کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



خانواده درمانی رفتار و شناختی – رفتاری بر اساس یکی ازکامل ترین رویکردهای تحقیق شده و بر کمک به خانواده ها یعنی نظریه یادگیری استوار است . سرچشمه این نظریه به اوایل قرن بیستم باز می‌گردد . پیشگامان اولیه آن کسانی همچون ایوان پاولف ، جان . ب.واتسون ،و ب.اف. اسکینر بوده اند .

خانواده درمانی رفتاری دارای چهار شکل اصلی تعلیم رفتاری به والدین ، زناشویی درمانی رفتاری ، درمان اختلال در عملکرد جنسی و خانواده درمانی کارکردی است . این تاکیدها غالباً از روش های شناختی – رفتاری استفاده می‌کنند . همه آن ها بجز رویکرد چهارم خطی هستند و بر روابط فردی یا دوتایی تأکید می ورزند . بسیاری از مداخلات مورد استفاده در خانواده درمانی رفتاری و شناختی – رفتاری همان مداخلاتی هستند که در درمان فردی به کار می‌روند. تقویت ، شکل دهی ، حذف کردن ، سر مشق دهی ، بازی نقش ، ایست فکری ، و خاموش سازی رایج هستند . با این حال ، جنبه‌های خانواده درمانی رفتاری و شناختی – رفتاری نیز شامل مواد عملی جدیدی نظیر قرار دادهای مشروط ( وابستگی ) ، قرار دادهای یک جانبه ، و رفتارهایی است که بر اصل رفتار نظیر استوارند .

در بهترین حالت ، رویکردهای خانواده درمانی رفتاری و شناختی – رفتاری عینی برای کمک به والدین ، زن و شوهرها ، و خانواده ها برای تغییرکردن فوراً قابل کاربرد هستند . شاخه ای از یکی از این رویکردها ، یعنی خانواده درمانی کارکردی ، سیستمی است . مفاهیم اصلی که درمان بر اساس آن استوار است در حد گسترده ای مورد تحقیق قرار گرفته اند . از میان تمامی خانواده درمانیها رویکردهای خانوادگی رفتاری و شناختی – رفتاری علمی ترین آن ها‌ است.

از طرفی ، رویکردهای خانواده درمانی رفتاری و شناختی – رفتاری در بیشتر اوقات هنوز هم به میزان بسیار زیادی بر دید خطی و محدود به خانواده ها تکیه می‌کند .این رویکردها قدر مسلم می دانند که اگر درمان برای یک واحد در خانواده و برای نشانه های مرضی مشکل به کار رود سایر جنبه‌های خانواده نیز تغییر خواهد کرد .

درمان راه حل محور

درمان راه حل محور با در نظر گرفتن محبوبیت و رواج آن ، شاید درمان انتخابی عصر حاضر باشد.

این نوع درمان به دلیل دارا بودن ویژگی های چون تأکید شناختی ، گرایش حداقل آن به عمل گرایی و شیوه هایی که به آسانی قابل تعلیم هستند ، گرمترین بازار کار را در حوزه کارگاه های آموزشی کسب ‌کرده‌است و به سبب وعده ای که برای ارائه راه حل های سریع می‌دهد ، در صنعتمراقبت و درمان محبوب شده است

شواهدی دیگر بر رواج و محبوبیت آن

شمارگان فروان کتاب هایی که درباره این مدل درمانی نوشته شده شاهد دیگری بر اوج رواج و محبوبیت آن است.

( د شازر ،۱۹۸۸،۱۹۹۱،۱۹۹۴; اهانلون و واینر – دیویس،۱۹۸۹ ;والتر و پلر، ۱۹۹۲ ;لیپچیک ، ۲۰۰۲) کتاب های بسیار دیگری نیز درباره به کار گیری این مدل درمانی برای همسران ( واینر – دیویس ۱۹۹۲ ;هادسون و اهانلون ،۱۹۹۲) و نیز الکلی ها نگاشته شده است( برگ و میلر ،۱۹۹۲).

طراحان اولیه نظریه

استیو د شازر، بنیان گذار درمان اینسو کیم برگ درمانگری برجسته

پیشگامان

مبدعان درمان به شیوه راه حل – محور استیو د شازر، انیسو کیم برگ، و همکارنشان در مرکز خانواده درمانی کوتاه مدت (BFTC) در شهر میلواکی ، ایالت ویسکانسین، امریکا هستند. گروه بنیان‌گذار از زوج های همکار تشکیل شده بود . استیو د شازر و اینسو کیم برگ،جیم درکز و ایلین نانالی، مارلین لاکورث و ایو لیپچیک، جان والتر ، جین پلز و مایکل واینر – دیویس نیز شاگردان آن ها بودند .

تشابهات و تفاوت‌های درمان راه حل محور و رویکرد MRI

• درمان راه حل محور ، ظرافت خود را از مدل MRI گیرد و آن را به شکل نوینی صورت بندی می‌کند. هدف مدل MRI کمک به مراجعان است تا آن چیزهایی را که کارایی و اثری ندارند را کمتر انجام دهند، حال آنکه رویکرد راه حل محور، افراد را تشویق می‌کند تا آن چیزهایی را که کارایی دارند و مؤثر هستند ، بیشتر انجام دهند.

• هر دو شیوه رویکرد عمل گرایانه هستند که بر مشکل عنوان شده توسط مراجع، تمرکز می‌کنند.

• تفاوت واقعی بین این دو رویکرد این است که مدل MRI تاکیید بر رفتار ، و مدل راه حل محور تأکید بر شناخت دارد.

