کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31


 معرفی سگ تازی (ویژگیهای منحصربه‌فرد)
 درمان کک و کنه خرگوش (تشخیص + روش‌ها)
 علل له‌له زدن سگ (5 دلیل و کمک فوری)
 جلوگیری از فاصله عاطفی در رابطه
 فروش مقالات علمی در مجلات معتبر
 طراحی لندینگ پیج جذاب (7 ترفند حرفه‌ای)
 نگهداری خوکچه هندی (تغذیه و بیماریها)
 درآمد از تدریس آنلاین طراحی دکوراسیون
 شناخت گربه بیرمن (خصوصیات رفتاری)
 فروش راهنمای سفر دیجیتال
 درآمد از فروش فایل‌های صوتی
 افزایش خرید مجدد مشتری (3 استراتژی)
 مشاوره بهبود فرآیندهای کسب‌وکار
 تبلیغات اینترنتی مؤثر برای فروشگاه‌ها
 نگهداری طوطی کانور خورشیدی
 پیشگیری از توقعات زیاد در رابطه عاشقانه
 استفاده از کوپایلوت
 کسب درآمد با ساخت بازی هوش مصنوعی
 گربه بمبئی پلنگ سیاه کوچک
 افزایش فروش فروشگاه آنلاین
 درآمدزایی از ویدیوهای آموزشی
 ویراستاری متن با Grammarly
 حیوانات خانگی مناسب کودکان
 آموزش استفاده از لئوناردو
 اسامی بامزه گربه
 مدیریت ترس از دست دادن در رابطه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



در واقع از سال ۱۹۶۹ دولت لبنان کنترل و حاکمیت خود را بر نواحی جنوب از دست داده یود و این مناطق عمدتاً در اختیار ‌چریک‌های فلسطینی بود. در ان زمان نواحی جنوب سرزمین فتح نامیده می شد زیرا فلسطینی ها با برخورداری از حمایت جهان عرب نوعی وضعیت دولت در دولت ایجاد کرده بودند ،اسرائیل نیز در تلاشی بیهوده برای وارد اوردن فشار بر لبنان برای مهار کردن حملات ‌چریک‌ها عملیات تلافی جویانه اش را علاوه بر فلسطینی ها همزمان متوجه مردم لبنان نیز می کرد. اسرائیل بعدها این تاکتیک را هنگام عقب نشینی از جنوب لبنان در ۳۱ سال بعد نیز به کار گرفت.

مسئله فلسطین و مناقشه اعراب و اسرائیل بازتابی گسترده در درون لبنان داشت و عامل مهم اگر نه مهم ترین عامل در وخامت و تداوم بی ثباتی در جمعه اساسا بی ثبات لبنان و ناکارکردی دولت و دامن زدن به جنگ داخلی محسوب می شد. یک دولت قومی و با ثبات شاید می‌توانست به نحوی به مسئله پناهندگان فلسطینی و پیامدهای ان کنار بیاید اما دولتی این چنین بی ثبات و ضعیف که رهبرانش از منطقه و تحولات ان فاصله گرفته بودند و ارزوی بازگشت به دوران حاکمیت مارونی ها و لبنان کوچک را در سر می پروراندند پاسخی برای مسئله مهار نیروهای لجام گسیخته که اشوبهای فرقه ای و ناسیونالیسم پرشور و فراگیر عرب انان را بر می انگیخت نداشت. همکاری توافقی میان مسیحیان مارونی و مسلمان سنی نیز تحت فشار برخی مسائل ناچارا کنار گذاشته شد.در وحله ی اول یکی از این مسائل این بود که ‌در مورد فلسطینیان چه سیاستی را باید در پیش گرفت ، از نظر مسیحیان راه حل مسئله برخورد نظامی بود. اما مشکل اینجا بود که هیچ یک از رهبران و سران سنی حاضر به پذیرش ان نبودند . با وجود ساختار نظامی ارتش که در ان افسران ‌عالی‌رتبه از مسیحیان و سربازان از مسلمانان بودند میتوان تصور کرد که رویارویی چنین ارتشی با جنبشی که از حمایت چشمگیر توده های مسلمان عرب در داخل و خارج از لبنان برخوردار بود(جنبش فتح)چقدر مشکل است. همه این ها به کنار احتمال مداخله نظامی نیروهای سعودی به نفع فلسطینیان و مسلمانان و جنبش پان عرب نیز چندان دور از تصور نبود. با وجود همه ی این مسایل تعجبی ندارد که دولت لبنان در چنین موقعیتی با چشم اندازی تیره و تار از وقایع احتمالی بر سر راهش سردرگم و ناتوان از تصمیم گیری بود ، عاقبت نیز این وقایع به تحقق پیوست.

