عبارت «وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ …» در مقام بیان علّت نسبت به تشریع قتال و جهاد است و حاصلش این است که تشریع قتال براى حفظ مجتمع دینى از شر دشمنان دین است که در پى خاموش کردن نور خدایند. اگر جهاد تشریع نمى‌شد، معابد دینى و مشاعر الهى ویران مى‌شد و مناسک و عبادات از بین مى‌رفت. اینکه تنها از معابد یاد کرد با آنکه اگر دفاع نباشد اصل دین باقى نمى‌ماند، بدین جهت است که معابد مظاهر دین و نشانه‌هاى آن مى‌باشند و تصویر دین را در اذهان حفظ مى‌کنند.[۱۳۰]

گفتار دوم: روایات و فلسفه جهاد

۲-۱- دفاع از حقوق ستمدیدگان

وضع حکم جهاد در اسلام بدان دلیل بوده تا از ضایع شدن حقوق الهى و مردم جلوگیرى شود. لذا اگر به مردمى ستم شد، بر ارتش اسلام است که دفع تجاوز و ستم نماید و اگر در این وظیفه خود کوتاهى نماید، مورد ملامت و سرزنش قرار مى‌گیرد. از اینجا است که حضرت علی «» مى‌فرماید:

«کأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیکمْ تَکشُّونَ کشِیشَ الضِّبَابِ لَا تَأْخُذُونَ حَقّاً وَ لَا تَمْنَعُونَ ضَیماً‌؛[۱۳۱] پندارى شما را مى‌بینم که بى آن که حقّى را به چنگ آورده باشید، یا ستمى را راه بسته باشید، سوسمار گونه به واپس مى‌خزید.»

۲-۲- عزّت اسلام

حفظ عزّت اسلام، با جهاد محقّق مى‌شود؛ زیرا اسلام، شرافت و عزّت و حق و عدالت و آزادى است و جهاد براى عزّت و سرافرازى اسلام است. چنان که امیرمؤمنان علی «» می‌فرماید:

«فَرَضَ اللَّهُ … الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ؛[۱۳۲] خداوند جهاد را برای عزّت اسلام قرار داد.»‌

۲-۳- احقاق حق

خداوند به اولیاء خود و پیروان آنان اجازه داده با ستمگران جهاد کنند تا حق خود را از چنگ سلطه‌گران و ظالمان بیرون بکشند.

«أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛[۱۳۳] به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته‏اند؛ و خدا بر یارى آن ها تواناست.»

درباره‌ این فرموده؛ از امام صادق «» روایت شده است که هم زمین و آنچه در آن است ملک خدا و اولیاء خدا و مؤمنان و پیروانشان است، پس هر آنچه در اختیار کافران و ستمگران است صاحب اصلی‌اش اولیاء خدا می‌باشند که مورد ستم واقع شده‌اند و به ایشان اجازه داده شده که جهت گرفتن حق خود جهاد کنند.

به امام صادق «» عرض شد: مردم مى‌گویند این آیه درباره‌ مهاجرانى نازل شده، که از مکه بیرون رانده شدند، به دلیل آنکه خداوند در پى آن جمله فرموده است: «افرادى که از سرزمین خودشان به ناحق بیرون رانده شده‌اند، و تقصیرى نداشته‌اند، جز آنکه مى‌گویند: خداوند یکتا پروردگار ما است».

امام «» فرمود: این حکم درباره‌ ایشان و هر آن شخصى است که در وضعیت آنان، از آنچه ما آن را ذکر کردیم قرار داشته باشد. و اگر تنها براى آنان (مهاجران) بود، به دیگران اجازه‌ جهاد داده نمى‌شد.