صورت بندی های نظریه

• پیش فرض هایی که درمان راه حل محور بر اساس آن ها بنیان نهاده شده است، ساده و صریح هستند. همان‌ طور که برگ می‌گوید : ما به ساده بودن نظریه مان افتخار می‌کنیم . برای ساده کردن این نظریه، نظم شدیدی به کار گرفته شده است. ( وایلی، ۱۹۹۰)

• همواره یکی از ویژگی های بارز این نظریه تمرکزآن بر زمان حال یعنی آنجا که مشکلات وجود دارند، و نه جستجو در گذشته برای یافتن علل بوده است ترجیح درمانگرهای راه حل – محور نگاه به آینده است. آنجا ست که می توان مشکلات را حل کرد.

• این درمانگران نیز مانند مدل MRI معتقدند که تنگ نظری ها و میدان دید محدودی که انسان‌ها از مشکلات خویش دارند منجر به تثبیت و دائمی شدن الگو های خشک راه حل های غلط در زندگیشان می شود.

• درمانگران راه حل محور معتقدند افرادی که برای درمان مراجعه می‌کنند توانایی بروز رفتارهای مؤثر را دارند اما قابلیت اثر گذاری آن ها توسط طرز تفکر منفی شان مسدود شده است در این رویکرد کوشش می شود تا توجه مراجعان به زمانی جلب شود که به خوبی از عهده مشکلاتشان بر می آمدند و بدین ترتیب به آن ها کمک می‌کنند تا مسائل را به گونه دیگری ببینند.

• مراجع از نقطه نظر اهمیت مشکل را اولیه می‌داند ( و استثنائات را – اگر متوجه آن ها شده باشد_ ثانویه می پندارد ) در حالی که از نظر درمانگر استثنائات اولیه و مشکل ثانویه است . مداخله های درمانی به مراجع کمک می‌کند تا این دیدگاه را جا به جا کند و با وارونه سازی موفق به یافتن راه حل شود(د شازر ۱۹۹۱).

• پیش فرض راه حل – محور ها در این است که مراجعان واقعا می خواهند تغییر کنند.

• مدل MRI تحت تاثیر نظریه اریکسون است و می‌گوید که انسان‌ها اغلب فقط نیاز به یگ تغغیر کوچک در دیدگاهشان دارند تا نیروهای بالقوه شان آزاد گردد.

• تمام آن چیزی که نیاز داریم تغییرشیوه حرف زدن افراد است ، از این اندیشه است که هدف راه حل – محور شکل می‌گیرد و مراجعان را از « حرف زدن از مشکل» به «حرف زدن از راه حل» هدایت می‌کند.

•برخی دیگر معتقدند که دلیل تاثیر گذاری درمان راه حل – محور ایجاد احساس خوب در مراجع نسبت به خودش است و این کار با نمایان کردن نقاط قوت و موفقیت‌های او تحقق می‌یابد.

• درمانگران راه حل – محور از اندیشه ساخت گرایی مبنی بر اینکه هیچ چیز مطلقی وجود ندارد هواداری می‌کنند.

• درمانگر راه حل – محور فقط به زبان توجه دارد یعنی شیوه ای که انسان‌ها خودشان و مشکلات خودشان را توصیف می‌کنند.

رشد اختلالات رفتاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:42:00 ب.ظ ]




رویکردهای موجود ‌در حساب‌داری سنتی یک سازمان به صورت یک کل مرتبط می‌شوند و نمی‌توانند بخش های

موضوع در جهانی که به تخصص‌گرایی در یک زمینه خاص توجه دارد، متناقض است (کننان ،۲۰۰۴،صص ۴۱۳-۳۸۹)[۱۸۰] .

۲-۲-۶-۳ برخی از محدودیت­های سیستم حسابداری سنتی از نظر بونتیس

رویکردهای موجود ‌در حساب‌داری سنتی یک سازمان به صورت یک کل مرتبط می‌شوند و نمی‌توانند بخش های

انفرادی یا کارکنان دانش محور را مورد توجه قرار دهند. آن ها نمی‌توانند توازنی بین پیش‌بینی‌های گذشته‌نگر و پیش‌بینی­های آینده‌نگر خود برقرار کنند(عدم توازن بین معیارهای مالی یا کمّی و معیارهای غیرمالی یا کیفی) ،

پویایی­های رفتاری و اثرات آن بر روی اقتصاد سازمانی[۱۸۱] اندازه‌گیری نمی‌شود. هیچ سیستمی برای اندازه‌گیری اثربخشی فرایند در شکل‌گیری و انتقال دانش ضمنی، وجود ندارد (همان منبع، صص۴۱۳-۳۸۹).

به طور خلاصه چنین می‌توان گفت که :

پارادایم حسابدرای سنتی برای عصر صنعتی مناسب بوده است زیرا بیشتر دارایی­ های شرکت­ها، مشهود بوده‌اند و این پارادایم فقط به معاملات[۱۸۲] انجام شده در گذشته توجّه می‌کند ولی با ورود به اقتصاد دانش محور، این پارادایم دیگر دارای کارایی لازم نیست و پارادایم حسابدرای جدیدی در حال مطرح شدن است (سیدرامن ،۲۰۰۲،صص ۱۴۸-۱۲۸)[۱۸۳] .

رویکردهای اندازه‌گیری سرمایه فکری، حقایق نرمی مانند کیفیت­ها را در برمی‌گیرند در حالی که معیارهای حسابداری، حقایق سختی مانند کمّیت­ها را اندازه‌گیری می‌کند.

اندازه‌گیری سرمایه فکری بر روی خلق و ایجاد ارزش تکیه می‌کند درحالی ­که حسابداری سنتی، پیامدهای معاملات گذشته و جریان­های نقدی گذشته را که تحقق یافته است، منعکس می‌کند.

