مقالات و پایان نامه های دانشگاهی – گفتار دوم: واژگان نزدیک به محیط زیست – 9 |
![]() |
آقای حسن مرادی در کتاب حقوق محیط زیست بین الملل در مورد تعریف محیط زیست میگوید: «واژه محیط زیست از کلمه باستانی فرانسوی ( environner ) به معنی احاطه کردن، گرفته شده است. با کاربرد موسع واژه احاطه، محیط زیست میتواند شامل مجموع شرایط طبیعی، اجتماعی و فرهنگی گردد که بر حیات فرد یا اجتماع اثر میگذارد. از نظر جغرافیایی محیط زیست میتواند برای اشاره به ناحیه ای محدود و یا اشاره به کل سیاره مورد استفاده قرار گیرد.»[۱]
به نظر میرسد که اگر ایشان در تعریف خود بیشتر به مفهوم لغوی واژه (environner) نزدیک می شد مفهوم بهتری از محیط زیست ارائه میداد. لیکن دخیل کردن شرایط اجتماعی و فرهنگی در تعریف محیط زیست به نظر صحیح نیست. چرا که محیط زیست و طبیعت قبل از آنکه اجتماعی به وجود بیاید و فرهنگی شکل بگیرد وجود داشته است و اجتماع و فرهنگ عواملی نیستند که دخیل در وجود محیط زیست باشند. از طرف دیگر در ابتدای تعریف گفته اند محیط زیست میتواند شامل مجموع شرایط طبیعی باشد! عبارت میتواند شامل شرایط طبیعی و … باشد، در مقام بیان اجزای محیط زیست است و برای تعریف محیط زیست ترکیبی نامأنوس است.
آقای سید فضل اله موسوی نیز در کتاب حقوق بین الملل محیط زیست بدون آنکه هیچ تعریفی از محیط زیست ارائه دهد، نوشته است: «امروزه موضوع محیط زیست مسایل بسیاری را دربرمی گیرد، از جمله آب و هوا، گرمای جهانی، بالا آمدن سطح آب دریاها، حفظ گونه های گیاه و حیوانی، فرسایش لایه ازن، تخریب جنگل ها، آلودگی آب ها، باران اسیدی، آلودگی های صوتی و بسیاری مسائل دیگر.»[۲]
در قانون حفاظت از محیط زیست بلغارستان مصوب ۱۹۹۱ (تکمله) محیط زیست اینگونه تعریف شده است که: محیط زیست بخشی از طبیعت است که میتواند از فعالیت بشر متأثر گردد. این تعریف از محیط زیست، در نگاه اول جذاب به نظر میرسد. در عین حالی که کوتاه است، بسیار جامع نیز می نمایدو از لغات و عبارات پیچیده نیز استفاده نکرده است. اما در ماهیت باید گفت در این تعریف، ملاک تشخیص محیط زیست این است که بتواند توسط فعالیت بشر متأثر گردد. این ملاک بدی به نظر نمی رسد و گستره ی وسیعی را در برمی گیرد. در صورت تمسک به این ملاک باید ابتدای تعریف را تغییر داد. چرا که تمام طبیعت به صورت بالقوه میتواند از فعالیت بشر متأثر گردد. مسلماًً منظور گوینده اثر بالفعل نبوده است. چرا که خیلی از بخش های طبیعت تا به حال دست نخورده باقی مانده ولیکن نمی توان به این دلیل آن را خارج از تعریف محیط زیست دانست. فلذا کل طبیعت و آنچه خداوند آفریده است محیط زیست به شمار میآید. اما به نظر می توان از این تعریف در دست یابی به تعریف کاربردی تر استفاده کرد. بدین توضیح که می توان گفت محیط زیست به طبیعتی گفته می شود که تغییر و تخریب آن به صورت بالقوه میتواند زندگی انسان را متأثر گرداند. چنین تعریفی از آنجا دارای حُسن است که اهمیت جلوگیری از تخریب محیط زیست را به شنونده گوش زد میکند. گوش زد میکند که تغییر و تخریب محیط زیست بر زندگی بشر تأثیرگذار است. خواه این تغییر و تخریب مستقیماً در نتیجه عمل سوء انسان باشد، خواه غیر از آن باشد.به عنوان مثال عدم پیگیری و برنامه ریزی یک دولت برای جلوگیری از انقراض یک گونه حیوانی یا گیاه خاص، ترک فعلی است از جانب آن دولت که به طور غیر مستقیم موجب تخریب محیط زیست شده و بر زندگی کل بشریت تأثیر سوء میگذارد. چرا که در صورت انقراض یک گونه جانوری خاص، کل جامعه جهانی در نسل های آتی از داشتن این گونه محروم میشوند و این همان خسارت بالقوه به زندگی انسان است. چرا که محیط زیست و گونه های متنوع زیستی موجود در آن میراث مشترک بشریت بوده و همه ی دولت ها موظف به جلوگیری از انقراض گونه های کمیاب و در معرض خطر هستند.