«فی قَوْلِهِ تَعَالَى اُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ الْآیهَ رُوِّینَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ «» أَنَّهُ قَالَ الْأَرْضُ جَمِیعاً وَ مَا فِیهَا لِلَّهِ وَ لِأَوْلِیائِهِ وَ لِأَتْبَاعِهِمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَمَا کانَ مِنْ ذَلِک فِی أَیدِی الْکفَّارِ وَ الظَلَمَهِ فَأَوْلِیاءُ اللَّهِ أَهْلُهُ وَ [هُمْ] مَظْلُومُونَ فِیهِ وَ مَأْذُونٌ لَهُمْ بِالْقِتَالِ عَلَیهِ قَالَ الْمُصَنِّفُ بَعْدَ کلَامٍ لَهُ فَقِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ النَّاسَ یقُولُونَ إِنَّهَا نَزَلَتْ فِی الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ مَکهَ لِقَوْلِ اللَّهِ بِعَقِبِ ذَلِک- الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ قَالَ هِی فِی أُولَئِک وَ فِی جَمِیعِ مَنْ کانَ فِی مِثْلِ حَالِهِمْ مِمَّنْ ذَکرْنَاهُ وَ لَوْ کانَتْ فِیهِمْ خَاصَّهً لَمْ یکنْ یؤْذَنُ فِی الْجِهَادِ لِغَیرِهِمْ‌»[۱۳۴]

۲-۴- بارور شدن درخت دین

حضرت علی «» در یکی از خطبه‌های خود خطاب به قبیله بنی‌تمیم کوفه که از استمداد امام نسبت به سرکوبی شورشیان بصره و حمایت از فرماندار حضرت در بصره سرباز زدند، یکی از فلسفه‌های جهاد را بارور شدن درخت دین بیان می‌فرمایند:

«وَ لَعَمْرِی لَوْ کنّا نَأْتِی مَا أَتَیتُمْ، مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ، وَ لَا اخْضَرَّ لِلإِیمَانِ عُودٌ؛[۱۳۵] به جان خویشم سوگند که اگر ما را نیز کارنامه‌اى چونان شما بود، نه دین بر پاى مى‌ایستاد و نه جوانه‌هایى بر نهال ایمان مى‌رست و خرّمى مى‌یافت.»

یعنى اگر ما هم، چون شما از شرکت در میدان جهاد، ترس و هراس داشتیم و از مبارزه با دشمنان اسلام خوددارى مى‌نمودیم، نه از دین خبری بود و نه از اسلام اثرى.

در این بیان اگر مسلمانان در برابر توطئه‌گران و دشمنان اسلام بى‌اعتنا باشند و جهاد و مبارزه را به سویى نهند، شکوه و عظمت اسلام از میان مى‌رود و براى دین، پایه‌اى استوار نمى‌ماند. بر تنه‌ی درخت اسلام شاخه‌اى و برگى نمى‌ماند و ستمکاران بر مسلمانان چیره مى‌شوند.

۲-۵- زنده نمودن ارزش‌های اسلامی

«… اللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یکنِ الَّذِی کانَ مِنَّا مُنَافَسَهً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الِتمَاسَ شَی‌ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِک وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِک فَیأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَهُ مِنْ حُدُودِک اللَّهُمَّ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ لَمْ یسْبِقْنِی إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ «» بِالصَّلَاهِ؛[۱۳۶] بارخدایا، تو نیک مى‌دانى که جنگ و درگیرى ما را کشمکش قدرت و فزون‌خواهى ثروت، انگیزه نبود، که هر آن چه بود، جز براى بازگرداندن نشانه‌هایى از دین تو و اصلاح سرزمین‌هاى تو نبود، تا بندگان ستمدیده‌ات امنیت یابند و حدود به تعطیل کشیده‌ات، به اجرا درآیند.

بارخدایا، من نخستین کسم که با زارى بازآمده‌ام، و شنیده‌ام و لبیک گفته‌ام. در نماز- جز رسول خدا که درود خدا بر او و بر خاندانش باد- کسى از من پیش نیفتاد … .»

حضرت علی «» در این خطبه بیان می‌دارد که انگیزه و فلسفه جهاد در اسلام الهی است نه قدرت‌‌طلبی و فزون‌خواهی.

زنده نمودن ارزش‌های اسلامی موجب می‌گردد که آن دسته از احکام و حدود الهی که به دلیل حاکمیت افراد غیر صالح بر زمین و تعطیل شده است به اجرا درآید و با اجرای کامل احکام و حدود الهی جامعه اصلاح گشته و جبران مافات و کم کاری‌ها می‌شود و ستمدیدگان آسوده خاطر و فارغ البال زندگی کنند.

همچنین در بیانی دیگر حضرت تنها راه اصلاح جامعه و حاکم شدن ارزش‌ها و باورهای دینی در آن را جهاد می‌داند و چنین می‌فرماید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...