۲-۲-۱۰- فرایند درمان:

استیون فریدمن در کتاب خود تحت عنوان:« روان درمانی مؤثر و زمانبند در جهت افزایش نتایج در عصر منابع محدود» (فریدمن و لیپچیک[۴۰]، ۱۹۹۷، ۱۹۹۹)، قویاً از درمان راه حل محوراستفاده می‌کند همچنان که او پنج فرایند اصلی را که یک رویکرد مؤثر در طی زمان مبتنی بر قابلیت را نشان می‌دهند ترسیم می کند:

    1. ارتباط: گوش دادن، تأیید نمودن و قبول نمودن سرگذشت هر یک از مراجعین همزمان با اینکه فرد درمانگر ‌در مورد مجموعه اهدافی که متقابلاً ‌در مورد آن ها توافق شده است به آن ها می پیوندد.

      1. کنجاوی: ایجاد فرصت برای بحث ‌در مورد دیدگاه ها همزمان با توجه به توانایی‌های مراجعین.

    1. همکاری: همکاری با مراجع در جهت آینده ترجیهی او، برجسته سازی موفقیت ها (استثناها) و ایجاد امیدواری.

  1. خلق نظریات کارساز:

الف) معرفی ایده های جدید که از گفتگوهای بالینی سرچشمه می گیرند.

ب) مشخص نمودن اقدامات عملی (تکلیف خانه).

۵٫ خاتمه: تعریف و تمجید نمودن، گرامی داشتن و تحسین تغییر، ایجاد فرصت برای مراجع برای بیان و اعلام نظر خود در خصوص تغییرات صورت گرفته خویش و ارائه پیشنهادهای بیشتر در آینده. نمودار زیر الگوی درمان را در رویکرد راه حل محور نشان می‌دهد:

همکاری

کنجکاوی

ارتباط

پیدایش نظرات در خصوص راه حل مسئله

پایان (چرخه عمل)

ایجاد امیدواری ایجاد فضا گوش دادن

توسعه اهداف جستجوی توانایی ها و پیوستن

قبول انتظارات صلاحیت ها تأیید کردن

معرفی عقاید، شقوق انتخابی جدید، بیان مراحل عملی کار، تشویق صورت گرفته

ارائه متمم ها، گرامی داشت، تغییر پیشنهاد راه حل های بعدی (تلفنی – رودررو)

نمودار ۲-۱: الگوی درمان (فریدمن، ۱۹۹۷)

درمان راه حل محوراقدام درمانی را به عنوان «فاکتورهای درمانی» در نظر می‌گیرد (که بیانگر نوعی مدل پزشکی «بیماری » و «درمان» می‌باشد). در عوض درمان راه حل محوربر دستیابی مقابله ای و انسانی به معناسازی تأکید می‌کند. چگونه ظاهر ما بر آنچه که می بینیم تأثیر می‌گذارد و آنچه که ما می بینیم بر آنچه که در اطرافمان انجام می‌دهیم تأثیر می‌گذارد. تغییر در ادراک به تغییرات در رفتار (و بالعکس) منجر می شود این از طریق زمان رخ می‌دهد:« همچنان که مراجعه کنندگان و فرد درمانگر بیشتر و بیشتر ‌در مورد راه حلی که می خواهند با یکدیگر آن را به وجود آورند صحبت می‌کنند. آن ها به حقیقت یا واقعیت آنچه که درباره آن صحبت می‌کنند اعتقاد پیدا می‌کنند. این روشی است که زبان به طور طبیعی عمل می‌کند(برگ و دی شازر، ۱۹۹۳).

دی شازر (۱۹۸۸)، بیان می‌دارد که به مراجعین در درمان راه حل محورکمک می شود به آگاهی های جدیدی از جمله آگاهی ‌در مورد امیدهای نادیده گرفته شده و یا شاید فراموش شده و همچنین مهارت ها و منابع این چنینی دست یابند، به جای اینکه ‌در مورد غم هاودردهای مدفون شده، آگاهی یابند. محور توجه، افزایش و اصلاح آن چیزی است که من آن را چشم انداز را حل می نامم: این فرایند ایجاد راه حل رامی توان اینگونه خلاصه نمود که آن کمک می کند یک تفاوت مورد توجه قرار نگرفته تفاوتی شود که تفاوت ایجاد کند.

