کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



ارتباطات باز، امکان دستیابی و سهیم شدن در اطلاعات و اشتراک ( سهیم شدن) در احساسات و ادراکات از عواملی هستند که بر درک از قابل اعتماد بودن سازمان و مدیران آن تأثیر می‌گذارند ( کت و همکاران[۱۶۲]، ۲۰۱۰: ۱۴۸۹). این فرایند ممکن است به طور معکوس روی دهد، یعنی وضعیتی که در آن دسترسی به اطلاعات و مشارکت در تصمیم گیری ها در سازمان برای همه امکان پذیر نیست و تصور عمومی بر این است که برخورد سازمان با کارمندان ناعادلانه و غیر منصفانه است. این برداشت به احتمال زیاد به بی اعتمادی متقابل می‌ انجامد و موجب کاهش تعهد سازمانی می شود (رچ[۱۶۳]، ۱۹۹۱: ۱۰۱).

علی رغم تمام علایق به موضوع اعتماد، برخورد با موضوع اعتماد چند تکه و مجزاست؛ چرا که سه جریان گسترده در ادبیات اعتماد وجود دارد. نخست، اعتماد درون سازمانی ( یعنی به عنوان یک پدیده درون سازمان مثل اعتماد بین کارکنان و سرپرستان یا مدیران، یا میان همکاران) که تأکید ما در این مطالعه بر این نوع اعتماد است، دوم، اعتماد میان سازمان ها ( یعنی یک پدیده میان سازمانی) و سوم، اعتماد میان سازمان ها و مشتریانشان که به عنوان یک مفهوم بازاریابی مطرح می شود (دیتز و هارتوگ[۱۶۴]، ۲۰۰۶: ۵۵۷-۵۵۸).

۲۲-۲٫ مفهوم اعتماد در ادبیات سازمانی

مفهوم اعتماد سازمانی در ادبیات اقتصادی، جامعه شناسی و روانشناسی بحث شده است. برای مثال، بر اساس تحلیلی که توسط کروز و کاستاسیلوا[۱۶۵] (۲۰۰۴) صورت گرفت، مشخص شد که اعتماد می‌تواند با بهره گرفتن از چهارچوب های تئوریکی زیادی بررسی شود. مثل تئوری انتقال هزینه، تئوری مبادله اجتماعی، تئوری نمایندگی و تئوری اسناد ( الونن و دیگران، ۲۰۰۸، ۱۶۱). با این همه، اعتماد بیشتر به عنوان یک پدیده اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.

تمام بخش­های یک رابطه اعتماد محور دارای سطوحی از ریسک است. اگرچه ممکن است توزیع ریسک بین بخش­ها نا مناسب باشد. این ریسک مستقیما از قبول نتایج منفی برآمده از فعالیت های بخش‌های دیگر ناشی می شود که شامل عدم پیروی یا کناره گیری از توافقات مبتنی بر روابط می‌باشد (دایتز[۱۶۶]، ۲۰۰۴: ۶). در واقع اعتماد نوعی تمایل به پذیرش ریسک است و سطح اعتماد نشانگر میزان ریسکی است که یک فرد تمایل به پذیرش آن را دارد (اسکورمن و دیگران[۱۶۷]، ۲۰۰۷: ۳۴۶). مایر و دیگران (۱۹۹۵) معتقد بودند که سطح ریسک پذیرفته شده به عنوان یک مانع ورودی در روابط اعتماد عمل می‌کند، اگر سطح اعتماد از آستانه ریسک پذیرفته شده بیشتر شود، اعتماد کننده می‌تواند ریسک موجود در روابط را بپذیرد ( کانل و مانیون[۱۶۸]، ۲۰۰۶: ۴۲۷).

اعتماد با اطمینان[۱۶۹] متفاوت است اگرچه هردوی این مفاهیم به انتظارات نسبت به وقایع احتمالی آینده دلالت دارند که ممکن است نا امید کننده باشد. اما آن ها در چگونگی شکل گیری این انتظارات با هم تفاوت قابل ملاحظه ای دارند. یک انتظار اعتماد آمیز[۱۷۰] اذعان دارد که عمل یک شخص ممکن است با

