شهنی ییلاق، سلامتی، مهرابی­زاده هنرمند و حقیقی (۱۳۸۵) نیز طی مطالعه­ ای میزان شیوع تعلل­ورزی در جامعه­ دانش­آموزی شهر اهواز را ۴/۱۵ درصد (۱۷ درصد پسرها و ۱۴ درصد دخترها) برآورد کرده ­اند. بلانت و پیچیل (۱۹۹۸؛ نقل در تمدنی، حاتمی و هاشمی رزینی، ۱۳۹۰) تفاوت بین دو جنس را به متغیرهای میانجی مانند خودمهارگری و استقلال از والدین نسبت داده ­اند. برای مثال در دانشجویان پسر فردیت­یافتگی روانشناختی، خودمهارگری و تعلل­ورزی تحصیلی را پیش ­بینی می­ کند اما ‌در مورد دختران کنار گذاشتن تعارض عاطفی با والدین و نه فردیت­یافتگی، پیش ­بینی­کننده­ خودمهارگری و تعلل­ورزی تحصیلی بود.

استیل (۲۰۰۷) نیز در پژوهش خود فراوانی تعلل­ورزی را در دانشجویان ۸۰ تا ۹۵ درصد گزارش ‌کرده‌است، که از آن میان، ۷۵ درصد خود را تعلل­ورز می­دانند. افزون بر این، نیمی از این ۷۵ درصد نیز همواره به تعلل­ورزی مشغولند. بالکیس، دورو و دورو (۲۰۰۹) هم در پژوهشی شیوع تعلل­ورزی مزمن را تا ۲۳ درصد گزارش کرده ­اند. اونواگبازی و جیااو[۱۹] (۲۰۰۰؛ نقل در سواری، ۱۳۹۱) در یک بررسی میزان تعلل­ورزی در بین دانشجویان را ۹۵ درصد برآورد کردند و تعلل­ورزی، خود را در نوشتن تکالیف، مطالعه برای امتحان و موکول کردن تکالیف به آخر هفته نشان می­دهد. به طور کلی این رفتار در بین دانش­آموزانی که از دبیرستان فارغ­التحصیل شده و وارد دانشگاه ‌شده‌اند، رایج­تر است (کاچگال، هانسن و نوتر[۲۰]، ۲۰۰۱؛ لی، کلی، ادوارد[۲۱]، ۲۰۰۶؛ نقل در محمدی قلعه­تکی، قمرانی و برمک، ۱۳۹۳).

۳-۱-۲ دیدگاه­ های مربوط به تعلل­ورزی

مطالعات فی و تانگنی[۲۲] (۲۰۰۰؛ نقل در حسینی و خیر، ۱۳۸۸) نشان می­دهد تعلل­ورزی فرایندی پیچیده است که ابعاد گوناگون هیجانی، شناختی و رفتاری را دربرمی­گیرد. در این زمینه دیدگاه­ های مختلفی وجود دارد، هریک از این نظریه ­ها تلاش نموده ­اند بخشی از پدیده­ تعلل­وری را تبیین نمایند. در ادامه به سه دیدگاه مهم رفتارگرایی، روان­تحلیل­گری و شناختی در زمینه­ تعلل­ورزی اشاره می­کنیم.

۱-۳-۱-۲ دیدگاه رفتارگرایی

نظریه­ های رفتاری، تعلل­ورزی را بر حسب نظریه تقویت تبیین ‌می‌کنند، یعنی به تعویق انداختن کار برای فرد اثر تقویتی بیشتری از انجام آن دارد. بر این اساس یک الگوی تعلل­ورزی، زمانی به وجود می ­آید که یک موقعیت بیزارکننده، پاسخی ناخوشایند را نسبت به یک محرک خنثی مرتبط با زمان ایجاد می­ کند و به مرور این محرک خنثی با محرک بیزارکننده جانشین می­ شود (بریودی[۲۳]، ۱۹۸۰؛ نقل در حسینی و خیر، ۱۳۸۸). در این دیدگاه هدف درمان، کاهش نسبت یا درصد زمان تعلل­ورزی و افزایش نسبت مطالعه یا فعالیت است. برای کاهش تعلل­ورزی از روش­هایی چون الگوسازی، شرطی­سازی، مدیریت زمان و فنون برنامه­ ریزی استفاده می­ شود (حسینی و خیر، ۱۳۸۸).

