مقالات و پایان نامه ها | بهبود عملکرد حافظه پس از آسیب مغزی – 3 |
![]() |
در تجارب بالینی، اگرچه افراد به کمک برای یادآوری اطلاعات شرح حال گذشته خود، نیاز دارند؛ یادزدودگی پیشگستر، بزرگترین نقص برای بیماران مبتلا به اختلالات حافظه است و کانون تمرکز اصلی توانبخشی میباشد. اگر یادزدودگی پیشگستر، وجود نداشته باشد یا خفیف باشد، امکان آموزش مجدد دانش واقعی در مورد گذشته، وجود خواهد داشت. وقتی این مورد اتفاق افتد بیماران ممکن است بیان کنند که آن ها میدانند این رویداد اتفاق افتاده است ولی هیچ آشنایی با حوادث مطرح شده در سؤالات ندارند (هانکین و همکاران، ۱۹۹۵).
بهبود عملکرد حافظه پس از آسیب مغزی
معنای بهبودی چیست؟
واژه بهبودی[۱۶۲] میتواند به چند روش متفاوت تفسیر شود. آلملی و فینگر[۱۶۳] (۱۹۸۸) برخی از تعاریف بهبودی را مورد بحث قرار دادهاند. آن ها بیان میکنند که بهبودی، بازیابی کامل کارکردهای است که در اثر آسیب مغزی از دست رفتهاند یا آسیب دیدهاند. تعداد کمی از افراد مبتلا به آسیب حافظه، با این تعریف، به بهبودی دست مییابند. جنت و بوند[۱۶۴] (۱۹۷۵) بر اساس مقیاس نتایج مقیاس کمای گلاسگو «بهبود خوب» را اینگونه تعریف میکنند. شروع مجدد زندگی بهنجار حتی اگر اختلالات نورولوژی و روانشناختی خفیف وجود داشته باشد (ص ۴۸۳). این مورد گاهی برای افراد دارای مشکلات ارگانیک[۱۶۵] حافظه، قابل دستیابی است. لارنس و استین[۱۶۶] (۱۹۷۸) بیان کردند که «بهبودی، بازگشت به سطوح عملکرد بهنجار یا نزدیک به بهنجار بعد از اثرات مخرب اولیه یک آسیب به نظام عصبی است» لذا بازهم برای بیشتر افراد مبتلا به آسیب حافظه که مرحله حاد را پشت سر گذاشتهاند، نامحتمل است.
بهاحتمال زیاد، بهترین تعریف قابل استفاده برای افراد مبتلا به نواقص ارگانیک حافظه توسط مارشال در سال (۱۹۸۵) ارائه شد که بهبودی را به عنوان کاهش اختلال در کارکردهای رفتاری یا فیزیولوژیک بهموازات گذشت زمان تفسیر میکند (ص ۲۰۱). بارون (۱۹۸۷) بیان میکند که بهبودی هنگامی اتفاق میافتد که اختلالات رفتاری مزمن از طریق آموزش خاص یا از طریق مداخلات داروئی، جراحی یا دیگر روشهای مستقل، کاهش یابد (ص ۱۷۸). این تعریف با تأکید بر کاهش ضعفها و نواقص تا حدی، توانبخشی را در بر میگیرد. شاید دقیقترین و مشخصترین تعریف توسط لیور (۱۹۸۰) ارائه شده است که بهبودی را بازگشت بعد از آسیب رفتارهای خاصی که در اثر آسیب مغزی مختل شده است، تعریف میکند (ص ۲۹۸). با این وجود بعید است که تمام پیشرفتهای حاصل از ترکیب بهبودی طبیعی و توانبخشی توسط افراد مبتلا به آسیب حافظه، این معیار را برآورده سازد. از سوی دیگر بر اساس نظر کولب (۱۹۹۵) معمولاً بهبودی شامل دو فرایند میباشد. بهبودی نسبی کارکردهای از دست رفته به همراه جایگزینی قابل ملاحظه کارکردها (مثلاً جبران کارکردهای از دست رفته از طریق ابزارهای دیگر) و به هنگام توانبخشی، احساس راحتتری به ما میدهد به علت ۱- بهبودی طبیعی ۲- جبران کارکردهای از دست رفته که توسط برنامه های توانبخشی هدف قرار گرفته است.