    1. . Organizational justice ↑

    1. . Organizational Trust ↑

    1. . Pucetaite & Lamsa ↑

    1. . Quality of Work Life ↑

    1. ۱٫ Stephen & et al ↑

    1. . Samad ↑

    1. . Fortin & fellenz ↑

    1. . Heponiemi & et al ↑

    1. . DeConinck ↑

    1. Fischer ↑

    1. . Distributional justice ↑

    1. . Procedural justice ↑

    1. . Interactional justice ↑

    1. . Elamin & Nasser ↑

    1. . Arif & Forbis ↑

    1. . Bodnar czuk ↑

    1. . Ellonen & et al ↑

    1. . Lateral trust ↑

    1. . Vertical trust ↑

    1. . Institutional trust ↑

    1. ۱٫ Walton ↑

    1. . Adequate & Fair Compensation ↑

    1. . Safe and HealthyWork Conditions ↑

    1. . Opportunity for Continued Growth and Security ↑

    1. . Constitutionalism in the Work Organization ↑

    1. . The Social Relevance of Work Life ↑

    1. . Total Life Settings ↑

    1. . Social Integration in the Work Organization ↑

    1. . Development of Human Capabilities ↑

    1. . Leow & Kok ↑

    1. . Fitzroy ↑

    1. . Chathoth ↑

    1. . Yilmaz & Tasdan ↑

    1. . Williamson & Williams ↑

    1. . Blakly & rego ↑

    1. . Competence ↑

    1. . Benevolence ↑

    1. . Reliability ↑

    1. . Lateral trust ↑

    1. . Vertical trust ↑

    1. . Institutional trust ↑

    1. . Adequate and Fair Compensation ↑

    1. . Safe and HealthyWork Conditions ↑

    1. . Opportunity for Continued Growth and Security ↑

    1. . Constitutionalism in the Work Organization ↑

    1. . The Social Relevance of Work Life ↑

    1. . Total Life Settings ↑

    1. . Social Integration in the Work Organization ↑

    1. .Development of Human Capabilities ↑

    1. . Greenberg ↑

    1. . Smith & et al ↑

    1. . Job fair ↑

    1. . Structural ↑

    1. . Gren Berg & Cropanzano ↑

    1. . Folger ↑

    1. . Konovosky ↑

    1. . Bies ↑

    1. . Colquitt ↑

    1. . Karriker ↑

    1. . Wong & et al ↑

    1. . Nadiri & Tanova ↑

    1. . Ceylan ↑

    1. . Yilmaz & Tasdan ↑

    1. . Rogelberg ↑

    1. ۳٫ Adams ↑

    1. ۴٫ Tybat & Walker ↑

    1. ۵٫ Levental ↑

    1. ۶٫ Bies & movag ↑

    1. ۷٫ Nabatchi ↑

    1. . Lieventhal ↑

    1. . Low & Vodanovich ↑

    1. . Bos ↑

    1. . Kolins & Praos ↑

    1. . Cole & Flint ↑

    1. . Chang ↑

    1. . Pearce & Randel ↑

    1. . Mathieu & Zajac ↑

    1. . Francesco ↑

    1. . Lipponen, Olkkonen & Myyry ↑

    1. . Tayler & Laeind ↑

    1. . Reactive- proactive dimension ↑

    1. . Process- content dimension ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:06:00 ب.ظ ]




  1. ارائه تصویر منفی[۱۰۰] : این خرده مقیاس به منظور اندازه گیری تمایل به دادن پاسخ منفی اغراق آمیز طراحی شده است.( بار-اون ۱۹۹۷)

الگوی توانایی مایر و سالووی

الگوی توانایی در سال ۱۹۹۷ توسط مایر و سالووی ارائه شد. این الگو متمرکز بر نقش هیجان ها و تاثیرات متقابل شان بر افکار است (مایر و سالووی، ۱۹۹۷). مایر و سالووی معتقدند که هوش هیجانی از توانایی‌های ذهنی، مهارت ها و قابلیت های متعددی تشکیل شده است. توانایی‌های ذهنی متمایز از دیگر توانایی ها بوده و شامل تفکر انتزاعی و حل مسایل می‌باشد (مایر و همکاران، ۲۰۰۰).

مایر و سالووی درباره ی الگوی توانایی ذهنی هوش هیجانی، پیش‌بینی کرده‌اند که طبق آن افرادی که از نظر هوش هجانی با هوش ترند:

الف) احتمالاً در خانواده ی متعادل از نظر اجتماعی رشد کرده‌اند؛

ب) غیر تدافعی هستند؛

ج) قادر به سازمان دهی مجدد هیجان ها به طور موثرند؛

د) نقش هیجانی خوب را انتخاب می‌کنند؛

ه) قادر به برقراری ارتباط و بیان احساسات خود هستند؛

و) دانش تخصصی خود را در حوزه ی خاص مثل زیبا شناسی، اخلاق، حل مسایل اجتماعی و رهبری توسعه می‌دهند.

مؤلفه های هوش هیجانی:

مایر و سالووی(۱۹۹۷) الگوی چهار بخشی را به صورت یک دایره یی توضیح داده‌اند که در این تحقیق هر یک از بخش های آن توضیح داده می شود. اولین بخش این الگو توانایی ادراک [۱۰۱]و ابراز احساسات است، ادراک هیجانی شامل توجه، کشف و ثبت پیام های هیجانی می‌باشد که در ابراز احساسات مشاهده می شود. در چرخه ی سیستم شناختی – هیجانی، این مؤلفه‌ شامل باز شناسی و وارد کردن اطلاعات است. هوش هیجانی بدون شاخه ی اول نمی تواند شروع شود. اگر هر زمان احساس ناخوشایندی به وجود آمد، شخص توجهش را از آن منحرف می‌سازد، چرا که تقریباً توجه به احساسات را آموخته است، ادراک هیجانی ،توجه و رمز گشایی پیام های هیجانی را آن گونه که در حالات چهره یی، تن صدا، آثار هنر و دیگر مصنوعات فرهنگی بیان می شود، در بر می‌گیرد. شخصی که حالت خنده را در چهره ی فرد دیگری ادراک می‌کند، چیزهای زیادی درباره ی هیجانات و احساسات آن فرد، دریافت می‌کند تا شخصی که چنین علامتی را درک نکرده است. توانایی افراد در توجه به ارزیابی و ابراز حالات هیجانی خود و دیگران متفاوت است. این توانش ها، پایه ی مهارت های پردازش اطلاعات مربوط به احساسات و حالات خلقی هستند. افرادی که مهارت بیشتری در این کار دارند بهتر می‌توانند نسبت به محیط اجتماعی شان واکنش نشان دهند و چارچوب حمایت اجتماعی مناسبی را برای خویشتن بسازند (سالووی و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از تساسیس و نیکولائو، ۲۰۰۵).

دومین بخش هوش هیجانی، تسهیل هیجانی[۱۰۲] است، این شاخه مربوط به استفاده از هیجان برای تقویت پردازش های هیجانی است. هیجان ها، سازمان دهی پیچیده یی هستند که شامل جنبه‌های فیزیولوژیکی، هیجانی- تجربی و آگاهی از زندگی روانی می‌باشند. هیجان ها هم به صورت احساس های شناخته شده، مانند وقتی کسی فکر می‌کند «من الان ناراحت هستم» و هم به صورت شناخت های تغییر یافته، مانند وقتی که فرد غمگینی فکر می‌کند«من خوب نیستم» وارد نظام شناختی می شود. هیجان ها می‌توانند باعث بهتر انجام دادن کارها در بعضی از حالت ها شوند (مایر و همکاران، ۲۰۰۰).

علاوه بر این هیجان ها، با مثبت و منفی شدن شان در حالت خوشحالی و نارحتی شناخت را تحت تاثیر قرار می‌دهند. این تغییرات، نظام شناختی را وادار می‌کند تا عوامل را از زاویه های مختلف مشاهده کنند (مایر، ۱۹۹۹؛ به نقل از دهکردی، ۱۳۸۶)

حالات هیجانی و اثرات آن می‌تواند افراد را به سوی اهداف متفاوت هدایت کند. مثلاً خلق مثبت با احتمال بیشتری پیامد مثبت را ایجاد می‌کند، در حالی که خلق منفی پیامدهای منفی را دنبال می‌کند (تورسکی، ۱۹۸۳؛ به نقل از خسرو جاوید،۱۳۸۰).

توجه به یک مشکل در حالات خلقی متفاوت افراد را برای بررسی طیف وسیعی از اعمال و پیامدهای ممکن، توانمند می‌سازد، علاوه بر این محققان معتقدند که هیجان گرایش ذهنی متفاوتی را ایجاد می‌کند که برای حل انواع خاصی از مسایل،انطباق کمتر یا بیشتر دارد، یعنی هیجان های متفاوت، سبک های مختلف پردازش اطلاعات را ایجاد می‌کند. خلق مثبت، حالات ذهنی را برای ایجاد خلاقیت در تفکر و رفتار دوستانه به منظور برقراری ارتباط جدید، تسهیل می‌کند، همچنین خلق منفی حالت ذهنی را ایجاد می‌کند که مشکلات به کندی و با توجه به تمرکز بیشتر بر جزییات حل می‌شوند و این دو سبک متفاوت پردازش اطلاعات به ترتیب برای انواع تکالیف مسئله گشایی