رویکردهای سرمایه فکری تمایل به آینده دارند (آینده‌نگر) در حالی که رویه‌های حسابداری سنتی گذشته‌نگر هستند (چن ،۲۰۰۴،صص ۱۰۰-۸۵)[۱۸۴].

به طور تدریجی این موضوع تأیید شده است که اندازه‌گیری و سنجش مالی سنتی، در راهنمایی و رهنمود خط مشی­گذاری استراتژیک دولت­ها، ناکافی و ناتوان است. این رویکرد نیاز دارد تا با اندازه‌گیری‌های جدیدی مانند سرمایه فکری، جایگزین یا تکمیل شود. این موضوع باعث شده است که بحث اندازه‌گیری سرمایه فکری در سطح ملی و استفاده از این اطلاعات نیز در بین دولت­ها و مجامع بین‌المللی داغ شود. برخی از محققان معتقدند که درک دوباره مفاهیم و روش­های حسابداری ممکن است؛ شروع خوبی برای درک امکان‌پذیری شناسایی و اندازه‌گیری و افشا سرمایه فکری باشد و برخی دیگر از محققان معتقدند برای اینکه قادر باشیم که سرمایه فکری را اندازه‌گیری و مدیریت کنیم، ابتدا نیاز به درک بهتر و تعریف دقیق‌تری از مفهوم سرمایه فکری داریم (گودری، ۲۰۰۱، صص۳۸۲-۳۶۶)[۱۸۵] .

در سطح ملی و استفاده از این اطلاعات نیز در بین دولت­ها و مجامع بین‌المللی داغ شود. برخی از محققان معتقدند که درک دوباره مفاهیم و روش­های حسابداری ممکن است؛ شروع خوبی برای درک امکان‌پذیری شناسایی و اندازه‌گیری و افشا سرمایه فکری باشد و برخی دیگر از محققان معتقدند برای اینکه قادر باشیم که سرمایه فکری را اندازه‌گیری و مدیریت کنیم، ابتدا نیاز به درک بهتر و تعریف دقیق‌تری از مفهوم سرمایه فکری داریم (گودری، ۲۰۰۱، صص۳۸۲-۳۶۶)[۱۸۶] .

امروزه طراحی یک مدل اندازه‌گیری برای سرمایه فکری تبدیل به مشکل بزرگی برای اکثر شرکت­ها شده است؛ بویژه شرکت­هایی که می‌خواهند الزامات اقتصاد مبتنی بر دانش و جهانی شدن را برآورده سازند . در این طبقه بندی چن و همکارانش، منظور از سرمایه انسانی که در واقع مبنا و اساس سرمایه فکری است، دانش، مهارت ­ها و توانایی‌های کارکنان و طرز فکرهای کارکنان، درباره کسب و کار است.

از نظر آن ها در واقع این سرمایه انسانی است که می ­تواند دانش را به وسیله تبدیل به سه جزء دیگر سرمایه یعنی سرمایه ساختاری، مشتری و نوآوری، به ارزش بازاری تبدیل کند و از طرف دیگر این سرمایه انسانی است که اشکال عملیاتی سه سرمایه دیگر را تعیین می­ کند.

به طور دقیق­تر تعریف اجزای سرمایه فکری از نظر آقای چن و همکارانش به شرح زیر است:

    1. سرمایه انسانی نمایانگر دانش ضمنی قرار گرفته در ذهن و افکار کارکنان است. سرمایه انسانی یک منبع مهم از نوآوری و بازآفرینی یک شرکت است و سرمایه انسانی به صورت ترکیبی از شایستگی­ها، طرز فکر و خلاقیت کارکنان تعریف می شود. شایستگی کارکنان در واقع بخش سخت­افزاری سرمایه فکری است که شامل دانش، مهارت ­ها و استعدادهای کارکنان است و منظور از دانش، دانش فنی و دانش دانشگاهی است و مهارت­ های کارکنان در واقع توانایی انجام وظایف و تکالیف عملی کارکنان است که از طریق تمرین حاصل می­ شود و برخی از آن ها از طریق تحصیلات به دست می ­آید. طرز فکرها در واقع بخش نرم­افزاری سرمایه فکری است که شامل انگیزه برای کار و رضایت از کار است و در واقع به عنوان پیش شرطی برای نمایش شایستگی­های کارکنان در نظر گرفته می شود. خلاقیت کارکنان آن ها را قادر می­سازد تا از دانش خود استفاده کنند و به طور مستمر نوآوری داشته باشند و ‌بنابرین‏ عامل مهمی در گسترش و ایجاد سرمایه فکری یک شرکت است.