از ۱۹۷۵ ‌به این سو به جز دوره هایی از فروکش کردن تشنج ها و وقفه در ان لبنان درگیر جنگی ویرانگر و خونین بود ، بازیگران خارجی مثل سوریه ایران اسرائیل غرب و سازمان ملل متحد نیز به نحوی درگیر باتلاق لبنان و ‌کشمکش‌های فرقه ای ان شدند که خود بواسطه ی مداخلات خارجی بیش از پیش رو به وخامت می‌رفت. لبنان اکنون تبدیل به اوردگاهی در متن مناقشه اعراب و اسرائیل شده بود . از طرف دیگر سوریه نیز با اعزام و استقرار نیروهایش در لبنان یا از طریق حمایتهایی از گروه هایی مثل شیعیان عضو امل و شبه نظامیان فلسطینی با اسرائیل در حال جنگ و گریز بود. حضور چند هزار تن از نیروهای ارتش منظم و حرفه ای سوریه خود بخود ازادی عمل را از دولت لبنان سلب کرده بود.

اسرائیل با حملات تهاجمی و تلافی جویانه علیه فلسطینی ها و اشغال بخشی از جنوب لبنان و سر انجام با تهاجم نظامی به لبنان در سال ۱۹۸۲ قصد داشت فلسطینی و حامیان عرب آن ها را در جنوب لبنان را نابود سازد یا حداقل به بیطرفی بکشاند . “یکی از هولناک ترین جنایات فالانژهای مسیحی در ان زمان رخ داد و ان واقعه ی قتل عام بی‌رحمانه ۲۰۰۰ زن و کودک و غیر نظامی فلسطینی در اردوگاه های اوارگان صبرا و شتیلا بود و نیروهای اسرائیلی که اردوگاه را به بهانه کشف و خنثی سازی حملات تروریستی محاصره کرده بودند دست انان را در انجام این جنایت باز گذاشتند.”[۴۶]

فلسطینی ها در عین حال که زیر ضربات ارتش اسرائیل قرار گرفته بودند در درون خود نیز دچار نفاق و دو دستگی بودند و بر سر احراز برتری جنگ قدرتی میان آن ها درگرفت که نهایتاً منجر به درگیری های شدید تر و خروج یاسر عرفات رهبر ساف و ۴۰۰۰ چریک فلسطینی عضو ساف از لبنان شد .[۴۷] ساف در تلاش برای حضور دوباره در لبنان با مخالفت شدید ‌سوری‌ها مواجه شد.[۴۸]

‌سوری‌ها با حمایت از متحدان خود در حزب امل انان را علیه حامیا ن فلسطینی عرفات شورانده بودند و این جریان بر شدت و وخامت اوضاع افزود، درگیریهای فرقه ای مداوم – مسیحیان و مسلمانان و سنی و شیعه ها-و پیدایش سایر ‌گروه‌های شبه نظامی مانند جهاد اسلامی سبب گردید که واژه لبنان مترادف با واژه هایی نظیر خشونت کور و بی منطق ، کشت و کشتار فرقه ای بی اساس و ویرانی شود. باربوده شدن شماری از اتباع غربی از سوی ‌گروه‌های تندروی اسلامی این تصویر منفی که از جنگ داخلی لبنان در اذهان غربیان و افکار عمومی در سراسر جهان وجود داشت تقویت شد. در این اوضاع و شرایط دسته های متخاصم جنگ را به شهرها و روستاها کشاندند . در اوج جنگ داخلی لبنان به هفت ناحیه ی مجزا تبدیل شده بود که هریک در دست یکی از ‌گروه‌های شبه نظامی قرار داشت. در بیروت با ترسیم خط سبز ، پایتخت به دو منطقه تحت کنترل مسلمانان و مسیحیان تقسیم شد و به هر دو بخش خسارات فراوانی وارد امد.ارتش لبنان تا مدت‌ها از هر اقدامی ناتوان بود ، تجارت دچار رکود شده بود. برقراری اتش بس و تقسیم قدرت میان فرقه ها در درون ساخت سیاسی دیری نپایید و تنها به مثابه ی ارام بخشی موقت بود . حتی زمانی یک ارتش چند ملیتی در ۱۹۸۳ متشکل از شش هزار سرباز امریکایی ، فرانسوی و ایتالیایی در پی عقب نشینی نیروهای اسرائیلی وارد لبنان شدند و کوشیدند ارامش را به کشور باز گردانند . اما این تلاش‌ها ناکام ماند و بخصوص به نیروهای فرانسوی و امریکایی نیز خسارات و تلفات سنگینی وارد امد. پس از این پایان خونبار افکار عمومی جهانی ‌به این نتیجه رسید که لبنان به طرزی علاج ناپذیر دچار اشوب و هرج و مرج شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:05:00 ب.ظ ]




دلیل پنجم : اصل اباحه

علمای اصولی قائل به اصاله الاباحه در اشیاء هستند مگر این که نهی ای وارد شود با توجه ‌به این می توان گفت وقف درهم و دینار اگر نگوییم امری مسلم و مفروع عنه است ،‌حداقل ممکن می‌باشد ،‌چرا که در لسان ادله از آن نهی نشده است ،‌بلکه با توجه به یکسان بودن ملاک آن با عاریه می توان از نصوصی که به جواز عاریه تصریح کرده ، کمک جست از امام صادق ( ع ) نیز نقل شده است که همه چیزها مباح اند، مگر از آن نهی شده باشد . خلاصه ،‌مفاد اصل اباحه این است که هر گاه نسبت به حرمت و حلیت چیزی تردید وجود داشته باشد ،‌چنانچه با فحص و بررسی دلیلی بر حرمت آن یافت نشد حکم به حلیت آن داده می شود .[۱۴۸] در نتیجه برای صحیح دانستن وقف درهم و دینار می‌توانیم ‌به این اصل استناد نمائیم .