    1. -Nezu ↑

    1. -problem-solving metod ↑

    1. -Goleman ↑

    1. -emotional intelligence ↑

    1. -Mayer&Salovy ↑

    1. -Goldfried ↑

    1. -Dzurilla ↑

    1. -Alexithymia ↑

    1. -Taylor&Bagby ↑

    1. -Harlow ↑

    1. -Heppner& Krauskopf ↑

    1. -Bradberry ↑

    1. -Greaves ↑

    1. Problem orientation ↑

    1. Problem definition and formulation ↑

    1. Generation of alternative soloutions ↑

    1. decision making ↑

    1. Soloution implementation and verification ↑

    1. Problem – solving skills ↑

    1. Denham ↑

    1. Almedia ↑

    1. Dubow ↑

    1. Social problem – solving ↑

    1. Lawrence ↑

    1. emotionally disturbed ↑

    1. Self – awareness ↑

    1. problem – focused ↑

    1. Windle ↑

    1. rumination ↑

    1. self -blame ↑

    1. negative affect ↑

    1. GREENO) ↑

    1. Melare ↑

    1. Confidence ↑

    1. Personal control ↑

    1. Haley ↑

    1. Life satisfaction ↑

    1. Shigematsa and katsomi ↑

    1. Kazoda ↑

    1. Diaurilla & Goldfried ↑

    1. Friedman( 1989) ↑

    1. -gestslt theory ↑

    1. -Kohler ↑

    1. -behaviorist approach ↑

    1. -information processing approach ↑

    1. -psychoanalysis approach ↑

    1. -ego ↑

    1. -Freud ↑

    1. -defence mechanismes ↑

    1. -shakig ↑

    1. -id ↑

    1. -superego ↑

    1. -Costello ↑

    1. -Rogers ↑

    1. -social learning approach ↑

    1. -emotional intelligence ↑

    1. -cognitive intelligence ↑

    1. -Sternberg(1988) ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




نهادی

اجتماعی

اعتماد

نمودار ۲-۱: ابعاد سرمایه اجتماعی از دیدگاه لاک لی

      1. سازه‌های اندازه گیری

اعتماد اجتماعی، اندازه شبکه، مشارکت سیاسی، تراکم، رهبری مدنی، ناهمگنی، بخشش و روحیه داوطلبی، فشارهای شبکه‌ای، مشارکت مذهبی، نزدیکی، شبکه های اجتماعی غیر رسمی، بینابینی، عدالت در مشارکت مدنی(Lock lee, 2005:123)

همان‌ طور که مشاهده می‌گردد، سازه‌های نامبرده شده برای اندازه‌گیری بعد کیفیت، با ابعاد شناسایی شده توسط گروه «کندی» در دانشگاه‌ هاروارد یکسان است.

      1. الگوهایی برای تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی

الگوهایی، برای تبیین سرمایه اجتماعی ظهور نموده‌اند. در الگوی اول، محققان بر جنبه منفعت عمومی سرمایه اجتماعی تأکید می‌نمایند. این محققان تمایل دارند تا این پدیده را در سطح کلان مطالعه نموده و بر ماهیت ثانویه مزایای فردی آن تأکید می‌کنند. آن ها سرمایه اجتماعی را ویژگی واحد اجتماعی به جای عامل فردی، در نظر می‌گیرند و مزایای فردی حاصل از وجود سرمایه اجتماعی و مشکلات فردی ایجاد شده، ناشی از عدم وجود آن را در درجه دوم اهمیت قرار می‌دهند.

به علاوه، این محققان معتقدند که نتایج ناشی از اعمال افراد که در ارتقای سرمایه اجتماعی، مؤثر است به طور مستقیم به کل واحد اجتماع سود رسانده و مزیت‌های ناشی از آن به طور غیرمستقیم به افراد بر می‌گردد. الگوی دیگر که توسط محققان مورد استفاده قرار می‌گیرد، مدل منفعت شخصی از سرمایه اجتماعی است. در بعضی از تعاریف با در نظر گرفتن این دیدگاه از سرمایه اجتماعی، به طور آشکاری بر افراد و دارایی‌های اجتماعی شان از قبیل منزلت و جایگاه اجتماعی، گواهی‌نامه‌های تحصیلی و غیره تمرکز می‌کند.

مدل منفعت شخصی در سطوح تحلیل فردی، گروهی و حتی صنعتی و سازمانی نیز به کار گرفته می‌شود اما تمرکز بر نتایج حاصل برای اشخاص یا واحد فردی است(Leana & Van Buren III,1999:540).

در مدل سوم برای تبیین سرمایه اجتماعی دو تن از محققان، معتقدند که گر چه پوتنام (۱۹۹۳) و کلمن (۱۹۹۰) سرمایه اجتماعی را به منزله دارایی جوامع در نظر می‌گیرند به طوری که مشارکت بیشتر در جامعه منجر به شبکه محکم‌تری از تعاملات اجتماعی و اعتماد بیشتر به یکدیگر می‌شود، اما همان اثرات باید در افرادی هم که در آن جوامع زندگی می‌کنند، قابل مشاهده باشد. یعنی سرمایه اجتماعی به صورت یک رابطه دو جانبه محکم، بین سطوح مشارکت مدنی و اعتماد بین فردی، خود را نشان می‌دهد؛ به طوری که هر چه مشارکت شهروندان در جوامعشان بیشتر باشد، آن ها بیشتر می‌آموزند تا به همدیگر اعتماد نمایند و هر چه اعتماد بین آن ها بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد تا در امور جوامع خود مشارکت نمایند و هم چنین افرادی که به یکدیگر اعتماد می‌کنند به نهادهای دولتی نیز اعتماد بیشتری دارند. آن ها این مدل را مدل ساختاری سرمایه اجتماعی، نام نهاده‌اند و به صورت زیر آن را نشان می‌دهند (Brehm & Rahn , 1997: 1002-3).

اعتماد به دولت

اعتماد بین فردی

مشارکت مدنی

نمودار۲-۲ : مدل ساختاری سرمایه اجتماعی

‌در مورد مدل ساختاری سرمایه اجتماعی، این نکته قابل ذکر است که رابطه دو جانبه بین اعتماد بین فردی و مشارکت مدنی، کاملاً غیرمتقارن است؛ یعنی اثر مشارکت مدنی بر اعتماد فردی، بسیار قوی‌تر از حالت معکوس آن است (Brehm & Rahn,1997 :1017).

