مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – قسمت 8 – 8 |
![]() |
نهادی
اجتماعی
اعتماد
نمودار ۲-۱: ابعاد سرمایه اجتماعی از دیدگاه لاک لی
-
-
- سازههای اندازه گیری
-
اعتماد اجتماعی، اندازه شبکه، مشارکت سیاسی، تراکم، رهبری مدنی، ناهمگنی، بخشش و روحیه داوطلبی، فشارهای شبکهای، مشارکت مذهبی، نزدیکی، شبکه های اجتماعی غیر رسمی، بینابینی، عدالت در مشارکت مدنی(Lock lee, 2005:123)
همان طور که مشاهده میگردد، سازههای نامبرده شده برای اندازهگیری بعد کیفیت، با ابعاد شناسایی شده توسط گروه «کندی» در دانشگاه هاروارد یکسان است.
-
-
- الگوهایی برای تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی
-
الگوهایی، برای تبیین سرمایه اجتماعی ظهور نمودهاند. در الگوی اول، محققان بر جنبه منفعت عمومی سرمایه اجتماعی تأکید مینمایند. این محققان تمایل دارند تا این پدیده را در سطح کلان مطالعه نموده و بر ماهیت ثانویه مزایای فردی آن تأکید میکنند. آن ها سرمایه اجتماعی را ویژگی واحد اجتماعی به جای عامل فردی، در نظر میگیرند و مزایای فردی حاصل از وجود سرمایه اجتماعی و مشکلات فردی ایجاد شده، ناشی از عدم وجود آن را در درجه دوم اهمیت قرار میدهند.
به علاوه، این محققان معتقدند که نتایج ناشی از اعمال افراد که در ارتقای سرمایه اجتماعی، مؤثر است به طور مستقیم به کل واحد اجتماع سود رسانده و مزیتهای ناشی از آن به طور غیرمستقیم به افراد بر میگردد. الگوی دیگر که توسط محققان مورد استفاده قرار میگیرد، مدل منفعت شخصی از سرمایه اجتماعی است. در بعضی از تعاریف با در نظر گرفتن این دیدگاه از سرمایه اجتماعی، به طور آشکاری بر افراد و داراییهای اجتماعی شان از قبیل منزلت و جایگاه اجتماعی، گواهینامههای تحصیلی و غیره تمرکز میکند.
مدل منفعت شخصی در سطوح تحلیل فردی، گروهی و حتی صنعتی و سازمانی نیز به کار گرفته میشود اما تمرکز بر نتایج حاصل برای اشخاص یا واحد فردی است(Leana & Van Buren III,1999:540).
در مدل سوم برای تبیین سرمایه اجتماعی دو تن از محققان، معتقدند که گر چه پوتنام (۱۹۹۳) و کلمن (۱۹۹۰) سرمایه اجتماعی را به منزله دارایی جوامع در نظر میگیرند به طوری که مشارکت بیشتر در جامعه منجر به شبکه محکمتری از تعاملات اجتماعی و اعتماد بیشتر به یکدیگر میشود، اما همان اثرات باید در افرادی هم که در آن جوامع زندگی میکنند، قابل مشاهده باشد. یعنی سرمایه اجتماعی به صورت یک رابطه دو جانبه محکم، بین سطوح مشارکت مدنی و اعتماد بین فردی، خود را نشان میدهد؛ به طوری که هر چه مشارکت شهروندان در جوامعشان بیشتر باشد، آن ها بیشتر میآموزند تا به همدیگر اعتماد نمایند و هر چه اعتماد بین آن ها بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد تا در امور جوامع خود مشارکت نمایند و هم چنین افرادی که به یکدیگر اعتماد میکنند به نهادهای دولتی نیز اعتماد بیشتری دارند. آن ها این مدل را مدل ساختاری سرمایه اجتماعی، نام نهادهاند و به صورت زیر آن را نشان میدهند (Brehm & Rahn , 1997: 1002-3).
اعتماد به دولت
اعتماد بین فردی
مشارکت مدنی
نمودار۲-۲ : مدل ساختاری سرمایه اجتماعی
در مورد مدل ساختاری سرمایه اجتماعی، این نکته قابل ذکر است که رابطه دو جانبه بین اعتماد بین فردی و مشارکت مدنی، کاملاً غیرمتقارن است؛ یعنی اثر مشارکت مدنی بر اعتماد فردی، بسیار قویتر از حالت معکوس آن است (Brehm & Rahn,1997 :1017).