دلیل ششم : تصحیح وقف پول با معاملات امضایی

وقف پول فی نفسه اشکالی ندارد بلکه مناقشه تنها در صدق عرفی مفهوم وقف بر آن است ‌بنابرین‏ با فرض این که وقف پول را با ماهیت وقف ناسازگار بدانیم چون دلیلی بر حرمت چنین معامله ای وجود ندارد بلکه مشکل تنها بر سر عدم شمول ماهیت و مفهوم وقف نسبت به آن است لذا با عمومات امضایی آن را به عنوان معامله ای جدید تصحیح می‌کنیم زیرا گستردگی اقتصاد و ظهور بازارهای جدید و پدید آمدن عناوین حقوقی ،‌ضرورت وقف پول را هر چند به عنوان معامله ای جدید مطرح می‌سازد .

صاحب عروه نیز گفته است : گر چه این وقف ( وقف مالیت شی مانند پول ) مصطلح نمی باشد ولی می توان گفت با توجه به عدم حصر معاملات در عناوین خاص و عقلایی بودن وقف مالیت و عدم رد شارع ، ‌می توان این معامله را تصحیح کرد گر چه مشمول وقف مصطلح قرار نگیرد . [۱۴۹]

دلیل هفتم : ماهیت مثلی بودن

ویژگی تحول یافته پول که ماهیت مثلی آن راآشکار می‌سازد باعث می شود که مثل پول جانشین عین پول گردد و اصل پول در اثر وقف آن به رغم تغییر عین باقی بماند و شرط وقف که بقای اصل است برقرار باشد .

اشیاء حداقل سه نوع هستند :

۱-استفاده از آن منجر به اتلاف آن می شود و قابل بازگشت نیست مانند استفاده خوراکی از میوه که منجر به نابودی آن می شود .

۲- استفاده از آن تغییری در عین ایجاد نمی کند مانند بهره گیری از میوه درختان بدون آن که درخت از بین برود .

۳- استفاده از آن به در جریان بودن آن است و کالای مورد نظر تبدیل به مثل خود می شود مانند اسکناس وقتی که در بانک قرار می‌گیرد . گر چه ظاهراً پول اولیه تغییر می‌کند ولی عرف تفاوتی بین اسکناس اولیه و اسکناس تبدیل شده نمی بیند و احساس می‌کند که عین اسکناس باقی است . بر اساس تلقی عرف می توان گفت تغییر اسکناس در مؤسسات پولی و مالی مخالف شرط بقا‌ عین موقوفه نیست ‌بنابرین‏ می توان با وقف و سپردن آن به بانک و یا مؤسسات مالی از منافع آن استفاده کرد .

اسکناس امر اعتباری است و امر اعتباری متعلق به دو اسکناس هزار تومانی یکسان است در نتیجه عرف تفاوتی بین آن دو نمی بیند و آن را باقی می‌داند . [۱۵۰]

فیض نیز با این استدلال که پول با گردش خود بر روی کلی ( نه جزیی و شخصی ) دور می زند وقف پول را برای اعطای تسهیلات تجویز نموده است وی می نویسد : اشکال در وقف پول این است که وقتی از پول منتفع می‌شویم که آن را خرج کنیم و چون خرج کردیم پول از بین می رود و دیگر چیزی باقی نمی ماند ، ولی باید گفته شود که باقی بودن هر چیز به فراخور آن چیز است و ‌بنابرین‏ چه اشکالی دارد که شخصی ده‌ها میلیون پول خود را برای نیازمندان وقف کند و این پول در بانکی نگهداری شود تا هر نیازمندی برای رفع حاجت از آن استفاده کند و در سرمدتی که از قبل معین شده است مثل آن را به بانک بپردازد . این گونه وقف را عرف عقلایی می پذیرد چون بسیار مفید و ارزنده و برای همیشه باقی و دایر است . [۱۵۱]

مبحث سوم : وقف پول از نظر قانون و زمینه آن در ایران

در این مبحث ضمن سه گفتار به بررسی امکان وقف پول و چگونگی و راهکارهای عملی آن و همچنین جلوگیری از سقوط ارزش پول وقفی می پردازیم.

گفتار اول : امکان وقف پول

اصولا احکام و فعالیت‌های شریعت در دو دسته امضایی و تاسیسی گنجانده می‌شوند . امور امضایی آنهایی هستند که در میان جوامع و عقلا مرسوم بوده و شرع آن ها را مورد تأیید قرار می‌دهد . ولی امور تاسیسی را خود شریعت بنیان می‌گذارد . عمده معاملات ،‌امضایی هستند ،‌یعنی شارع آن ها را تأسيس نکرده ،‌بلکه معاملات عرفی در میان مردم را در چارچوبی خاص امضاء نموده است که وقف نیز یکی از آن ها است .