      1. نقش سرمایه انسانی و افراد در سرمایه اجتماعی سازمان

تئوری سرمایه انسانی بیان می‌دارد که افراد با توجه به اینکه آیا تصمیم به سرمایه‌گذاری بیشتر زمان، تلاش و پول در آموزش، تحصیلات و تجربه دارند یا خیر، انتخاب‌های عقلایی را انجام می ‏دهند. سرمایه انسانی، قابل جابجایی بوده و متعلق به سازمان ها نیست زیرا کارکنان، مالکان سرمایه انسانی هستند که ‌در مورد میزان سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی، تصمیم‌ می‌گیرند. سرمایه انسانی از طریق سرمایه‌گذاری‌ها در افزایش دانش، مهارت، استعداد‌ها و دانستنی‌های افراد، ایجاد ارزش می‌کند. یک نوع سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی، تحصیلات است؛ به گونه‌ای که سطوح بالاتر تحصیلات، منعکس کننده سرمایه گذاری بیشتر در سرمایه انسانی است. هم چنین اعتقاد بر این است که سن شکل دیگری از سرمایه انسانی است به طوری که کارکنان جوان‌تر می‌توانند زمان و تلاش بیشتری را برای افزایش شایستگی‌های خود، در مقایسه با کارکنان مسن‌تر، اختصاص دهند(Lin & Huang,2005: 194).

کلمن (۱۹۹۵) معتقد است که سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی به همدیگر مرتبط بوده و فریدمن و کراکهارت[۶۱] (۱۹۹۷) بیان می دارند که این دو به طور مثبت به موفقیت سازمان، مربوط می‌گردند. لیندرز و گابای[۶۲] (۱۹۹۷) معتقدند که رابطه بین سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی، علی است، بدین معنی که اطلاعات و دانشی که افراد دارند، به طور مثبت به جایگاهی که آن‌ ها در شبکه اجتماعی به دست می‌آورند، مرتبط می‌گردد و سرمایه اجتماعی آن‌ ها را با توجه به نفوذشان بر دیگر اعضاء افزایش می‌دهد (Lin & Huang,2005: 194). یعنی کسانی که سرمایه انسانی بالاتری دارند، به دلیل داشتن تخصص بیشتر، مورد احترام سایرین قرار می‌گیرند و دیگران برای مشاوره و کمک به آن ها مراجعه نموده و این امر خود موجب می‌شود تا این افراد، تاثیرگذاری بیشتری بر سایرین داشته باشند. ‌بنابرین‏ سرمایه انسانی بدین طریق باعث ایجاد سرمایه اجتماعی بیشتری برای فرد می‌گردد (Lin & Huang,2005: 194). به طور مشابه فلورین و همکارانش[۶۳] (۲۰۰۳) می‌یابند که تعامل میان سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی، اثر مثبتی بر عملکرد مالی سازمان ها دارد (Lin & Huang, 2005: 192).

مدیران عالی، امروزه پی برده‌اند که به طور فزاینده‌ای بر اهمیت سرمایه اجتماعی افزوده می‏ شود؛ هم چنین آن‌ ها متوجه شده‌اند که افرادی که دارای درجه های بالایی از سرمایه اجتماعی هستند، افراد کمیابی بوده و معمولاَ تقاضا برای آن‌ ها زیاد است. ارزش زیاد این افراد، سازمان ها را متوجه شکار مغزها نموده است و بر این اساس مدیرانی که خواهان رشد و بقای شرکت‌ها هستند سعی دارند تا با جذب کارکنانی با سرمایه اجتماعی بالا، «ثروت نامرئی سازمان» را افزایش دهند(Tymon & Stumpf,2003:19).

به طور کلی، افرادی که دارای میزان بالایی از سرمایه اجتماعی هستند در مقایسه با سایر افراد، جایگاه‌های شبکه‌ای سودمندی را در سازمان کسب می‌نمایند به طوری که جایگاه آن ها به آن ها اجازه می‌دهد تا به انواع افراد و هم چنین اطلاعات لازم دسترسی داشته‌باشند(Lin & Huang,2005:191)

‌بنابرین‏ قادر هستند تا دانش لازم را ‌در مورد مشکلات مرتبط با کار و راه حل‌های کاربردی، کسب نمایند. این امر افراد را قادر می‌سازد تا مشکلات را به آسانی حل کنند و هم چنین به مثابه یک منبع ارزشمند برای مبادلات بیشتر با همکاران عمل نمایند، با ادامه این روند، سایرین ‌به این افراد برای مشاوره‌های مهم بیشتر وابسته می‌شوند و این افراد در سازمان، مزیتی را به دست می‌آوردند که می‌توانند در مبادلات آینده برای منابع با ارزش از آن استفاده نمایند. ‌بنابرین‏، این افراد، فرصت بیشتری می‌یابند تا به کارکرد سازمان کمک نموده و می‌توانند در کار راهه خود به پیامدهای مثبت بیشتری از قبیل ارتقاء سریع‌تر و موفقیت بیشتر در کار راهه، دست یابند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




