۲-۴-۲٫ مفهوم مسئولیت کیفری اطفال

مسئولیت در معنای عام، عبارت است از تعهد فرد برای ‌پاسخ‌گویی‌ به نتایج اعمال خود. این معنا از مسئولیت، بیشتر ناظر به آینده بوده و جنبه ‌پاسخ‌گویی‌ را بیش از هر چیز مدنظر دارد. مسئولیت در معنای خاص آن که همان مسئولیت کیفری است، علاوه بر ‌پاسخ‌گویی‌ جنبه پاسخ پذیری فرد را نیز شامل می شود. منظور از پاسخ پذیری آن است که شخص مجرمیت خود را بپذیرد و خود را متعهد سازد که به اعمال ارتکاب یافته توسط خود پاسخ گوید.

‌بنابرین‏، این جنبه مورد نظر از مسئولیت، گاه باعث تعدد تعاریف مربوط به مسئولیت کیفری شده است. در ذیل به چند نمونه از این تعاریف اشاره می شود:

۱- قابلیت یا اهلیت شخص برای تحمل تبعات جزایی رفتار مجرمانه خود

۲- الزام یا تحمیل تبعات جزایی رفتار مجرمانه شخص بر او

۳- تحمل یا مجبور بودن شخص به تحمل تبعات جزایی رفتار مجرمانه خود (میرسعیدی، ۱۳۷۷، ۱۷).

هر چند قانون گذار در یک تعریف کلی و بدون اشاره به قابلیت انتساب، جرم را فعل یا ترک فعل می‌داند که در قانون، برای آن مجازات تعیین شده است، لیکن این امر بدان معنا نیست که هر کس مرتکب چنین فعل یا ترک فعلی شود، مسئول کیفری شناخته شده و مجازات می‌گردد (عدالت پور، ۱۳۷۹، ۱۶۴).

قابلیت انتساب، ناظر بر وضعیت شخص در زمان ارتکاب جرم است. زمانی عملی را می توان به فردی منتسب دانست که در زمان ارتکاب آن عمل از درک و اراده برخوردار باشد. به عبارت دیگر در قابلیت انتساب، باید اثبات شود که مرتکب جرم، قدرت تمییز لازم را برای درک ارزش رفتار خود داشته و با این حال چنین رفتاری را به طور آزادانه انجام داده است (همان، ۱۶۴).

به هر حال، زمانی فرد از لحاظ کیفری مسئول است که علاوه بر انتساب جرم ارتکابی، مجرمیت وی توسط قاضی احراز گردد. بدین ترتیب می توان بین قابلیت انتساب و مجرمیت، تفکیک به عمل آورده و مورد اول را فقط مربوط به امکان بار کردن تقصیر به حساب کسی که آن را مرتکب شده، مبتنی دانست (همان، ۱۶۴).

با این حال بررسی مسئولیت کیفری ‌در مورد اطفال و نوجوانان، از لحاظ عناصر مذکور، شکل خاصی به خود می‌گیرد. از یک سو، ارزیابی قدرت تمییز، مستلزم تعیین حداقل سنی است که در آن تمییز قابل احراز است و این موضوع، زمینه تعیین حداقل سن مسئولیت کیفری را فراهم می آورد، از سوی دیگر تدریجی بودن رشد تمییز اهلیت کیفری، پیش‌بینی رژیم مسئولیت کیفری تدریجی را برای اطفال دارای سن تمییز فراهم می آورد.

۲-۴-۳٫ اهلیت جنایی اطفال

منظور از اهلیت، حالت یا وضعی در شخص است که با ظهور آن، حالات شخص در معرض تحمیل مسئولیت جزایی و تحمل تبعات کیفری قرار می‌گیرد. باید دقت داشت که این وضعیت ناشی از ظهور مراتبی از رشد و ادراک و فیزیک فرد است. یعنی اهلیت، خود ناشی از دو عنصر اراده و ادراک فرد است که در نهایت، فاعل قابل سرزنش را می رساند. ادراک و اراده افراد در گذر زمان تکامل یافته و تدریجی الوصول می‌باشند؛ ‌بنابرین‏ مسئولیتی که ناشی از ادراک و اراده است نیز باید به طور تدریجی و با سپری شدن مراحل رشد لازم در طفل، به صورت کاهش یافته بر او تحمیل گردد و بعد از رسیدن به سن مقرر قانونی و طی مراحل ادراکی و فیزیکی، مسئولیت تام بر او بار شود (شاکری، ۱۳۸۱، ۳۱).