    1. سرمایه ساختاری با سیستم و ساختارهای یک مؤسسه سروکار دارد و در واقع روتین­های یک کسب و کار است. یک مؤسسه با سرمایه ساختاری قوی می ­تواند شرایط مساعد و مناسبی را برای استفاده و بهره برداری از سرمایه انسانی ایجاد کند و به سرمایه انسانی اجازه دهد تا از توان بالقوه خود نهایت استفاده را ببرد و ‌بنابرین‏ باعث افزایش سرمایه نوآوری و مشتری می­ شود. سرمایه ساختاری را ‌می‌توان به صورت فرهنگ، ساختار سازمانی، یادگیری سازمانی و فرآیندهای عملیاتی و سیستم­های اطلاعاتی تقسیم کرد. هر کدام از اجزاء سرمایه ساختاری، می ­توانند بر روی سه سرمایه دیگر و بخصوص سرمایه سرمایه ساختاری با سیستم و ساختارهای یک مؤسسه سروکار دارد و در واقع روتین­های یک کسب و کار است. یک مؤسسه با سرمایه ساختاری قوی می ­تواند شرایط مساعد و مناسبی را برای استفاده و بهره برداری از سرمایه انسانی ایجاد کند و به سرمایه انسانی اجازه دهد تا از توان بالقوه خود نهایت استفاده را ببرد و ‌بنابرین‏ باعث افزایش سرمایه نوآوری و مشتری می­ شود. سرمایه ساختاری را ‌می‌توان به صورت فرهنگ، ساختار سازمانی، یادگیری سازمانی و فرآیندهای عملیاتی و سیستم­های اطلاعاتی تقسیم کرد. هر کدام از اجزاء سرمایه ساختاری، می ­توانند بر روی سه سرمایه دیگر و بخصوص سرمایه انسانی تأثیر بگذارند و متقابلاً از آن ها تأثیر بپذیرند. برای مثال؛ یک فرهنگ قوی می ­تواند عامل مهمی در انگیزش کارکنان باشد. سرمایه نوآوری به ارائه ترکیب جدیدی از عوامل حیاتی و ضروری تولید در درون یک سیستم تولیدی اطلاق می­ شود. این سرمایه می ­تواند شامل محصولات جدید، تکنولوژی های جدید، بازار جدید و مواد جدید و ترکیب جدید باشد.با افزایش اهمّیت دانش، سرمایه نوآوری به جزء مهمی از سرمایه فکری تبدیل می­ شود و این سرمایه می ­تواند به سه جزء موفقیت­های نوآوری، مکانیسم­های نوآوری و فرهنگ نوآوری تقسیم شود (چن ،۲۰۰۴،صص۱۰۰-۸۵)[۱۸۷].
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




۲-۲- خسارت معنوی ناشی از صدمه بدنی

صدمه ای که به شخص وارد می شود ممکن است مالی باشد مثل هزینه درمان و هم خسارت غیر مالی که جنبه غیر مالی و مادی که قابل رؤیت نیست ، مانند قطع امید از زندگی ، درد و رنج ، بر هم خوردن تعادل یا از دست دادن توانایی و استعداد [۴۳].

‌در مورد اول و دوم بر طبق تبصره ۳ ماده ۱ قانون بیمه اجباری تصریحی ‌به این خسارت نکرده و از آنجا که مسئولیت دارنده وسیله نقلیه ، مسئولیتی استثنایی است ، باید گفت اصولاً اینگونه خسارات در قلمرو مسئولیت مدنی دارنده قرار نمی گیرد .

اما ‌در مورد بند اخیر یعنی بر هم خوردن تعادل یا از دست دادن توانایی یا استعداد که مصادیقی مانند از دست دادن توانایی جنسی ، محرومیت به اشتغال به بعضی از شغلها ، … که در قانون مجازات برای آن ها دیه یا ارش مقرر شده است و قابل جبران دانسته شده است و می توان گفت در این مورد ، مواردی که دارای دیه و ارش است طبق تبصره ۳ ماده ۱ قانون بیمه اجباری در قلمرو مسئولیت دارنده قرار می‌گیرد .

۲-۳- خسارت روحی

کسی که در اثر یک حادثه دچار افسردگی ، یأس ، نا امیدی ، وحشت ، رنج و اندوه می شود ، در ابعاد مختلف زندگی اش تأثیر می‌گذارد . در بند ۲ ماده ۹ قانون آ. د . ک سابق به خسارات معنوی از نوع صدمات روحی اشاره شده بود ، اما در قانون آ د .ک مصوب سال ۱۳۸۷ از متن ماده ۹ حذف شده بود و به همین دلیل ‌در مورد قابل مطالبه بودن اینگونه خسارات تردید وجود داشت ، تا اینکه در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۴/۱۲/۱۳۹۲ ، در ماده ۱۴ که مقرر دارد : شاکی می‌تواند جبران تمام ضرر و زیان های مادی و معنوی و ….. مطالبه کند . و در تبصره این ماده مقرر می‌دارد ( زیان معنوی عبارت است از صدمات روحی یا هتک حیثیت و اعتبار شخصی ، خانوادگی یا اجتماعی است ….) و رد تکمیل این ماده می توان به اصل ۱۷۱ ق . ۱ که میثاق ملی است و همینطور تصریح مواد او . اق .م . م بی شک اینگونه خسارات قابل جبران است و زیان دیده می‌تواند ، علاوه بر خسارات دیگری که در اثر حادثه متحمل می شود خسارات از این دست را نیز مطالبه کند .هر چند ، در قانون اصلاحی بیمه اجباری ، از جمله تبصره ۳ ماده ۱ و نیز ماده ۲ آیین نامه اجرایی قانون سابق تصریحی به اینگونه خسارات نشده است و بر این اساس گفته شده بود ، مسئولیت دارندۀ اتومبیل به جبران خسارت‌های مادی و بدنی محدود شده است[۴۴] . (( در تبصره ۲ ماده ۱۴ ق . آ د . ک مصوب ۱۳۹۲ مقرر داشته است که (( … خسارات معنوی شامل جرائم موجب تعزیرات منصوص شرعی و دیه نمی شود )) ، می توان با توجه به مطالب گفته شده ‌به این نتیجه رسید که خسارات معنوی در غیر از تعزیرات منصوص شرعی و دیه ، با جمع بودن سایر شرایط قابل مطالبه است و زیان زننده موظف به جبران آن می‌باشد .

۲-۴- خسارات بدنی

خسارت بدنی ، صدمه ای است که به سلامت و تمامیت جسمانی انسان وارد می شود و به شکل نقص یا قطع عضو یا جراحت یا بیماری ظاهر شود . به هر حال بدیهی است که مرگ شدیدترین صدمه بدنی به شمار می رود [۴۵]. این صدمات از یک سو هزینه های درمان ، از کار افتادگی ، جراحی را به زیان دیده تحمیل می‌کند و از طرف دیگر باعث وارد شدن صدمات روحی و روانی به فرد آسیب دیده می شود [۴۶].

