۲-۲-۱اعتقادات مذهبی و سلامت روانی

یکی ازمعضلات قرن حاضرآشفتگی های عاطفی وهیجانی در روابط انسانی است. درطول تاریخ مکاتب گوناگونان جامعه شناسی و روانشناسی به دنبال ارائه راه حلهایی بودند وبه انسان و نیازهای او توجه کرده‌اند. مطالعات معنوی در روانشناسی در سطح جهان موضوعی جدی و اساسی است و توجه به آن در بسیاری از کشورها در حال افزایش است(پاچالسکی[۱۲]ولارسن[۱۳] (۱۹۹۸)، پاچالسکی و همکاران (۲۰۰۰)).

امروزه بسیاری از پزشکان ایمان و معنویت را به عنوان یک منبع مهم در سلامت جسمی و بهبود افراد می شناسند ،به گونه ای که آن ها اغلب ضروری می دانند که در فرایند درمان مسایل معنویب یماران را مورد توجه قرار دهند (به نقل از ریچاردز[۱۴]، هاردمن[۱۵] و بررت[۱۶]،۲۰۰۷).

معنویت،بعدی از انسان است که ارتباط و یکپارچگی او را با عالم هستی نشان می‌دهد. ارتباط و یکپارچگی به انسان امید و معنا می‌دهد و او را از محدوده زمان و مکان و علایق مادی فراتر می‌برد ،وحدت درهستی به وسیله افراد معنوی مشاهده می شود (غباری بناب،۲۰۰۹).

پارگامنت و همکاران(۲۰۰۰)، هم جنبه‌های مثبت و هم جنبه‌های منفی مقابله مذهبی را مطالعه، بررسی و شناسایی نمودند. راهبردهای مذهبی مثبت شامل، بازنگری خیرخواهانه مذهبی، ارزیابی مجدد از قدرت خدا، مقابله مذهبی مشارکتی، جستجوی حمایت معنوی، تمرکز مذهبی، پالایش مذهبی، ارتباط معنوی، جستجوی حمایت از روحانیون، کمک رسانی مذهبی و آمرزش مذهبی. راهبردهای مذهبی منفی نیز شامل، ارزیابی کیفری مذهبی، ارزیابی مجدد شیطانی، واگذاری (تسلیم) مذهبی فعالانه و منفعلانه، مقابله مذهبی خودمدارانه، ‌ناخشنودی معنوی، ‌ناخشنودی مذهبی بین فردی می‌باشد. نتیجه مرور ۱۱ مطالعه نشان می‌دهد که مقابله مثبت مذهبی با تعالی پس ضربه ای، پیامدهای مثبت و تعالی وابسته به استرس، رابطه دارد (شاو و همکاران،۲۰۰۵).

به طور خلاصه ،معنویت یکی از ابعاد زندگی انسانی است و هنگامی که افراد به اتاق مشاوره و درمان وارد می‌شوند ،بعد معنوی خود ‌را پشت در نمی گذارند بلکه باورهای معنوی ،اعمال ،تجارب ،ارزش‌ها ، ارتباطات وچالش های معنوی خود را نیز به همراه خود به اتاق مشاوره و درمان می آورند (پارگامنت،۲۰۰۷).

رویکردهای معنویت درمانی ،درمانگران را تشویق می کنندکه در درمان مسایل مهم معنوی درمانجویان را در زمان مناسب مورد خطاب قرار دهند و در راستای استفاده از قدرت بالقوه ایمان و معنویت درمانجویان در درمان ‌و بهبودی ،از زبان و مداخله هایی استفاده کنند ،که بیانگر احترام و ارزش قائل شدن درمانگر نسبت به مسایل معنوی درمانجو باشد(ریچاردز،هاردمنوبررت،۲۰۰۷).

