دانلود پروژه و پایان نامه | ۲-۳-۲- پژوهشهای خارجی – 5 |
![]() |
اسدی و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان «رابطه بین ساختار سرمایه و ساختار مالکیت» به این نتیجه رسیدند که رابطه منفی و معناداری بین ساختار سرمایه و ساختار مالکیت وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش بایستی سرمایه گذاران و اعتباردهندگان هر دو ساختار سرمایه و ساختار مالکیت را در زمان تصمیم گیری نسبت به سرمایه گذاری و اعتباردهی مد نظر قرار دهند.
کلیچ و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهشی به بررسی اثر گروه های تجاری بر سرمایه گذاری و کاهش محدودیتهای تأمین مالی در بورس اوراق بهادار پرداختند. آنان در این پژوهش اثرگذاری عضویت در گروه تجاری بر رفتار سرمایه گذاری شرکتها و اثر عضویت در گروه تجاری بر رفع محدودیت تأمین مالی شرکتها را مورد آزمون قرار داد. با توجه به نتایج پژوهش، عضویت در گروه تجاری بر رفتار سرمایه گذاری شرکتها و رفع محدودیت جریان تأمین مالی شرکتها مؤثر بوده است.
پورحیدری و دلدار (۱۳۹۱) در پژوهش خود با عنوان «بررسی تأثیر گروه های تجاری بر سیاست تقسیم سود» به این نتیجه رسیدند که میزان سود تقسیمی در شرکتهای وابسته به گروه های تجاری در مقایسه با شرکتهای مستقل کمتر است. همچنین، نتایج این پژوهش نشان داد که میزان سود تقسیمی در شرکتهای وابسته به گروه های تجاری متنوع و بزرگ در مقایسه با شرکتهای وابسته به سایر گرو هها بالا تر است.
حجازی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین جریان وجه نقد عملیاتی مدیریت نشده و هزینه بدهی رابطه معناداری وجود دارد. اما بین جریان نقد مدیریت شده (غیر عادی) و هزینه بدهی رابطه منفی معنادار وجود دارد.
نیکومرام و همکاران (۱۳۹۲) در پژوهش خود با عنوان «بررسی تاثیر شهرت حسابرس بر رابطه کیفیت اقلام تعهدی و هزینه بدهی» به این نتیجه رسیدند که بین اقلام تعهدی و هزینه بدهی رابطه معکوس وجود دارد. همچنین شهرت حسابرس باعث تشدید رابطه معکوس بین کیفیت اقلام تعهدی و هزینه بدهی است.
عباسی و رستگارنیا (۱۳۹۲) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین تمرکز مالکیت و ارزش شرکت رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که بین ارزش شرکتها با مالکیت انفرادی و نهادی رابطه معنادار و با مالکیت دولتی ارتباط منفی غیر معنادار بر قرار است.
خدامی پور و امینینیا (۱۳۹۲) در پژوهش خود با عنوان «بررسی ارتباط بین اجتناب از پرداخت مالیات و هزینه بدهی و تاثیر مالکیت نهادی بر این رابطه به این نتیجه رسیدند که رابطۀ منفی بین اجتناب از پرداخت مالیات و هزینۀ بدهی وجود دارد. این رابطۀ منفی نشان میدهد که اثر مناسب مالیاتی ناشی از اجتناب از پرداخت مالیات می تواند بهعنوان بدهی برای شرکت به کار رود، از این رو اجتناب از پرداخت مالیات میتواند به عنوان جانشین استفاده از بدهی باشد.
ستایش و همکاران (۱۳۹۳) در پژوهش خود با عنوان (بررسی نقش ساختار مالکیت بر شیوه مدیریت وجوه نقد و موجودیهای کالای شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» با این نتیجه رسیدند که بین مالکیت مدیریتی و میزان نگهداری موجودیهای کالا رابطه معکوس وجود دارد، اما بین مالکیت نهادی، مالکیت شرکتی و تمرکز مالکیت با میزان نگهداری موجودیهای کالا رابطه معناداری وجود ندارد.
۲-۳-۲- پژوهشهای خارجی
پیتمن[۷۳] و فورتین[۷۴] (۲۰۰۴) تأثیر شهرت حسابرس را بر هزینه بدهی مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتند شرکتهایی که مؤسسات بزرگ حسابرسی را به خدمت گرفتهاند، میانگین هزینه بدهی کمتری گزارش کردهاند.
