حال به تعاریفی از حقوق بشر می پردازیم:

در تعریف حقوق بشر باید این چنین بیان نمود که: « حقوق بشر از یکسری حقوق و آزادی هایی تشکیل شده است که هر فرد،انسان در طول زندگی خویش استحقاق دارا شدن آن حقوق را دارد».[۲]

بر اساس نظریه ی مکتب آزادی خواه، حقوق بشر را این چنین به تصویر کشیده اند. حقوقی که به طور طبیعی و ذاتی مختص انسان می‌باشد. حقوقی که قبل از این که دولت به وجود آید، وجود داشته و مافوق آن است و بدین جهت دولت ها باید آن را محترم بشمارند.[۳]

به عبارت بهتر حقوق بشر در فطرت ذاتی انسان ها متجلی است و کلیه ی آحاد بشریت از این حقوق متمتع هستند و دولت ها قادر نیستند که ملت خود را از این حقوق محروم سازند.

در کتاب ترمینولوژی حقوق، حقوق بشر این گونه تعریف شده است:

«مجموعه حقوقی که به سکنه یک کشور، اعم از بیگانگان و تبعه در قبال دولت داده شود».[۴]

به یک تعبیری باید چنین استنباط کرد که حقوق انسان ها باید در همه ی ازمنه و امکنه رعایت شود و به آن احترام گذاشته شود و در این مسئله نباید بیگانه و تبعه را دخیل دانست.

ماهیت حقوق بشر، مستلزم این مفهوم است که هر فرد به سبب انسان بودنش دارای حق و حقوقی است. به عبارتی، انسان ها بدون چون و چرا حائز حقوق هستند. زیرا آن ها انسان اند، و این “انسانیت” از اوضاع، احوال، مدارج و منزلت و شایستگی های متفاوت اجتماعی آن جداست.[۵]

گفتار دوم: مفهوم تعهد بین‌المللی دولت در زمینه پاس داشت و اجرای حقوق بشر

تابعان فعال حقوق بین‌المللی از رهگذر روابطی که با هم دارند، شکل گیری تعهداتی را رقم می‌زنند که بی تردید استقرار و حفظ نظم بین‌المللی به رعایت همه جانبه این تعهدات از سوی آن ها وابسته است؛ تعهداتی که از منابع بین‌المللی مختلفی برخواسته و انتظار جامعه ی بین- المللی بر محترم شمردنشان مبتنی بر این فرض اصلی و بنیادین در حقوق بین الملل است که این تابعان، تعهدات ایجاد شده را بر مبنای توافق و رضایت خود پذیرفته اند. اصل حاکمیت اراده کشورها و سازمان های بین‌المللی بر پذیرش تعهدات بین‌المللی، صرف نظر از تعهدات برخواسته از حقوق بین الملل عام الشمول و آمره حقوق بین الملل، امروزه از اصول مسلم و به رسمیت شناخته شده ی حقوق بین- الملل است، چرا که اگر میان نظام حقوق بین الملل و نظام های حقوق داخلی تفاوتی از جهت مبنایی وجود نمی داشت، نمی توانستیم شاهد رشد این نظام حقوقی و پیشرفت های امروزین آن باشیم.

در راستای اهمیت توجه به موضوع تعهد در نظام حقوق بین- الملل، نقش معاهدات بین‌المللی که یکی از منابع اصلی و مهم در پیدایش تکالیف بین‌المللی هستند، آشکار می شود که امروزه و خصوصاًً پس از لازم الاجرا شدن معاهده ۱۹۶۹ وین راجع به حقوق معاهدات بین‌المللی در ژانویه ۱۹۸۰، لزوم توجه دولت ها ‌به این سند مهم بین‌المللی از حیث شکلی که البته بخش اعظمی از آن تدوین قواعد عرفی بین‌المللی است، در تنظیم عهدنامه های بین‌المللی فی ما بین بیشتر از همیشه احساس می‌گردد[۶].

لازم به ذکر است که بگوییم منابع حقوق بین الملل عبارتند از: معاهدات، عرف، اصول حقوقی، تصمیمات یا رویه قضایی بین‌المللی، دکترین، اصل انصاف، اعمال حقوقی یک جانبه ی بین‌المللی و قواعد آمره. و منابع تعهدات گاهی ناشی از عرف هستند و گاهی ناشی از قرارداد که تعهدات حقوق بشری هم می‌توانند ناشی از این اصول شوند.

تعریف تعهد بین‌المللی

تعهدات بین‌المللی “erga omnes” از جمله تعهدات ناشی از اصول مربوط به حقوق بنیادین شخص انسان، تعهدات جامعه نامیده می‌شوند که نه فقط رضایت قرار دادی دولت ها، بلکه واقعیت عضویت در جامعه ی بین‌المللی مستلزم رعایت آن ها بوده، و رضایت دولت ها امری مسلم فرض می شود. از این روست که دیوان بین‌المللی دادگستری در نظر مشورتی خود راجع به کنوانسیون منع ژنوساید تأ کید نموده است اصولی که شالوده کنوانسیون هستند «حتی بدون هر گونه تعهد قرار دادی» بر دولت ها الزام آور هستند.

دیوان بین‌المللی دادگستری در رأی خود در قضیه بارسلونا ترکشن، عبارت مربوط به تعهدات عام المشمول “ergaomnes” را در دو پاراگراف متوالی (۳۳-۳۴) ‌به این صورت طرح ‌کرده‌است:« ۳۳٫ زمانی که یک دولت سرمایه گذاری های خارجی یا اتباع بیگانه،اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی را در قلمرو خود می پذیرد، ملزم است حمایت قانون را به آن ها گسترش داده و تعهداتی را در خصوص رفتار با آن ها قبول کند. بویژه باید یک تفکیک اساسی فیمابین تعهدات دولت ها نسبت به کل جامعه بین‌المللی و تعهدات دولت ها در مقابل یکدیگر در چارچوب حمایت دیپلماتیک قائل شد. تعهدات دسته ی اول؛ به لحاظ اهمیتشان به کلیه کشورها مربوط می‌شوند. نظر به اهمیت این حقوق کلیه ی دولت ها می‌توانند برای حفظ آن ها دارای منفعت حقوقی باشند؛ چنین تعهداتی را تعهدات ergaomnes می‌گویند.

۳۴٫ برای مثال، این تعهدات در حقوق بین الملل معاصر، از غیر قانونی دانستن تجاوز، کشتار جمعی و نیز از اصول و قواعد مربوط به حقوق بنیادین شخص انسان، از جمله حمایت بر ضد برده داری و تبعیض نژادی ناشی می‌شوند. برخی از حقوق حمایتی مربوطه، وارد مجموعه حقوق بین الملل عام شده اند.[۷]بخش دیگر (این حقوق ) توسط اسناد بین‌المللی دارای خصیصه جهانی یا شبه جهانی شده اند.[۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...