متغیرهایاصلی پژوهش

سن ازدواج

مدت ازدواج
تعداد فرزندان
جنس فرزندان
تحصیلات زن
شغل زن
دانش جنسی
اعتماد به نفس جنسی
نگرش جنسی
اعتماد به نفس جنسی

۴۳/+=r

۰۵/۰=p

۴۴/-=r

۰۵/=p

۴۶/۰-=r

۰۱/۰=p

۴۷/+=r

۰۵/۰=p

۴۹/+=r

۰۵/۰=p

نگرش جنسی

۴۹/۰+=r

۰۵/۰=p

۶۱/۰+=r

۰۵/۰=p

۴۷/+=r

۰۵/۰=p

دانش جنسی

۴۷/+=r

۰۵/۰=p

فصل پنجم:

بحث و نتیجه گیری

۵-۱- خلاصه:

در این فصل، پژوهشگر به بحث و بررسی نتایج مربوط به فرضیه های پژوهش می پردازد. در ابتدا نتایج مربوط به هر فرضیه بیان شده و آنگاه آن را با نتایج پژوهش های مشابه و مبانی نظری مقایسه می‌کنیم.

از آن جایی که از طریق ازدواج و تشکیل خانواده نیازهای جسمانی از جمله ارضای سالم غریزه جنسی در یک محیط امن روانی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی تأمین می شود، لذا آموزش شناختی – رفتاری به زنان متأهل، می‌تواند از جایگاه مهمی برخوردار بوده و در ابعاد مختلف زندگی زناشویی مؤثر باشد.

پژوهش‌های مختلف ‌به این امر اشاره کرده‌اند که ازدواج موفق موجب می شود افراد شادتر، با نشاط تر و سالم تر زندگی کنند (وایت[۱۳۸]، ۱۹۹۴، به نقل از یوسفی، ۱۳۸۴) و رضایت زناشویی منوط به داشتن روابط جنسی سالم و کامیابی جنسی رضایت بخش می‌باشد (اوحدی، ۱۳۸۴).لذا با در نظر گرفتن این نکته که تقریباً در تمام فرهنگ‌ها مسائل، امور و روابط جنسی یک تابو است و این که تاکنون، آموزش روابط جنسی آنهم به طور مدون در ایران خیلی نادر و کم صورت گرفته، ‌بنابرین‏ لزوم اجرای آموزش شناختی روابط جنسی به زنان متأهل به خوبی احساس می گردید. در این پژوهش، جهت دستیابی به هدف کلی، تعیین تأثیر آموزش شناختی رفتاری بر دانش، نگرش و اعتماد به نفس جنسی زنان داده های به دست آمده از مطالعه حاضر، مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار گرفت.در این مطالعه، افراد مورد مطالعه از جنبه‌های دموگرافیکی، در دو گروه آزمون و کنترل همسان بوده و تفاوت معناداری را نداشتند. یافته های بررسی حاضر، بیانگر این مطلب است که میانگین سن واحدهای مورد پژوهش در دو گروه آزمون و کنترل از لحاظ آماری تفاوتی نداشت.

از آنجایی که مسائل جنسی در هاله و لفافه ای از مسائل نادرست و خرافی پیچیده شده است و صحبت درباره آن معمولاً با احساسات منفی مثل شرم، گناه و رفتارهایی از قبیل کمرویی، گستاخی و بی حیایی همراه است (اوحدی، ۱۳۸۴)در این پژوهش سعی شده که حداقل سطح تحصیلات به عنوان معیار ورودی، افراد ۱۲ سال معادل دیپلم باشد که انجام آموزش و صحبت ‌در مورد مسائل جنسی راحتر و قابل ‌قبول‌تر باشد و همچنین این امر احتمالاً موجب یادگیری و درک بهتر و عمیق تر مسائل مطرح شده می شد. در هر صورت بر طبق یافته (پارسای، ۱۳۸۳)، سطح سواد زنان از عوامل دموگرافیکی مهمی به شمار رفته و ارتباط معنی داری با برخی مؤلفه ها از جمله دانش جنسی داشته است.

۵-۲- یافته های پژوهش:

۵-۲-۱- فرضیه اول پژوهش:نمرات دانش جنسی زنان بعد از مداخله آموزشی شناختی- رفتاری در ‌گروه‌های تجربی و شاهد تفاوت معنی دار خواهد داشت.

یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در زمینه دانش جنسی در قبل از مداخله آموزشی اختلاف در دو گروه آزمون و کنترل وجود نداشت.(جدول شماره ۴-۹)اما بعد از مداخله افزایش معنا داری در دانش جنسی در گروه آزمون حاصل شد(۰۰۰۱/۰(p<.پیشینه نظری و پژوهش‌های انجام گرفته از این نتایج نیزحمایت می‌کنند(عشقی، ۱۳۸۵، جابری، ۱۳۷۶).

