1. خلاقیت از دیدگاه سازمانی عبارت است از ارائه فکر و طرح جدید برای بهبود و ارتقاء کیفیت و کمیت سازمان و نوآوری(تامپسون،۲۰۰۶)[۳۳].

به عقیده فروم(۱۹۹۵)[۳۴]، خلاقیت آن چیزی است که باعث می شود انسان ها از ماهیت منفعل و تصادفی وجود فراتر رفته و بر این اساس به احساس آزادی و هدف داشتن دست یابد.

از دیدگاه وی از ۲ راه می توان از زندگی منفعل فراتر رفت:

    1. خلاقیت: خلاقیت استعداد بالقوه بشری است و مطلوب ترین و سالم ترین شیوه فراتر رفتن از زندگی منفعل حیوانی جهت رسیدن به استقلال و آزادی است و نهایتاً˝ باعث سلامت روان (خوشبختی) می شود.

  1. میل یه ویرانی: میل به ویرانی در طبیعت انسان ریشه داشته و مخرب ترین شیوه فراتر رفتن از زندگی منفعل است. این میل باعث درد و رنج ویرانگر و ویران شده می شود. لذا بر همین اساس می توان گفت که نوع بشر به ۲ دسته کلی تقسیم می‌شوند:

الف) افراد منفعل: افرادی که طبیعت و دیگران سرنوشت آن ها را رقم می‌زنند.

ب) افراد فعال: افراد ی که در تعامل با طبیعت فعال با طبیعت می‌باشند. این افراد خود به دو دسته خلاق و ویرانگر تقسیم می‌شوند.

از دیدگاه مذکور سازمان ها به سه دسته، افراد منفعل (تکرار مکررات در فرایند انجام کارها)،افراد ویرانگر(افرادی مستقل، هدف دار، ولی مخرب) و افراد خلاق (افرادی مستقل، هدفدار، ولی سازنده و سالم) مواجه می‌شوند. ا ز این رو زمینه سازی برای خلاقیت باید ‌به این نکته توجه شود که خروجی افراد ویرانگر(ایده ها، محصولات، کارها، فعالیت) از ملاک تازه و بدیع بودن برخوردار می‌باشد، اما با توجه به فلسفه و ارزش سازمان، ارزشمند نیست.

گیلفورد (۱۹۵۹)[۳۵]خلاقیت را تفکر واگرا جهت وسعت یافتن به راه حل های جدید برای حل مسائل می‌داند. او بر منبع و خاستگاه خلاقیت (وجود یک مسئله)، نوع خروجی خلاق (راه حل)، ویژگی های خروجی خلاق (تازگی)، نوعی تفکر (تفکر واگرا) و حل مسئله تأکید ‌کرده‌است (مال امیری،۱۳۸۶).

آمابیل (۱۹۹۶) در تعریفی خلاقیت را متشکل از سه عنصر« مهارت مربوط به حوزه فعالیت » ؛ «مهارت تفکر خلاق» و« انگیزش درونی» می‌داند. این محقق هر سه جزء خلاقیت خصوصاً˝ «انگیزش درونی» را به شدت متاثر از محیط کار می‌داند (مال امیری،۱۳۸۶، ص ۶). هم چنین در جدولی در شکل (۲-۱) تعاریفی از خلاقیت از چندین دانشمند و صاحب نظر آمده است.

جدول ۲- ۱) تعاریفی از خلاقیت (جو، ۲۰۰۷)

نویسنده
تعریف

سیکزنتمی هالی(۱۹۹۶)[۳۶]

هر عمل، محصولی که در حوزه فعلی تغییر ایجاد کند یا اینکه حوزه فعلی را به حوزه ای جدید تغییر دهد.حوزه فعلی متشکل از یک مجموعه از قوانین و رویه های سملیک است.

کایزر (۱۹۶۸)[۳۷]

با تأکید بر خروجی خلاق، خلاقیت را به کارگیری توانایی‌های ذهنی برای تولید یک ایده یا مفهوم می‌داند.