به همین دلیل ‌در مورد ماهیت این صدمات اظهار نظرهای متفاوتی شده است ، برخی آن را خسارت مالی دانسته اند [۴۷] و برخی نیز به دلیل اینکه خسارت بدنی هم خسارت مالی را به دنبال دارد و هم خسارت معنوی ، این نوع خسارت را خسارت مختلط نامیده اند [۴۸].

در ماده ۱ قانون اصلاح قانون بیمه اجباری خسارات مالی و بدنی را از هم تفکیک شده و آن را از خسارات غیر مالی در قلمرو مسئولیت مدنی دارنده وسیله نقلیه و به تبع آن ، مسئولیت بیمه گر اعلام شده است و باید توجه داشت که بدن انسان دارای ارزش بالایی است باید آن را مستقل از زیان مالی و معنوی دانست ، در فقه نیز و همینطور در قوانین موضوعه ، خسارات بدنی جداگانه در نظر گرفته شده است و برای جبران آن ها ، شیوه و مقدار معینی از مال عنوان شده است . به موجب تبصره ۳ ماده ۱ یاد شده ، منظور از خسارات بدنی در این قانون ( هر نوع دیه یا ارش ناشی از صدمه بدنی ، شکستگی ، نقص عضو ، از کار افتادگی ( کلی یا جزیی – موقت یا دائم ) یا دیه فوت شخص ثالث به سبب حوادث مشمول بیمه موضوع این قانون است .

‌به این ترتیب ، خسارت در این تبصره به معنای ( تاوان و مابازایی ) به کار برده شده که در مقابل صدمه یا فوت پرداخت می شود که همان دیه و یا ارش است که شارع مقدس معین ‌کرده‌است و علت تحقق آن می‌تواند صدمات بدنی و فوت باشد و سایر عبارات تبصره نظیر شکستگی ، نقص عضو یا از کار افتادگی از مصادیق صدمه می‌باشند که دیه مقرر دارند یا ارش به آن ها تعلق می‌گیرد [۴۹].

باید توجه داشت که پرداخت دیه و ارش شیوۀ جبران خسارت است و با خود خسارت تفاوت دارد ، اما در هر حال خسارتی در قلمرو مسئولیت مدنی دارندۀ وسیله نقلیه قرار می‌گیرد که شرعاً و قانوناً مستوجب دیه یا ارش باشد .

گفتار ۲ – خسارات مازاد بر دیه

در گفتار قبل به مفهوم ضرر و شرایط ضرر قابل جبران پرداختیم ، اقسام خسارات را به صورت مختصر بررسی کردیم . در یک حادثه وسیله نقلیه صدمه و خسارتی که وارد می شود یا به خود وسیله نقلیه است یا به سر نشینان آن وسیله . اما بحثی که مطرح می شود این است که در قانون مجازات اسلامی برای صدماتی که به بدن انسان وارد می شود مقدار معینی دیه مشخص شده است و زمانی که صدمه یا جرحی به فرد وارد می شود ، قاضی با مراجعه به قانون مجازات اسلامی مقدار دیه را مشخص می‌کند و دستور پرداخت می‌دهد ، که البته در این راه از نظریه کارشناس هم استمداد می طلبد.

در بعضی از این موارد هیچ تناسبی بین خسارت‌های وارده و دیه مقرر شرعی وجود ندارد و چه بسا خسارت‌ها و زیان های وارده به مجنی علیه ، چندین برابر میزان دیه ای است که نسبت به صدمه های وارده ی بر وی معین شده است . به عنوان مثال ؛ ممکن است که شخصی بر اثر یک صانحه تصادف دچار شکستگی استخوان پا شود ، نامبرده علاوه بر اینکه به سبب صدمه های وارده مجبور است مدت طولانی متحمل درد و رنج و صدمات روحی شود ،باید مبالغ فراوانی را صرف درمان و معالجه خود کند ، علاوه بر آن ممکن است ، به سبب صدمه های مذبور مدتی طولانی محروم از کسب و کار خویش شود و یا ممکن است بر اثر صدمه ی وارده دچار نقص عضوی در بدن شود و شخص برای همیشه خانه نشین و از کار افتاده دائم شود . سؤالاتی در این مورد مطرح می شود : از نظر مقررات شرعی و موازین قانونی ، آیا تمامی خسارت‌ها و زیان­های وارده به مجنی علیه قابل مطالبه است ؟ یا صرفاً زیآن­های وارده به وی به میزان دیه مقرر و معین از جانب قانون‌گذار قابل وصول می‌باشد ؟ آیا نهاد دیه می‌تواند پاسخگوی تمامی خسارات وارده در یک سانحه باشد و آن­ها را پوشش دهد و حالت زیان دیده را به حالت نخست باز گرداند ؟ و سؤال اساسی تر آن است که آیا دیه برای جبران خسارت وضع شده است ؟ اگر برای جبران خسارت است آیا برای التیام درد و رنج قرار داده شده است یا شامل زیان­های مالی هم می شود ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




با یک جمع بندی می توان گفت روش هزینه یابی بر مبنای فعالیت، سیستم طرح ریزی هزینه ها با تأکید بر فرایند مستمر بهسازی است، در این روش شناسایی فعالیت های ارزشمند از یک سو و شناسایی فعالیت های بی ارزش از سوی دیگر تشویق می شود و برای حذف فعالیت های بی ارزش کوشش به عمل می‌آید.

