۲- ۱۰ نظریه شخصیت

REBT رویکرد، تغییر شخصیت است ، در عوض آنکه ،نظریه شخصیت باشد(الیس۱۹۹۵). یکی از محدودیتهای اساسی رویکرد REBT آن است ، که به مراحل رشد شخصیت آدمی نپرداخته است و چندان به فرایند شکل گیری و تحول شخصیت نرمال (عادی) و غیر عادی ( بیمارگونه) اشاره نکرده است .

هر چند که این نظریه معتقد است که انسان‌ها قابلیت و توانمندی بالایی در دستیابی به خود شکوفایی، رشد و سلامت دارند و این کشش و تمایلها در آدمی ذاتی اند. الیس می گویید که ، شخصیت آدمی متاثر از سه جنبه روانشناختی ، اجتماعی و زیست شناختی است.

۲- ۱۰ -۱ جنبه‌های زیست شناختی

در حالی که، REBT بر نقش عوامل خارج در تحول شخصیت آدمی تأکید می‌کند،اما از جنبه‌های زیست شناختی و فطری انسان‌ها در رشد شخصیت شان غفلت نکرده است. الیس شماری از دلایل خود را در حمایت از تاثیر زیست شناختی بر تحول شخصیت آدمی و تمایل او به غیر منطقی بودن ،بر می شمارد.این دلایل عبارتند از ؛(۱)در انسان‌ها تمایل به خود ویرانگری و باورهای غیر منطقی ،بدون در نظر گرفتن زمینه خانوادگی ،قومیتی،نژادی و فرهنگی ،وجود دارد؛(۲)بسیاری از باورهای غیر منطقی با آموزه های والدین معلمان و تاثیرات اجتماعی ،در تعارضند و(۳)حتی افراد باهوش و توانمند نیز مجموعه ای از باورهای غیر منطقی دارند و حتی آنهایی که همیشه منطقی فکر می‌کنند ،باز هم در برخی اوقات باورهای غیر منطقی ،را بر می گزینند.

با توجه به تاکیدی که REBT ،بر جنبه‌های زیست شناختی در تحول شخصیت انسان دارد، اما نظریه جبرگرایانه تلقی نمی شود.در عوض،این نظریه انسان گراست و به انسان‌ها به مثابه موجوداتی ،توانمند،رشدگرا و فطرتا ارزشمند ،می نگرد.انسان‌ها ،توانایی بی همتایی در اندیشیدن درباره اندیشیدن دارند.به دلیل داشتن چنین توانایی،آن ها قادرند که ‌بدانند که رفتارها و باورهای مخرب و نگران کننده شان،کدامند و در تغییر آن ها بکوشند.عادات هنگامی که، به حال خود رها می‌شوند،تنها عادات اند.همچنین،افکار خود ویرانگر ،هنگامی که ،افراد آن ها را بدون پرسش می‌پذیرند،همچنان خود ویرانگر باقی می مانند.

۲- ۱۰ -۲ جنبه‌های اجتماعی

انسان‌ها موجودات اجتماعی اند،بخشی از اهداف نخستین انسان ها ،احساس شادکامی و موفقیت در جامعه است.احساس «خود»فرد از خویشتن،به شدت متأثر از تعامل های پیچیدۀ انسان هاست.الیس،فرد سالم را به عنوان فردی تعریف می کردکه«عشق خود را از افراد مهم زندگی اش دریافت می‌کند و به دیگران عشق می ورزد».

هنگامی که ،فرد متاثر از باورهای غیر منطقی است،در اهمیت پذیرش از سوی دیگران و داشتن عشق آن ها ،اغراق می‌کند و همین امر به ،آشفتگی های عاطفی اش می‌ انجامد.افراد هنگامی ، دچار گرفتاری و باورهای نگران کننده می‌شوند که تصور می‌کنند که ارزش و حرمت آن ها ،به شدت متاثر از تأیید دیگران است.

۲ – ۱۰ -۳ جنبه‌های روان شناختی

از نقطه نظر REBT ،سلامت روان شناختی به شدت متاثر از باورهای غیر منطقی فرد است.افرادی که شخصیت های سالم دارند ،به گونه ای منطقی و منعطف می اندیشند،باورهای خود ارزش دهی بالایی دارند و احساس کنترل بر سرنوشت ‌و تقدیر خود دارند و از توانایی شان برای تغییر افکارشان آگاهند.در مقابل ،افرادی که از نظر عاطفی دچار آشفتگی اند،باورهای غیر منطقی و مستبدانه دارند و انتظاراتشان نسبت به خودشان ،دیگران و دنیا غیر منطقی است.این افراد نه تنها این باورها را دارند،بلکه،به دلیل تکرار بیش از حد این باورها ،آن ها را ملکۀ ذهن شان می‌سازند.از آنجایی که ،آن ها از وجود چنین باورهای غیر منطقی بی خبرند و حتی توانایی تغییر آن ها را نیز ندارند،در نتیجه ،دائمأ احساس آشفتگی و ناتوانایی در کنترل شرایط زندگی شان را دارند.الگوی ABC ،به خوبی ساز و کار باورهای غیر منطقی و تأثیرشان را بر آشفتگی های عاطفی و هیجانی ،آشکار می‌سازد.