عمدهترین دلیل آسیب مغزی و به دنبال آن اختلال حافظه در افراد کمتر از ۲۵ سال، TBI میباشد. افرادی که دچار چنین آسیبهای میشوند، اغلب تا اندازه قابل توجهی بهبود مییابند. اگر تعریف تیزدل[۱۶۷] و جنت (۱۹۷۴) از کما را بپذیریم، چشمان خودبهخود یا با تحریک، باز نمیشوند، به دستوراتی که به آن ها داده میشود عمل نمیکنند و پاسخ کلامی ندارند؛ پس بهمحض اینکه این افراد چشمانشان را باز کنند، آن ها دیگر در کما نیستند به خاطر اینکه افراد دچار TBI شدید معمولاً چشمان خود را در یک دوره تقریباً چهار هفته باز میکنند. آن ها دیگر در کما نیستند؛ بنابرین طی تقریباً چهار هفته بعد از آسیب، افراد دچار آسیب مغزی تروماتیک ممکن است در حالت نباتی یا حداقل هوشیاری باشد (جیاسینو[۱۶۸] و همکاران، ۲۰۰۲) یا آن ها کاملاً هوشیار باشند که معمولاً اکثر بیماران از این نوع میباشند؛ اما بهبودی بیشتر، مسلماًً ادامه مییابد و احتمالاً بهبودی در هفتهها و ماههای اول بعد از آسیب نسبتاً سریع و در ادامه کندتر میشود که میتواند برای سالهای زیادی ادامه یابد. الگوی مشابهی ممکن است بعد از صدمات غیر پیشرونده[۱۶۹] مثل هیپوکسی، آنسفالیت و حوادث مغزی عروقی[۱۷۰] دیده شود. با این وجود در این موارد، فرایند بهبودی ممکن است ماهها یا سالها به طول بینجامد.
باید تأکید کرد که اگرچه، برخی از اختلالات به مرور زمان برطرف میشوند، بهبودی برای بسیاری از بیماران در حد کمی است. پذیرش و اجرای یک روش جبرانی[۱۷۱]، بهترین فرصت برای کاهش مشکلات روزمره را فراهم میکند و زندگی مستقل و کیفیت زندگی را برای بیشتر افراد دچار اختلال حافظه، بهبود میبخشد.
مکانیسمهای بهبودی
چندین نویسنده، مکانیسمهایی را که طی آن بهبودی میتواند اتفاق افتد را موردتوجه قرار دادهاند. (آلملی و فینگر، ۱۹۹۲؛ کولب، ۱۹۹۵، ۲۰۰۳؛ رابرتسون[۱۷۲]، ۱۹۹۹). رایجترین مکانیسمهای مفروض که باعث بهبودی میشوند عبارتاند از برطرف شدن ادم[۱۷۳] یا تورم مغزی، دایاشیسیز[۱۷۴] (که بهموجب آن جراحت از طریق شوک به سایر نواحی مغز، آسیب میرساند)، انعطافپذیری[۱۷۵] یا تغییرات در ساختار نظام عصبی و نو زایش[۱۷۶] یا رشد مجدد[۱۷۷] بافت عصبی. تغییرات مشاهده شده در چند دقیقه اول (مثلاً بعد از یک ضربه خفیف به سر) احتمالاً رفع آسیبهای موقت را منعکس میکند که علت ساختاری ندارد. تغییرات مشاهده شده در طی چند روز، احتمالاً به خاطر برطرف شدن نابهنجاریهای ساختاری موقتی مانند ادم یا اختلال عروقی یا کاهش فعالیت متابولیک آنزیمها است. بهبودی بعد از چند ماه یا چند سال، کمتر شناخته شده است. چندین راه ازجمله دایاشیسیز، انعطافپذیری و نو زایش وجود دارد که در آن بهبودی ممکن است کسب گردد.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:12:00 ب.ظ ]
|