یکی از تفاوت های مهم سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت نسبت به سیستم سنتی در این است که در اجرای این روش مسیر منابع به فعالیت ها مشخص می شود یعنی هزینه ها ردیابی می‌شوند و هزینه هر فعالیت به حساب کالا ، خدمت یا مشتری منظور می شود. در مرحله نخست هزینه سربار کارخانه به حساب فعالیت یا مرکز هزینه فعالیت گذاشته می شود و در این راه از مقدار مناسب عامل هزینه مصرف منابع استفاده می نمایند. به عنوان مثال تعیین مراکز فعالیت و هزینه هر یک از فعالیت ها مربوط به شرکت آلفا در جدول زیر نشان داده شده است:

تومان فعالیت نوع هزینه

۱۳۷۰ آماده سازی ماشین آلات

۲۴۰۰ سرپرستی و نظارت هزینه سربار کارخانه

۱۹۸۰۰ ماشین آلات

۲۴۰ انجام سفارش ها

۴۰۰۰ حمل و نقل مواد اولیه و کالای خریداری شده هزینه های خرید هزینه دایره خدمت

۱۶۰۰ انبار کردن محصولات تکمیل شده انبارداری و ارسال محموله ها

۱۵۰۰ تحویل محصولات به مشتریان

۳۳۰۰ نیرو

۷۹۲۰ قبول سفارش هزینه فروش

جدول ۲-۱ ( نمازی ، ۱۳۹۲ ، ص ۶۹ )

در مرحله دوم هزینه فعالیت ها یا مخزن هزینه فعالیت را به حساب موضوع هزینه منظور می‌کنند و در اجرای این روش مقدار مناسب عامل هزینه مصرف فعالیت را محاسبه می‌کنند یعنی معیاری که تعیین کننده مقدار فعالیت از نظر موضوع هزینه باشد. به عنوان مثال محرک های مناسب به منظور تخصیص هزینه فعالیت ها به محصولات A و B شرکت آلفا در جدول زیر نشان داده شده است:

مبنای تقسیم هزینه ها

محصولات

A

B

حجم تولید(عدد)

۱۰۰

۵۰

زمان آماده سازی ماشین ها(ساعت)

۱٫۵

۲

زمان سرپرستی در هر دوره(ساعت)

۷۵

۴۰

زمان استفاده از ماشین آلات(ساعت)

۰٫۵

۰٫۵

تعداد دفعات سفارشات انجام شده در هر دوره

۱۰

۲۰

مواد اولیه لازم برای تولید هر واحد محصول(کیلوگرم)

۲

۵

میانگین موجودی کالای تکمیلی نگهداری شده(عدد)

۰

۱۰۰

تعداد دفعات تحویل در هر دوره

۱۰

۴۰

زمان صرف وقت مسئولان فروش در هر دوره(ساعت)

۳۲

۱۶۰

جدول ۲-۲ ( نمازی ، ۱۳۹۲ ، ص ۷۰ )

۲-۳-۱-۳ گام های عملی جهت پیاده سازی سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت

با توضیح کوتاه که در بالا داده شد در اینجا مبحث را با ارائه گام های لازم جهت پیاده سازی این سیستم ، کامل می‌کنیم : ( بلوچر و همکاران ، ۲۰۰۸ ؛ نمازی ، ۱۳۹۲ )

هنگام اجرای این سیستم باید سعی شود کلیه هزینه های مستقیم و غیر مستقیم مربوط به اهداف هزینه مشخص شود ( اهداف هزینه ، همان هدف نهایی سیستم هزینه یابی فعالیت محور است که تعیین بهای تمام شده محصول ، خدمت ، مشتری و غیره می‌باشد ). هزینه های مستقیم ( مواد اولیه و کار مستقیم ) به تسهیم نیازی ندارند و مستقیما به اهداف هزینه اختصاص می‌یابند اما هزینه های غیر مستقیم ( سربار ) باید به دقت بررسی شوند ، می بایست این هزینه ها را از حالت هزینه های غیر مستقیم به مستقیم تبدیل نمود. باقیمانده هزینه های سربار ، که قابلیت تبدیل به هزینه های مستقیم را ندارند ، باید در نهایت به اهداف هزینه تسهیم یابند. ‌بنابرین‏ برای پیاده سازی سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ابتدا باید سیستم هزینه یابی سنتی پالایش شود و در حد امکان مبلغ سربار ، با توجه به ماهیت هزینه ها نیز کاهش یابد ، سپس گام های زیر به صورت سیستماتیک دنبال شود:

گام اول) تعیین هزینه های مستقیم : ۱٫ شناسایی اهداف هزینه ۲٫ شناسایی هزینه های مستقیم مربوط به اهداف هزینه.

گام دوم) تخصیص هزینه منابع به فعالیت ها ( تخصیص اولیه ) : ۳٫ شناسایی فعالیت های مربوط ۴٫ شناسایی منابع مربوط به هر فعالیت ۵٫ شناسایی محرک هزینه منابع ( محرک هزینه معیاری است که به وسیله آن ، منابع مصرف شده بابت هر فعالیت تعیین می شود ) ۶٫ تخصیص هزینه های غیر مستقیم منابع به فعالیت های شناسایی شده.

[ بیشتر شرکت ها هزینه های منابع را در حساب های خاص منظور می‌کنند ، نمونه ای از آن ها عبارتند از حساب هایی که در برگیرنده ملزومات ، خرید ، حمل مواد ، انبارداری ، هزینه های دفتری ، مبلمان ، ساختمان ، تجهیزات ، آب و برق و گاز و حقوق و مزایای کارکنان می شود. در تجزیه و تحلیل فعالیت باید داده های متعلق به دفاتر و اسناد موجود را جمع‌ آوری کرد و نیز با بهره گرفتن از پرسشنامه ؛ مشاهده یا مصاحبه با نیروهای ارشد یا کلیدی در هر واحد ، اقدام به جمع‌ آوری داده های اضافی نمود.

