سن تقویمی (شناسنامه­ای) هیچگاه نمی­تواند ملاک درستی برای ازدواج باشد. پس از رسیدن به بلوغ عقلانی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی است که باید به ازدواج فکر کرد. اگرچه ممکن است خیلی زود انسان به بلوغ جنسی برسد و توان توالد و تناسل را داشته باشد، اما این به­تنهایی کافی نیست. برای تشکیل یک زندگی جدید باید توانایی­ ها و آمادگی­های بسیاری وجود داشته باشد. اما کلا میانگین بهترین سن ازدواج برای دختران (۲۵-۲۳) و برای پسران (۳۰-۲۵) سالگی می ­تواند باشد. آمار و ارقام نشان می­دهد که معمولا سن پسران هنگام ازدواج از دختران بیشتر است. به­ندرت دیده می­ شود که برعکس باشد (نجاتی، ۱۳۸۹).

 

ازدواج علاوه­بر ‌پاسخ‌گویی‌ به نیازهای جنسی و عاطفی فرد، نیازهای اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم می­ کند و به­عنوان هنجاری پذیرفته­شده در تمامی کشورهای دنیا به حساب می ­آید. زمان احساس نیاز به همدم و ازدواج در بین افراد، متفاوت بوده و از شدت و ضعف­هایی برخوردار است. برخی از افراد در سنین نوجوانی این نیاز را احساس نموده و مبادرت به ازدواج ‌می‌کنند. برخی دیگر در سن جوانی و تعدادی نیز پس از سپری کردن دوران جوانی ازدواج ‌می‌کنند. البته می­بایست اشاره نمود که در جوامع دارای فرهنگ سنتی و توسعه ­نیافته، قبل از این­که هر یک از این نیازها احساس شوند، والدین و یا اطرافیان برای دختر یا پسر خود همسر انتخاب ‌می‌کنند (کاظمی­پور، ۱۳۸۳).

 

معمولا در همه جوامع برای ازدواج، یک پایه سنی حداقلی وجود دارد که در قوانین مدون یا غیرمدون در نظر گرفته می‌شود و افراد تا قبل از رسیدن به آن، به برقراری پیوند زناشویی مجاز نیستند. ‌این پایه سنی معمولا هم‌زمان با بلوغ جنسی یا اندکی پیش یا پس از آن تعیین می‌گردد، ولی به­ دلیل آن­که ازدواج به­عنوان شیوه بهنجار ارضای ‌این نیاز، تنها بعد زیستی ندارد و مانند دیگر امور انسانی با فرهنگ شکل گرفته و جهت می‌یابد، معمولا افزون بر بلوغ جنسی، باید توانمندی لازم برای اداره امور خانواده را داشته باشد و به­تعبیری، به بلوغ عقلی و فکری و اقتصادی رسیده باشد، به­گونه‌ای که فرد بتواند در نظر عرف و قانون، مسئولیت تعهد‌های خویش را در قبال دیگران بپذیرد. بدین ترتیب، سن ازدواج در هر جامعه‌ای بر حسب شرایط محیطی، اقتصادی و فرهنگ خاص آن جامعه تبیین می‌گردد (جدیدی، جان­بزرگی و رسول­زاده طباطبایی، ۱۳۸۸).

 

لارسون و هلمن[۶۶] (۱۹۹۴؛ نقل در هاشمی، ۱۳۹۲) پس از مرور ادبیات موجود در زمینه رضایت زناشویی نتیجه گرفتند که قوی­ترین عامل پیش ­بینی­کننده تزلزل و عدم اثبات زناشویی، سن کم به هنگام ازدواج ‌می‌باشد. نتایج پژوهش­های کلیک[۶۷] (۱۹۵۷؛ نقل در هاشمی، ۱۳۹۲) و کارتر[۶۸] (۱۹۷۱؛ نقل در هاشمی، ۱۳۹۲) نشان داده ­اند ازدواج­هایی که قبل از سن ۱۸ سالگی واقع می­شوند، ۳ برابر ازدواج­هایی که بعد از ۱۸ سالگی روی می­ دهند، احتمال طلاق دارند و ازدواج­هایی که قبل از رسیدن به سن ۲۰ سالگی صورت می­ گیرند ۲ برابر ازدواج­هایی که بعد از ۲۰ سالگی رخ می­ دهند، احتمال طلاق دارند. به بیان دیگر، هر چه سن ازدواج پایین­تر باشد، احتمال از هم گسیختگی خانواده بیشتر می­ شود زیرا در سنین پایین، افراد از قابلیت ­های لازم برای ایفای نقش همسری بی­بهره­اند. در عین حال، ازدواج در سنین بسیار بالا نیز خطر طلاق را افزایش می­دهد.