همان‌ طور که قبلاً ذکر شد یکی از مؤلفه های درمان رفتاری- شناختی پژوهش حاضر، ارائه اطلاعات و دانش جنسی بوده است. در این راستا، پژوهشگران متعددی از جمله مسترز و جانسون (۱۹۷۰)، بنکرافت[۱۳۹] (۱۹۸۹) و اسپنس (۱۹۹۱) به رابطه ی بین دانش و نابهنجاری های جنسی اشاره کرده‌اند.

پژوهشگران متعددی در راستای درمان اختلالات جنسی از ارائه دانش و اطلاعات جنسی استفاده کرده‌اند. مک مولن[۱۴۰] و روزن[۱۴۱] (۱۹۷۹) در درمان زنان مبتلا به اختلالات جنسی به شیوه شناختی- رفتاری از ارائه دانش و اطلاعات به عنوان یکی از مؤلفه های اصلی درمان استفاده کردند که نتایج مثبتی را در پی داشت. کیلمن و همکاران (۱۹۸۶) نیز به نقل از وستیمر و لوپاتر[۱۴۲] (۲۰۰۵) اقدام به درمان زنان مبتلا به اختلال اُرگاسم ثانویه کردند. نتایج نشان داد اگرچه آموزش جنسی برای ایجاد بهبودی قابل توجه در اکثر درمانجویان ناکافی است، اما یکی از مؤلفه های مهم و مؤثر درمان به حساب می‌آید.

همچنین گلمن[۱۴۳] (۱۹۸۳) اظهار داشتند که ارائه آموزش ها و اطلاعات جنسی مربوط به چرخه پاسخ جنسی، آناتومی بدن، بیولوژیکی و تکنیک‌های جنسی از جمله اصول اساسی رویکرد رفتاری مؤثر در درمان نابهنجاری جنسی هستند.

همان‌ طور که قبلاً ذکر شد، در پژوهش حاضر نیز تمام موارد بالا جهت افزایش دانش جنسی در افراد گروه آزمایشی آموزش داده شد پس می توان این گونه نتیجه گیری کرد که این پژوهش در افزایش دانش و آگاهی جنسی زنان به عنوان یکی از مؤلفه های درمانی موفق بوده است و فرضیه اول در گروه مورد بررسی تأیید می شود.

۵-۲-۲- فرضیه دوم پژوهش: نمرات نگرش جنسی زنان بعد از مداخله آموزشی شناختی- رفتاری در ‌گروه‌های تجربی و شاهد تفاوت معنی دار خواهد داشت.

این فرضیه بنا بر نتایج تجزیه و تحلیل داده ها تأیید شد(جدول شماره ۴-۹).در این مطالعه پس از مداخله آموزشی در گروه آزمون افزایش چشمگیری در میانگین نمرات دیده شد که بیانگر تاثیر مداخله آموزشی در گروه آزمون بوده است. در ایران نیز دهقانی( ۱۳۸۳) در تحقیق خود ‌به این نتیجه رسید که آموزش‌های شناختی و رفتاری در افزایش مهارت های جنسی در گروه آزمایش مؤثر بوده و باعث افزایش معنادار سطح نگرش گروه آزمایش نسبت به قبل از مداخله و همچنین نسبت به گروه کنترل شده است.

در پژوهش‌هایی که به آموزش جنسی زوجین پرداخته‌اند،آموزش‌ها علاوه بر افزایش آگاهی، نگرش جنسی زوجین را نیز تغییر داده‌اند(شجاعی زاده، قبه و منصوریان، ۱۳۸۳). همچنین گلمن(۱۹۸۳) در پژوهش خود اذعان داشت که رویکرد رفتاری در تغییر نگرش های منفی جنسی زوجین تاثیر بسزایی دارد.

۵-۲-۳- فرضیه سوم پژوهش: نمرات اعتماد به نفس جنسی زنان بعد از مداخله آموزشی شناختی- رفتاری در ‌گروه‌های تجربی و شاهد تفاوت معنی دار خواهد داشت.

یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در زمینه اعتماد به نفس جنسی در قبل از مداخله آموزشی اختلاف در دو گروه آزمون و کنترل وجود نداشت.(جدول شماره۴-۹) اما بعد از مداخله افزایش معنا داری در دانش جنسی در گروه آزمون حاصل شد(۰۰۰۱/۰(نتایج پژوهش عشقی (۱۳۸۵) نشان داد که مشاوره شناختی- رفتاری توانسته است اعتماد به نفس جنسی زنان را افزایش دهد. همچنین این تحقیق نشان داد که درمان شناختی- رفتاری جنسی بر بهبود بی پرده گویی جنسی زنان مؤثر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...