وقف یکی از پدیده‌های اجتماعی است که از روزگاران دوردست ،‌یعنی از زمانی که بشر به طور اجتماعی زندگی خود را آغاز کرد ،‌شروع شده و همچنان ادامه خواهد یافت . ‌بنابرین‏ ،‌وقف مبنای عقلایی دارد و بر پایه نیاز اجتماعی پی ریزی شده است و با همان نگاه نیز باید درباره آن بحث کرد . وقف اختراع شرع نیست که لازم باشد ماهیت ،‌کیفیت ،‌شرایط ،‌حدود و قیود آن از شرع گرفته شود ،‌گو اینکه شرع در نهادهای ایجاد شده توسط عقلا و از جمله وقف ،‌نظارت و مراقبت داشته و درباره اهمیت آن،‌ شرایط آن ،‌حدود آن،‌فضیلت و ثواب آن ،‌ اوامر و دستورهای صادر ‌کرده‌است ؛‌ولی چنانچه گفته شد همه آن ها اشاره ای است به بنای عقلا و تاییدی است از کارهای خیر خردمندان .[۱۵۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




همان گونه که ابراهیم ابراهیمی در کتاب خود بیان داشته می توان گفت شخصیت در اصطلاح عامه معانی گوناگونی دارد که در ذیل به چند مورد اشاره می‌گردد:

    • شخصیت عبارت از هیبت و جربزه است. از این رو کسی می‌تواند نظر و اراده خود را به گروهی از افراد تحمیل کند، آدمی با شخصیت به شمار می رود.[۷]

    • شخصیت به طور کلی، هر نوع صفت اخلاقی برجسته ای است (مانند شجاعت اخلاقی، قوت اراده، مناعت طبع و…) که سبب امتیاز فرد می‌گردد تا آنجا که او را به واسطه آن صفت می شناسند و به خاطر آن صفت می ستایند.[۸]

  • واژه شخصیت در اطلاح، بلندی مقام و مرتبه را نیز می رساند.[۹]

در نهایت به طور خلاصه می توان گفت که: «شخصیت یعنی؛ مجموعه ای از رفتارها و شیوه های تفکر و هیجانی شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات، پایداری و قابلیت پیش‌بینی مشخص می شود».[۱۰]

۳- تعریف فلسفی شخصیت

شخصیت از نظر فلسفی بیشتر به جوهر مجردی اطلاق می شود که مستقل از بدن و حاکم بر آن پنداشته می شود. به طور معمول با واژه های «روان»، «نفس» و «روح» و نظایر آن تعبیر می‌گردد.[۱۱]

۴- تعریف روانشناختی شخصیت

از شخصیت در علم روانشناسی، تعاریف مختلفی ارائه شده است. علت این مسئله ناشی از نظریه های گوناگونی است که صاحبان آن نظریه ها درباره چگونگی و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند.

ریموند کاتل دانشمند انگلیسی، در تعریف شخصیت می نویسد: «شخصیت سازمانی است که اجازه می‌دهد پیش‌بینی کنیم آدمی در اوضاع و احوال معین، چه رفتاری خواهد داشت» و تعریفی که آقای دکتر طریقتی از شخصیت ‌کرده‌است چنین است: «مجموعه و ترکیب خاص و غیرقابل تفکیک کلیه خصوصیات جسمانی و کرداری و تمایلات هوشی و عاطفی و روانی هر فرد که او را به صورت یک واحد در اجتماع مشخص می‌سازد، شخصیت او است»[۱۲].

آقای «گوردون و پلارد آلپورت» (G. W. Allport)[13] شخصیت را به شرح ذیل تعریف می‌کند:

«شخصیت عبارت است از سازمان پویای سیستم های فیزیکو، روانی فرد آدمی که چگونگی سازگاری متمایز و مشخص آن فرد با محیط را تعیین می‌کند».[۱۴]

البته منظور «آلپورت» از به کار گرفتن لفظ «پویا» مشخص کردن ماهیت متغیر شخصیت و تأکید بر دگرگونی هایی است که از نظر کیفی در رفتار فرد ایجاد می شود. منظور از لفظ «سازمان» در تعریف فوق، مجموعه صفات انتزاعی که به طور ساده کنار یکدیگر قرار گرفته اند نیست؛ بلکه شخصیت یک فرایند ترکیبی است که اجزای سازنده آن بر یکدیگر بسیار موثرند. یعنی منظور ایشان این است که شخصیت با اینکه همه عناصر تشکیل دهنده اش با هم ارتباط و پیوستگی دارند، پیوسته در رشد و تغییر و تحول نیز می‌باشند.[۱۵] تعاریف و طبقه بندی های مختلفی از شخصیت ارائه گردیده است ولی همان قدر کفایت می‌کند که بدانیم شخصیت ترکیبی است از خصوصیات و استعدادهای بالقوه که انسان به ارث می‌برد و تاثیر محیط خارج بر روی این استعدادهای بالقوه.[۱۶]