آریق(۱۹۷۶)[۳۸]

با تأکید براین نکته که خاستگاه خلاقیت ذهن ناخودآگاه است، خلاقیت را سنتز سحرآمیز نیروهای ابتدایی یا غیر منطقی مغز می‌داند.

وود من(۱۹۹۵)[۳۹]

خلق یک ارزش، محصول جدید قابل استفاده، خدمت، ایده،رویه یا فرایندی به وسیله کار اشخاص در یک سازمان اجتماعی پیچیده.

گاردنر(۱۹۸۹)[۴۰]

توانایی پیوسته انسان برای حل مسائل یا ساخت محصولات در یک حوزه در راهی که در ابتدا جدید است اما نهایتاً˝ در یک فرهنگ قابل پذیرش است.

اکاف ورگارا(۱۹۸۱)[۴۱]

خلاقیت را توانایی رفع قید و بند هایی که عادت و سنت اعمال کرده جهت پاسخ های تازه برای حل مسائل می‌داند.

استین(۱۹۷۴)[۴۲]

خلاقیت را فرایند انجام کار جدیدی که در زمان خود به عنوان چیزی قابل دفاع مورد قبول گروهی از افراد قرار بگیرد،تعریف می‌کند.

ب) انواع خروجی خلاقیت:

بنا بر نظر محققین و صاحب نظران،خروجی خلاق،طیف وسیعی از چیزها را در بر داشته که مهمترین آن ها عبارتند از:«ایده[۴۳]»؛«محصول[۴۴]»؛«راه حل[۴۵]»؛«رویه[۴۶]» و «خدمت[۴۷]».

در جدول (۲-۲) انواع خروجی خلاق و فراوانی هر یک از خروجی ها بر اساس نظر اندیشمندان خلاقیت آمده است.

جدول (۲-۲) انواع خروجی خلاق (مال امیری،۱۳۸۶، ص ۶۲)

جمع

خدمت

رویه

راه حل

محصول

ایده

خروجی های خلاق

اندیشمندان

۱

*

استین (۱۹۷۴)

۱

*

آتریک(۱۹۷۷)

۱

*

اکاف و ورگارا(۱۹۸۱)

۲

*

*

بازرمن(۱۹۸۶)

۱

*

باپالیا(۱۹۸۸)

۱

*

آمابیل(۱۹۸۸)

۳

*

*

*

کونتز و اودنل(۱۹۸۸)

۲

*

*

سیکزنتمی هالی(۱۹۹۰)

۱

*

کوک(۱۹۹۲)

۲

*

*

لوتانز(۱۹۹۵)

۴

*

*

*

*

وودمن،ساویر و گریفن(۱۹۹۳)

۲

*

*

بارتل و مارتین(۱۹۹۴)

۱

*

استرنبرگ و ویلیامز(۱۹۹۶)

۱

*

لوسیر(۱۹۹۷)

۲۳

۲

۳

۳

۷

۸

فراوانی

به طوری که ملاحظه می کنین برخی از اندیشمندان قائل به یک خروجی خلاق بوده،در حالی که برخی قائل به بیش از یک خروجی می‌باشند . در مجموع می توان گفت که خروجی خلاق در بردارنده تمامی عینیات و ذهنیات،نتایج مختلف و دستاوردهای مختلف از قبیل،ایده های خلاق،محصولات خلاق،راه حل های خلاق،رویه های خلاق انجام کار و خدمات خلاق می شود.

ج) خلاقیت در برابر نوآوری:

اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جداگانه مد نظر قرار گیرند،چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند. خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد،در حالی که نوآوری دلالت برآوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد. هم چنین رزنفلد و سروو(۱۹۹۰)[۴۸] ماهیت خلاقیت یا اختراع را از نوآوری به وسیله معادله زیر تفکیک کردند:

انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...