میزانی که سازمان‌ها قادر به ذخیره‌سازی و دسترسی به درس‌هایی از گذشته هستند، بر توانایی آن ها در حفظ یک سرعت ثابت در یادگیری بلندمدت که به طور مستمر از گذشته ایجاد می‌شود، تأثیر می‌گذارد. بدون هوشیاری نسبت ‌به این فرایند، عدم پیش‌بینی نسبت به نیازهای آینده برای اطلاعات خاص باعث می‌شود که مقدار زیادی از اطلاعات ذخیره نشود یا به شکلی ذخیره شود که بازیابی آن سخت باشد. این بسیار مهم است که دانش در سیستم‌های اطلاعاتی، رویه‌های عملیاتی و رویه‌های سازمانی ضبط شود (اسلیتر و نارور، ۱۹۹۵).

نوآوری‌مداری

نوآوری، شرط اصلی رقابت در قرن ۲۱ است. رقابت فزاینده، تلاطمات شدید محیطی، تغییرات فن‌آوری و عدم اطمینان‌های محیطی، سازمان‌ها را مجبور به پذیرش نوآوری به عنوان بخش اصلی استراتژی آن ها ‌کرده‌است. اینکه سازمان‌ها چگونه نوآوری‌های خود را افزایش می‌دهند، سؤال بسیاری از محققان و دانشمندان بوده است. (فارل و اوسکوفسکی، ۲۰۰۲؛ سینکولا و همکاران، ۱۹۹۷؛ اسلیتر و نارور، ۱۹۹۵).

نوآوری در تحقیقات مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. دفت (۱۹۷۸)، کیمبرلی و اوانیسکو (۱۹۸۱) و دامانپور (۱۹۸۷)، بین نوآوری‌های مدیریتی[۳۸] و فنی[۳۹]، دوار و دوتون (۱۹۸۶)، اتلی، بریجز و اوکیف (۱۹۸۴) و نورد و همکاران (۱۹۸۷)، دو نوع نوآوری تدریجی[۴۰] و بنیان‌شکن[۴۱] را معرفی کردند؛ مارینو (۱۹۸۲) و زموند (۱۹۸۲) مراحل آغاز[۴۲] و اجرای[۴۳] پذیرش نوآوری[۴۴] را از هم جدا کردند؛ و آیکن و همکاران (۱۹۸۰)، سطوح سلسله مراتبی سازمانی را از هم متمایز ساختند. حوزه نوآوری بسیار وسیع است. نویسندگان بین توزیع[۴۵] و پذیرش نوآوری تفاوت قائل شده‌اند (کیم ، ۱۹۸۰). و نیز بین نوآوری[۴۶] و نوآوری‌پذیری[۴۷] (ون دی ون و روجرز، ۱۹۸۸).

پذیرش نوآوری شامل ایجاد، توسعه و اجرای یک ایده یا رفتار جدید است. نوآوری می‌تواند یک محصول یا خدمت جدید، یک فن‌آوری جدید فرایند تولیدی، یک ساختار یا سیستم مدیریتی جدید یا یک برنامه جدید برای اعضای سازمان باشد. ‌بنابرین‏ نوآوری بدین ترتیب تعریف می‌شود: «پذیرش یک ابزار، سیستم، سیاست، برنامه، فرایند، محصول یا خدمت جدید که می‌تواند در داخل سازمان ایجاد شود و یا از بیرون خریداری شود و برای سازمان، جدید باشد» (هالت و کتچن، ۲۰۰۱؛ لوکاس و فارل، ۲۰۰۰؛ دفت، ۱۹۸۲؛ دامانپور و اوان، ۱۹۸۴؛ زالتمن و همکاران، ۱۹۷۳). این تعریف از نوآوری بسیار جامع است و همه انواع آن را در بر می‌گیرد. نوآوری از طریق افزایش انعطاف‌پذیری سازمان، تمایل آن برای تغییر و معرفی محصولات و خدمات جدید و کاهش اینرسی سازمان به طور مثبت بر موفقیت بلندمدت شرکت‌ها تأثیر می‌گذارد (گرینشتین، ۲۰۰۸).

هدف از پذیرش نوآوری توسط سازمان‌ها کمک به عملکرد یا اثربخشی سازمانی است. نوآوری ابزاری است برای تغییر یک سازمان، که می‌تواند در قالب یک پاسخ به تغییرات محیط داخلی یا خارجی باشد یا در قالب یک اقدام مؤثر برای تأثیرگذاری بر محیط. از آنجا که حتی باثبات‌ترین محیطها نیز تغییر می‌کنند، سازمان‌ها باید به طور مداوم نوآوری‌هایی را انجام دهند (هیج، ۱۹۸۰).

ارتباط بین ویژگی‌های سازمانی و نوآوری در محصول

نوآوری سازمانی در قالب سه سطح مختلف، تأثیرگذار است: سطوح فردی، سازمانی و محیطی. متغیرهای سازمانی در بین همه این سطوح، بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته‌اند و نویسندگان مختلف اهمیت آن ها را به عنوان عوامل تعیین کننده نوآوری تأیید کرده‌اند (دامانپور، ۱۹۸۷؛ کیمبرلی و اوانیسکو، ۱۹۸۱). ۱۳ عامل سازمانی (ساختاری، فرآیندی، منابع و فرهنگی) که اکثراً عوامل ساختاری هستند، بر نوآوری تأثیر می­گذارند. جدول ۲-۱ شمای کلی از ارتباط بین عوامل سازمانی و نوآوری را نشان می‌دهد.