( « لازم است دولت­های عضو، استفاده از تدابیر رسیدگی بدون توسل به فرایند قضائی نسبت به اطفال معارض قانون را به عنوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده نظام دادرسی صغار در کشور خود تلقی کرده و مراقبت نمایند که در این چهارچوب، تضمینات قانونی و حقوق انسانی اطفال، کاملاً محترم داشته و رعایت شوند (جزء «ب» بند «۳» ماده ۴۰). » مقرره ۲۶ )

( « تصمیم ­گیری درخصوص ماهیت دقیق و محتوای تدابیر رسیدگی نسبت به اطفال معارض قانون بدون توسل به فرایند­های قضائی و اتخاذ تدابیر تقنینی و غیر تقنینی برای اجرای آن ها، به صلاح­دید دولت­های عضو محول شده است. با این وجود، با تکیه بر اطلاعات موجود در گزارش­های تقدیمی از سوی شماری از دولت­های عضو، روشن است که انواع بسیاری از برنامه ­های اجتماع-محور طراحی شده است، مانند خدمات عام­ المنفعه، نظارت و راه­نمایی مثلاً توسط مدد­کاران اجتماعی و مأمورین اداره تعلیق مراقبتی، کنفرانس­های خانوادگی و سایر اشکال عدالت ترمیمی از جمله جبران زیان­ها و پرداخت غرامت به بزه­دیدگان. انتظار می­رود که سایر دولت­های عضو نیز از این گونه تجارب سود جویند. اما تا جایی که به رعایت کامل حقوق بشر و تضمینات قانونی مربوط می­ شود، کمیته به قسمت­ های مرتبط از ماده ۴۰ کنوانسیون استناد جسته و بر نکات ذیل، تأکید می­ورزد:

قضا­زدایی (یعنی تدابیر اتخاذی نسبت به اطفالی که مظنون یا متهم به نقض یا ناقض حقوق کیفری شناخته می­شوند بدون توسل به رسیدگی قضائی) باید فقط زمانی مورد استفاده قرار گیرد که ادله قاطعی مبنی بر اینکه طفل مورد نظر، واقعاً مرتکب جرم شده و اینکه وی، آزادانه و داوطلبانه، مسئولیت خود را می­پذیرد و همین­طور، اینکه هیچ گونه فشار یا ارعابی برای تحصیل این اقرار به کار نرفته، وجود داشته باشد؛ سر­انجام، باید اطمینان حاصل شود که اقرار و پذیرش مسئولیت مذبور، در هر نوع فرایند قانونی بعدی احتمالی، علیه وی مورد استفاده قرار نخواهد گرفت .» مقرره ۲۷ ) [۱۷۱]

مبحث دوم: سن کبر یا پایان حمایت­های نظام دادرسی صغار از نگاه اسناد و توصیه­ های بین ­المللی

این مبحث طی چهار گفتار به تبیین معنا و مفهوم سن کبر یا پایان حمایت های نظام دادرسی صغار پرداخته و به بیان دیدگاه ها و توصیه ها از منظر اسناد بین‌المللی بویژه کنوانسیون حقوق کودک این موضوع را مورد مداقه قرار داده ایم .

گفتار اول: کنوانسیون حقوق کودک و قواعد مذکور در توصیه­نامه­ های بین ­المللی مربوطه

پیش ازطرح بیان دیدگاه ها ، نظرات و توصیه های بین‌المللی در خصوص مسئله فوق پر واضح بوده باشد ، منظور از سن کبر یا پایان حمایت­های نظام دادرسی به تعبیری دیگر پایان کودکی بدین معنا و مفهوم است که طفل مراحل کودکی او پایان یافته و از منظر حقوق کیفری فرد در چنین شرایطی بزرگسال تلقی شده و از چرخه ی حمایت ها و تدابیر کیفری و غیر کیفری خارج شده است . با توجه به اهمیت تعیین سن مسئولیت کیفری و میزان آن برای نوجوانان به عنوان ضمانتی مهم در رعایت رفتاری منطبق و مناسب با سن و شان کودک و رعایت مصالح عالیه وی و لزوم تعیین این سن با توجه به عدم رشد جسمی و روحی کودک ضروری به نظر می‌رسد تا از دیدگاه مقررات بین‌المللی و نظام های حقوقی مختلف این مسئله بررسی شود .[۱۷۲]

با دقت در مفاد کنوانسیون حقوق کودک به عنوان مهم­ترین سند الزام­آور بین ­المللی این اصطلاح به کار نرفته است و تنها به استناد ماده ۱ تعریفی از کودک بیان داشته ، « از نظر کنوانسیون حقوق کودک، منظور از کودک افراد زیر ۱۸ سال است مگر اینکه طبق قانون قابل اجرا ‌در مورد کودک، سن بلوغ کمتر تشخیص داده شود. » این در حالی است که شروع کودکی نیز در کنوانسیون حقوق کودک مشخص نشده و کاملاً به سکوت گذاشته شده است.[۱۷۳]