قانون گذار باید میان مراحل تمیز، بلوغ و رشد جزایی، تفکیک قائل شده و با توجه ‌به این موضوع ها، مسئولیت طفل را در میان این مراحل تقسیم کند و او را در میان دو حالت مسئولیت مطلق و عدم مسئولیت مطلق رها نسازد. ‌بنابرین‏ مسئولیت جزایی در صورتی محقق می شود که بتوان فعل مجرمانه را ناشی از اراده سالم و خاص مجرم دانست. لذا در صورت اختلال کلی و یا جزئی در اراده جانی و فقدان ادراک و قدرت تمییز نمی توان جرم را به طور تام به وی منتسب کرد. به عبارت دیگر مسئولیت جزایی عبارت است از الزام شخص به ‌پاسخ‌گویی‌ آثار و نتایج زیانباری که مرتکب شده است (همان، ۳۱).

۲-۴-۴٫ مسئولیت جامعه در قبال کودکان و بالعکس

در ادوار مختلف زندگی بشر با اینکه عده ای از اطفال و نوجوانان از رعایت آداب و رسوم و اجرای قوانین و مقررات سرپیچی نموده یا مرتکب جرم می شدند، اما بزهکاری اطفال از مسائل حاد اجتماعی نبوده است. در قرن معاصر ازدیاد بزهکاری اطفال و نوجوانان مخصوصاً ارتکاب جرائم توأم با خشونت و قساوت یکی از معضلات اجتماعی محسوب می شود و افکار عمومی را نگران و مشوش ساخته است. ارتکاب جرائم توسط اطفال یک پدیده اجتماعی است که در هر زمان و مکان اتفاق می افتد. مادامی که شرایط زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی یک جامعه دچار تحول نگردیده، تعداد جرائم آنان همچنان ثابت می ماند ولی در هنگام هرج و مرج، اغتشاش و ناآرامی، جنگ، قحطی و شرایط سخت زندگی این نظم به هم می‌خورد. زیرا اطفال و نوجوانان، بیش از بزرگسالان تحت تأثیر اوضاع و شرایط محیط پیرامون خود قرار گرفته، به طرف ارتکاب جرائم مختلف کشیده می‌شوند (دانش، ۱۳۷۲، ۱۷).

لذا می توان گفت اطفال و نوجوانان به لحاظ سنی و شخصیتی در برابر وقایع اجتماعی، از جمله انحراف و بزهکاری، آسیب پذیرتر از دیگران اند. اطفال و نوجوانانی که مرتکب جرم می‌شوند، در واقع، قربانی کوتاه نهادهای اجتماعی از جمله خانواده، مدرسه، محله و…، در انجام رسالت های تربیتی و آموزشی خود می‌باشند. اگرچه از نظر حقوقی، این قبیل اطفال و نوجوانان در مقاطع سنی خاصی تا اندازه ای تابعان حقوق کیفری به شمار می‌روند و ‌بنابرین‏، به لحاظ ارتکاب جرم شان باید مشمول ضمانت اجراهای کیفری باشند، در این فرایند نیز باید مشمول حمایت های حقوقی واقع شوند. انواع جرایمی که اطفال مرتکب می‌شوند بنا به علل و انگیزه ارتکاب جرم با بزرگسالان متفاوت است:

۱- در سراسر جهان، سرقت مهم ترین رقم از جرائم ارتکابی توسط اطفال را تشکیل می‌دهد.

۲- ضرر و زیان رسانده به غیر و تخریب اموال و دارایی، از جرائم خاص اطفال است.

۳- تخلفات راهنمایی و رانندگی را اطفال بیش از بزرگسالان مرتکب می‌شوند.

۴- اطفال کمتر مرتکب قتل می‌شوند.

۵- توسل به زور و حیله و تزویر برای ارتکاب جرم در بین اطفال کم است.

۶- اطفال غالباً دسته جمعی و با تشکیل باند و گروه و گاهی از روی کنجکاوی و ضمن شوخی و تفریح بدون اطلاع از نتایج اعمال خویش و قوانین و مقررات، مرتکب جرم می‌شوند.

۷- تکرار جرم در بین اطفال چندان زیاد نیست (موسوی بجنوردی، ۱۳۸۷، ۵۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...