مذهب و معنویت مجموعه ای از کلمات و چارچوبها را ارائه می‌دهند که از راه آن ها ،انسان می‌تواند معنا و مفهوم زندگی خود را درک کند (وست[۱۷]،۲۰۰۱). دان[۱۸] (۱۹۹۳)، معنویت به وسیله اعمال و عقاید پذیرفته شده هر فرهنگ مشخصی بیان شده و شکل می‌گیرد. این رویکرد به معنویت در اصل اشاره دارد نیازهای معنوی به گونه ذاتی در قلمرو مذهب رسمی ،دارای رابطه عمیق با عقیده به خداوند یا هر الوهیتی می‌باشد. به نظرمی ‌رسد که نیازهای معنویی که ارزش و معنای درونی و یک ارزش ‌و معنای خارجی داشته باشد (فلاهی خوش ناب و مظاهری،۲۰۰۸).

اخیراً تحقیقات در گستره وسیعی متوجه این موضوع گردیده که مذهب و اعتقادات مذهبی چگونه بر جنبه‌های مختلف سلامت جسمی و روانی مؤثرند. تحقیقات پیشین نشان داده است که مذهبی بودن به معنای وسیع کلمه می‌تواند اثرات بحران‌های شدید زندگی را تعدیل کند. برای مثال کوک[۱۹]و ویمبرلی[۲۰] (۱۹۸۳) گزارش کردند که تعهد مذهبی، سازش والدینی را که اخیراًً کودکی را به خاطر اختلال خون یا سرطان از دست داده بودند، تحت تأثیر قرار می‌داد (پارک[۲۱]و کوهن[۲۲]،۱۹۹۰).

برخی محققان نشان داده اندکه اعتقادات مذهبی ارتباط زیادی با سلامت کلی فرد دارد؛ به طوری که اعتقادات مذهبی به عنوان منابع مهمی جهت سازگاری با وقایع تنش زای زندگی در نظر گرفته می شود (استوکی[۲۳] و همکاران،۲۰۰۱). پژوهشگران در تحقیقات خود بر روی سلامت معنوی بیماران مبتلا به سرطان دریافتند بین سن بیماران و اعتقادات مذهبی آنان ارتباط مستقیم وجود دارد تحقیقات در دهه اخیر قویاً حاکی از آن است که توجه به نیروهای اعتقادات مذهبی و معنویت به عنوان نیازی که به افراد، آرامش، نیرو و نشاط وصف ناپذیری می بخشد مورد توجه نظریه پردازان مختلف از جمله پزشکان، روان پزشکان و روان شناسان بوده است.

در سال‌های اخیر تحقیقات بیشماری ‌در مورد ارتباط مذهب و سلامت روان انجام شده است. این تحقیقات به طور کلی نشان داده‌اند که یک ارتباط مثبت بین مذهب و سلامت روان وجود دارد (الیسون،۱۹۹۴). اما در برخی تحقیقات، ارتباطی مبهم و نامفهوم، بین جنبه‌های مختلف دین داری و سازش روان شناختی گزارش شده است. به نظر می‌رسد، اعتقادات مذهبی می‌توانند اثرات مثبت و منفی بر سلامت روان داشته باشند و بسته به دیدگاه های مذهبی شخص، رویدادهای مشابه درزندگی افراد می‌تواند به شیوهای کاملاً متفاوت مدنظر قرار گیرند. برای مثال، در مطالعه تایلر (۱۹۸۳) بر روی قربانیان سرطان مشاهده شد که بعضی قربانیان، سرطان را به عنوان یک مبارزه یا آزمایش الهی که از طرف خدا برای ایمان آن ها طرح شده است، می‌دانستند، در حالی که عده ای دیگر آن را به عنوان یک تهدید در نظر می گرفتند (پارک و کوهن،۱۹۹۰).

کوتاه‌ترین راه برای تقسیم بندی مذهب از نظر موضوعی این است که بگوئیم شخصی که از بیرون برانگیخته شده، مذهبش را مورد استفاده قرار می‌دهد در حالی که، شخصی که از درون برانگیخته شده با مذهبش زندگی می‌کند. شخصی که جهت گیری مذهبی درونی دارد، انگیزه هایش را در خود مذهب، می‌یابد. چنین اشخاصی، مذهب و شخصیت شان یکی می شود. در حالی که اشخاصی که جهت گیری مذهبی بیرونی دارند، برای رسیدن به اهدافی دیگر به سمت مذهب می‌روند. به عبارت دیگر به سمت خداوند می‌روند، بدون این که از خود روی بگردانند (به نقل از ویتن[۲۴]،۱۹۹۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...