مبحث دوم: سازمان شخصیت

زیگموند فروید معتقد است در سازمان شخصیتی اولیه مفاهیم خودآگاه، ناخودآگاه و ضمیر آگاه اهمیت داشته است. فروید ضمیر بشر را به قطعه حجیمی از یخ تشبیه می‌کند که در آب شناور است. بخش کوچک ظاهری آن را ضمیر خودآگاه می‌خواند که در همه حال در دسترس افراد بشر بوده است و در تماس با محیط خارج است و شامل مسایلی می‌گردد که شخص را با محیط خارج ارتباط می‌دهد. در مقابل بخش عظیمی که ظهور ندارد، بخش ناخودآگاه است که از حدود آگاهی و دسترس افراد به دور بوده و خزینه خاطرات و حوادث زندگی اوست. و بخش نیمه آگاه او نیز کیفیتی مشابه به هر دو بخش دارد که شامل افکار و اندیشه هایی است که در ظاهر او و وضوح بخش خودآگاه برخوردار نبوده ولی با کمی توجه و کوشش جنبه آگاهی به خود می‌گیرد. در بین دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه در حالت طبیعی و عادی پرده یا حبابی وجود دارد که از تردد افکار و خاطرات دردناک، از قسمت ناخودآگاه به خودآگاه، جلوگیری می‌کند. این پرده در موقع خواب یا مستی کار طبیعی نداشته و خاصیت ارتباطی پیدا می‌کند که افکار و خاطرات مربوط به ناخودآگاه به بخش خودآگاه تردد پیدا می‌کند. این نظریه در اواخر قرن نوزدهم از طرف همین دانشمند مورد تجدیدنظر واقع گردید. این نظریه که به سازمان شخصیتی ثانویه فروید موسوم گردید، مفاهیم نماد یا ایده و خود یا من و فراخود یا من برتر معرفی بیان گردیده است. دانشمندان دیگر نیز هر یک به نوعی سازمان شخصیت را مورد بررسی قرار داده‌اند و دست به تقسیم بندی های مختلفی زده اند که اکثراً یک روش را در تقسیم بندی های خود مدنظر قرار داده‌اند.[۱۷]

۱- عوامل سازنده سازمان شخصیت

سازمان شخصیتی انسان بسیار پیچیده است و عوامل بسیار متعددی از همان لحظه تولد در شکل دهی بشر مؤثر می‌باشد، که بررسی تمام آن ها در این پایان نامه غیرممکن و خود موضوع تحقیق و پژوهش دیگری می طلبد.

نظریه هایی نیز ابراز شده است که اهمیت به تاریخ زندگی و به دوران کودکی می‌دهند و هر کسی را بنده و اسیر گذشته خود می پندارد. یا برعکس، آدمی را از قید گذشته، آزاد ساخته و حال و آینده او را مؤثر معرفی می کند؛ و ‌بر اساس نظریه هایی، چگونگی هر عملی، وابسته به محیط خارجی فرض شده است و اینگونه پنداشته اند که شخص در موقع اجرای هر عمل، در محیط آن قرار گرفته و به اقتضای عوامل محیطی عمل می کند. با توجه ‌به این همه، نظریه «شلدون» (William Sheldon) دانشمند روانشناس ‌در مورد شخصیت، تداعی می شود که گفته است: «شخصیت، سازمان پویای جنبه‌های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی آدمی است» و به قول «گوته» (Gotte) آنچه به آن «من» می گوییم، خود مجموعه ای است و به همین دلیل است که نمی توان از تاثیر و تاثر هیچ پدیده ای که خود را احاطه ‌کرده‌است، غافل بود.[۱۸]

افلاطون در کتاب هشتم جمهوریت به نحو قابل تحسین، ارتباط شخصیت را با انواع حکومت مورد بررسی قرار داده است و نشان می‌دهد که چگونه نوع حکومت سبب می شود که در اعضای جامعه، شخصیت ویژه ای به وجود آید. به همین ترتیب در سده نوزدهم از دیدگاه خاص، رابطه ی حیات اجتماعی به ویژه سازمان اقتصادی با انواع شخصیت اعضای جامعه بررسی می شود.[۱۹]

پس ما در اینجا به بهترین و موثرترین عواملی که شخصیت انسان را شکل می‌دهد و از بدو تولد تا مرگ چه تاثیراتی بشر بر خود می بیند می پردازیم.

۱-۱ محیط قبل از تولد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




“در بهمن ماه سال ۱۳۸۱ در اجرای مصوبه شورای عالی اداری ، (موضوع تحقق دولت الکترونیک و نظام آموزش کارکنان دولت ، برنامه آموزش فناوری اطلاعات IT) در قالب هفت مهارت : ۱- مفاهیم پایه فناوری اطلاعات ۲- استفاده از کامپیوتر و مدیریت فایل ها ۳- واژه پردازها ۴- صفحه گسترده ها ۵- بانک های اطلاعاتی ۶- ارائه مطالب ۷- اطلاعات و ارتباطات توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ابلاغ شد که بلافاصله اجرای دوره های آموزش ضمن خدمت مذبور برای کلیه معلمان و کارکنان آغاز گردید.” (فتحی واجارگاه،۱۳۹۰،ص۲۵).