۲- ۱۱ توصیف فرایند مشاوره

فرایند مشاوره REBT ،بر آموزش مراجع و ماهر ساختن او ،در شناسایی باورهای غیر منطقی اش،تأکید می ورزد.هنگامی که ،باورهای غیر منطقی و خود ‌ویران‌گرانه شناسایی شدند ،مشاورREBT ،می‌تواند از طریق شماری از فنون درمانی،به مراجع آموزش دهد تا اینگونه باورها را به چالش بکشاند و باورهای منطقی را جایگزین باورهای پیشین ،خود سازد.بسیار مهم است که ،مشاور به مراجع بیاموزدکه چگونه با باورهای غیر منطقی اش مجادله کند .همچنین ،مراجع می آموزد که ،این فرایند ،فرایند عمیق و اساسی است که تغییرات بلند مدتی را در زندگی او فراهم می‌سازد.

REBT درمانی رهنمودی و مشکل مدار است و مشاوران غالبا از روش های کوتاه مدت و مقرون به صرفه ،استفاده می‌کنند. مثلا از ابزارهای چون ؛پرسشنامه‌ها ،فرم های خود یاری و تکالیف خانگی همانند ،خواندن یا گوش دادن به مواد روانی – آموزشی .همچنین ،آن ها از روش ها و فنون درمانی خاصی که ،متناسب با مراجع است در جلسۀ مشاوره ،بهره می گیرند. مشاور REBT مستقیما به مشکل فعلی فرد می پردازد.

در جلسه مشاوره ،باید فورأ به سراغ باورهای غیر منطقی فرد رفت ،زیرا تصور REBT این است که مسبب تمامی مشکلات مراجعان،باورهای غیر منطقی آن ها‌ است. این باورها به عوامل خارجی و غیر قابل کنترل در زندگی فرد نسبت داده می‌شوند،مثلا ،والدین بی لیاقت ،دوستان بد یا محیط کاری پر استرس .این چنین ،اسنادهایی،روند رشد درمان را متوقف می‌سازند یا مراجع از مشاور انتظار دارد که،کاری جادویی یا غیر قابل تصور برای او انجام دهد،تا به یک چشم بهم زدن ،تمامی مشکلات و گرفتاری هایش حل شوند.قبل از شروع مشاوره ،مشاور باید سه اصل اساسی را برای مراجع آشکار سازد.

۱- شما،خودتان وقایع یا رخدادهای ناخشنود کنندۀ زندگیتان را برگزیده اید،حتی اگر عوامل خارجی بر ناخشنودی شما تأثیر گذار بوده اند،باز هم شما عامل اساسی هستید. شما آنطوری که می اندیشید ،احساس می کنید.

۲- بدون توجه به آنکه ،چگونه یا چه موقع اینگونه باورهای خود ‌ویران‌گرانه را کسب کرده اید،شما خود انتخاب کرده اید که،آن ها را در زندگی فعلی تان ادامه دهید و هم اکنون نیز به آن ها ادامه می دهید.گذشته شما و شرایط زندگی فعلی تان ،شما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.اما،آن ها شما را آشفته نمی کنند.

۳- هیچ راه یا روش جادویی و ماورایی وجود ندارد که ،شخصیت و تمایل شما را نسبت به اینگونه آشفتگی ها تغییر دهد.تغییر تنها در صورتی امکان پذیر است که،شخصیت و تمایل شمارا نسبت به اینگونه آشفتگی ها تغییر دهد. تغییر تنها در صورتی امکان پذیر است که،بخواهید باورهایتان را عوض کنید و برای تغییر آن ها بکوشید.

هدف اساسی REBT آن است که، به مراجعان کمک کند تا واقع بینانه تر ،منطقی تر و شکیبا تر از گذشته ،زندگی کنند؛نظریۀ REBT ،درمانی چند بعدی است که،در آن از فنون ‌درمان‌بخش شناختی ،عاطفی (هیجانی)و رفتاری استفاده می شود.

۲-۱۲ فنون شناختی

مهمترین فن شناختی،به چالش کشاندن باورها،نگرش ها و خودگویی های منفی است.چهار راهبرد مجادله یا جدل کردن ،در ادامه مورد بررسی قرار گرفته اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...