در حقوق تطبیقی، سن واحدی به عنوان سن مسئولیت مطلق کیفری وجود ندارد و کشورهای جهان سنین مختلفی را پیش‌بینی کرده‌اند. هرچند این امر با عنایت به شرایط اقلیمی، اقتصادی، فرهنگی و نژادی جوامع قابل فهم و دفاع است، اما باید تأکید کرد چنین شرایطی مانع از آن نیست در قوانین ممالک مذکور یک حداقل برای سن مسئولیت مطلق کیفری تعیین شود.
پیش‌بینی چنین نصاب سنی اولاً باعث می شود تا رسیدن ‌به این سن، اطفال از تحمل کیفرهای قانونی جرائم معاف باشند و ثانیاًً با فردی کردن مجازات ها تا سنین خاص مثلاً ۲۵ سالگی، جوانان بزهکار از نوعی رژ یم منعطف جزایی بهره مند شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




اولین شرطی که به دلیل اهمیت آن در موضوع زبان و همچنین با توجه به اینکه زبان یک عضو جفت ( مانند دست ) در بدن انسان نیست می بایست ‌در مورد آن صحبت شود.

قصاص زبان مبتنی بر مماثله است و ‌بنابرین‏ هر گاه از اجرای قصاص عضو یا جرح ، بیم جان باختن یا تلف شدن عضو دیگری از عضو قصاص وجود داشته باشد ، قصاص اجرا نشده و تبدیل به دیه خواهد شد .

ماده ۳۹۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ اشعار دارد « رعایت تساوی مقدار طول و عرض ، در قصاص جراحات لازم است لکن اگر طول عضو مورد قصاص کمتر از طول عضو آسیب دیده در مجنی علیه باشد ، قصاص نباید به عضو دیگر سرایت کند و نسبت به مازاد جنایت ، دیه گرفته می شود لکن میزان در عمق جنایت ، صدق عنوان جنایت وارده است .»

همینطور در ماده ۴۰۰ ق.م.ا. اشعار می‌دارد « که اگر رعایت تساوی در طول و عرض و عمق جنایت ، ممکن نباشد و قصاص به مقدار کمتر ممکن باشد مجنی علیه می‌تواند به قصاص کمتر اکتفاء کند و مابه التفاوت را ارش مطالبه نمابد و یا با رضایت جانی دیه جنایت را بگیرد . »

همچنین در ماده ۴۰۱ ق.م.ا. مقرر شده است « که در هر موردی که خطر تجاوز در قصاص عضو یا منافع وجود داشته باشد قصاص ساقط خواهد شد . »

‌بنابرین‏ ‌در مورد عدم ضرر به جانی هنگام قصاص می توان گفت در حال حاضر اگر مثلاً قطع زبانی صورت گرفته اگر بتوانند دقیقاً شرایطی را حاکم نمایند تا هیچ ناحقی صورت نگیرد امکان قصاص وجود دارد . البته باید این موضوع اشاره نمائیم که قانون‌گذار در ماده ۴۰۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ اشاره ‌به این مطلب داشته است که در جنایت مامومه ، دامغه ، جائفه ، هاشمه ، منقله و صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست یا ورم بدن می شود قصاص به طور کل ساقط است .

لذا اگر موارد ذکر شده بر روی زبان اتفاق بیافتد قصاص ساقط است و فقط باید برای آن دیه یا ارش تعیین گردد .

ب: قصاص عضو اصلی ، در مقابل عضو غیر اصلی

یکی دیگر از شرایط قصاص عضو تساوی در اصلی بودن آن عضو است مثلاً اگر جانی عضو زائد مانند یک عضوی در کنار زبان فرد که به زبان متصل بوده باشد را که جزء اعضاء انسان نمی باشد قطع کند جانی محکوم به قصاص نشده و فقط به پرداخت ارش محکوم می شود . مگر آنکه خود نیز دارای عضو زایدی مشابه عضو مورد جنایت باشد .

به موجب ماده ۳۹۹ ق.م.ا : اگر عضو مورد جنایت زائد باشد و مرتکب ، عضو زائد مشابه نداشته باشد ، به پرداخت ارش محکوم می شود .

قصاص زبان سالم در مقابل زبان ناسالم

عضو ناسالم ، عضوی است که منفعت اصلی آن از بین رفته باشد مانند عضو فلج و در غیر این صورت ، عضو سالم محسوب می شود ، هر چند دارای ضعف یا بیماری باشد .

طبق ماده ۳۹۵ ق.م.ا : اگر عضو مورد جنایت ، سالم یا کامل باشد و عضو مرتکب ، ناسالم یا ناقص باشد مجنی علیه می‌تواند قصاص کند با رضایت مرتکب ، دیه بگیرد .

عضو قوی و صحیح در برابر عضو ضعیف و معیوب غیر فلج ، قصاص می شود .