“طبق اساسنامه جدید مراکز تربیت معلم که در اسفند ماه سال ۱۳۸۱ به تصویب شورای گسترش آموزش عالی رسید ، اجرای آموزش‌های بلند مدت و کوتاه مدت ضمن خدمت فرهنگیان از وظایف مراکز تربیت معلم محسوب گردید و از ابتدای سال ۸۲ مقرر شد تا علاوه بر دوره های بلند مدت ، دوره های کوتاه مدت آموزش ضمن خدمت نیز در مراکز تربیت معلم به مرحله اجرا گذاشته شود. با توجه به مفاد قانون برنامه سوم توسعه ، مبنی بر ارتقاء یک مقطع سطح تحصیلی فرهنگیان ، با وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری هماهنگی لازم به عمل آمد و طی سال های اخیر دوره های آموزشی بلند مدت فرهنگیان در سطح کاردانی در مراکز تربیت معلم و در سطح کارشناسی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی به مرحله اجرا در آمده است. به رغم این تحولات، آموزش های کوتاه مدت در مقایسه با آموزش های بلندمدت در این وزارتخانه مورد توجه قرار نگرفته است و به نظر می‌رسد در جهت گیری فعلی و سیاست های آتی، این نوع آموزش ها مورد توجه بیش از پیش قرار گیرد” (فتحی واجارگاه،۱۳۹۰،ص۲۵).

تعاریف آموزش ضمن خدمت

مانند سایر مفاهیمی که به علوم انسانی مربوط هستند، از «آموزش ضمن خدمت» نیز تعریف دقیق و یکسانی وجود ندارد. به بیان دیگر در کشورها و حتی سازمان‌های مختلف با توجه به گستره آموزش ضمن خدمت، تعاریف متفاوتی از این موضوع وجود دارد. جان اِف.می[۲۱] در تعریف آموزش ضمن خدمت گفته است: “آموزش ضمن خدمت عبارت است از بهبود نظامدار و پیوسته استخدام‌شدگان از نظر دانش، مهارت‌ها و رفتارهایی که به رفاه آنان و سازمان محل خدمتشان کمک می‌کند”. ‌به این ترتیب هدف از آموزش ضمن خدمت، ایجاد توانایی بیشتر تولید، افزایش کارایی در شغل کنونی و کسب شرایط بهتر برای دست یافتن به مقامات بالاتر می‌تواند باشد (ابطحی، ۱۳۷۵،ص۳۸).”آموزش ضمن خدمت از لحاظ سازمانی به آن آموزشی گفته می‌شود که پس از استخدام فرد در سازمان صورت می‌گیرد و هدف از آن آماده‌سازی افراد برای اجرای بهتر مسئولیت‌هایشان و بهبود توانایی‌ها و مهارت‌های آنان است”. ( فتحی واجارگاه، ۱۳۸۳).تعاریف بسیار دیگری نیز از آموزش ضمن خدمت ارائه شده است. از این تعاریف می‌توان نتیجه گرفت که” آموزش ضمن خدمت به آن نوع آموزش اطلاق می‌شود که:

۱. پس از استخدام فرد در مؤسسه یا سازمان صورت می‌پذیرد.

۲٫ هدف و منظور از این آموزش، آماده‌سازی افراد برای اجرای بهینه وظایف و مسئولیت‌های کاری است.

۳. این‬آموزش‌ها‬عمدتاًً در‬سه محور اساسی‬«توسعه‬دانش، بهبود‬مهارت‌ها و ایجاد‬یا تغییر نگرش‌ها» ارائه‬می‌شود.

۴. جهت‌گیری اصلی این آموزش‌ها، کارها یا وظایف مورد تصدی است”( فتحی واجارگاه،۱۳۸۳،ص۶).

اهداف آموزش ضمن خدمت

آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان دارای اهداف ویژه ای است ، با این اوصاف مهم‌ترین مواردی که به عنوان اهداف نسبتاً مشترک سازمان‌ها و نظام‌های مختلف در خصوص آموزش ضمن خدمت قابل ذکر است بشرح زیر می‌باشد:

هماهنگ و همسو نمودن کارکنان با سازمان:” این امر از یک سو برای تحقق اهداف سازمان و دستیابی به سیاست‌ها و خط‌مشی‌های تعیین شده برای مؤسسه دارای اهمیت است و از سوی دیگر پیشرفت شغلی و حرفه‌ای فرد در سازمان در گرو آگاهی وی از انتظارات مقامات مافوق و نحوه انجام تکالیف و مسئولیت‌های شغلی است. “(شریعتمداری،۱۳۸۳،ص۱۲)