برای کمک به تشخیص محرک فعالیت ها و بهبود مدیریت فعالیت ها معمولا آن ها به چهار دسته طبقه بندی می‌شوند که هزینه این فعالیت ها نیز با توجه به میزان استفاده هر محصول یا خدمت از فعالیت ها، به آن ها تخصیص می‌یابد. چهار طبقه فعالیت شامل موارد زیرند ( هنسن و موون[۲۰]، ۲۰۰۶):

۱٫فعالیت های سطح واحد محصول، که با هر بار انجام آن فعالیت، یک واحد محصول تولید می شود. مانند سوراخ کردن و ماشین کاری هر قطعه. هزینه این نوع فعالیت ها به طور مستقیم به واحد محصول یا خدمت مربوط تخصیص می‌یابد.

۲٫فعالیت های سطح دسته محصول، که با هر بار انجام آن فعالیت یک دسته محصول تولید می شود. مانند آماده سازی ماشین آلات یا سفارش مجموعه ای از قطعات. هزینه های سطح دسته محصول صرف نظر از تعداد واحدهای موجود در هر دسته اغلب ثابت است.

۳٫فعالیت های پشتیبانی سطح محصول، که با انجام آن محصول های مختلفی تولید می شود. این فعالیت ها بر اساس نیاز پشتیبانی انواع محصولات مختلف اجرا می شود و هزینه های آن ثابت بوده و می توان آن ها را به محصولات مختلف تخصیص داد، مانند حفظ مشخصات محصول و انجام تغییرات مهندسی

۴٫فعالیت های سطح عمومی کارخانه، که فرایند عمومی تولید کارخانه را پشتیبانی می‌کند مانند روشنایی و نظافت کارخانه

سه دسته اول با هزینه هایی سر و کار دارند که می توان آن ها را به گونه مستقیم یا غیر مستقیم به محصولات تخصیص داد اما دسته آخر شامل هزینه هایی است که برای انواع محصولات مشترک است و تنها بر مبنای تخصیص می توان آن ها را بین محصولات تسهیم کرد.]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]




بارچ[۷۶] معتقد است فعالیت‌هایی شناختی در زندگی فرد به صورت خودکار صورت می‌گیرد . ساختارها تعیین می‌کنند که چه اطلاعاتی رمزگردانی شوند و این اطلاعات چطور سازماندهی ، تفسیر و معنادهی گردند. این ساختارها مستقیماً اطلاعات دریافت شده را تعیین نمی‌کنند بلکه واقعیت بیرونی ساختارهای شخصی را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهند (بارچ، ۱۹۹۷ به نقل از برزونسکی ، ۲۰۰۳).

برزونسکی معتقد است افراد به شیوه های متفاوتی به نظریه پردازی راجع به خود می‌پردازند یعنی افراد در چگونگی مواجهه و پردازش اطلاعات، تصحیحات و تعارضات مرتبط با هویت با هم تفاوت دارند. ولی سه سبک نظریه‌پردازی را تشخیص داده است که عبارتند از : علمی (اطلاعاتی) ، جزمی(هنجاری) و موقعیتی(موردی).

    • افراد با شیوه علمی ، اطلاعات مدار هستند و همواره یک نگرش همراه با تردید درباره خودشان دارند. آن‌ ها به جستجو، پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود می‌پردازند و همواره درگیر یک فرایند خود کاوشگری فعال هستند.

      • افرادی که سبک جزمی ، دارند همواره با تجارب و انتظارات افراد مهم زندگیشان (مثل والدین) همنوایی می‌کنند. این افراد تلاش می‌کنند که ساختارهای مربوط به خود را که از قبل موجود است حفظ کنند. در مقابل تهدیدات بالقوه‌ای که برای ساختارهای خودشان وجود دارد از طریق پاسخ‌های قالبی و تعریفات شناختی به دفاع می‌پردازند.

  • افرادی با سبک موقعیتی ، راجع به خود نظریه‌پردازی می‌کنند، به طور مداوم ‌بر اساس تقاضاهای محیطی واکنش نشان می‌دهند. این افراد جهت گیری مغشوش یا اجتنابی نسبت به اطلاعات مرتبط با خود دارند (برزونسکی ،۱۹۹۷ به نقل از فارسی نژاد ، ۱۳۸۴).

  1. محتوای هویت :

در بیشتر تحقیقات مربوط به پایگاه‌های هویت، محتوی به طور عملی در سه حوزه: مذهب، شغل و نقش جنسی تعریف می‌شود. اما هویت نوجوانان در یک حوزه مشابه ممکن است عناصر متفاوتی داشته باشد. برای مثال در حوزه مذهب ، بعضی از نوجوانان ممکن است روی عقاید و درک شخصی خودشان از مسائل معنوی تأکید کنند و بعضی ممکن است به موقعیت اجتماعی حاصل از رعایت اعمال مذهبی و بیان اعتقاد دینی توجه کنند و عده‌ای نیز انتظارات مذهبی والدین و اعضای فامیل برایشان از اهمیت برخوردار باشد (برزونسکی ،۲۰۰۳).

یک رویکرد متفاوت به محتوای هویت، تمرکز روی ماهیت اسنادها و عناصری است که هویت فرد طبق آن‌ ها تعریف می‌شود. برای مثال، چک و همکارانش سه محتوا برای هویت تعریف کرده‌اند:

      • هویت شخصی [۷۷]

      • هویت جمعی [۷۸]

    • هویت اجتماعی [۷۹] (چک و همکاران ، ۱۹۸۲ به نقل از برزونسکی ، ۲۰۰۳).

