی بالا ، فرزندان تمایز یافته تری تربیت می‌کنند و افراد در سطح تمایز یافتگی پایین ، فرزندانی با همان تمایز یافتگی پایین تر از خود را تحویل جامعه می‌دهند. این فرایند را آمیختگی می‌گویند. یعنی افراد با تمایز یافتگی پایین احتمال بیشتری دارد تا با افراد پایین تر از خود ازدواج کنند(نیکولز و شوارتز[۴۱] ،۱۹۹۵). آمیختگی در نتیجه سطوح پایین تمایز یافتگی و فردیت در نتیجه سطوح بالاتر تمایز یافتگی خود است.

اشکال تمایز یافتگی :

بوئن (۱۹۷۸) تمایز یافتگی را به دو شکل تعریف می‌کند که در آن فرد قادر است بین عملکرد هیجانی و عقلانی از یک سو و روابط صمیمانه و خودمختاری از سوی دیگر تعادل ایجاد کند. این مفهوم را می‌توان به عنوان یک فرایند یا ویژگی شخصیتی بیان کرد (جنکینز، بابلوتز، استوارتز، جانسون، ۲۰۰۵). می توان این فرایند را به وسیله آزمایش کردن توانایی یک شخص در جدا شدن از خانواده اصلی به شکل سالم و بدون طرد شدن یا گسلش عاطفی از طرف خانواده مشاهده کرد. این بدین معنی است که فردی که قادر به جدا شدن با سطح بالایی از تمایز یافتگی باشد ، می‌تواند از وابستگی عاطفی مخرب در روابط معنی دار و پایدار دوری کند( اصلانی ،۱۳۸۳).

بوئن (۱۹۷۸) بیان کرد که سیستم خانواده در زمان‌های استرس یکی از سه نشانه های زیر را نشان خواهد داد : تعارض زناشویی ، ناکارآمدی در بین زن و شوهر ، فرافکنی به فرزند یا دیگران. بوئن توضیح می‌دهد ، با توجه به نوع خانواده ممکن است یکی از سه راه بالا نسبت به دیگر راه ها، آشفتگی موجود در خانواده را در خود جذب کند یا ترکیبی از این سه روش مورد استفاده قرار می‌گیرد.

بوئن خانواده های با سطح بالای تمایز یافتگی پایین تر را به عنوان خانواده کمتر بالغ از لحاظ هیجانی همراه با ظرفیت محدود برای نزدیکی و صمیمیت توصیف می‌کند. او پیشنهاد می‌کند که چنین زوجینی به منظور داشتن ثبات در ازدواج ، رشد و خود رهبری را فدا می‌کنند. از طرف دیگر زوجین با سطوح بالاتری از تمایز یافتگی از انعطاف پذیری نقشی ، تماس صمیمی و واکنش هیجانی بهتری برخوردارند به علاوه چنین افرادی می‌توانند با تفاوت در عقاید یا احساسات تهدید زای دیگران بیشتر کنار بیایند و در موقعیت های تنش زا بهتر عمل کنند.

تمایز یافتگی بر ۲ سطح اشاره می‌کند که فرد می بایست آن ها را کسب کند :

    1. سطح پایه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...