– کاهش حوادث و ضایعات کاری: “در بسیاری از مؤسسات، حوادث کاری عمدتاًً بواسطه عدم آگاهی و مهارت‌ کافی کارکنان رخ می‌دهد. این بیان خصوصاًً ‌در مورد کسانی که با ابزارها و تجهیزات حساس و توام با خطر در کارخانه‌ها سروکار دارند، مصداق بیشتری دارد. علاوه بر حوادث مختلف که بواسطه فقدان مهارت و دانش افراد به وجود می‌آید، ضایعات کاری و افزایش هزینه های سازمان نیز از جمله نتایج نقصان دانش و توانش نیروی انسانی در سازمان‌ها می‌باشد. ‌بنابرین‏ ضرورت دارد با توجه به مسائل مطرح شده و همچنین عواقب آن ها نظیر تنبیه، توبیخ، اخراج و… که عمدتاًً بواسطه عدم آگاهی افراد از سیاست‌ها، انتظارات و توقعات سازمان و نیز عدم آشنائی با انجام بهینه وظایف و تکالیف شغلی است، آموزش ضمن خدمت به طور جدی مورد توجه سازمان‌ها قرار گیرد. “(شریعتمداری،۱۳۸۳،ص۱۲)

– بهنگام سازی دانش و توانش نیروی انسانی در سازمان: “شالوده افزایش بهره‌وری در سازمان‌ها مستلزم تأکید بر نیروی انسانی از نظر کیفی و ممانعت از نابهنگام شدن افراد در حرفه‌شان می‌باشد. بنا به تعریف، نابهنگامی در حرفه عبارت است از تقلیل کارایی در انجام کار در طول زمان و بالاخره فقدان دانش یا مهارت نوین است. این مسئله باعث می‌شود که فرد به دلایل مختلف از لحاظ حرفه‌ای فرسوده شود و قادر به انجام وظایف و تکالیف سازمانی نباشد. اگر چه تمامی عوامل ‌ایجاد کننده نابهنگامی در حرفه را نمی‌توان از طریق آموزش برطرف ساخت، اما بدون شک آموزش کارکنان از طریق بهسازی و نوسازی دانش و توانایی افراد، نقش مهمی در ‌به هنگام‌سازی آنان دارد.” (محمدی،۱۳۸۲،ص۱۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:05:00 ب.ظ ]




که برای کودک، آشنا و مأنوس است، هر چه محیط قصه گویی تازگی و تنوع بیشتری داشته باشد، بهتر است و البته منظور از تنوع، عجیب و غریب بودن یا صرف هزینه وقت بسیار نیست. در خصوص وضعیت نشستن شنوندگان که خود، عامل مهمی برای فراهم آوردن محیط مناسب قصه گویی به شمار می رود باید دو نکته رادر نظر داشت، یکی این که صدای قصه گو به راحتی شنیده شود، دیگر این که مشاهده او بدونه

تلاش زیاد ممکن باشد. ‌بنابرین‏ باید گفت مناسب ترین راه، قرار گرفتن شنوندگان به صورت نیم دایره در برابر قصه گو و در فاصله ای نزدیک است. نشستن در چنین وضعیتی به مخاطبان فرصت می‌دهد که در لذت حاصل از تجربه قصه گویی شریک و سهیم شوند. مدت نقل قصه به شرایط سنی شنوندگان و نوع قصه بستگی دارد اما به طور کلی ‌در مورد کودکان خردسال باید گفت این زمان می‌تواند بین ۸ تا ۱۵ دقیقه باشد و برای نوجوانان و بچه های بزرگتر می توان این مدت را افزایش داد(مهاجری،۱۳۸۸،ص ۱۴۹-۱۵۰).

۱۰-۲-۲- روش های مختلف برای شروع داستان:

با کودکان ‌در مورد مورد تجربیاتی که ‌در مورد موضوع اصلی داستان دارند صحبت کنید. داستان را با یک مقدمه واضح و روشن شروع کنید مثلاً: می خواهم داستانی درباره یک گربه سفید کوچلو برایتان تعریف کنم

سپس چنین شروع کنید ((گربه سفید کوچلو)). بدونه هر گونه مقدمه و زمینه چینی مستقیماً با خط اول داستان شروع کنید و یا با ((جمله یکی بود یکی نبود)) تا زمانی که حواس تمام آن ها کاملاً جمع نشده و ساکت نشده اند داستان را شروع کنید مگر اینکه اطمینان داشته باشید که به محض شروع کردن داستان آن ها ساکت خواهند شد.

حالات شما: داستان رابه شیوه خود و طبیعی تعریف کنید. گریس هالورث قصه گو هند شرقی که شخصیت کاملاً شناخته شده ای است از این روش استفاده می کرد. دنسان ویلیام سان قصه گوی اسکاتلندی زمانی که قصه ای تعریف می کرد گفته هایش پر از طنز و خنده بود. من پیشنهاد می دهم که به روشی عمل کنید که

خودتان را در آن توانا می دانید و به نحو احسن می توانید از آن استفاده کنید. اگر می خواهید شنودگان از شنیدن قصه لذت ببرند و از شما خشنود باشند، باید با هر ویژگی که دارید خودتان و شنوندگان را با داستان همراه سازید.

صدای شما: صدای انسان به طور ذاتی متنوع است: بلند، آهنگین، موزون، ملایم، نرم، تیز و همراه مکث.