-
-
- نقش سرمایه انسانی و افراد در سرمایه اجتماعی سازمان
-
تئوری سرمایه انسانی بیان میدارد که افراد با توجه به اینکه آیا تصمیم به سرمایهگذاری بیشتر زمان، تلاش و پول در آموزش، تحصیلات و تجربه دارند یا خیر، انتخابهای عقلایی را انجام می دهند. سرمایه انسانی، قابل جابجایی بوده و متعلق به سازمان ها نیست زیرا کارکنان، مالکان سرمایه انسانی هستند که در مورد میزان سرمایهگذاری در سرمایه انسانی، تصمیم میگیرند. سرمایه انسانی از طریق سرمایهگذاریها در افزایش دانش، مهارت، استعدادها و دانستنیهای افراد، ایجاد ارزش میکند. یک نوع سرمایهگذاری در سرمایه انسانی، تحصیلات است؛ به گونهای که سطوح بالاتر تحصیلات، منعکس کننده سرمایه گذاری بیشتر در سرمایه انسانی است. هم چنین اعتقاد بر این است که سن شکل دیگری از سرمایه انسانی است به طوری که کارکنان جوانتر میتوانند زمان و تلاش بیشتری را برای افزایش شایستگیهای خود، در مقایسه با کارکنان مسنتر، اختصاص دهند(Lin & Huang,2005: 194).
کلمن (۱۹۹۵) معتقد است که سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی به همدیگر مرتبط بوده و فریدمن و کراکهارت[۶۱] (۱۹۹۷) بیان می دارند که این دو به طور مثبت به موفقیت سازمان، مربوط میگردند. لیندرز و گابای[۶۲] (۱۹۹۷) معتقدند که رابطه بین سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی، علی است، بدین معنی که اطلاعات و دانشی که افراد دارند، به طور مثبت به جایگاهی که آن ها در شبکه اجتماعی به دست میآورند، مرتبط میگردد و سرمایه اجتماعی آن ها را با توجه به نفوذشان بر دیگر اعضاء افزایش میدهد (Lin & Huang,2005: 194). یعنی کسانی که سرمایه انسانی بالاتری دارند، به دلیل داشتن تخصص بیشتر، مورد احترام سایرین قرار میگیرند و دیگران برای مشاوره و کمک به آن ها مراجعه نموده و این امر خود موجب میشود تا این افراد، تاثیرگذاری بیشتری بر سایرین داشته باشند. بنابرین سرمایه انسانی بدین طریق باعث ایجاد سرمایه اجتماعی بیشتری برای فرد میگردد (Lin & Huang,2005: 194). به طور مشابه فلورین و همکارانش[۶۳] (۲۰۰۳) مییابند که تعامل میان سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی، اثر مثبتی بر عملکرد مالی سازمان ها دارد (Lin & Huang, 2005: 192).
مدیران عالی، امروزه پی بردهاند که به طور فزایندهای بر اهمیت سرمایه اجتماعی افزوده می شود؛ هم چنین آن ها متوجه شدهاند که افرادی که دارای درجه های بالایی از سرمایه اجتماعی هستند، افراد کمیابی بوده و معمولاَ تقاضا برای آن ها زیاد است. ارزش زیاد این افراد، سازمان ها را متوجه شکار مغزها نموده است و بر این اساس مدیرانی که خواهان رشد و بقای شرکتها هستند سعی دارند تا با جذب کارکنانی با سرمایه اجتماعی بالا، «ثروت نامرئی سازمان» را افزایش دهند(Tymon & Stumpf,2003:19).
به طور کلی، افرادی که دارای میزان بالایی از سرمایه اجتماعی هستند در مقایسه با سایر افراد، جایگاههای شبکهای سودمندی را در سازمان کسب مینمایند به طوری که جایگاه آن ها به آن ها اجازه میدهد تا به انواع افراد و هم چنین اطلاعات لازم دسترسی داشتهباشند(Lin & Huang,2005:191)
بنابرین قادر هستند تا دانش لازم را در مورد مشکلات مرتبط با کار و راه حلهای کاربردی، کسب نمایند. این امر افراد را قادر میسازد تا مشکلات را به آسانی حل کنند و هم چنین به مثابه یک منبع ارزشمند برای مبادلات بیشتر با همکاران عمل نمایند، با ادامه این روند، سایرین به این افراد برای مشاورههای مهم بیشتر وابسته میشوند و این افراد در سازمان، مزیتی را به دست میآوردند که میتوانند در مبادلات آینده برای منابع با ارزش از آن استفاده نمایند. بنابرین، این افراد، فرصت بیشتری مییابند تا به کارکرد سازمان کمک نموده و میتوانند در کار راهه خود به پیامدهای مثبت بیشتری از قبیل ارتقاء سریعتر و موفقیت بیشتر در کار راهه، دست یابند.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:05:00 ب.ظ ]
|