عدم قصاص زبان کامل در مقابل زبان ناقص

طبق ماده ۳۹۷ ق.م.ا. : عضو کامل در برابر عضو ناقص قصاص نمی شود لکن عضو ناقص ، در برابر عضو کامل قصاص می شود که در این صورت مرتکب باید ما به التفاوت دیه را بپردازد .

عضو ناقص عضوی است که فاقد بخشی از اجزاء باشد مانند زبانی که حس چشایی ندارد .

اگر زبان مورد جنایت و زبان مورد قصاص ، هر دو ناقص یا نا سالم باشند ، فقط در صورتی که نقصان و عدم سلامت در زبان مورد قصاص ، مساوی یا بیشتر از زبان مورد جنایت باشد حق قصاص ثابت است .

قطع زبان موجب قصاص است و باید مقدار و محل آن ها رعایت شود بر همین مبنی قانون مجازات اسلامی ماده ای را برای این موضوع اختصاص داده است .

همچنین در ماده ۴۱۰ ق.م.ا. همین قانون اشعار دارد که « اگر شخص گویا ، زبان کسی را که لال است قطع کند قصاص ساقط است و دیه گرفته می شود لکن زبان کسی که لال است ، در برابر زبان لال دیگری و زبان گویا قصاص می شود و زبان دارای حس چشایی در برابر زبان بدون حس چشایی قصاص می شود .

درادامه در همین قانون در ماده ۴۱۱ ق.م.ا. آمده است که « زبان گویا در برابر زبان کودکی که هنوز به حد سخن گفتن نرسیده است ، قصاص می شود ، مگر آنکه لال بودن کودک ثابت شود . »

با توجه به مطالب فوق برداشت می شود که زبان جانی در صورتی قصاص می شود که زبان مجنی علیه سالم باشد در غیر این صورت زبان جانی قصاص نمی شود همان‌ طور که در مواد فوق اشاره شد .

‌در مورد قصاص زبان نکاتی به چشم می‌خورد که گفتن آن خالی از وجه نیست :

در مواد ذکر شده اشاره بدان شده بود که اگر شخص گویا زبان کسی که لال است قطع کند قصاص ساقط است در صورتی که ‌در مورد بینی و یا گوش بیان شده است قطع بینی یا گوش موجب قصاص است گرچه حسب مورد حس بویایی و شنوایی نداشته باشد .

دلیل تفاوت این دو حکم واضح است . نقش بینی در زیبایی صورت آن چنان است که قطع آن حتی اگر بویایی نداشته باشد نقص عمده ای محسوب می شود و اساساً می توان گفت که بویایی منفعتی است که خارج از خود بینی و عدم آن ناشی از خللی در قوه دماغی است ؛ لیکن برای زبان غیر گویا منفعت زیادی قابل تصور نیست و در هر حال تفاوت بین زبان گویا و زبان لال آن چنان اساسی است که اگر زبان فرد گویا در مقابل زبان فرد لال قصاص شود عرفاً رعایت اصل مماثله و برابری نشده است . به عبارت دیگر چه علت این امر نقص خود زبان و چه نقص تارهای صوتی یا ناشنوا بودن فرد و یا هر چیز دیگری باشد ، در هر حال قصاص زبان فرد گویا در برابر زبان فرد لال جایز نیست .

        1. موانع اجرای قصاص زبان در فقه و حقوق

موانعی که اجرای قصاص را با مانع مواجه می‌کنند ممکن است ناشی از اقدام جانی به فرار باشد و یا ‌به این دلیل که استیفاء قصاص موجب تعدی و صدمه بر نفس جانی یا فردی غیر از جانی باشد .

بند اول : فرار جانی

چنانچه جانی فرار کند استیفای قصاص تا دستگیری و دستیابی به وی به تعویق می افتد و در صورتی که تا قبل از سلطه بر آن بمیرد قصاص تبدیل به دیه می‌گردد . همچنین زمانی که جانی فرار کند و بر او دسترسی نباشد ، تا بمیرد از مال او دیه گرفته خواهد شد و اگر مال ندارد از مال خویشان او به ترتیب قرابت گرفته خواهد شد . [۹۰]

باردار بودن زن محکوم به قصاص( صدمه به دیگری )

هر گاه زنی که محکوم به قصاص زبان یا قصاص به طور کل است حامله باشد ، اعم از این که پس از ارتکاب جنایت یا قبل از آن باردار شده و اعم از اینکه حمل او مشروع یا نامشروع باشد ، اجرای قصاص علیه وی معوق می شود . حتی به صرف ادعای زن باردار اجرای قصاص تا تعیین وضعیت وی،تأخیر خواهد افتاد.[۹۱]

همچنین در ماده ۴۴۳ ق.م.ا. مقرر شده است که :

اگر زن حامله ، محکوم به قصاص عضو باشد و در اجرای قصاص ، پیش یا پس از وضع حمل ، بیم تلف یا آسیب بر طفل باشد ، قصاص تا زمانی که بیم مذکور برطرف شود تأخیر می افتد .

عدم امکان رعایت تساوی ( صدمه به جانی )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]