استفاده از انواع آن ها بستگی به داستان، شخصیت قصه گو و شنوندگان دارد. استفاده بیش از حد از هریک از این حالات در غالب موارد نابجا خواهد بود. از طرفی دیگر بیشتر مردم از این استعداد خوب ذاتی به اندازه کافی استفاده نمی کنند و بیشتر از یک ریتم برای حرف زدن برخوردار هستند در جائیکه می توانید به راحتی نفس بکشید بدونه اینکه حتی کمی قوز کرده و خمیده باشید، بنشینید یا بایستید. نفس خود را، تا ما را بشنوند. زمانی که می خواهید صحبت کنید به نفس زدن نیفتد. به اندازه کافی با صدای بلند صحبت کنید تا بچه ها یی که عقب نشستند بتوانند به راحتی صدای شما را بشنوند. مکث کردن یکی از تأثیر گذارترین روش‌ها در جذب کردن قصه گویی و خواندن داستان است شنوندگان مجبور می‌شوند که کاملاٌ در جریان باشند وسعی می‌کنند گفته های بعدی شما را پیش‌بینی کنند. این نحو بیان، یکی از روش های بسیار رایج در

تعریف داستا نهای غم انگیز است که می توان از آن در لحظات حساس استفاده کرد(رایت،۱۹۵۸،ص۳۹-۴۰).

۱۱-۲-۲- چهره و حرکات قصه گو

به طور کلی رفتار، به ویژه چهره ی قصه گوی خوب کمک بسیار مؤثری به شنونده می‌کند. شنونده ضمن این که به کلمه هایی که به تصاویر داستان جان می بخشد توجه دارد، در تمام مدت به قصه گو نیز چشم می دوزد. چهرۀ قصه گو اغلب آیینۀ تمام نمای آن قصه است و به آن چه شنونده می شنود، جان می بخشد. قصه گوی خوب باید چهره ای قابل انعطاف داشته باشد تا اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف را

نشان دهد و بر تأثیر قصه گویی بیفزاید. حالات چهره باید منطبق بر حالت های داستان باشد و هرگز نباید به کاریکاتور تبدیل شود مگر آن که داستان چنین ایجاب کند. حرکات باید طبیعی باشد، نه برنامه ریزی شده به جای اداها و حالت های اضافه و تمرین شده ای که معمولاً درگذشته به عنوان فن بیان آموخته می شد، باید حرکت ها خود انگیخته باشد تا به تأثیر قصه بیفزاید. در هر حال، در یک قصه گویی موفق، چهره

چیزی است که می‌تواند در بیان بهتر قصه، به قصه گو کمک کند، ولی نباید بیش از سایر جنبه‌های این هنر

به آن توجه کرد(همتی،۱۳۸۸،،ص۱۰۱).

۱۲-۲-۲- قصه و فعالیت ادبی

در اهداف آموزشی، پیشرفت و گسترش خلاقیت، غنای آموزش زیبایی‌شناسی، آموزش ادبیات، آموزش مهارت‌هایی نظیر خوب گوش کردن مدنظر است. در کارکرد و هدف پرورشی، قصه‌گویی، نظم فکری و تمرکز حواس، تقویت مهارت کلامی، توانایی تفکر و تعقل مورد توجه است. به‌علاوه در کنار این کارکردها قصه به ایجاد رابطه عاطفی بین مربی و کودک و نوجوان کمک کرده و به‌ خصوص کودک و نوجوان را به خواندن تشویق می‌کند. کودکان و نوجوانان از طریق قصه‌گویی یا قصه‌خوانی با ادبیات آشنا و یا در آن عمیق‌تر می‌شوند. از کارکردهای قصه‌گویی یکی همین مواجه ساختن کودکان و نوجوانان با نش و داستان است که البته یکی از اهداف قصه‌گویی نیز هست؛ هدف پرورشی. «تربیت ذوق ادبی و هنری کودکان و نوجوانان، تقویت حس کنجکاوی آنان حاصل ایجاد ارتباطی است که کودکان با مربی قصه‌گو ایجاد می‌کند.»(ناظمی،۱۳۸۵).

یکی از ویژگی‌های قصه‌گویی، سرگرم‌کنندگی و لذت‌بخش بودن آن است. «لذت بردن از شنیدن یک قصه مقصود اصلی و ابتدایی‌ترین توجیه برای یک قصه‌گو می‌تواند باشد»این ویژگی نه تنها کودک را جذب می‌کند بلکه او را با دنیای تازه‌ای از زبان و کلام و داستان روبه‌رو و آشنا می‌سازد( مراد حاصل،۱۳۸۲).

۱۳-۲-۲- چگونه قصه بگوییم :

قصه گفتن در محیط خانه و خانواده، ساده تر از قصه گویی در محیط ها یا جمع های بزرگتر است. مهم ترین عامل موفقیت در کار قصه گویی این است که قصه گو به صورتی طبیعی قصه بگوید، به طوری که

شنوندگان فکر کنند که او قصه را با بهره گیری از تخیلات و تصورات و تجربیات خودش می‌گوید، نه بر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:04:00 ب.ظ ]