گیل میلر (۱۹۹۷: ۱۸۳)، در کتاب خود با عنوان:«تبدیل شدن به معجزه: زبان معنا در درمان کوتاه مدت» توضیح می‌دهد: درمانگران راه حل محوراز سوالاتشان برای گفتگو با مراجعان که به طور متقابل رضایت بخش باشد استفاده می‌کنند. سوالات به گونه ای طراحی نشده اند که اطلاعاتی ‌در مورد دنیای خارج از گفتگوی موجود در طی درمان را به دست دهند بلکه هدف آن ها به دست آوردن اطلاعاتی برای ساختن داستان های جدیدی درباره زندگی مراجعان می‌باشد. ‌بنابرین‏ در طی گفتمان دوره درمان کوتاه مدت راه حل محور، تمامی سوالات سازنده هستند. این سوالات، برای مشخص نمودن اهداف و راه حل هایی طراحی شده اند که درمانگران راه حل محورمی پندارند از قبل در زندگی مراجعان وجود دارند.

۲-۲-۱۱- نقش درمانگر:

درمانگر راه حل – محور اصولاً به عنوان مشاوری عمل می‌کند که به طور هدفمند (لیچیک ودی شازر، ۱۹۸۶؛ لیپچیک ۱۹۸۷؛ ویکلند ۱۹۹۳؛ وینر – دیویس[۴۱]، ۱۹۹۳؛ به نقل از گرمان، ۲۰۰۸) مصاحبه می‌کند تا بر دیدگاه مراجع نسبت به مشکل تأثیر بگذارد به طوری که منجر به حل آن شود (برگ و میلر، ۱۹۹۳؛ به نقل از گرمان، ۲۰۰۸).

درمانگر به عنوان راهنمای گفتگو است و تلاش می‌کند تا مراجعین به جای اینکه درگیر صحبت ‌در مورد مشکل شوند و در این نقطه متوقف شوند، باپرسیدن سوال (که در پایین بحث شده اند)و توجه دقیق به پاسخ های آن ها برای ترسیم نمودن واقعیت مثبتی درمورد اهداف مراجعان، به راه حل دست یابند در فرایند گروهی مراجعین معمولاً مستقیماً به درمانگر پاسخ می‌دهند و در ضمن ، با یکدیگر نیز مستقیم حرف می‌زنند(گرمان، ۲۰۰۸).

فرایند مصاحبه جهت کمک به مراجع برای دست یابی به مفاهیم و معانی جدید، طراحی شده است. این شیوه فقط جهت رانشان می‌دهد یعنی اینکه به طور مشخص، مراجع را تشویق می‌کند که به چیزها، به طور متفاوت نگاه کند اما جواب ها را در اختیارنمی گذارد، بلکه این شیوه برای مراجعین محیطی به وجود می آورد تا به آنچه که درست است و نیز شیوه های دیگر درست بودن توجه کنند، تا اینکه بر روی نارضایتی و شکایت ‌در مورد آنچه نادرست است تمرکز کنند. یک مشکل به وجود می‌آید و مراجع وقتی موقعیت را به نحوه ی می بیند که خودش دسترسی به موارد لازم برای رسیدن به آنچهکه در نظر او، موجه و معقول است ندارد، به درمان روی می آورد. درمانگر توجه مراجعین را از روایت (نقل داستان) پر از مشکل که آن ها را آشفته ‌کرده‌است، دور می‌کند و سعی می کند محیطی برای آن ها فراهم آورد تا خودمراجعین، روش های مفید وخاص خود، برای نگاه کردن و پاسخ دادن را پیدا نماید (گرمان، ۲۰۰۸)

درمانگر راه حل محوربه عنوان تسهیل کننه ماهری عمل می‌کند، به مراجعین کمک می‌کند تا به نحو بهتری از توانایی ها ونقاط قوتی که مورد غفلت قرار گرفته اند استفاده کنند توجه این رویکرد بیش از همه بر روی اکنون و حال است و حتی مهم تر از همه آینده زیرا آینده به مثابه بوم سفیدی است که زوجین می‌توانند آرزوها و امیدهای خود را بر روی آن نقاشی کنند. (فریدمن و لیپچیک، ۱۹۹۹). درمانگر راحل- محور طوری وانمود می‌کند که انگار نمی داند و به مراجع اجازه می دهدکه کارشناس شود تا اینکه به مراجع بگوید چه چیزی واقعاً اشتباه است و چگونه باید آن را حل کرد (اندرسون و گولیشین[۴۲]، ۱۹۹۲؛ به نقل از هویت و برگ، ۲۰۰۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...