۲-۳-۱-۲ دیدگاه شناختی

رویکردهای شناختی بر نقش باورها و نگرش­های منفی در تعلل­ورزیدن تأکید دارند، اما نمی ­توانند سازوکار چگونگی تأثیرگذاری چنین باورهایی بر فرایند شناختی تعلل­ورزی را توضیح دهند (گلستانی بخت و شکری، ۱۳۹۲). شناخت انسان باعث ایجاد نوعی هیجان می­ شود و عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می­دهد. برای رفع مشکل تعلل­ورزی، درمان­گران و مشاوران شناختی، سعی ‌می‌کنند باورهای غیرمنطقی فرد را به او بشناسانند و روشن کنند که ریشه­ تعلل­ورزی، باور نداشتن به توانایی‌های فردی است. درمان­گران و مشاوران شناختی، بینش فرد را نسبت به توانایی و استعدادهای خویش تغییر داده و از این طریق باورهای منطقی در فرد ایجاد ‌می‌کنند. فردی که توانایی‌های خود را باور دارد، در انجام مسؤلیت­هایش تلاش بیشتری می­ کند و ‌بنابرین‏ تعلل­ورزی کمتری دارد (رجب­پور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱).

۳-۳-۱-۲ دیدگاه روان­تحلیل­گری

از بعد روان­تحلیل­گری، تعلل­ورزی یک رفتار مسئله­دار بوده که نشان­دهنده نوعی هیجان روانی زیربنایی است (بالکیس و دیوریو، ۲۰۰۷؛ نقل در حسینی و خیر، ۱۳۸۸). این دیدگاه بر وقایع ناهشیار (امیال و ترس­ها) یا تجربیات آسیب­زای دوره­ کودکی، که موجب رفتارهای ‌خود کم­بینی می­ شود، تأکید می­ کند (اسکیومن[۲۴]، ۱۹۸۱؛ نقل در حسینی و خیر، ۱۳۸۸). با تحلیل این عوامل، روان­تحلیل­گران تلاش ‌می‌کنند علت تعلل­ورزی را کشف و راه­کارهای درمانی برای آن ارائه نمایند.

۴-۱-۲ تعلل­ورزی منفعل و فعال

اگرچه مطالعات تجربی اشاره­ی ضمنی به منفی بودن تعلل­ورزی دارند اما برخی پژوهشگران نشان داده ­اند که تعلل­ورزی می ­تواند فواید کوتاه­مدتی داشته باشد. برای مثال تیس و بامیستر (۱۹۹۷؛ نقل در رجب­پور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱) گزارش کردند که در مقایسه با افراد غیر تعلل­ورز، هنگامی که موعد انجام کار در آینده نزدیک نیست، افراد تعلل­ورز استرس کمتری تجربه ‌می‌کنند و سلامت جسمانی بیشتری دارند. از این رو تعلل­ورزی می ­تواند یک استراتژی جهت تنظیم احساسات منفی افراد باشد تا به موجب آن افراد حداقل به طور موقت احساس بهتری کسب کنند، از این رو اینکه فردی تکلیفی را به تعویق بیاندازد لزوماًً تأثیر منفی بر کیفیت انجام تکلیف نخواهد داشت.

چو و چوی (۲۰۰۵؛ نقل در رجب­پور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱) نشان دادند که دو نوع تعلل­ورزی فعال و منفعل را ‌می‌توان تشخیص داد. در این دیدگاه تعلل­ورزی منفعل متناسب با معنای سنتی تعلل­ورزی است و تعلل­ورزی فعال افرادی را دربرمی­گیرد که آگاهانه و عمداً اهدافشان را به تعویق می­اندازند، چرا که معتقدند در شرایط تحت فشار بهتر می ­توانند کار کنند. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد اگرچه افراد با تعلل­ورزی فعال مشابه با افراد با تعلل­ورزی منفعل به یک اندازه تعلل­ورزی ‌می‌کنند اما این افراد از نظر استفاده از زمان، کنترل زمان، سبک­های مقابله­ای و پیشرفت تحصیلی تفاوتی با افراد عادی ندارند.

مطالعات نشان می­دهد تعلل­ورزی لزوماًً به معنای ناکارآمدی نیست. تعلل­ورزی ممکن است در اثر تکلیف ساده یا کسل­کننده باشد. همچنین ممکن است به دلیل لذتی که فرد از کار کردن تحت فشار می­برد باشد (رجب­پور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱). کیس (۲۰۰۳، نقل در رجب­پور، فرمانی و امانی، ۱۳۹۱) بیان داشت بین به تعویق انداختن کارها به دلیل اینکه فرد نمی­خواهد آن را انجام دهد با به تعویق انداختن کارها به خاطر اینکه انجام آن کار در حال حاضر مهم نیست، تفاوت وجود دارد. او به تجار حرفه­ای پیشنهاد می­ کند اگر می­خواهید موفق باشید باید بیاموزید که برخی کارها را به تعویق بیاندازید، چون شما نمی­توانید همه چیز را همزمان انجام دهید. او حتی توصیه می­ کند که تجار باید تعلل­ورزی را به عنوان یک مهارت مدیریت زمان (اینکه چه چیزی باید انجام شود و چه چیزی باید به تعویق انداخته شود) بیاموزند.

۵-۱-۲ انواع تعلل­ورزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...