هویت شخصی ریشه در اسنادهای خود خصوصی ، از قبیل اهداف و ارزش‌های شخصی، خودآگاهی‌ها و وضعیت‌های روانی منحصر به فرد دارد.

هویت جمعی روی انتظارات و هنجارهای دیگران مهم و گروه‌های مرجع مثل خانواده، گروه اجتماعی، کشور، مذهب و غیره تأکید دارد.

هویت اجتماعی به عناصر خود عمومی از قبیل شهرت، محبوبیت و تأکید روی دیگران برمی‌گردد.

نتایج تحقیقات برزونسکی روی دانشجویان امریکایی نشان می‌دهد انواع اسنادهایی که نوجوانان برای تعریف و تبیین هویتشان به کار می‌برند بنا به سبک پردازش هویتی که دارند متفاوت است. افرادی که از یک سبک اطلاعاتی استفاده می‌کنند روی اسنادهای خود شخصی (مثل اهداف، ارزش‌ها و معیارهایشان) تأکید دارند و میزان بازخوردهای مربوط به خود را که منجر به تأکید دیدگاه‌های شخصی‌شان می‌شود اساس خود ارزیابی‌هایشان قرار می‌دهند.

افرادی که سبک هنجاری را جهت پردازش اطلاعات مربوط به هویتشان به کار می‌گیرند، احساسی که از خود دارند مبتنی بر عناصر خودجمعی (مثل: خانواده، مذهب یا کشور) است. معیار ارزش این نوجوانان، ارزش‌ها و انتظارات افراد مهم زندگیشان است و هدف آن ‌بر مبنای‌ افزایش عزت نفس جمعی – مثلا از طریق مقایسه گروه‌هایی که آن ‌ها را از سایرین متمایز می‌کند- تنظیم شده است. برعکس، افرادی که از سبک سردرگم / اجتنابی استفاده می‌کنند. درکشان از هویت مبتنی بر عناصر خود اجتماعی (مثل محبوبیت، شهرت و تاثیر روی دیگران) است. خودارزیابی‌های این افراد ‌بر اساس انتظارات فوری و موردی و تقاضاهای موقعیتی است.

توجه اصلی آن ها روی حضور مطلوب و اثرگذاری‌های مناسب اجتماعی در جهت حفظ عزت نفس اجتماعیشان است (برزونسکی ۲۰۰۳).

  1. ساختار هویت : تعهد هویت

در مدل پایگاه‌های چها گانه هویت، ساختار در اصطلاح تعهد تعریف شده است. تحقیقات شناختی اجتماعی (بریکمن[۸۰] ۱۹۸۷ ، کمبل[۸۱]۱۹۹۰، میوس[۸۲]، لرما[۸۳]، هلسن[۸۴] و لبرگ[۸۵] ۱۹۹۹) نشان می‌دهند که تعهدات ثابت شخصی نقش مهمی را در تقویت عملکرد شخص و سلامت روانی- اجتماعی وی بازی می‌کند. تفاوت در میزان تعهد به تفاوت‌هایی که افراد در قدرت و روشنی معیارهای مربوط به خود، اعتقادات و باورهای خود دارند، مربوط می‌شود (به نقل از برزونسکی ، ۲۰۰۳).

طبق نظر بریکمن” تعهد به رفتار فرد، تحت شرایطی که او سعی دارد طور دیگری عمل کند ثبات می‌بخشد.” تعهد یک چارچوب ارجاعی جهت دار و هدفمند ایجاد می‌کند که رفتار و بازخوردهای آن در درون این چارچوب بازبینی، ارزیابی و تنظیم می‌شود (بریکمن، ۱۹۸۷ به نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳).

تحقیقات نشان داده است که میزان بالای تعهد با تصمیم‌گیری هوشیارانه و مقابله‌‌ای متمرکز بر مشکل رابطه مثبت و با تعویق توجه عقلانی و اضطراب قبل از تصمیم‌گیری رابطه منفی دارد. مطالعات برزونسکی همچنین نشان می‌دهد که تعهد هویت با سبک‌های پردازش هویت رابطه دارد. افرادی که فرآیندهای اطلاعاتی و هنجاری را به کار می‌گیرند تعهدات قوی‌تری نسبت افراد دارای سبک سردرگم/ اجتنابی دارند (فارسی نژاد ، ۱۳۸۴).

برزونسکی سه مدل متفاوت آزمایش جهت نقش تعهد در ارتباط بین سبک‌های هویتی و متغیرهای برونداد شخصیتی پیشنهاد می‌کند:

۱- مدل اثر مستقیم: در این مدل فرض می‌شود سبک‌های پردازش هویت و تعهد هویت به طور مستقیم و مستقل با تغییرات یک متغیر برونداد ارتباط دارند.

۲- مدل اثر تعدیل‌گر: در این مدل محققان فرض می‌کنند که قدرت و جهت ارتباط بین سبک پردازش هویت و یک متغیر برونداد و با سطوح مختلفی از تعهد تغییر می‌کند.

۳- مدل اثر رابطه‌ای: در این مدل فرض بر این است که رابطه بین سبک‌های پردازش هویت و یک متغیر برونداد، وقتی که اثر متغیر تعهد کنترل می‌شود، به طور معنی‌دار تقلیل پیدا می‌کند (برزونسکی، ۲۰۰۳).

طبق تحقیقاتی که برزونسکی انجام داد چنین نتیجه گرفت افراد دارای سبک پردازش اطلاعاتی و هنجاری هویت قویتر و خود واضح تری نسبت به افراد سبک مغشوش دارند. تعهدات ضعیفتر با سطوح پایین جسارت شخصی ، مسئولیت پذیری و سطوح بالای افسردگی رابطه دارد (برزونسکی، ۱۹۹۲).

انواع سبک های پردازش هویت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:41:00 ب.ظ ]