چنگ[۷۵] (۲۰۰۵) در پژوهش خود به بررسی عوامل تعیینکننده بر هزینه های بدهی پرداخت. وی به این نتیجه رسید که تمایل به ایجاد گروه های تجاری با متمرکز کردن صنعت و موانع ورود به صنعت و هزینه های بدهی در صنعت افزایش مییابد.
سیفرت و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهش خود تأثیرات مالکیت سرمایه (سرمایه گذاران داخلی و سهامداران نهادی) را بر عملکرد شرکت بررسی کردند. آنان به این نتیجه رسیدند که روابط بین مالکیت سرمایه به موقعیت شرکت بستگی دارد و قوانین خاص محلی و یا روشهای حاکمیت شرکتی می تواند نوع رابطه را مشخص کند.
اختر[۷۶] (۲۰۰۵) در پژوهش خود عوامل مؤثر بر تعیین ساختار سرمایه شرکتهای چند ملیتی و داخلی را مورد مطالعه قرار داد. نتایج پژوهش وی حاکی از آن بود که در تمامی این شرکتها، فرصتهای رشد، سودآوری و نیز اندازه شرکت، مؤلفه های تعیینکننده نسبت بدهی است.
فایوزی و همکاران[۷۷] (۲۰۰۷) در پژوهشی با عنوان «مالکیت نهادی و مسئولیت اجتماعی شرکت» با بررسی رابطه بین مسئولیت اجتماعی شرکت و مالکیت نهادی پرداختند. آنان به این نتیجه رسیدند که بین مالکیت نهادی و مسئولیت اجتماعی شرکتها هیچ رابطه معناداری وجود ندارد.
نجار [۷۸]و تیلور [۷۹](۲۰۰۸)، در پژوهشی به بررسی رابطه بین ساختار مالکیت و ساختار سرمایه برای نمونه ای از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار اردن پرداختند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که بین ساختار سرمایه و سرمایه گذاران نهادی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
عبدالسلام و همکاران[۸۰] (۲۰۰۸) به بررسی تأثیر ترکیب هیئت مدیره و ساختار مالکیت بر سیاستهای تقسیم سود پرداختند. نتایج پژوهش حاکی از این است که شرکتهای با نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و مالکیت نهادی بیشتر، سود بیشتری را تقسیم میکنند. همچنین، رابطه معناداری بین ترکیب هیئت مدیره و سیاست تقسیم سود وجود ندارد.
مالارکیو[۸۱] و مارتین[۸۲] (۲۰۱۱) در پژوهشی اثر کنترل بهوسیله مالکان نهادی عمده را بر ارزش شرکت مورد بررسی قرار دادند. آنان به این نتیجه رسیدند که یک رابطه منفی بین مالکان نهادی و ارزش شرکت وجود دارد. همچنین، حضور سهامداران بزرگ زمانی که یک مالک نهادی عمده، شرکت را کنترل کند بر ارزش شرکت تأثیر می گذارد.
منوس و همکاران[۸۳] (۲۰۱۲) به بررسی تأثیر گروه های تجاری بر سیاست تقسیم سود در شرکتهای هندی پرداختند. نتایج پژوهش نشان میدهد که در مقایسه با شرکتهای مستقل، درصد توزیع سود در شرکتهای وابسته به گروه های تجاری کمتر است. همچنین، شرکتهای وابسته به گروه های تجاری متنوع، سود بیشتری در مقایسه با شرکتهای وابسته به سایر گروه های تجاری میپردازند.
خان و همکاران (۲۰۱۳) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین مسئولیت اجتماعی شرکتها و مالکیت مدیریتی رابطه منفی معنادار وجود دارد. اما بین مالکیت نهادی رابطه مثبت بر قرار است.
بیون و همکاران (۲۰۱۳) در پژوهش خود در بررسی تأثیر بین گروه های تجاری و ساختار مالکیت و هزینه بدهی به این نتیجه رسیدند که تأثیر و نقش گروه های تجاری بر هزینه بدهی و ساختار مالکیت متفاوت است. بدین معنا که تأثیر گروه های تجاری بر هزینه بدهی و ساختار مالکیت یک رابطه منفی است.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:48:00 ب.ظ ]
|