 

۲۱-۲ علل ازدواج زودرس

 

    1. فقر: در شرایط سخت و تنگنای اقتصادی و در خشکسالی­ها برخی خانواده ­ها به فکر ازدواج دخترشان می­افتند تا از بار اقتصادی بکاهند. در اینجا کودکان به عنوان کالایی برای رفع احتیاج خانواده­های فقیر مورد معامله قرار می­ گیرند، اما خوب است بدانیم با این­که در بیشتر جوامع مصداق دارد، اما همیشه این طور نیست بلکه فقر ممکن است حتی ازدواج را به تأخیر بیندازد. در بررسی که توسط وزارت جهاد کشاورزی در سال ۲۰۰۳ در شهر یزد به­منظور بررسی علت افزایش سن ازدواج صورت گرفت معلوم شد عده زیادی از پدران مانع از ازدواج دخترانشان می­شدند تا بتوانند از کمک آنان در کسب درآمد خانواده بهره گیرند. همچنین معلوم شد در این استان فقر عامل اساسی ازدواج زودرس نبود، بلکه احترام به سنت­ها و تعلقات خانوادگی عامل هدایت به آن بوده است.

 

    1. حفظ آبرو و شرف خانوادگی: به­ طور سنتی ازدواج زودرس به­عنوان وسیله­ای برای حفاظت دختران از رابطه جنسی قبل و یا خارج از ازدواج در نظر گرفته می­شده است چرا که بکارت دختر اهمیت بسیار بالایی در برخی فرهنگ ها دارد. از طرفی ارزش و جایگاه مادری و همسری در جامعه و عوامل فرهنگی و اجتماعی در تداوم آن نقش دارند. ملاحظات اخلاقی و آبرو نیز از عوامل مؤثر بر ازدواج کودکان محسوب می­ شود. علاوه بر این والدین احساس ‌می‌کنند با ازدواج زودرس دخترانشان می ­توانند ضامن امنیت جنسی آنان شده و به نوعی دوشیزگی دختر و امنیت جسمی، جنسی و آینده او را نیز تضمین نمایند.

 

  1. عوامل فرهنگی و اجتماعی: سطح تحصیلات زن متغیری بسیار مهم برای ازدواج زودرس است. در کشورهایی که دختران تحصیلات بیشتری دارند ازدواج زودرس کمتر است .ضمن این که به طور کلی ازدواج زودرس در جوامع روستایی بیش از شهری است .در زمینه فرهنگی ایران ارزش های سنتی در ‌ارتباط با خانواده، سیستم پدرسالاری، حمایت دینی و مذهبی برخی دلایل ازدواج زودرس هستند. در کشور ما ازدواج زودرس تا حد زیادی با دین و مذهب آمیخته است. در بررسی انجام شده در یکی از شهرهای کشور که دارای ویژگی­ های فرهنگی سنتی و مذهبی و توسعه اجتماعی اقتصادی بالایی است، با این­که بیشترین آمار تحصیلکرده­ها را در کشور دارد ولی ازدواج زودرس در آن بالا است .اهالی این شهر هنوز نگرش مثبت به ازدواج زودرس دارند. در این شهر به­ طور عمده مقاومتی در برابر ازدواج زودرس در کار نیست، حتی برخی دختران خود تمایل زیاد به ازدواج زودهنگام دارند و نمی­خواهند شانس ازدواج را از دست بدهند. ‌بنابرین‏ به سادگی نمی­ توان افزایش سطح سواد را مساوی با کاهش میزان ازدواج زودرس دانست چون این موضوع فقط به تحصیلات مربوط نمی­ شود. امروزه در بسیاری از جوامع دختران می ­توانند به مدرسه بروند اما زود هم ازدواج ‌می‌کنند و ضرورتا این تحصیلات منجر به توانمندی زنان نمی­ شود (لطفی، ۱۳۸۹).

 

۲۲-۲ عوارض ازدواج در سنین پایین

 

    1. بعد جسمانی: برخی مواقع بر اثر سن پایین، زوجین هنوز فرصت لازم را پیدا نکرده ­اند که از لحاظ جسمانی و جنسی به بلوغ برسند و از این زاویه بتوانند وظایف ازدواج را به انجام برسانند.

 

    1. عدم تجربه طرفین جهت زندگی: افرادی که در سنین پایین ازدواج ‌می‌کنند، فاقد تجربه برای زندگی خواهند بود و قادر به درک بسیاری از مسائل و مشکلات پیچیده زندگی نخواهند بود.

 

    1. اداره و سرپرستی: زوج­هایی که سن آن­ها پایین است، بدون تردید آمادگی در آن­ها جهت اداره، رهبری و کنترل همسر خویش هنوز شکل نگرفته است. لذا در اداره امور خانواده با مشکلاتی شدید مواجه خواهند بود.

 

    1. احساسی بودن: در سنین پایین معمولا احساسات بر عقل و منطق غلبه دارد، لذا رفتار زوج­هایی که بر مبنای احساس شکل بگیرد بدون شک برای آن­ها عواقبی در بر خواهد داشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...