بنابرین وقتی در ابتدای تعریف می گوییم : “محیط زیست، طبیعتی است که…” در حقیقت مصنوعات ساخت دست انسان را از دایره شمول خارج ساخته ایم و این تعریف از این لحاظ مانع است. از سوی دیگر نمی گوییم “بخشی از طبیعت است که …” بلکه کل طبیعت را محیط زیست میدانیم که تخریب آن چه موجب خسارت مادی چه معنوی گردد، زندگی انسان را متأثر میسازد. این تعریف از دو جهت فوق دارای جامعیت مقبولی است.
گفتار دوم: واژگان نزدیک به محیط زیست
در مقالات و کتب نگاشته شده در زمینه محیط زیست و همچنین معاهدات منعقده در زمینه حقوق محیط زیست گاهاً با واژگانی برخورد می نماییم که اگرچه دارای مفهوم نزدیک به محیط زیست هستند و ارتباط تنگاتنگی با آن دارند، لیکن تمیز قائل شدن به ظریف معنایی آن و تفکیک آن ها از مفهوم محیط زیست به معنی خاص به درک و فهم آسان تر مقصود به کار گیرنده کمک شایانی میکند. واژگانی همچون اکولوژی، زیستگاه، زیست بوم، اکوسیستم، لانه اکولوژیک، تعادل اکولوژیک از این قبیل هستند که به تعریف اجمالی آن ها می پردازیم.
الف) اکولوژی
اکولوژی یا بوم شناسی از جمله کهن ترین علوم بشری است و به معنای دانشی است که روابط جانداران را با محیط زندگی آن ها بررسی میکند.[۳] با توجه به ارتباط ناگسستنی که میان محیط زیست و فعالیت های اکولوژیست ها وجود دارد، این گروه را می توان نمایندگان فعال حفاظت از محیط زیست دانست. از سوی دیگر واژه های بسیاری نیز از علم اکولوژی وارد اصطلاحات حقوقی حقوق محیط زیست گردیده است. به عنوان مثال لانه اکولوژیک به معنای زیستگاه طبیعی و یا پناهگاه حیات وحش، و یا واژه تعادل اکولوژیک که در مقالات حقوقی در خصوص مسئولیت دولت ها به حفظ نظم طبیعی محیط زیست بسیار پرکاربرد است.
ب) زیست گاه
زیست گاه یک محیط طبیعی است که یک گونه مشخص حیوان، گیاه و یا هر جاندار دیگری در آن زندگی میکند.[۴] این واژه نیز در دعاوی علیه تخریب کنندگان منابع زبیعی محیط زیست بسیار پرکاربرد میباشد.
ج) زیست بوم
زیست بوم به مناطق زندگی تمام گیاهان، حیوانات و سایر موجودات با شرایط طبیعی محیط در یک منطقه ویژه گفته می شود.[۵] بنابرین زیست بوم نسبت به زیستگاه از عمومیت بیشتری برخوردار میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:08:00 ب.ظ ]
|